به گزارش روزنامه فرهیختگان، جلیقه زردها وابسته به هیچ حزب و گروه و جریانی نبودند و به هیچ جریانی هم اجازه مصادره خود را ندادند. با این حال اما به نظر میرسد یک جریان ریشه دار با نام «بلوک سیاه» توانسته در بین جلیقه زردها نفوذ کند و شعارها و رفتار آنان را تندتر از قبل کند. تندتر شدن رفتار جلیقه زردها که متأثر از «بلوک سیاه» است، سایر گروههای افراطی را ناچار میکند در فضای رادیکال برای عقب نماندن از سایر گروهها، مواضع رادیکالتری را اتخاذ کنند. تندتر شدن فضا در فرانسه که به عمیقتر شدن شکاف موجود در این کشور منجر شده، بر مهاجران غیر قانونی نیز اثر گذاشته است. آنان برای دومین بار در دو ماه گذشته روز جمعه در اعتراض به عدم دریافت اقامت در این کشور دست به تجمع اعتراضی زدند.
وضعیت فعلی فرانسه به خوبی نشان میدهد که این گفته رونو لومر، وزیر اقتصاد فرانسه که «ادامه جنبش جلیقه زردها سال سیاهی برای اقتصاد فرانسه رقم میزند.» تنها یک بخش از تمام آن چیزی است که جلیقه زردها آن را آغاز کردهاند. ۲۰۱۹ علاوهبر سال سیاه اقتصاد، به نظر میرسد سال سیاه اجتماعی نیز باشد. ترمیم این شکافها برای امانوئل مکرون که در انتخابات پارلمان اروپا نیز در کشورش شکست خورد، کار آسانی نخواهد بود. در این گزارش به بررسی تندتر شدن فضای سیاسی فرانسه از آغاز بحران جلیقه زردها پرداخته شده است.
از «کلاه قرمزها» تا «جلیقه زردها»
۱. ۶ سال پیش در اکتبر ۲۰۱۳، تصمیم دولت فرانسه برای افزایش مالیات بر ماشینهای سنگین، بیش از ۳۰ هزار نفر را با کلاهقرمز (نماد انقلاب فرانسه) به خیابان کشید. آن اعتراضات اما خیلی زود خاموش شد اما یک تصمیم دیگر، بار دیگر مردم را به خیابانها کشید ولی این بار، آتش اعتراضات خیلی زود خاموش نشد. ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸ (۲۶ آبان ۹۷) دولت فرانسه اعلام کرد از ابتدای سال ۲۰۱۹ قیمت سوخت افزایش پیدا میکند. این خبر اعتراض مردمی را که عمدتاً در حاشیه شهرها زندگی میکردند به دنبال داشت. آنان ابتدا در شبکههای اجتماعی به این تصمیم اعتراض کردند. با افزایش اعتراضات، یک راننده معترض پیشنهاد کرد ۱۷ نوامبر بلوار بزرگ دور پاریس را اشغال و مسدود کنند. معترضان برای نشاندار کردن حرکتشان، از جلیقههای زردی- که باید در هر خودروی فرانسوی برای زمانی که خودرو دچار نقص فنی میشود، وجود داشته باشد- استفاده کردند و از همین رو به «جلیقهزردها» معروف شدند. بهطور کلی حرکت جلیقهزردها رهبر خاصی ندارند. اعضای گروه جلیقه زردها کسانی هستند که افزایش سوخت بیشترین تأثیر را در زندگی آنها داشت. این افراد شامل خانوادهها، کارگران و کارمندانی بودند که در حومه شهرهای بزرگ یا روستاهای حاشیه شهرها سکونت داشتند.
سیاسیون به دنبال «جلیقه زردها»
۲ . اعتراض جلیقه زردها در ابتدا حالتی سیاسی و عمقی نداشت. خواسته معترضان بسیار ساده و در حد یک جمله بود؛ لغو افزایش قیمت سوخت. به مرور جمله دیگری نیز به آن اضافه شد، کاهش مالیاتها. این جملات در هفتههای بعد باز هم افزایش یافتند و بهتبع آن حمایتهایی را نیز در میان مردم و احزاب فرانسه به خود جلب کردند. این حمایتها از مارین لوپن رهبر جریان راستافراطی فرانسه آغاز شده و در سوی دیگر به ملانشون رهبر چپهای فرانسوی میرسید. این احزاب و گروهها به دلیل تجریه و توانایی سیاسی، قصد داشتند از فضای نبودن رهبر در حرکت جلیقهزردها استفاده کنند و به سر این جریان تبدیل شوند و آنها را در حرکت و تفکر سیاسی خود جذب و ادغام کنند. به جز راستهای افراطی و چپهای ملانشونی گروه دیگری نیز پا به میدان جلیقه زردها گذاشتهاند که تفاوتی با جریانات نام برده دارد. «بلوک سیاه» گرچه دیرتر از دیگران نام شأن مطرح شده اما این به معنای دیر آمدنشان نیست. این گروه از ماهها قبل تلاش کرد با نفوذ به داخل جلیقه زردها اقدام به جذب نیرو در میان جلیقه زردها کند و حتی جهت اعتراضات آنها را تغییر دهد.
ورود بلوک سیاه
۳. حضور جلیقهزردها در خیابانهای فرانسه و به میدان آوردن صدها هزار نفر از قشر متوسط آسیبپذیر فرانسوی، گارد حکومت فرانسه را در برابر حرکتهای اعتراضی طولانی مدت شکست. فرانسه در سالیان قبل نیز به صورت منظم در مواقعی خاص دچار درگیریهای نژادی و طبقاتی بوده است اما حرکت لاینقطع و همیشگی جلیقهزردها و نیز وارد کردن جمعیتی عظیم به سطح خیابانها، روشهای حکومت فرانسه برای برخورد با اعتراضات میدانی را دچار فرسایش کرد.
چنین فرسایشی باعث شد گروههای رادیکالی که از قبل چشم به جذب و ادغام جمعیت جلیقه زردها در خود داشتند ناگهان متوجه شوند که دیگر حضور در خیابانهای فرانسه مانند گذشته مشکل و پرهزینه نیست. فرسایش نیروی سرکوب دولت فرانسه و برخوردهای تند با معترضان در کنار یکدیگر باعث تبدیل اعتراضات به بیماری کهنهای شدند که درمانش دیگر آسان نیست. در چنین فضای مساعدی گروه «بلوک سیاه» وارد معادلات میدانی و خیابانی فرانسه شد. پاریس شاید دیگر شاهد جمعیت چند هزار نفری جلیقه زردها نباشد که با پوشش خود قابل دیدن هستند. این گروه جدید با لباسهای سیاه میخواهد حرکتش دیده نشود. اعضای بلوک سیاه برخلاف جلیقهزردها تلاش میکنند صورت شأن را به صورت کامل با ماسک بپوشانند و به نوعی لباس بپوشند که پلیس نتواند آنان را شناسایی و دستگیر کند.
بلوکی به نام «بلوک سیاه»
۴. درباره ریشه گروه بلوک سیاه خیلی نمیتوان به اطلاعات دقیقی رسید اما در سالهای دهه ۱۹۸۰ پیش از سقوط دیوار برلین، در آلمان غربی، گروهی از حاشیه نشینان بر ضدسرمایه داری قیام کردند. حرکت این افراد که با پلیس نیز درگیری شدیدی داشتند، در سالهای بعد در سراسر دنیای غرب گسترش یافت و سال ۱۹۹۹ به آمریکا نیز رسید. در این سال، سیاتل درگیر اعتراض افرادی ملقب به بلوک سیاه به مذاکرت تجارت جهانی شد. نوک حملات این گروه جریان سرمایهداری و نابرابریهایی بود که این ایده بر مردم جهان تحمیل کرده است.
ریشههای فکری گروه بلوک سیاه در آنارشی قرار دارد. آنارشیستها خواستار نوعی جامعه بی سر هستند که در آن قدرت قاهرهای برای اعمال زور بر مردم وجود نداشته باشد و این خود مردم باشند که زندگی اجتماعی خود را اداره میکنند. آنارشیستها گرچه هدف شأن جامعهای عاری از قدرت قاهره است تا مردم در آن در صلح زندگی کنند آنها باید برای رسیدن به این هدف اجبارا به سمت نابودی سرها در جامعه بروند؛ چیزی که نیازمند نابودی حکومتها با زور و مبارزه است. آنارشیستها از خشونت به دنبال جامعهای آرمانی هستند. این گروه در این مسیر راهی جز اعمال خشونت نمیشناسد. به اعتقاد برایان مولر و وگو ملشیور دو تاریخدان برجسته «بلوک سیاه گونهای کنش دستهجمعی گروهی از افراد انقلابی و مبارز است که سیاه میپوشند و در اعتراض خیابانی شرکت میکنند.»
خشونت ابزاری مشروع در مبارزات اعضای بلوک سیاه است که باید برای در دست گرفتن خیابان از آن بهره جست. ژولین که یکی از اعضای جوان این گروه است بهتازگی در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی درباره این استراتژی گروه بلوک سیاه گفته است: «خشونت سبب میشود حرف شما شنیده شود. اگر ۱۰ هزار نفر به آرامی راهپیمایی کنند رسانهها به زحمت و خیلی مختصر خبر آن را منعکس میکنند. از جلیقهزردها هم از آن جهت در همه دنیا صحبت میشود که به خشونت متوسل شدهاند.» این افراد که در روز جهانی کارگر با آتش زدن سطلهای زباله و اموال عمومی و با پرتاب سنگ و بطری تظاهرات را تحت الشعاع قرار دادند، اکنون به نوعی مدیریت جلیقهزردها را در فرانسه به دست گرفته اند و شعارهای ساختارشکنانه علیه سیستم حکومت سر میدهند.
رادیکال شدن فضای سیاسی
۵. عرصه سیاسی فرانسه عریضتر شده است. همزمان با افراطیتر شدن جریانات راست در فرانسه، فضای چپ این کشور نیز شاهد حضور افراطی هاست. رقابت و حضور جریانات گوناگون در فرانسه هم فضای اجتماعی- سیاسی این کشور را شبیه بازی طناب کشی کرده است. راستهای افراطی از سویی و چپهای افراطی از سوی دیگر جامعه فرانسه را میکشند تا هر کدام وزن خود را به رقیب نشان دهد. التهاب و تلاطم جدی ترین حاصل فضای جدید اجتماعی در کشوری است که مهد دموکراسی نام گرفته و به دست آوردن و استفاده از زور امروز به اصلیترین راهبرد گروههای سیاسی افراطی تبدیل شده است. این گروهها میکوشند با زور به خیابان بیایند، در آن بمانند، با زور و خشونت رقیبان شأن را از بین ببرند و….
ضد مهاجران و مهاجران هم تندتر میشوند
۶. راستهای افراطی گرایش زیادی به ملیگرایی و حفظ هویت نژادی و فرهنگی کشورشان دارند. سیاستهای نئولیبرال جریانات سنتی اروپا و تلاش آنها برای جذب مهاجران برای پایین آوردن هزینه تولید و خدمات در این قاره موجب شده است جریانات راستافراطی به عنوان تبعات این اقدام در جوامع اروپایی سر بر بیاورند. سرازیر شدن امواج مهاجرت به سمت این قاره به دلیل جنگ در افغانستان، بحران سوریه و درگیریها در آفریقا موجب تقویت انگیزه و تعداد راستهای افراطی اروپا شده است. این گروهها برای خود دو رسالت قائل هستند، مبارزه با مهاجران و دیگری مبارزه با اروپاییها و احزاب مدافع حضور مهاجران در اروپا. جریانات راست افراطی به خصوص در فرانسه و همسایه اش آلمان در سالیان اخیر به ارتش و نیروهای امنیتی نفوذ و از میان افسران و نظامیان عضوگیری کردهاند. ایجاد انبارهای تسلیحاتی توسط این تروریستها قدم دیگر راستهای افراطی بوده است تا بتوانند با اتکا به این تسلیحات و استفاده از تجربه نظامیان جذب شده، اقدام به ترور مهاجران و نیز ترور سیاستمداران مدافع مهاجرت کنند.
جلیقه سیاهان هم به کف خیابان آمدند
۷. شکست خوردن نیروهای امنیتی فرانسه در به دست گرفتن کنترل خیابان در جریان اعتراضات جلیقهزردها، راه را برای حضور سایر جلیقه رنگیها در سطح خیابانهای این کشور هموار کرده است. «جلیقهسیاهان» که بیشتر اعضایشان را مهاجران غیرقانونی تشکیل میدهند با استفاده از این راه هموار به خیابانهای پاریس آمدهاند. روز جمعه این شهر شاهد اعتراض صدها جلیقهسیاه بود. این افرد که تعدادشان به ۷۰۰ تن میرسید تجمع اعتراضی خود را در برابر بنای تاریخی «پانتئون» که افرادی همچون «ویکتور هوگو» و «امیل زولا» در آن دفن شدهاند، برگزار کردند. جلیقه سیاهان خود را گروهی میدانند که به دلیل نداشتن مدرک شناسایی و اقامتی در کشور فرانسه بینام و نشان بوده و صدایشان در این کشور شنیده نمیشود. به دنبال برگزاری این تجمع اعتراض آمیز، نیروهای امنیتی فرانسه به معترضان حمله کردند که به دنبال آن دهها تن زخمی و ۳۷ تن نیز توسط پلیس ضد شورش این کشور بازداشت شدند. بیشتر این افراد تباری از آفریقای غربی دارند که برخی از نواحی آن زمانی مستعمره فرانسه بوده است. در کمتر از دو ماه گذشته، این دومین بار است که مهاجران غیرقانونی در فرانسه برای عدم دریافت اقامت در این کشور دست به تجمع اعتراضی میزنند. سی ام اردیبهشت امسال (۲۰ می) نیز صدها تن از مهاجران اخراجی از فرانسه در فرودگاه شارل دوگل پاریس تجمع کردند و خواستار دیدار با نخستوزیر این کشور شدند. خیابانهای فرانسه حالا باید علاوهبر جلیقهزردها و جلیقه سیاهها، منتظر سایر گروههای سیاسی این کشور از جمله راستهای افراطی باشند.