سه دلیل استحکام روابط ایران و روسیه
وبسایت خبری «فرارو» در این گزارش به تحلیل روابط ایران و روسیه پرداخت و آورد: در یک سال گذشته، مناسبات آمریکا و ایران بار دیگر بحرانی شد. آمریکا با خروج یکجانبه از توافق هستهای، تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال کرد. در این میان، برخی همسایگان ایران، بنا به دلایلی که به امنیت ملیشان مربوط است، تلاش میکنند تنشها میان تهران و واشنگتن را آرام کنند. روسیه، یکی از این همسایگان است که همزمان با اوجگیری تنشهای یادشده، آشکارا جانب ایران را گرفت. درباره اینکه چرا روسیه از ایران در برابر آمریکا جانبداری میکند، گمانهزنیهای متعددی مطرح شده است.
برخی معتقدند که روسیه احساس میکند فشارهای آمریکا بر ایران، از خطوط قرمز عبور کرده و ثبات ایران را تهدید میکند. برخی دیگر، بر این باور هستند که روسیه به دلیل رقابت ژئوپلتیکی با آمریکا، جانب ایران را گرفته است. نادیا گلبوفا، پژوهشگر مسائل خاورمیانه در انستیتوی مطالعات شرقی آکادمی علوم روسیه، دیدگاه نسبتاً متفاوتی درباره حمایت سیاسی روسیه از ایران ارائه کرده است. او طی یادداشتی در مجله «نشنال اینترست» نوشت روسیه به دلیل همسایگی با ایران، منافع مشخصی در امور غرب آسیا دارد. این کشور تمام تلاش خود را برای مهار کردن تأثیرات احتمالی بحران ایران و آمریکا بر امنیت ملیاش انجام داد. در نتیجه، سیاست خارجی روسیه در برابر این بحران را میتوان به سه حوزه اصلی تقسیم کرد.
دومین حوزه تمرکز روسیه مناطقی را در بر میگیرد که این کشور آنها را بخشی از حوزه نفوذ خود میداند. مناطقی مانند کشورهای پساشوروی نظیر آذربایجان، ترکمنستان، ارمنستان و سایر کشورهای منطقه. در این مناطق، روسیه خصوصاً میان برخی نخبگان سیاسی و اقتصادی، بسیار محبوب است. در عین حال، این کشورها به لحاظ سنتی با ایران روابط نیرومندی دارند. این منطقه به دلیل همین تقاطع روابط تاریخی، دیپلماتیک و اقتصادی، هم برای ایران و هم برای روسیه منافع دوجانبه دارد.
تنها کشوری در دنیا هستیم که همه مسئولان آن منتقد شرایط هستند
وبگاه خبری «خبرآنلاین» در گفت وگویی با مسعود نیلی دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف پرداخت و نوشت: من همیشه گفتهام که ما یک کشور استثنایی در دنیا هستیم که تمام مقامات آن منتقد شرایط هستند و با هر کس که صحبت میکنید، یک عالمه دردل دارد از اینکه چیزهایی که اجرا میشود غیر آنی است که باید باشد! مثلاً ما یک دورهای داشتهایم که وفور درآمدهای نفتی بوده، همه را خرج کردهایم، اما تأثیر خرج کردن این همه منابع خدادای، اشتغال صفر بوده است. آیا از این پدیده شما یک یادگیری جمعبندی شده در نظام تصمیمگیری مشاهده کردهاید که محکم بگوییم مردم اگر این بار قیمت نفت جهش کرد و دوباره همان وفور نفتی اتفاق افتاد، ما مطمئناً آن سیاستها را دنبال نخواهیم کرد؟ من که چنین سندی را مشاهده نکردهام. در بقیه مسائل نیز اینگونه هستیم. در کشور ما همه گزینههای تصمیمگیری راهبردی اقتصادی متعارض، همیشه روی میز است. یعنی ما درسآموزی رسمی نداریم و به همین دلیل یک شاگرد شیطان مدرسه میشویم.
در ادامه این گفت وگو میخوانیم: اگر ۴۰ سال گذشته را نگاه کنید، به قیمتهای امروز تقریباً هر سال حدود ۷۵ میلیارد دلار درآمد ارزی داشتهایم که حدود ۵۵ میلیارد دلار آن بهطور مستقیم مربوط به درآمدهای نفتی و حدود ۲۰ میلیارد دلار نیز باز هم به طور غیرمستقیم مربوط به نفت بوده است. در واقع ما نفتی داشتیم که استخراج و صادر میکردیم و با درآمد آن کشور اداره میشده است. من همیشه میگویم حدود ۷۵ میلیارد دلار درآمد ارزی به کشور میآمده و مثل آبی بوده که به سر مزرعه میرفته و گیاهان رشد میکردند. آنچه امروز اتفاق افتاده، این است که این درآمد ۷۵ میلیارد دلاری کم شده و به عددهای خیلی پایینی رسیده است. در این وضعیت، یا ما در جایی قرار گرفتهایم که این شرایط را همینطور به زندگی مردم منتقل میکنیم که نتیجه آن در نهایت فقر گسترده میشود یا اینکه شروع به درسآموزی رسمی میکنیم. یعنی اشتباههای گذشته را پیدا میکنیم.
با دیگر اصولگراها ائتلاف کنید، مشترکات زیاد است
این وبگاه خبری در مطلبی دیگر به گفت وگو با لطفالله فروزنده پرداخت و نوشت: احزاب وحدت نمیکنند بلکه ائتلاف میکنند. در دورههای مختلف هم معمولاً به ائتلاف رسیدند. در کشور ما ظرفیت قانونی، فرهنگ کار حزبی و اصول اخلاقی کار حزبی فراهم نشده است. ما باید جایگاه حزب را در نظام جمهوری اسلامی و با توجه به قانون اساسی به خوبی تعریف کنیم. باید منطق فعالیت حزبی را بدانیم. حمایتهای لازم باید انجام شود. این موضوع در محافل علمی باید مورد بحث قرار گیرد است. باید فرد در برابر حزب و مرامنامه مقید باشد. رسانهها در این موقعیت نقش مهمی دارند. باید افراد و احزاب را به چالش بکشند تا دیگر کسی جرئت نکند و حرف و عمل متفاوت داشته باشد. تا دیگر کسی جرأت نکند فردی را معرفی کند که ضد شعارهایش عمل کند. هر چه فضای سیاسی شفاف و پاسخگو باشد، میشود به آن سمتی رفت که هرکس در مملکت حرفی زد، یا پخته حرف بزند یا اصلاً چیزی نگوید و شعاری ندهد که عملی نشود.
الان فرد شاخص و بانفوذی که بتواند جریان اصولگرا را رهبری کند وجود ندارد و باید از طریق مدل ائتلاف و اتحاد، رهبری و روش را تعریف کرد. به هرحال در هر جریانی، طیفهایی هستند که به دنبال مرام نامه و چاچوب مشخص هستند که میتواند وحدت را رقم بزند. اگر چارچوب معینی داشتیم و همه به آن مقید بودند، طبیعتاً کار هم جلو میرفت. در گذشته هم این بحثها بوده و بعد به وحدت رسیدند. باید صحبت کنند و ببینند که مشترکاتشان خیلی بیشتر از اختلافاتشان است. باید بدانند که رقیبی وجود دارد که همچنان فعال اشت و حاضر است هرکاری بکند تا کرسی قدرت را بدست بیاورد.
مقامهای انگلیس هیچ مستند قانونی برای اقدامشان ندارند
خبرآنلاین در مطلبی دیگر با علیرضا اکبری کارشناس ارشد مسائل استراتژیک درباره توقیف نفتکش گریس ۱ به گفت وگو پرداخت و آورد: سوپر تانکر گریس ۱، با محموله متعلق به ایران، در توقیف غیر قانونی دولت محلی جیبرالتار (جبلالطارق) متوقف است. قطعاً در توقیف قهری این سوپر تانکر (متعلق به یک شرکت روسی، ثبت شده در امارات، با پرچم پاناما، تحت اجاره ایران) مقررات دریانوردی بینالمللی نادیده و نقض شده است. بدلیل تابعیت جبلالطارق از دولت بریتانیا، طبعاً طرف حقوقی تهران در این ماجرا، لندن است. عبور کشتیها از تنگههای داخلی مثل این است که قسمتی از خاک کشور میهمان، از درون کشور دیگر (میزبان) بگذرد. میزبان حق ورود به کشتیهای عبوری را ندارد، مگر بدلیل نقض مقررات یا احتمال بروز خطر یا تضاد جنگی بین میهمان و میزبان. در این منطقه در جیبرالتار یک مرکز بنام "ایستگاه علائم لویدز" Lloyds signal station قرار دارد که توسط انگلیسیها اداره میشود. این پایگاه، نام و محموله و مقصد و منبع شناورها را پرسش میکنند و کشتیها موظف به پاسخگویی هستند.
دلایلی که هم به سیاست داخلی بریتانیا و هم به سیاست اروپایی انگلیس و هم به سیاست جهانی دولت محافظه کار مربوط میشود. در آخرین اظهار نظر، وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرده که، «اگر ایران تضمین قطعی بدهد که کشتی به مقصد سوریه حرکت نکند، آزاد سازی آن مورد بررسی قرار میگیرد.»
خوشبینانه ترین حالت آن است که، واقعاً لندن نگران رسیدن نفت به سوریه باشد! در این صورت نباید سوابق ارسال سلاح به عربستان، بر علیه یمن را به یاد آقای هانت آورد! اما، اگر واقعاً لندن نگران ارسال محموله به سوریه است، پیشنهاد میکنم، شرکت نفت بریتانیا (بی پی) محموله گریس ۱ را بخرد و وجه انرا از طریق اینستکس به ایران منتقل کند! در این صورت، هم نگرانی لندن برطرف میشود، هم نفت خوب با قیمت خوبی نصیب بی پی میشود، هم بریتانیا بخشی از تعهد خود را نسبت به برجام انجام میدهد، و هم امریکا حق اعتراض و فشار نخواهد داشت، زیرا، قانونیترین دلیل برای خرید نفت از ایران، (شامل برجام و اینستکس) پشتوانه این اقدام است.
۲.۶ میلیون خانه خالی در آشفته بازار مسکن
پایگاه خبری «تابناک» در گزارشی به بررسی وضعیت بازار مسکن پرداخت و اعلام کرد: آمارهای جدید و رسمی از اینکه چقدر مسکن هم اکنون خالی از سکنه هستند وجود ندارد، اما بر اساس آمارهای قبلی میتوان این گونه عنوان نمود که طبق گزارش معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی، نرخ واقعی خانههای خالی در کشور در سال ۱۳۸۵ حدود ۴.۲ درصد (معادل ۶۳۳ هزار واحد خالی) بوده است که این تعداد در سال ۱۳۹۰ به حدود ۸.۳ درصد (معادل ۱.۶ میلیون واحد خالی) و در سال ۱۳۹۵ به حدود ۱۱.۳ درصد (معادل ۲.۶ میلیون واحد خالی) افزایش یافته است. همان گونه که ملاحظه میشود، در سال ۱۳۹۵ تعداد خانههای خالی به کل خانههای موجود حدود ۱۱ درصد است که این نشان میدهد از هر ده خانه در کشور حداقل یک خانه خالی از سکنه است. آمارها نشان میدهند، وضعیت خانههای خالی در تهران بحرانیتر است. تعداد خانههای خالی در تهران از ۳۲۷ هزار واحد در سال ۱۳۹۰ به ۴۹۰ هزار واحد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته و با توجه به این آمار ۱۳ درصد از کل موجودی واحدهای مسکونی پایتخت خالی است، حال آنکه مطابق استاندارد جهانی، نسبت خانههای خالی بین ۴ تا ۶ درصد کل واحدهای یک شهر یا کشور است.
بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که شناسایی خانههای خالی جهت اخذ مالیات از آنها کار بسیار دشواری میباشد، اما تبصره ۷ ماده ۱۶۹ مشخص کرده که چگونه میتوان این خانهها را شناسایی نمود. کلید حل این مشکل راه اندازی "سامانه ملی املاک و اسکان" میباشد. تبصره ۷ این ماده قانونی، وزارت راه و شهرسازی را مکلف کرده تا ظرف شش ماه سامانه ملی املاک و اسکان را با همکاری دستگاههای ذی ربط برای شناسایی خانههای خالی طراحی و راه اندازی کند که تاکنون این سامانه هنوز اجرایی نشده است. شایان ذکر است که در ابتدا معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی مسئولیت تهیه این سامانه را برعهده داشت، اما با دستور عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی، تهیه و راه اندازی سامانه ملی املاک و اسکان کشور به سازمان ملی زمین و مسکن منتقل شد. دوباره با تصمیمات گرفته شده در این زمینه، کار راه اندازی این سامانه به معاونت مسکن واگذار شد. مازیار حسینی، معاون جدید مسکن و شهرسازی وزیر راه و شهرسازی در بهمن ماه ۱۳۹۷ در همین رابطه گفت: کار راه اندازی سامانه ملی املاک و اسکان پیش تر بر عهده سازمان ملی زمین و مسکن بود، اما مدتی است این کار به معاونت مسکن منتقل شده است.
مردم نسبت به انتخابات بیاعتنا هستند یا برای آن لحظه شماری میکنند؟
وبسایت خبری «مشرق» با درج یادداشتی به قلم مصطفی درایتی فعال چپ و مشاور رئیس دولت اصلاحات، آورده است: اگر با عملکرد، اظهار نظرها یا فرایندهایی که پیش از انتخابات ایجاد میشود این درک در جامعه بهوجود آید که کاری از صندوقهای رأی ساخته نیست، مسائل در جای دیگری انجام میشود و مردم به صورت نمایشی برای اهداف دیگران در صحنه هستند، شاهد کاهش چشمگیر مشارکت مردم خواهیم بود. طبیعتاً صرف اینکه فقط گفته شود حضور در انتخابات مهم و ضروری است ممکن است اقناع کننده جامعه نباشد چرا که مردم این مفاهیم را با عملکردها در یک ترازو قرار میدهند و اگر با یکدیکر جور در نیاید طبیعی است که احتمالاً در انتخابات شرکت نکنند که این امر خطرناکی است.
در واقع عملکرد ضعیف اصلاحطلبان به ارج و قرب انتخابات در ایران افزوده است و حالا حتی رأیاولیهای آینده و نوجوانان دبیرستانی هم میدانند که یک انتخابات چگونه میتواند فضای زندگی آنها را به سمت ارزانی بیشتر، کارآمدی بیشتر و احترام به عزت ملی سوق دهد. ارزانی و کارآمدی و احترام بیشتری که البته بایستی تا موسم دو انتخابات پیش رو در اسفند ۹۸ و در سال ۱۴۰۰ به انتظار آنها ماند و به پای دردسرهای فعلی که اصلاحطلبان پدید آوردهاند، سوخت و ساخت...
خالکوبی مانع صدور گواهینامه میشود؟
پایگاه خبری تحلیلی «نامه نیوز» با انتشار این گزارش آورده است: هفته گذشته بود که این جمله سراسر فضای مجازی را پر کرد و افراد مختلفی در فضای مجازی ادعا کردند که تنها به بهانه داشتن خالکوبی نتوانستند گواهینامه بگیرند. عده دیگری عنوان کردند که پزشک ناجا آنها را کمیته اعصاب و روان منتقل کرده و در نهایت این روانشناسان بودند که تأیید میکردند آیا فرد صلاحیت روانی برای اخذ گواهینامه دارد یا خالکوبی و تاتو میتواند نشانهای از داشتن اختلالات روانی برای او باشد. خبر اما با واکنش محدود تعدادی از مطلعین در فضای مجازی روبه رو شد و در نهایت مشخص نشد، صرف خالکوبی مانعی برای داشتن گواهینامه هست یا نیست؟ خبرنگار اجتماعی اما در همین راستا با رئیس مرکز معاینات پزشکی معاونت بهداد ناجا به گفتوگو نشسته است و این خبر را راستی آزمایی کرده است.
هدف اصلی ما از انجام معاینات پزشکی متقاضیان گواهینامه رانندگی، افزایش ضریب امنیتی در رانندگی است. قبلاً تأیید صلاحیت پزشکی متقاضیان گواهینامه تنها به معاینات چشم محدود میشد، اما با توجه به نقش مهم و تأثیرگذار عامل انسانی در تصادفات، کارگروهی متشکل از وزارت بهداشت و معاونتهای بهداد و راهور ناجا تشکیل و ضمن احصای بیماریهای جسمی و روانی مؤثر در رانندگی و تعیین روشهای معاینات پزشکی، آئین نامه راهور ناجا، تدوین و در سال ۱۳۸۴ توسط هیت محترم وزیران تصویب و ابلاغ شد. پیوست شماره ۲ این آئین نامه به ضوابط احراز صلاحیت پزشکی اعم از سلامت روانی و جسمانی متقاضیان انواع گواهینامه رانندگی میپردازد که درآن، کلیه عارضههای جسمی و روانی مؤثر در رانندگی احصا و تعیین تکلیف شدهاند.
چرا با همه «داریم داریم ها» باز هم در مسیر حق نیستیم؟
پایگاه اطلاع رسانی و خبری «جماران» در این گزارش آورد: ما دریایی از اصول عالی انسانی در قرآن و نهجالبلاغه داریم؛ ولی ما یک چیز نداریم یا آن را هم داریم، ولی مختل است. آن چیز عبارت است از: آن قطب ذاتی حق که عبارت است از موجودیت کمالجو که با تکیه بر آن «داریم داریم» ها، یا از بین رفته است یا به اختلال تأسف انگیز دچار شده است. علامه جعفری در جلد ششم کتاب تفسیر نهج البلاغه به موضوع حق اشاره کرده و آوردهاند: «حق» شامل همه واقعیات جهان عینی و قوانین جاری در آنها که در مجرای ضرورتها قرار گرفتهاند بوده، همچنین شامل همه ارزشهای مفید است، مانند عدالت و آزادی و تکامل و احساس تعهد و پایبندی به آن، و نیز همه مقررات و حقوقها را که برای تنظیم زندگی اجتماعی از منابع گوناگون استخراج میشوند، در بر میگیرد. به همین جهت، «حق» به معنای واقعیت ضروری یا مفید که نقطهنظر اصلی ماست، شامل فساد و ویرانگری و تباهی نمیشود. از این دیدگاه، آتیلا و نرون و چنگیز و ماکیاولی که واقعیت دارند و مانند یک رأس گوسفند هزارپا نیستند که غیر واقع باشند، ولی چون حق نیستند، لذا واقعیت به این معنی ندارند. مثلاً، تخیل ۷۲۰=۷×۳ در ذهن یک خیال پرداز یا مبتلا به بیماری مغزی، واقعیت فلسفیِ اصطلاحی دارد، ولی از این دیدگاه واقعیت ندارد، زیرا حق نیست.