قرار بود بر اساس توافق سال ۲۰۰۴ رژیم صهیونیستی با حزب الله لبنان، این رژیم شماری از اسرای لبنانی، فلسطینی و مسلمان را آزاد کند، ولی برخلاف این توافق، صهیونیستها سه اسیر لبنانی را آزاد نکردند، از این رو حزبالله برای آزادی آنها، در جولای ۲۰۰، در عملیات "الوعد الصادق" دو نظامی اسرائیلی را اسیر کرد.
در سال ۲۰۰۴ حزبالله و رژیم صهیونیستی، پس از مذاکرات غیرمستقیم متعهد به تبادل اسراء میان خود شدند. در این تبادل ۴۳۶ اسیر مسلمان از کشورهای مختلف به همراه پیکر ۵۹ شهید از افراد مقاومت در مقابل یک اسیر زنده و جنازه سه نظامی صهیونیست، مبادله شدند.
رژیم صهیونیستی برخلاف توافق انجام شده، سه نفر از اسیران مورد توافق از جمله "سمیر قنطار" را آزاد نکرد؛ "سید حسن نصرالله" دبیر کل حزب الله در روز آزادی اسراء اعلام کرد که راه آزادی آن سه نفر مورد نظر، گرفتن اسیرانی دیگر از صهیونیستها است.
نیروهای حزبالله در مرز لبنان و فلسطین اشغالی در ۲۱ تیر ۱۳۸۵ عملیات الوعده صادق را برای آزادی باقیمانده اسرای لبنانی به ویژه قنطار (که در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۵ در سن ۵۳ سالگی بر اثر حمله موشکی رژیم صهیونیستی در جرمانا، در نزدیکی دمشق سوریه به شهادت رسید) آغاز کردند.
صبح دوازدهم جولای ۲۰۰۶ برابر با ۲۱ تیرماه ۱۳۸۵ نیروهای حزبالله به یک خودرو نظامیان رژیم صهیونیستی در مرز لبنان و سرزمینهای اشغالی حمله کرده و دو نظامی صهیونیست را به اسارت گرفتند. تعدادی از نظامیان صهیونیست برای جلوگیری از انتقال این اسراء، وارد عمل شدند، اما خودرو این نظامیان منفجر شد و تعدادی دیگر از صهیونیستها کشته شدند؛ در مجموع این عملیات، هشت نظامی صهیونیست کشته و دو تن نیز اسیر شدند.
حزبالله از همان ابتدا برای مبادله اسرای نظامیان صهیونیست با باقیمانده زندانیان لبنانی اعلام آمادگی کرد، اما ارتش صهیونیستی بدون توجه به این موضوع، عملیات نظامی را برای نجات دو نظامی اسیر خود آغاز کرد.
رژیم صهیونیستی در مقابل این اقدام حزب الله، به لبنان اعلام جنگ کرد؛ البته منابع آمریکایی و اسرائیلی پس از جنگ ۳۳ روزه فاش کردند که اسرائیل درصدد بود با یک حمله غافلگیرکننده تا رودخانه "لیتانی" را اشغال کند. این حمله قرار بود در ماه اکتبر یعنی دو ماه پس از عملیات الوعد الصادق انجام شود، اما این عملیات برنامه آنها را جلو انداخت.
تجاوز همه جانبه ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان که از زمین، هوا و دریا در ۲۲ تیر ماه سال ۱۳۸۵ آغاز گردید و خسارتهای فراوانی به مردم لبنان وارد کرد، اما در عین حال با پیروزی حزب الله در این جنگ نابرابر، کام مردم لبنان، منطقه و آزادی خواهان سراسر جهان شیرین شد.
رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه ۱۵ هزار خانه لبنانیها را به صورت کامل نابود کرد و هزاران مرکز حساس از جمله نیروگاه برق، بنادر، پلها و… لبنان را ویران نمود، اما نتیجه جنگ ۳۳ روزه برای جهانیان غیر باور بود، آن هم شکست سنگین ارتش صهیونیستی که خود را جزو شش ارتش برتر جهان میدانست.
پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه ثابت کرد که قدرت ادعایی نظامی صهیونیستها پوشالی است و فقط به برای "پروپاگاندا" (تبلیغات سیاسی) استفاده میشود و ارزش دیگری ندارد.
شکست ارتش صهیونیستی از حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، سردمداران این رژیم را وادار به قبول آتش بس در صبح روز سی و چهارم جنگ برابر با ۱۴ آگوست ۲۰۰۶ (۲۳ مرداد ۱۳۸۵) بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت، کرد و از همان تاریخ میان دو طرف آتشبس برقرار شد.
البته جنگ ۳۳ روزه اولین پیروزی حزب الله بر رژیم صهیونیستی نبود، بلکه این جنبش در سال ۲۰۰۰ نیز بر ارتش این رژیم پیروز شده و موجب خروج نظامیان آن رژیم از جنوب لبنان شده بود، اما پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه بسیار کارسازتر و قابل توجه تر بود؛ هرچند شکست ارتش صهیونیستی از حزب الله در سال ۲۰۰۰ که از سال ۱۹۸۲ وارد لبنان شد، نقطه عطفی نه تنها در عرصه پیروزی جنبشهای مقاومت ضدصهیونیستی علیه این رژیم بود، بلکه اولین پیروزی جهان اسلام و عرب علیه این رژیم غاصب به شمار میرود، چرا که تا پیش از این ارتشهای عربی چندین بار از رژیم صهیونیستی شکست خورده بودند.
دو شکست ارتش رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ به کابوس وحشتناکی برای سران و نظامیان این رژیم تبدیل شده، کابوسی که لحظهای دست از سر مقامات صهیونیست برنمی دارد؛ به طوری که جهش قدرت نظامی و نرم حزب الله در سالهای اخیر نیز بر این کابوس افزوده و موجب گردیده که مقاومت فلسطین نیز با پیروی از این جنبش پیروزیهای چشمگیری در سالهای اخیر در نبرد علیه صهیونیستها به دست بیاورد.
البته اهمیت قضیه در اینجا است که حزب الله لبنان نسبت به سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ بسیار قویتر شده و توان نظامیش افزایش یافته و همین امر بر نگرانی صهیونیستها افزوده است.
یکی از مواردی که موجب توانمندی نیروهای حزب الله در سالهای اخیر شده، حضور مستقیم در جنگ سوریه از تابستان ۱۳۹۲ و آزادسازی بخشهای زیادی از سرزمین شامات از دست تروریستهای مورد حمایت جبهه غربی – عربی – صهیونیستی میباشد.
سران غربی - عربی - صهیونیستی و ترکیه که بحران سوریه را در اسفند ماه سال ۲۰۱۱ (۱۳۸۹) به منظور ضربه زدن به مقاومت اسلامی و ضدصهیونیستی ایجاد کردند، به هیچ وجه فکر نمیکردند که مقاومت اسلامی قویتر از آنی شده که تصور میشد؛ قدرتی که پس از احساس مسئولیت در قبال مردم مظلوم و بی گناه سوریه گستره آن به کشورهای منطقه نیز رسید.
زمانی که پای حزب الله لبنان به نبردهای سوریه به طور رسمی در سال ۲۰۱۲ برای مبارزه با گروههای تکفیری - تروریستی باز شد، رژیم صهیونیستی و ائتلاف غربی - عربی فکر میکرد که حزب الله توان خود را به زودی از دست خواهد داد، ولی گذشت زمان عکس این قضیه را ثابت کرد.
بحران سوریه که از اسفند ماه سال ۱۳۸۹ با حمایتهای همه جانبه رژیم صهیونیستی و کشورهای آمریکا، عربستان، قطر، ترکیه و در کنار آن سیل اعزام تروریستهای تکفیری از سراسر جهان به سوریه آغاز شد، تا تابستان ۱۳۹۲ موجب از دست رفتن بخشهای زیادی از خاک این کشور گردید به حدی که حاکمیت دمشق در این سال فقط در حدود ۲۰ درصد خاک سوریه بود و تروریستها بخشهای زیادی از خاک این کشور را تصرف کردند، ولی نیروهای حزب الله در کنار دیگر گروههای مقاومت اسلامی و ارتش تا به امروز توانستهاند بخشهای زیادی از خاک این کشور را از تصرف تروریستها آزاد کنند و به رغم تقدیم شهدای گرانقدری همچون "مصطفی بدرالدین، سمیر قنطار، جهاد مغنیه" (فرزند شهید عماد مغنیه) و شهدای نام آور دیگر، تجربیات فراوانی طی سالهای اخیر در جنگ سوریه کسب کرده است.
تجربیات فراوان کسب شده نیروهای حزب الله در سالهای اخیر در نبرد سوریه را باید در کنار تجهیز شدن این جنبش به سلاحهای مدرن و به روز دفاعی از دیگر نقاط قوت حزب الله پس از جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ دانست، به حدی که جمعه شب گذشته نصرالله دبیر کل حزب الله طی سخنانی به مناسبت سالگرد جنگ ۳۳ روزه تا حدودی به آن اشاره کرد.
وی در گفت و گو با شبکه "المنار" گفت: طی ۱۳ سال اخیر توانمندی نیروی انسانی ما گسترش یافته و تعداد نیروهای ما چندین برابر شده و قدرت هجومی ما افزایش یافته است، در حالی که سال ۲۰۰۶ قدرت هجومی ما محدود بود.
"ما امروز از توان هجومی کیفی و منحصر به فرد برخوردار هستیم و به انواع سلاحهای منحصر به فرد و کیفی مجهز شدهایم، ما یگان الرضوان و گردانهای العباس را که نیروهای زبده و متخصص در عملیات هجومی هستند، در اختیار داریم".
قدرت موشکی ما در زمینه تعداد و کیفیت توسعه یافته و این موشکهای نقطه زن سلاح دقیقی است، در سال ۲۰۰۶ ما تعداد کمی از این سلاحها در اختیار داشتیم، ولی امروز این سلاح قدرتمند و امکانات فراوانی در اختیار داریم.
نصرالله ادامه داد: ما اشراف اطلاعاتی بالایی در سطح زمینی، دریایی و هوایی داریم، مقاومت در تمام زمینهها در زمینه نیرو و امکانات و تجربه، پیشرفت کرده، ایمان و یقین ما به پیروزی الهی هم افزایش یافته است.
امروز ما قدرت تهاجمی و سلاحهای منحصر به فرد و کیفی در اختیار داریم و مقاومت در تمام سطوح پیشرفت کرده است.
سران رژیم اسرائیل امروز در ترس و وحشت به سر میبرند، مقاومت امروز قویتر از هر زمانی در گذشته است، چه کسی میگوید که ما موشک ضد هواپیما در اختیار داریم و چه کسی میگوید که ما چه سلاحهایی داریم. ما سیاست ابهام سازنده را در این پرونده دنبال میکنیم.
** سرمنشا نگرانی صهیونیستها
با وجود تبلیغات همه روزه رسانههای رژیم صهیونیستی درباره آمادگی این رژیم برای جنگ احتمالی علیه مقاومت، گزارشهای مربوط به تواناییهای زمینی، دریایی، موشکی و پهپادی حزب الله لبنان فکر و ذهن صهیونیستها را به خود مشغول کرده است.
رئیس واحد عملیات نیروی دریایی رژیم صهیونیستی حدود یکسال پیش در گفت و گو با روزنامه صهیونیستی "معاریو" با بیان اینکه حزب الله دشمن بسیار زیرکی است، گفت: حزب الله از جنگ دوم لبنان (جنگ ۳۳ روزه) تجربیات و درسهای زیادی گرفته و بعد از هدف قرار دادن ناو اسرائیلی "حانیت" امروز تلاش میکند، ضمن ارتقا بخشیدن به تواناییهای خود، هدفهای بیشتری برای حمله شناسایی کند.
این افسر عالی رتبه اسرائیلی در ادامه این مصاحبه که به مناسبت پایان ماموریت وی در نیروی دریایی رژیم صهیونیستی و عهده دار شدن منصب جدید "معاونت رئیس ستاد ارتش" این رژیم انجام گرفت، خاطر نشان کرد که جنبش حماس نیز همواره در حال درس گرفتن از حزب الله و حرکت در پشت سر آن است.
وی نسبت به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی از طریق مرزهای دریایی هشدار داد و افزود: مساله غواصی به یک چالش بسیار مهم و پیچیده تبدیل شده و حماس و حزب الله سعی میکنند در جنگ بعدی از این روش استفاده کنند.
در همین ارتباط روزنامه صهیونیستی "اسرائیل هیوم" نیز در مطلبی به قلم "یواف لیمور" گزارشی درباره وضعیت میدانی مزارع اشغالی "شبعا" در جنوب لبنان منتشر کرده که ترس و وحشت سربازان صهیونیست از مراقبت شبانه روزی حزب الله از آنها را به تصویر میکشد.
طبق این گزارش، مزارع شبعا که در هجده سال گذشته و از زمان عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان، وضعیت آرامی را تجربه کرده، این قابلیت را دارد که ظرف چند ثانیه به میدان درگیری بین اسرائیل و حزب الله تبدیل شده و وضعیت پیچیدهای پیدا کند.
به نوشته لیمور، این منطقه به مثابه "میدان بازی غیر رسمی" اسرائیل و حزب الله به شمار میآید، چرا که پاسخ حزب الله به اسرائیل در این منطقه مشروع و قانونی به نظر میرسد.
این تحلیل گر صهیونیست افزود: این احتمال مطرح است که جنگ سوم لبنان در این منطقه کلید خورده و بالا بگیرد؛ سناریوهای بی شماری برای این جنگ مطرح میشود، اما اصل در همه این سناریوها این است که حزب الله به فکر "پیروزی" است.
لیمور ادامه داد: اگر حزب الله در سال ۲۰۰۶ علاقهای به شکست نداشت، در آینده این جنبش به فکر اهدافی بسیار بزرگتر از آن است. حزب الله میخواهد ضربه دردناکی به اسرائیل وارد کند و این مساله را در فکر اسرائیلیها و لبنانیها و مردم منطقه و جهان جا بیندازد که "پیروز کیست و شکست خورده کیست".
وی خاطر نشان کرد که این هدف احتمالاً به سه شیوه انجام خواهد گرفت: اول از طریق شلیک هزاران موشک و خمپاره که برد آنها همه نقاط اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) را شامل میشود؛ دوم از طریق به کارگیری فناوریها و اتفاقات پیش بینی نشده مانند هواپیماهای بدون سرنشین که بعضی از آنها قابلیت حمل مواد منفجره را نیز دارد، غواصها و قایقهای تندرو، حملههای سایبری و ضربه زدن به اهداف راهبری که هر کدام از آنها میتواند اسرائیل را به شدت به دردسر انداخته و حتی از کار بیندازد.
اما شیوه سوم عبارت است از باور و نگاهی که سخنان نصرالله درباره "سیطره بر الجلیل" توسط نیروهای گارد الرضوان در بین اسرائیلیها ایجاد کرده است.
به نوشته لیمور، حزب الله همزمان با شلیک صدها موشک سنگین وزن "برکان" درصدد حمله به اسرائیل و سیطره بر برخی شهرکها یا پایگاههای آن خواهد بود.
وی افزود: همه کسانی که از جاده شمال (فلسطین اشغالی) عبور کردهاند، شاهد ساخت و سازهای گسترده در آن منطقه مانند ساخت موانع سنگی، دیوارها و حفاریها بودهاند که به منظور سخت کردن کار حزب الله انجام میگیرد؛ درست مانند کاری که حزب الله در آن سوی مرزها برای مقابله با ارتش اسرائیل انجام داده است.
پایگاه صهیونیستی "والاه" نیز با تاکید بر اینکه "حزب الله لبنان نیروی دریائی پیشرفته دارد"، نسبت به "هجوم قایقهای تندرو حزب الله و پیاده شدن نیروهای آن در سواحل فلسطین اشغالی" هشدار داد.
والاه با اشاره به رزمایش اوایل ماه نوامبر ۲۰۱۶ حزب الله در شهر "القصیر" سوریه و نزدیک مرزهای لبنان و تبدیل آن به "نیرویی قادر به استفاده از سلاحهای پیشرفته و جدید مانند انواع موشکها و پهپادها" افزود: یگانهای دریایی حزب الله در خفا و سکوت کامل در حال تقویت قدرت خود و جمع آوری اطلاعات است.
پایگاه صهیونیستی والاه اضافه کرد: موشک (C- 802) که یگان دریایی حزب الله در سال ۲۰۰۶ و به طور غافلگیرانه یک ناوچه ارتش اسرائیل را در سواحل بیروت هدف قرار داد، درها را به سوی قدرت گرفتن نیروی دریایی حزب الله گشود.
این پایگاه صهیونیستی نوشت: از آن زمان حزب الله برای تقویت رادارها و موشکهای زمین به دریای خود که تهدیدی برای چاههای نفت و گاز، لولههای اکسیژن و کشتیهای تجاری اسرائیل هستند، تلاش میکند.
۹۰ درصد واردات رژیم صهیونیستی با استفاده از کشتیهای تجاری و از طریق دریای مدیترانه صورت میگیرد.
والاه تاکید کرد که سخنان نصرالله دبیرکل حزب الله در سالهای اخیر به ویژه در ماههای گذشته، نشان میدهد که این حزب در تقویت نیروی دریایی خود سستی نکرده و در این زمینه سرمایه گذاری کرده است.
این پایگاه صهیونیستی با اشاره به "پیشرفتهای ایران در توسعه علنی فناوریها و انواع سلاحهای دریایی مانند ناوها و زیردریاییها"، نوشته که ممکن است حزب الله از ایران سلاحهای دریایی دریافت کرده باشد تا در هرگونه جنگ آینده با اسرائیل از آنها استفاده کند و یکی از آنها قایقهای تندرو "ذوالفقار"، است.
والاه خاطرنشان کرده که حزب الله در هر جنگ آینده فقط با موشکهای زمین به دریا برای هدف گرفتن ناوها و کشتیها اسرائیلیها را غافلگیر نخواهد کرد، بلکه کشتیهای جنگی اسرائیل در معرض هجوم قایقهای تندروی این جنبش قرار گیرند و حتی امکان پیاده شدن چتربازان حزب الله در سواحل شمالی اسراییل (فلسطین اشغالی) وجود دارد.
در حالی که مقامات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی بر ناتوانی سپر موشکی و ناتوانی نظامی رژیم صهیونیستی در مقابله با موشکهای حزب الله اعتراف دارند، در عین حال ژنرالهای رژیم صهیونیستی اذعان دارند که حزبالله نه یک سازمان جنگ چریکی و نامنظم بلکه به معنای واقعی کلمه، یک ارتش است.
پایگاه اینترنتی روزنامه "رأی الیوم" چاپ لندن چندی پیش در مطلبی به قلم " زهیر اندراوس" نوشت: درپی تهدیدهای نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در حمله به الجلیل، ژنرالهای اسرائیلی این حزب را به معنای واقعی کلمه یک ارتش قلمداد میکنند.
این منبع تصریح کرد که "اسحاق هرتزوگ" از وزرای سابق کابینه رژیم صهیونیستی که منصب ریاست مخالفان نخست وزیر رژیم اشغالگر را برعهده دارد، پس از پایان حمله رژیم اسرائیل به لبنان در سال ۲۰۰۶ گفته بود، حزب الله لبنان یکی از قویترین ارتشهای جهان است و افسران اسرائیلی نیز به توانمندی این حزب به عنوان ارتشی واقعی اذعان دارند.
"عاموس هرئیل" تحلیلگر امور نظامی روزنامه صهیونیستی "هارآتص" نیز به نقل از افسران اسرائیلی گفته است که موشکهای حزب الله که تعداد آنها افزایش یافته و مییابد، منبع اصلی قدرت این جنبش است.
این افسران صهیونیست معتقدند که سخنان نصرالله در خصوص توانمندی حزب الله در زمینه هدف قرار دادن هر مکانی در سرزمینهای اشغالی و افزایش برد موشکهای این جنبش، نشان میدهد که تمام مناطق سرزمینهای اشغالی در تیررس موشکهای حزب الله قرار دارد و این امری نگران کننده برای صهیونیستها است.
ژنرالهای اسرائیلی معتقدند که حزب الله دهها هزار فروند موشک دارد که مایه نگرانی برای آنهاست؛ آنها همچنین اذعان دارند که حزب الله از جنگ سوریه تجربیات زیادی کسب کرده و حضور افسران روسی و ایرانی در سوریه به بهبود فناوریهای نظامی و شیوههای اجرایی و هماهنگی این جنبش بین نیروی هوایی، یگانهای زرهی و اطلاعاتی خود در سوریه کمک شایانی کرده است.
"عاموس هرئیل" تحلیلگر امور نظامی روزنامه اسرائیلی هاآرتص نیز اعلام کرده که بر اساس دیدگاه افسران ارشد (رژیم صهیونیستی)، جنگ دوم لبنان (۲۰۰۶) برای اسراییل شکست سنگینی به همراه داشت.
این منبع نوشت: ایران در یک دهه اخیر به افزایش تعداد موشکهای حزب الله کمک کرده که براساس برآوردهای اطلاعاتی اسرائیل تعداد این موشکها حدود ۱۳۰ هزار فروند است؛ موشکهایی که با دقت بالا میتوانند هر نقطه از تل آویو و حیفا را مورد هدف قرار دهند.
این تحلیلگر صهیونیست معتقد است که یکی از علل آرامش در منطقه مربوط به قدرت بازدارندگی متقابل است، زیرا اسرائیل میداند که حزب الله مقادیر زیادی سلاح در اختیار دارد و روزانه قادر است حداقل ۱۵۰۰ فروند موشک و گلولههای توپ و خمپاره به طرف سرزمینهای اشغالی شلیک کند و مراکز راهبردی نظیر (نیروگاهها، بنادر و فرودگاهها) را هدف قرار دهد و این در حالی است که پدافند ضد موشکی اسرائیل قادر به تامین کامل امنیت (سرزمینهای اشغالی) نیست.
با تامل در نگرانیهای سران رژیم صهیونیستی به ویژه سران ارتش این رژیم به خوبی مشاهده میشود که آنها به توان مقتدرانه حزب الله یقین داشته و آن را کابوسی برای خود میدانند و تلاش سران رژیم صهیونیستی برای تقویت سامانه ضد موشکی و همچنین اقدامات ویژه در شمال سرزمینهای اشغالی نشان از افزایش نگرانی برای صهیونیستها دارد؛ نکته قابل توجه اینکه تقویت بنیه دفاعی حزب الله و خون شهدای این جنبش موجب شده که برعکس صهیونیستها، مردم لبنان در آرامش خاطر زندگی کنند و آماده هر گونه جانفشانی در راه آزادی و حراست از وطن خود باشند.
نکته دیگر اینکه، تا پیش از جنگ ۳۳ روزه و روشن شدن نتیجه آن، سران رژیم صهیونیستی همواره از رویای امپراطوری نیل تا فرات سخن میگفتند، اما مقاومت جانانه حزب الله و مردم لبنان ثابت کرد که هم اکنون رژیم غاصب صهیونیستی در داخل سرزمینهای اشغالی محصور شده و نه تنها دیگر به این رویا فکر نمیکند، بلکه به دنبال حفظ شرایط موجود است، شرایطی که با یک خطای صهیونیستها موجب پاک شدن نام این رژیم از نقشه جهان خواهد شد.