تهران- ایرنا- بازترجمه از آثار ادبی؛ به ویژه آثار جدی و کلاسیک ادبیات جهان، امری متداول است که در بازار کتاب ما نیز به کرات روی می‌دهد؛ اما کارشناسان معتقدند بازترجمه‌ای ارزشمند است که به ارزش‌های ترجمه قبلی بیفزاید و سزاوار ستایش باشد.

دومین جلسه از سلسله نشست‌های زیر چتر نقد به همت کانون کشوری انجمن‌های صنفی مترجمان عصر شنبه (۲۹ تیر) در سرای اهل قلم به نقد علمی دو ترجمه از کتاب ۱۹۸۴ جرج ارول / George Orwell (نویسنده انگلیسی ۱۹۰۳ تا ۱۹۵۰) اختصاص داشت؛ ترجمه اول از این کتاب از صالح حسینی به سال ۱۳۶۱ و توسط انتشارات نیلوفر و ترجمه دوم از کاوه میرعباسی به سال ۱۳۹۷ و توسط انتشارات چشمه منتشر شده است.

دکتر علیرضا خان‌جان به عنوان گرداننده این نشست دو مترجم را معرفی کرد و در معرفی صالح حسینی گفت که وی از نسل مترجمان پیشکسوت ایران به شمار می‌آید، دانش آموخته ادبیات انگلیسی از دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و صاحب کرسی ادبیات انگلیسی در دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است.

وی افزود: دکتر حسینی فقط از زبان انگلیسی ترجمه می‌کند و آثاری از مهم‌ترین کتاب های ادبیات داستانی قرن بیستم از جمله آثار ویلیام فاکنر (۱۸۹۷ تا ۱۹۶۲) و جوزف کنراد (نویسنده لهستانی انگلیسی ۱۸۵۷ تا ۱۹۲۴) نیز به برگردان او به علاقه‌مندان عرضه شده است، معمولاً آثاری را ترجمه می‌کند که پیش از این ترجمه نشده‌اند.

خان‌جان در معرفی کاوه میرعباسی نیز اشاره کرد وی از زبان‌های اسپانیایی، فرانسه و انگلیسی به زبان فارسی ترجمه می‌کند، از وی کمدی الهی دانته، بعضی آثار گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی، لوئیس بورخس نویسنده آرژانتینی و آثار زیاد دیگری روانه بازار شده است. ضمن اینکه وی نویسنده نیز هست و بازترجمه آثار نیز بخشی از کارنامه کاری وی را تشکیل می دهد.

ترجمه صالح حسینی از کتاب ۱۹۸۴ تاکنون به چاپ هجدهم رسیده و با احتساب اینکه تا چاپ شانزدهم بیش از یکهزار نسخه چاپ شده، دست کم حدود ۳۵ هزار نسخه از آن طی ۳۷ سال گذشته به بازار آمده است، ترجمه کاوه میرعباسی نیز از سال ۹۷ تاکنون به چاپ چهارم رسیده و در هر چاپ، شمارگان اثر یکهزار نسخه بوده است.

وی توضیح داد: میرعباسی بعد از انتشار ترجمه جدید از کتاب اورول در مصاحبه‌ای خیلی کلی یادآور شده ترجمه قبلی حق مطلب را ادا نکرده است و بازترجمه ۱۹۸۴ ضروری به نظر می رسیده است، همین اظهار نظر و روند بازترجمه بسیار از آثار کلاسیک دلیل انجمن های صنفی مترجمان برای نقد علمی دو ترجمه از کتاب یادشده بوده است.

سمانه فرهادی مترجم و پژوهشگر به عنوان سخنران در این نشست در نقد دو ترجمه در این نشست سخن خود را با توضیحی در مورد اورول آغاز کرد و گفت: اورول در دوره دشواری بین جنگ جهانی دوم و جنگ‌های داخلی اسپانیا زندگی می‌کرد و همین امر از وی نویسنده‌ای بدبین ساخت.

وی در مورد اهمیت کتاب ۱۹۸۴ توضیح داد: دو کتاب اورول یعنی مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ روی هم بیش از هر کتاب دیگر انگلیسی زبانی در قرن بیستم فروش داشته‌اند. ترجمه‌های متعدد از این اثر در زبان‌های مختلف نشان می‌دهد کتاب اورول تاریخ مصرف ندارد و بار دیگر در سال ۲۰۱۷ و با روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا اسم کتاب سرزبان ها افتاد و اقبال بیشتر خوانندگان نسبت به کتاب موجب افزایش چاپ و فروش آن شد.

پیرنگ این کتاب از زمان جنگ‌های داخلی اسپانیا که وی نیز در آن حضور داشت به ذهن اورول افتاد، ولی وی بعدها در مصاحبه‌ای گفت بعد از کنفرانس تهران در سال ۱۹۴۴ که رهبران کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، انگلیس و آمریکا جهان را بین خود تقسیم کردند، طرح این کتاب به ذهنش خطور کرد. گمانه‌های زیادی نیز در مورد اسم کتاب زده می‌شود ولی یک منتقد ادبی توضیح داده اسم کتاب ابتدا ۱۹۴۸ بود و ناشر از اورول خواست با جابه جایی دو عدد آخر آن را به تغییر دهد و با همین نام چاپ شد.

یکی از مترجمان کتاب نخستین دموکراسی در توضیح ژانر این کتاب گفت: این کتاب در ژانر کتاب‌های dystopia ویران شهر بر خلاف utopia نوشته شده که در حوزه آثار علمی- تخیلی science-fiction قرار می‌گیرند و پیش بینی‌های علمی و فناورانه یکی از ارکان آن است. اورول در این اثر دنیای حیرت انگیزی را به تصویر می‌کشد که سه کشور بزرگ و قدرتمند در آن با هم می جنگند و مردم یک کشور باید تا حد مرگ کار کنند، در این جامعه همه از هم جاسوسی می‌کنند و یک حزب همه قدرت را در دست دارد و تک صدایی مهم ترین مشخصه آن است...

دشواری‌های ترجمه ۱۹۸۴

وی در ادامه به خصوصیات زبانی این اثر پرداخت و گفت: زبان اورول زبان خودساخته ای است که از آن به نوگفتار / new speak در برابر انگلیسی قدیمی یا old-speak تعبیر می‌کند. نوگفتار نسبت به انگلیسی قدیمی واژگان کمتری دارد، از متضاد در آن خبری نیست و می‌توان مثلاً برای متضاد بد، کلمه ناخوب را ساخت، از جهت ساختاری نیز تفاوت‌های زیادی با انگلیسی قدیمی دارد و مثلاً قید به جای فعل استفاده می‌شود و به طور کلی زبان در این اثر و برای توصیف جامعه مذکور، به اندازه‌ای شناور و تعبیرپذیر است که امکان شکل گیری هر نوع مخالفت دسته جمعی را از بین می‌برد.

فرهادی ابتدا به خصوصیات پیرامتنیت دو ترجمه پرداخت و گفت: هیچکدام از این ترجمه‌ها شامل مقدمه مترجم مبنی بر خصوصیات زبانی یا محتوایی اثر نیستند، میرعباسی در ترجمه خود مقاله‌ای از منتقد انگلیسی جولیان سایمون / ‏‬ julian simon در مورد کتاب اورول آورده است. ضمیمه ای نیز در اصل کتاب ۱۹۸۴ آمده که هر دو مترجم به عنوان موخره ترجمه کرده‌اند.

وی دومین خصوصیات پیرامتنیت را پانویس‌ها دانست و گفت: در ترجمه میرعباسی کلاً ۸ پانویس تعریفی داریم ولی در ترجمه صالح حسینی پانویس‌های زیادی به دو دلیل دارد؛ واژگان نوگفتار داخل متن را به صورت پررنگ (بولد) نوشته و با توضیحی در پانویس آورده و ظرایف متن را نیز در پانویس توضیح داده است.

این پژوهشگر مهم‌ترین چالش مترجم را در ترجمه این اثر در سطح متنیت ترجمه واژگان خودساخته اورول دانست، در حالی که از نظر ساختار دستوری اثر دشواری نیست.

به باور فرهادی، مترجم و پژوهشگر حوزه ترجمه چالش برانگیزترین بخش ترجمه واژه‌های نوگفتار است، مثلاً واژه وزارت حقیقت که در متن مبدا ministry of truth بوده و اورول آن را به minitrue تغییر داده، هر دو مترجم عبارت وزاحقی را برای آن برگزیده‌اند، یا از آنجا که دو لهجه زبان معیار انگلیس و لهجه کاکنی / cockney ایرلندی در کتاب استفاده شده جایی که سبک و سیاق کلام گوینده عوض می‌شود، تغییر آن در ترجمه نیز دشوار است.

وی در مقایسه دو ترجمه با خواندن بخش‌هایی از هر ترجمه گفت: صالح حسینی در ترجمه خود انگلیسی معیار را حفظ کرده اما میرعباسی همه گفت وگوها را به صورت محاوره‌ای و شکسته ترجمه کرده است؛ اما با کاری که میرعباسی کرده تعادل نقشی و تفاوت در سیاق کلام از بین رفته است.

ترجمه حسینی مقصدگرایانه و ترجمه میرعباسی مبداگرایانه است

وی خصوصیت دیگر ترجمه صالح حسینی را ترجمه اصطلاحی دانست و گفت: این نوع ترجمه به دلیل نزدیکی به زبان مقصد معمولاً موفق تر است و برای نمونه دکتر حسینی جایی از اصطلاح «حسابش با کرام الکاتبین» است، استفاده کرده است.

وی نتیجه گرفت ترجمه حسینی مقصدگرایانه تر و ترجمه میرعباسی مبداگرایانه تر است، همچنین گرته برداری نحوی در ترجمه میرعباسی بیشتر دیده می‌شود ولی تسلط حسینی بر ادبیات فارسی باعث شده زبان او در بعضی بخش‌ها کاملاً فاخر و ترجمه به ادبیات میل یابد باشد در حالی که در متن اصلی زبان فاخر نیست.

فرهادی خصوصیت دیگر ترجمه حسینی را وجود کلمات قدیمی مانند حیز انتفاع و امثال آن دانست و اظهار داشت: ترجمه صالح حسینی از این اثر ۳۶ سال قبل انجام و منتشر شده است؛ بنابراین تا حدی هنوز تسلط ادبیات فرانسه و تحت تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی اصطلاحات عربی در آن دیده می‌شود و به طور کلی این واژگان برای کتابخوانان امروزی هم آشنا نیست.

می‌توان نتیجه گرفت ارائه ترجمه مجدد از این کتاب؛ به ویژه بعد از بیش از سه دهه مفید است زیرا قراردادهای زبانی تغییر کرده و بر اساس بعضی نظریه‌های زبانشناختی آثار کلاسیک هر چند دهه یکبار باید بازترجمه یا توسط مترجم اول ویرایش شوند؛ اما ترجمه‌ای که حرفی برای گفتن داشته و سزاوار ستایش باشد.

فرهادی گفت: در بازترجمه ای که کاوه میرعباسی از ۱۹۸۴ ارائه داده است، بخشی از خصوصیات شاهکار اصلی مانند تعادل نقشی، سبک و سیاق کلام، توجه به واژه‌های نوگفتار و استفاده از زبان معیار و تفاوت آن با لهجه کاکنی از بین رفته است.

پرسش های حضار در مورد اینکه کدام ترجمه بهتر است و کدام را می توان به علاقه‌مندان امروزی ادبیات و کتاب پیشنهاد داد و اینکه هر یک از اساتید ترجمه حاضر در نشست کدام ترجمه را می پسندند و درست تر می دانند پایان بخش این نشست بود.