ارمغان زمانفشمی در گزارش روزنامه اطلاعات آورده است: این دوره در کمپ آموزشی پلور از توابع بخش لاریجان شهرستان آمل در استان مازندران آغاز شد و با یک شب کمپینگ در دشت لار به پایان رسید.
از روزنامه اطلاعات هم من و محمدنجفی، همکار عکاسمان، برای گذراندن این دوره اعزام می شویم. ساعتهای اول همهچیز خوب و خوش است. به همراه یک گروه تقریباً صدنفره از خبرنگاران، از ساختمان مرکزی جمعیت هلال احمر در تهران با چند اتوبوس به سمت مقصد به راه می افتیم و بستههای صبحانه بین ما توزیع می شود.
اما همهچیز درست با رسیدن به مقصد رنگ دیگری به خود میگیرد، درست مثل یک اتفاق غیرمنتظره که در کمین آدم باشد؛ هرچند نه به شدت سیل و زلزلههایی که زندگی بسیاری از هموطنانمان را ظرف چند دقیقه زیرورو کردند.
به محض ورود به ساختمان هلال احمر در پلور، کلاسهای آموزشی شروع میشود و تا ساعت هشتونیم شب ادامه پیدا میکند، به جز یکی دوساعت که برای نماز و ناهار به ما فرصت میدهند. برای شرکت در کلاسها باید روی موکت مینشستیم و انجام این کار برای ساعتهای متوالی یکی از دشواریهای کار بود. نشستن روی زمین، آن هم زمین خالی از قالی، همه را خیلی زود خسته میکند، بهطوری که مدام در جایشان جابهجا شده و دست وپایشان را کشوقوس میدهند.
تعریف بحران
دکتر عباس تقیزاده و دکتر مهدی زارع، کلاسهای صبح را مدیریت میکنند. دکتر تقیزاده، عضو دپارتمان بهداشت بلایای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران، در بیان مقدمهای بر مدیریت خطر بلایا میگوید: در بحث بحران، واژهها متفاوتند اما ما خودمان را چندان در قیدوبند این تفاوتها قرار نمیدهیم که فلان اتفاق، بحران است یا بلا یا سانحه.
بحران حادثهای است که بهطور طبیعی یا توسط بشر بهطور ناگهانی یا بهصورت فزاینده بهوجودآید و سختی و مشقتی را به جامعه انسانی تحمیل کند که جهت برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوقالعاده باشد. این تعریفی است که در قانون آمده ولی ما میدانیم که بحران میتواند ناگهانی هم نباشد.
همچنین بحران مترادف «ورودی بیشتر از ظرفیت عملکرد یک سامانه» یا «حادثهای که باعث ازبین رفتن روال عادی میشود» نیز تعریف شده است.
مطابق تعریف بخش مدیریت حوادث و بلایای سازمان ملل (UNISDR) هرگونه اختلال جدی در عملکرد یک جامعه که بهصورت گسترده، محیط، اموال، اقتصاد و انسان را تحتتأثیر خود قرار داده و باعث خسارت شود، بهطوری که جامعه نتواند با منابع در اختیار خود آن را مدیریت کند، بحران نامیده میشود.
وی میافزاید: مدیریت بحران، علمی کاربردی است که بهوسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها ابزاری را جستجو میکند تا بتواند با کمک آن از بروز بحرانها پیشگیری یا اثرات آن را کم کند، آمادگی لازم برای پاسخدادن داشته باشد، امدادرسانی مؤثر و سریع انجام دهد و به بهبودی اوضاع کمک کند. پس مدیریت بحران فقط مربوط به زمانی که حادثه اتفاق میافتد نیست.
دکتر تقیزاده درباره نقش خبرنگاران در هنگام بحران میگوید: خبرنگاران بخشی از ساختار مدیریت بحران هستند و انتظار نمیرود که در زمان حادثه مقابل مدیریت بحران بایستند. وظیفه اصلی خبرنگار در زمان بحران این است که سوالات واقعی بپرسد، نه سوالات چالشی و احساسی.
آنارشی مدیریت بحران
دکتر مهدی زارع، مدیر گروه زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی، درباره حوادث غیرمترقبه سخن میگوید: با وجود عبارت «طبیعی»، یک مخاطره طبیعی عنصری از دخالت انسانی در خود دارد. در مناطقی که انسانها یا دستساختههای آنها حاضر نیستند، پدیدههای طبیعی نه مخاطره طبیعی ایجاد میکنند نه سانحه طبیعی. برخی مخاطرات به دلایلی مانند تغییرات اقلیمی در دهههای اخیر بیشتر اتفاق میافتند، در نتیجه سوانح هم بیشتر شدهاند.
او معتقد است مدیریت بحران در ایران دچار آشفتگی شده: سلسلهمراتب مدیریت از بین رفته و وضعیت منفی شرایط آشوبناک را فقط با آموزش میتوان تغییر داد. مدیریت یک موهبت الهی نیست، یک هنر است و اگر کسی نمیتواند درست مدیریت کند، شما خبرنگاران باید کاری کنید که برود!
دکتر زارع از سوءمدیریت بحران مثالی هم میزند: در حادثه زلزله رودبار، روستاهای منجیل که روی هم فرو لغزیدند، درست روبهروی چراغعلیتپه قرار داشتند، یعنی جایی که سههزارسال پیش هم زلزله مهیبی در آن اتفاق افتاده بود و میشد پیشبینی کرد که این اتفاق بازهم خواهد افتاد.
اقدام اعتراضی
برخلاف کلاسهای صبح که به مبانی نظری خبرنگاری بحران اختصاص دارد و مفاهیم مطرحشده در آن برای خیلی از خبرنگاران آشنا و تکراری است، کلاسهای بعدازظهر چالشی هستند. نخست یک فعالِ شبکههای اجتماعی که دستی هم در کارهای خیر دارد در کلاسی با عنوان نقل تجربههای خبرنگاری در بحران، درباره کلکهایی که سوار کرده بود تا به عنوان یک خبرنگار به محوطه ساختمان پلاسکو راه پیدا کند حرف میزند و این موضوع اعتراض خبرنگاران را برمیانگیزد. آنها معتقدند که اتفاقاً حضور افراد غیر متخصص مانند ایشان است که باعث تردید مسئولان نسبت به همکاری با خبرنگاران در هنگام بحرانها میشود و چنین کسی نباید در چنین دورهای بیاید و به آنها یاد بدهد کار خودشان را چگونه باید انجام بدهند. حتی چند نفر معتقدند آن آقا به دلیل روابطش به همهجا راه پیدا میکند نه براساس ضوابط. آنها به اعتراض جلسه را ترک میکنند.
وقت ناهار میشود. یک نکته قابلذکر این است که پیش از آغاز اردو از ما خواسته شده بود قاشق و چنگال و بشقاب و لیوان شخصی خودمان را ببریم که میتوانست مانع استفاده از ظروف یکبار مصرف پلاستیکی و آسیبزدن به طبیعت شود. اما برگزارکنندگان دوره کماکان موقع صبحانه و ناهار و شام از ظروف یکبارمصرف به وفور استفاده میکنند.
بعد از ناهار تا شب کلاسهای امداد و کمکهای اولیه و احیای قلبی و ریوی بهطور جداگانه برای خانمها و آقایان برگزار میشود تا خبرنگاران وقتی در صحنه حوادث و بحرانها حاضر میشوند، دانش اولیه را برای نجات خودشان و دیگران داشته باشند.
بعد از آن به چند گروه تقسیم میشویم و مواد لازم برای تهیه جوجهکباب در اختیار هر گروه قرار میگیرد تا بچهها خودشان شام بپزند. لابد این هم قرار است از دشواریهای خبرنگاری در حوزه بحران باشد اما پرسش اینجاست که آیا کسی در هنگام سیل و زلزله به خبرنگاران مرغ و ماهی میدهد تا برای خودشان شام درست کنند؟!
باوجود این کبابکردن جوجه و گوجهفرنگی و خوردن شام در حیاط، کار مفرحی است و اگرچه تا نیمهشب بهطول میانجامد و فرصت استراحت را کمتر میکند اما به همه نشاط مضاعفی میدهد تا روز دوم را با انرژی بیشتری آغاز کنند.
نظریه تقابل سیاست و رسانه
روز دوم پس از صبحانه در کلاس اصول خبرنگاری در بحران که توسط دکتر اکبر نصرالهی برگزار میشود شرکت میکنیم. رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، درباره تعامل خبرنگاران با سازمانهایی مانند هلالاحمر در مدیریت بحرانهای مختلف صحبت میکند و میگوید: طبق نظریه تقابل سیاست و رسانه، رسانهها در برخی شرایط میتوانند بر کنشگران مختلف بهویژه اهالی سیاست اثر بگذارند و در برخی شرایط هیچ تأثیری ندارند.
شما دیدید که با اقدام بهموقع رسانهها، گرانتر شدن بنزین در ایران اتفاق نیفتاد. نظریه رابینسون (تقابل سیاست و رسانه) میگوید در شرایطی که مسئولان درباره موضوعی هنوز تصمیم قطعی نگرفتهاند، مرددند یا اختلافنظر دارند، اگر رسانهها موضوع را مطرح و برجسته کنند، میتوانند روی آن اثر بگذارند.وی میافزاید: رسانههای خبری تلویزیونی ۲۴ ساعته دنیا که مهمترین آنها سی.اِن.اِن است، سه نقش دارند، آنها برجستهساز، شتابزا و بازدارندهاند. زیرا میتوانند در هر لحظه با اعلام یک خبر فوری، پخش عادی را قطع کنند و روی یک موضوع مانور بدهند.
دکتر نصرالهی میگوید: به گمان من فضای مجازی هم همین تأثیر را دارد. بنابراین هنگام اتفاق افتادن یک بحران، باید در کنار رسانهها از مدیران چند کانال پربازدید فضای مجازی هم دعوت کرد تا اخبار درست را پوشش بدهند. باید فضای مجازی را بهعنوان یک واقعیت پذیرفت و از آن استفاده کرد.
این مطلب در کنار سایر مباحثی که دکتر نصرالهی مطرح میکند مورد بحث قرار میگیرد و چند نفر از حضار در نقد آن حرف میزنند و سؤال میپرسند؛ بهویژه درباره تعارضی که در سخنان دکتر به چشم میخورد، آنجا که از طرفی اعتقاد دارد در روزگار ما دیگر «خبر ویژه» ای وجود ندارد و نمیتوان چیزی را از مردم پنهان کرد و از طرف دیگر میگوید برخی خبرها علیه امنیت ملی هستند و نباید اخباری تولید کرد که چنین شائبهای ایجاد کنند.
جذابترین کلاس این دوره به گفته اغلب شرکتکنندگان، کلاسی است که در آن سه عکاس از تجربیاتشان در هنگام بحرانها حرف میزنند. خاطرات ساتیار امامی، سعید فرجی و محمد برنو جذاب و آموزنده است و همه با علاقه پای حرفهای آنها مینشینند.
بعد از ناهار، کلاسی برای آموزش بستن کولهپشتی مفید و مختصر برای حضور در صحنه بحرانها برگزار میشود که مشابه کولهپشتی کوهنوردان است. پیمان یاوری و امید اخلاقی در این کلاس از ابزاری که برای بقا در شرایط سخت لازم است سخن میگویند و نمونههایی از آنها را به ما نشان میدهند که بسیار جالب اما گرانقیمت هستند.
بعد از آن باروبندیلمان را جمع میکنیم و توسط چند مینیبوس به سمت دشت لار به راه میافتیم، جایی که قرار است بازکردن و بستن چادرهای اسکان موقت را یاد بگیریم و شبی را در آنها بگذرانیم. در نزدیکی سد لار و دریاچه پشت آن، با راهنمایی کارکنان هلالاحمر، چادرهایمان را برپا میکنیم و شام کنسرو لوبیا و تن ماهی میخوریم، درحالیکه میدانیم هموطنان بحرانزده ممکن است همین کنسرو یا چادر و کیسهخوابهای گرم و نرم قرمز و دستشوییهای صحرایی را هم در اختیار نداشته باشند.
مسئولان هلالاحمر، برنامه مفرحی برای ما در نظر گرفتهاند و از یک خواننده معروف مازندرانی و یک زوج استندآپ کمدین بامزه دعوت کردهاند تا صدای آواز و خنده وسط دشت لار، عشایر عزیز را از چادرهایشان بیرون بکشد و با ما همراه کند.
در نهایت هم به مناسبت روز میلاد حضرت معصومه (س) وعده میدهند که همه خانمهای مجرد گروه را به سفر زیارتی مشهد مقدس بفرستند و چون معلوم میشود فقط چهارنفر از خانمها متأهلند، سخاوتمندانه آنها را هم به فهرست اضافه میکنند. البته بین آقایان هم قرعهکشی میشود و چند نفر انتخاب میشوند تا به این سفر بروند.
پس از دورهمی جذاب شب آخر، دوستان دوربین بهدست برای عکاسی از شب به دل تپهها میزنند و عدهای به سمت دریاچه میروند. عدهای هم از شدت خستگی به داخل چادرهایشان میخزند و در کیسهخوابهایشان فرو میروند تا صبح فردا انرژی کافی برای بازکردن چادرها، جمعکردن زبالهها و ترک اردوگاه به شکلی که گویی هرگز به طبیعت آن قدم نگذاشتهاند، داشته باشند.