شاید یکی از جالبترین و البته مغفولترین دانستهها در مورد بوریس جانسون این باشد که او نویسنده رمانی است که درسال ۲۰۰۴ منتشر شده، شرح داستان یک نماینده مجلس انگلیس است، نمایندهای با موهای آشفته و دوچرخه سوار به نام «راجر بارلو» که تلاش میکند نقشه یک گروه تروریستی برای حمله به رئیس جمهوری آمریکا که مشغول سخنرانی در پارلمان است را بگیرد.
بوریس جانسون فردی است به ظاهر شوخ، بذلهگو و برخلاف سیاستمداران عصا قورت داده و پلاستیکی انگلیسی (مثل دیوید کامرون)، کم توجه به ظاهر و تشریفات. شاید این روزها نه، ولی زمانی که شهردار لندن بود با دوچرخه به سر کار میرفت. همچنان آدمی خاکی وانمود میکند و چون خودش روزنامه نگار است، خوب از پس خبرنگارها بر میآید، چه با شوخی و چه جدی. شخصیتی کاریزماتیک دارد، با اندک جلوهای سلبریتی گونه و عامه پسند که مردم او را به اسم کوچک، بوریس خطاب میکنند.
با این حال در پس این ظاهر، شخصیتی بس جاه طلب و عظمت طلب وجود دارد.
او را شخصیتی حزب باد میدانند که برای موفقیت میتواند همه اصول را زیر پا بگذارد. نمونه جالب آن حمایت او از برگزیت است. تا دوشب مانده به همه پرسی، او مدافع سرسخت ادامه عضویت در اتحادیه اروپا بود و شهرداری که به چند ملیتی بودن لندن مباهات میکرد. در روزهای منتهی به همه پرسی سرمقالهای از او در یکی از روزنامهها چاپ شد که در آن از فواید برگزیت و مضرات ادامه عضویت در اروپا سخن گفته بود. بعدها معلوم شد که او همزمان دو سرمقاله یکی در حمایت و یکی در مخالفت با ادامه عضویت در اتحادیه اروپا نوشته بود.
در آخرین لحظه و با توجه به آخرین نظرسنجیها مقالهای که در مخالفت نوشته بود را چاپ کرد و با اعلام نتایج از آن زمان تاکنون به عنوان یک طرفدار سرسخت برگزیت خودش را معرفی کرده، تا جایی که بر سر اختلاف با «ترزا می» در مورد نحوه مدیریت برگزیت، از مقام وزیر خارجه استعفا داد. مقاله دوم بعدها به عنوان سند دو روریی او توسط روزنامهها منتشر شد؛ اما طرفداران بوریس جانسون مدعی شدند او این مقاله را برای خودش و برای سبک سنگین کردن منافع و ضررهای اتحادیه اروپا نوشته بوده و قصد انتشارش را نداشت.
بوریس جانسون علاوه بر روزنامه نگاری از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ نماینده پارلمان و از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ شهردار لندن بود. وی از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ نیز وزیر خارجه انگلیس بوده است که بر سر اختلاف با «ترزا می» از این مقام استعفا داد. گرچه اکنون روشن است استعفای او بیشتر به منظور خیز برداشتن برای پست نخست وزیری باید بوده باشد.
درخشانترین دوره کاری او دوران شهرداری لندن است که مصادف شد با برگزاری بازیهای المپیک در این شهر. برگزاری نسبتاً آبرومند المپیک و چند ابتکار دیگر از جمله اتوبوسهای دو طبقه برقی، دوچرخههای کرایهای و ممنوع کردن مصرف مشروبات الکلی در شبکه حمل و نقل عمومی لندن به محبوبیت او افزود.
با این حال او سابقه نه چندان درخشانی از فساد مالی، فرار مالیاتی، پارتی بازی و سپردن مشاغل مهم به دوستان و آشنایان و وضعیت نه چندان جالبی از نظر زندگی خصوصی دارد. باید به این لیست نژادپرستی و اسلامهراسی را نیز افزود.
جانسون تحصیل کرده کالج ایتون و دانشگاه آکسفورد است. این دو مدرسه، مراکزی هستند که معمولاً نخبگان طبقه حاکم، به ویژه حزب محافظه کار را تربیت میکنند. معمولاً دوستیها و رابطههای شکل گرفته در این مدارس تا دوران تصدی پستهای مهم بین فارغالتحصیلان باقی میماند. به عنوان مثال بوریس جانسون در آکسفورد هم دوره دیوید کامرون (نخست وزیر سابق)، ویلیام هیگ (وزیر اسبق خارجه) و مایکل گوو (عضو دولت فعلی در پستهای مختلف) بوده است. برخی میگویند احساسات ضد اروپایی گروه حاکم فعلی به دیدگاههای زمان دانشجویی آنها بر میگردد.
بوریس جانسون در۱۹۶۴ در منهتن نیویورک متولد شد و به همین دلیل تا سال ۲۰۱۶ که شهروندی آمریکایی خود را رها کرد، شهروندی دوگانه داشت. در نیویورک پدر او استاد دانشگاه کلمبیا بود. استنلی جانسون، پدر بوریس در سال ۲۰۰۹ در کتاب خاطرات خود نوشت که در ابتدای جوانی به عنوان کارآموز جاسوسی وارد خدمت در سیستم اطلاعاتی انگلیس شده اما بعد از شش ماه آموزش، شغل دیگری در بانک جهانی را پذیرفته است. شغل واقعی پدر جانسون چیزی است که ما هرگز واقعیت آن را نخواهیم دانست، اما همین اشاره تا حدود زیادی کافی است. پدر او در سالهای بعد کارمند کمیسیون اتحادیه اروپا و عضو پارلمان اروپا بوده است.
جانسون از طرف پدری به ترکهای چرکس میرسد و پدرِ پدر بزرگ او «علی کمال» آخرین وزیر داخله عثمانی است که در پایان جنگ جهانی دوم تجزیه شد. نسب وی همچنین از طرف مادری به یهودیان روس میرسد و پدرِ پدربزرگ مادری او از خاخامهای ارتدکس لیتوانی است اگرچه مادرش کاتولیک بوده است. جانسون البته خود را مسیحی آنگلیکان معرفی میکند که برای تصدی نخست وزیری مهم است. انگلیس هیچ نخست وزیر کاتولیکی تاکنون نداشته است. وی در مبارزات انتخاباتی شهرداری لندن بارها از این ترکیب مسیحی، مسلمان و یهودی برای معرفی خود به عنوان یک "بوته ذوب" ادیان و فرار از اتهام نژادپرستی استفاده کرد.
جانسون در دوران وزارت خارجه به کشورهای مختلفی از جمله ایران ، ترکیه و رژیم صهیونیستی سفر کرده است. وی خود را طرفدار عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا معرفی کرد حال آنکه در داخل انگلیس، یکی از ترفندهای حامیان برگزیت ترساندن مردم از عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا بود.
وی در دسامبر ۲۰۱۷ ضمن دیدار از ایران بر ادامه پایبندی انگلیس به توافق هستهای موسوم به برجام تاکید کرده و در کنار آن خواستار آزادی نازنین زاغری شد. وی سال قبل از آن در ارائه گزارش به کمیته منتخب پارلمانی در امور خارجه و در پاسخ سوالی در مورد نازنین زاغری مدعی شده بود که او "فقط به مردم (در ایران) روزنامه نگاری آموزش می داده." این در حالی بود که به روایت رسانههای انگلیس، وکیل خانم زاغری بر این اساس که وی فقط در یک سفر خانوادگی و گردشگری بوده از وی دفاع میکرد. روزنامههای انگلیسی این موضوع را به دستاویزی برای انتقاد از بوریس جانسون و نمادی برای بی لیاقتی او تبدیل کردند.
جانسون بعد از استعفا از مقام وزیر خارجه به روزنامه نگاری بازگشت. وی در مقالهای برای روزنامه دیلی میل در ژوئیه ۲۰۱۸ ضمن دفاع از ممنوعیت نقاب، زنان مسلمان را به "صندوق پست" تشبیه کرد. گروههای مسلمان و حتی یهودی نسبت به ادبیات اسلام ستیزانه او موضع گرفته و آن را محکوم کردند. برخی سخنان جانسون را نمونه "سوت سگ" برای گروههای راست افراطی دانستند. سوت سگ اشاره به این است که صاحب سگ سوت کوچک و حتی خاموشی میزند، اما در پاسخ به آن سگش طرف را تکه پاره میکند.
برخی چهره «بوریس» را یک برند معرفی میکنند که او درسالهای دانشجویی درآکسفورد خلق کرده است: نقاب یک آدم بذله گو، نرسیدن به سر و وضع و موهای آشفته به او این اجازه را میدهد که در زیر این نقاب، سیاستهای هویتیِ دستِ راستی و حتی نژادپرستانه را شوخی شوخی جلو ببرد.
از بین جرمی هانت، نامزد دیگر نخست وزیری و بوریس جانسون، مقامات رژیم صهیونیستی بیشتر تمایل به دومی داشتند. هانت از نظر آنها در بین اعضای هیأت حاکمه انگلیس منتقدترین آنها نسبت به رژیم صهیونیستی بوده است، گرچه میگویند سعی کرده جبران کند. با این حال بوریس جانسون در موارد مختلف دوستی خود را اثبات کرده است. وی از حامیان آنچه "دولت یهود" خوانده میشود و مخالف تحریم کالاهای صهیونیستی است و در زمان وزارت خارجهاش با گزارش کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در محکومیت رژیم صهیونیستی مخالفت کرده است. همچنین وی در زمان تحصیل در آکسفورد همراه با خواهرش راشل به سرزمینهای اشغالی سفر کرد و مدتی در «کیبوتز» ها (مزارع اشتراکی) کار کرده است.
بوریس جانسون تابستان سال گذشته در بی خبری رسانهها، با «استیو بنن»، مشاور سابق ترامپ و رهبر راستهای افراطی آمریکا که اکنون مدرسهای در انگلیس تأسیس کرده دیدار کرد، که خود موجب نگرانیهای عمیق است. در ویدئویی که به تازگی لو رفته، بنن میگوید که در نوشتن سخنرانی استعفای بوریس جانسون به او کمک کرده است.
جانسون علاوه بر کتابی در مورد چرچیل و رمانی به نام «هفتاد و دو حوری» کتاب دیگری نیز دارد به نام «رؤیای رم» که درباره امپراطوری رم نوشته است. شیفتگی نسبت به امپراطوری رم، ارادت به چرچیل و علاقه نوستالژیک به امپراطوری بریتانیا، آن هم در کنار افکار اسلام هراسانه و تحت تأثیر تئوری برخورد تمدنها، و همه اینها در کنار جاه طلبی بلند پروازانه و عظمت طلبی او (به معنی بازگشت به عظمت امپراطوری رم و بریتانیا)، میتواند انتصاب او به نخست وزیری را به خبر تأمل برانگیزی تبدیل کند.