تهران- ایرنا- مسائل اجتماعی از قبیل دست فروشی، تکدی گری، کودکان کار و ... که امروزه به شکلی گسترده در شهرهای بزرگ به چشم می خورد از جمله مواردی است که می تواند در صورت عدم توجه و ارائه سیاستهای درست، به آسیب ها و مشکلات جدی برای جامعه تبدیل شود.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، اخباری مبنی بر جمع آوری دست فروشان و متکدیان و حتی کودکان کار از جمله مواردی است که اخیرا در کانون توجهات قرار گرفته است.

اما به گفته کارشناسان، طرح جمع آوری کودکان کار و دستفروشان در صورت نداشتن یک راهکار مشخص و دقیق،  بی نتیجه خواهد بود. بدین ترتیب در طی مدت زمانی کوتاه شاهد جمع آوری این کودکان و مشاغل هستیم در حالی که بعد از مدتی مجددا حضورشان را در معابر به شکلی واضح تر می بینیم.

بدون شک برخوردهایی شتابزده با رویکرد معطوف به هدف در کوتاه مدت که بدون در نظر گرفتن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد، فارغ از پیامدهای اجتماعی و سیاسی شان، نشان از عدم درک عمیق مسئله در راستای وفاق اجتماعی است. این درحالی است که ارائه سیاستها و خط مشی ها در جامعه مدرن به گونه ای تدوین می شود که حداکثر وفاق اجتماعی را با خود به همراه داشته باشند.

حمایتگری اجتماعی، موضوعی که همواره اشتباه گرفته می شود

حمایتگری اجتماعی و جلب همکاری های اجتماعی اغلب با سایر روش ها و راهبردهای مشابه اشتباه گرفته می شود. از این رو لازم است تا میان حمایت گری اجتماعی و سایر مفاهیم تفکیک قائل شده و فهم درستی از این مسئله را نشان دهیم.

یکی از رایج ترین برداشت ها از حمایتگری اجتماعی که اصولاً برای عموم قابل پذیرش است، مفهوم جمع آوری پول و کمک مادی به افراد نیازمند است که می تواند به صورت کوتاه مدت و یا بلند مدت در یک جامعه اجرا شود که غالباً به دلیل محدودیت های مالی در مدت زمانی بسیار اندک برچیده می شوند. برپایی کمپ هایی با موضوع همیاری و کمک به کودکان کار و یا طرح های حمایت از زنان سرپرست خانواده و نیازمند و یا هر آسیب دیگر از این قسم، همگی در جرگه مواردی هستند که طلوعی سرشار از امید و غروبی ناشی از بی انگیزه گی و ناامیدی را به همراه دارند که بعضاً به برچیده شدن آنان می انجامد؛ و یا اگر هم به طور کامل برچیده نشوند، از میزان انگیزه و نشاط اولیه برخوردار نبوده و افولشان ملموس است.

نتایج تحقیقات به عمل آمده در خصوص ظهور و غروب کمپین هایی با موضوع اجتماعی نشان می دهد که بانیان این فعالیتهای جمعی مسئله را بسیار سطحی دیده و از سنجش جوانب اصلی آن غافل مانده اند.

بر اساس گزارش های منتشر شده، امروزه سازمان های مردم نهاد با تلاش بسیار توانسته اند بخشی از مسائل و مشکلات اجتماعی را حل کنند اما به دلیل عدم فراهم بودن بسترهای لازم برای چنین امری از قبیل ظرفیت سازی از سوی دولت، اعتماد و شناخته شدن از سوی مردم و تخصص ها و مهارت های کارآمد، روند فعالیت آنها با مشکل رو به رو شده است.

حمایت گری اجتماعی که بنابر تعریف علمی آن عبارت از «راهبردهای مختلف با هدف اثرگذاری بر تصمیم گیری ها در سطح محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی است» می تواند راه حل مفیدی برای ایجاد و اعمال تغییرات تلقی شود، آن هم در شرایطی که ممکن است خط مشی، قانون یا مقرراتی در عرصه مورد نظر وجود نداشته و یا این مقررات فعلی ناکارآمد بوده و اثر منفی داشته باشند و یا حتی خط مشی هایی در راستای توانمندسازی جامعه وجود داشته باشند، اما به مرحله اجرا نمی رسند. نکته ای که بسیاری از کمپینهای اجتماعی بدون در نظر داشتن آن مستقیم وارد موضوع شده و پس از چندی به دلیل وجود سیاستها و خط مشی های اداری و حکومتی که مانعی بر سر راه تحقق اهداف آن ها به شکلی قانونی است، متوقف می شود. این در حالیست که اگر حامیان حقوق نیازمندان به جای ورود مستقیم برای حل مسئله، به مشخص کردن آن برای سیاستمداران با اتکا به آگاهی جمعی تلاش کنند، قطعاً در تغییر مسیر سیاستگذاری ها اتفاقات موثری در راستای وفاق جمعی رخ خواهد داد. ابزارهایی چون فضای مجازی در دنیای کنونی یکی از این ابزارهاست که قدرت آن را در اثر گذاری بر سیاستها و تصمیمات اجرایی غیر قابل اغماض است.

حمایتگری اجتماعی، مفهومی نظام مند

بدون شک اثر گذاری بر عرصه سیاست گذاری امری دشوار بوده و عمل در محیط پیچیده اجتماعی – سیاسی، اهمیت تهیه یک فرایند حمایتگری و برنامه ریزی دقیق برای آن را گوشزد می کند. به عبارتی کارآمدی حمایت گری اجتماعی یک فرایند نظام مند و منطقی است که مراحل و اقدامات مجزا و مشخصی را دنبال می کند. گام نخست در حمایتگری اجتماعی، شناسایی و تعریف مساله ای است که می تواند از طریق تغییر در روند سیاستگذاری حل شده و یا بهبود یابد. موضوع دستفروشی و کودکان کار همان چیزی است که از جانب مسوولان شهرداری و بهزیستی بایستی به درستی درک شود. تاکنون به مساله دستفروشی بعد از جمع شدن کامل آن اندیشیده نشده است. تعداد زیادی از خانواده ها که از این منبع امرار معاش می کنند بعد از جمع آوری باید چه منبعی برای درآمد بیابند؟ برای کودکان کار بعد از جمع آوری در مراکز، چه تمهیدی اندیشیده شده تا بعد از گذران مدت زمانی مشخص در کمپ ها و مراکز مرتبط، بتوانند به عنوان یک عضو جامعه پذیر و اجتماعی شده به دل جامعه بازگردند؟ بنابر اظهارت سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، آئین نامه مرتبط با کودکان کار بیش از ساماندهی کودکان، به شناسایی و جذب آنها مربوط است.

شناسایی مخاطبان، بررسی میزان علایق، قدرت و تاثیرگذاری آنها گام سوم در حمایتگری اجتماعی است. به عبارتی مخاطبان طرح جمع آوری دست فروشان، کودکان کار و متکدیان قبل از هر چیز بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و از پیشینه اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی آنها اطلاعات دقیقی به دست آید. بدون داشتن اطلاعاتی در این زمینه طرح به شکست می انجامند چرا که سیاست های متناسبی برایشان مد نظر نیست و در گام چهارم حمایتگری که انتقال یک پیام مناسب به جامعه هدف هست، شکست اجتناب ناپذیر می نماید. در گام بعدی، هر اقدامی باید دارای محتوای متناسب با جامعه هدف بوده، کانالهای ارتباطی موثری را داشته باشد. در رابطه با پدیده دستفروشی و کودکان کار و حتی متکدیان، می توان فرار آنها از دست ماموران را در راستای نا متناسب بودن اقدامات با جامعه هدف تبیین کرد. اگر سیاست ها متناسب با گامهای پیشین و در راستای سیاستهای کلی بوده و روش درستی برای انتقال آن در نظر گرفته می شد، مقاومت در برابر رفتار نهادهای مربوطه بی معنا می نمود. طرح جمع آوری کودکان کار و یا دستفروشان در نهایت منجر به زیر زمینی شدن فعالیت آنها و ورود به کارگاه‌های زیرزمینی و حتی حوزه قاچاق کودکان به کشورهای همسایه می‌شود. این درحالیست که خیابان حتی از خیلی از کارگاه‌های زیرزمینی امن تر است، چراکه حداقل نظارت عمومی در خیابان وجود دارد، تجربه ای که اغلب کودکان کار بعد از اجرای طرح جمع آوری، به نوعی با آن مواجه شده و از آن اطلاع می یابند.

اگر پنجمین گام در اجرای پویش حمایتگری اجتماعی را گردآوری اطلاعات بنامیم، یک بعد مهم از این مسئله روشن خواهد شد. با مروری به پیشینه این طرح که بارها توسط نهادهای ذیربط صورت گرفته در می یابیم که تصمیمات عموماً سریع و بر مبنای جمع آوری اطلاعات ناقص و ناصحیح توسط دست اندرکاران این امر، ناشی از عدم اطلاع کافی از وضعیت موجود و بهره گیری از متخصصان دانشگاهی است.

تعیین کارکردها و مسئولیت ها، تعریف اقدامات و فعالیت ها و ارائه جدول مشخصی از زمانبندی عملیاتی و نهایتاً بودجه لازم برای طرح های مذکور، گام ششم در راستای حمایتگری اجتماعی توسط مسئولان است. چیزی که در بسیاری از طرح های اجتماعی با قالب حمایتی به دلیل عدم بهره مندی از آن با شکست مواجه می شود. تحقیقات انجام شده در زمینه سمن های اجتماعی نشان دادند که به دلیل به عدم همخوانی بودجه با میزان فعالیتها و در یک زمان مشخص، از شدت انگیزه اولیه بسیاری از این فعالیتها کاسته شده و به تدریج افول آنها را در پی داشته است. تغییرات ناگهانی در قیمت ارز، تورم، جابجایی مدیران اجرایی کشور و بی برنامه گی در زمان اجرای طرح ها یکی از آسیبهایی است که شکست بسیاری از طرح های اجتماعی را به همراه دارد.

گام نهایی در اجرای کمپینهای حمایتگری اجتماعی نیز همان نظارت و ارزیابی فرایند های حمایتگری اجتماعی است. اگر در مواجه با پدیده کودکان کار، متکدیان و یا دستفروشان ارزیابی صورت بگیرد، بسیاری از چالشها شناخته شده، فرصتها مشخص و از تکرار مداوم یک شیوه برخورد با جامعه هدف پرهیز می شود، چرا که با این اطلاعات از هدر رفت بسیاری از هزینه ها جلوگیری خواهد شد.

طرح جمع آوری دستفروشان و کودکان کار که توسط شهرداری و به طور مداوم با یک روند سینوسی در طول زمان و در راستای حمایتگری اجتماعی انجام می شود، تاکنون نتیجه بخش نبوده و اقدامات بسیاری از سمن ها هم که با رویکردی مشابه وارد عمل شده اند نیز، اثر بخشی لازم را نداشته است. دلایل این امر گرچه می تواند بسیار متعدد و گوناگون باشد، ولیکن جملگی با یک رویکرد درست اما بدون روش پیش رفته است. بدین ترتیب دور از انتظار نخواهد بود که در جامعه ایرانی همواره با این پدیده روبرو باشیم. دنیای مدرن، به تعبیر مانوئل کاستلز عصر فناوری اطلاعات و تصحیح روند های اجرایی است که پیوسته در حال به روز شدن هستند. نکته ای که غالباً توسط متولیان امر در ایران به دلیل عدم تناسب سیاستگذاری با جامعه هدف مغفول می ماند.