تهران- ایرنا- امروز هفتم مرداد درحالی سالگرد دومین قهرمانی استقلال در آسیا رسیده که حسرت قهرمانی تیم‌های ایرانی در این مسابقات باشگاهی آسیا در آستانه پایان دهه سوم است.

در واپسین دهه قرن بیستم میلادی ایران در سه سال پیاپی سه فینالیست و ۲ قهرمان در جام باشگاه‌های آسیا داشت اما زمانی که داور فینال جام باشگاه‌های آسیا در فصل ۱۹۹۲ – ۹۳ سوت پایان دیدار تیم‌های پاس تهران و الشباب عربستان را به صدا در آورد، فوتبال‌دوستان ایرانی و کارشناسان آسیایی تصور نمی‌کردند حسرت قهرمانی در جام باشگاه‌های آسیا و لیگ قهرمانان این قاره، برای ایران تا این حد طولانی شود و پایان این انتظار نیز مشخص نباشد.

هر چند که در این سه دهه تیم‌های استقلال، سپاهان، ذوب آهن و پرسپولیس جواز حضور در فینال این رقابت‌ها را کسب کردند اما لمس جام قهرمانی در قاره آسیا برای ایران به طلسم تبدیل شده بود. البته این طلسم تنها به تیم‌های باشگاهی مربوط نیست بلکه فوتبال ملی ایران نیز از ۴۰ سال گذشته ناکام محض جام ملت‌های آسیا بوده است. ناکامی که نزدیک به نیم قرن عدم صعود تیم فوتبال امید ایران به المپیک آن را تکمیل می کند.

حال سوال این است که آیا فوتبال مقتدر ایران که در ۳ دهه، سه عنوان قهرمانی آسیا و سه عنوان قهرمانی جام باشگاه های این قاره را کسب کرد دچار طلسم شده است؟ در این زمینه نخست باید گفت استفاده از کلمه طلسم برای ناکامی‌ها بیش از آنکه قانع کننده باشد توجیه‌کننده است. ربط دادن اتفاقات به قضا و قدر در فوتبال حرفه‌ای پذیرفته نیست زیرا چهار دهه ناکامی فوتبال ملی و سه دهه ناکامی فوتبال باشگاهی را بدون شک نمی‌شود به اتفاقات غیرفوتبالی گره زد بلکه باید ریشه آن را ناهماهنگی بین پیشرفت فوتبال دنیا و فوتبال ایران جستجو کرد.

نباید فراموش کنیم در حالی که فوتبال دنیا که از دهه‌های پایانی سده بیستم وارد حرفه‌ای شدن و خصوصی‌سازی شده است، در ایران هنوز ابتدایی‌ترین شرایط برای برگزاری یک لیگ منسجم فراهم نیست و پس از 18 دوره برگزاری لیگ برتر، دوره نوزدهم آن به خاطر برخی از زیرساخت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

با این شرایط آنچه که می‌تواند توجیه‌کننده ناکامی فوتبال باشد، ایستایی آن در ایران و  پایبند نبودن آن به قوانین حرفه‌ای است. قوانینی که شامل خصوصی‌سازی، حق پخش، کپی رایت و ... است. این مولفه‌ها یا جایی در فوتبال ایران ندارند یا اینکه تعریف آنها برای حرفه‌ای شدن نمادین و برای گذر از برخی سخت‌گیری‌های بین‌المللی است تا جایی که با وجود تعریف حرفه‌ای برای لیگ برتر، بیشتر تیم‌های باشگاهی فوتبال ایران از منابع دولتی تغذیه می‌کنند.

اما در برابر این ایستایی فوتبال ایران، پویایی در فوتبال برخی از کشورهای آسیایی در حال جاری شدن است پویایی که نشان می‌دهد فوتبال ژاپن، کره جنوبی و کشورهای حاشیه خلیج فارس به صورت حرفه‌ای در حال ترقی است. 

برای اثبات این ادعا لازم است نگاهی به تاریخ فوتبال در آسیا داشته باشیم. تیم ملی فوتبال ایران در فاصله ۱۲ سال سه بار عنوان قهرمانی آسیا را از آن خود کرد و آن نسل در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین حضور پیدا کردند. در سطح باشگاهی نیز تا سال ۱۹۹۳  تیم های ایرانی سه عنوان قهرمانی و یک نایب قهرمانی در رقابت‌های جام باشگاه‌های آسیا کسب کردند.

در سال ۱۹۹۲ که ایران خود را برای سومین فینال متوالی جام باشگاه‌های آسیا آماده می کرد ژاپن نخستین قهرمانی را در جام ملت‌های آسیا جشن گرفت. این کشور تا پیش از این قهرمانی، تجربه فرا آسیایی نداشت اما ۶ سال پس از قهرمانی در جام ملت‌ها، در سال ۱۹۹۸ با برتری در وقت اضافه برابر ایران جواز حضور در جام جهانی فرانسه را کسب کرد. حضوری که با سه باخت پیاپی همراه بود اما مردم این کشور به خاطر گل برابر جامائیکا در خیابان‌ها جشن گرفتند.

اما این گل تاریخی نشد و مدت‌ها از آن به عنوان حماسه یاد نکردند بلکه این کشور در سال ۲۰۰۲ میزبان جام جهانی بود و تا مرحله یک هشتم نهایی این رقابت‌ها نیز صعود کرد و پس از آن نیز به همراه کره جنوبی نماینده همیشگی آسیا در جام جهانی بوده است و در روسیه نیز بهترین تیم آسیایی این جام لقب گرفت.

قهرمانی این تیم در جام ملت های آسیا ۱۹۹۲ آغاز تحول در فوتبال ایران کشور بود و تیم ملی ژاپن پس از این تورنمنت به یک قدرت بی‌بدیل در آسیا تبدیل و چهار عنوان قهرمانی جام ملت ها و ۷ عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا در کارنامه فوتبال این کشور ثبت شده است.

همچنین تیم فوتبال امید ژاپن از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸ چهار بار متوالی جشن حضور در بزرگترین تورنمنت ورزش دنیا را گرفت. هم اکنون نیز ستاره‌های فوتبال این کشور در تیم‌های بزرگ اروپایی در حال بازی هستند که آخرین نمونه آن «تاکفوسا کوبو» ستاره ۱۸ ساله فوتبال این کشور است که به رئال مادرید پرافتخارترین تیم جهان پیوست.

هر چند که برخی در قیاس این پیشرفت اعتقاد دارند که دانش مربیان خارجی موجب تحول فوتبال آن کشور شد اما واقعیت این است که ترویج دانش فنی فوتبال بدون زیرساخت‌ها امکان‌پذیر نیست و تلاش برای آن محکوم به شکست است. تلاشی که در یک دهه گذشته ایران به دنبال آن بود و استخدام کارلوس کی‌روش پرتغالی نمونه‌ای از این تلاش‌ها به شمار می‌رود.

اما فوتبال ایران با کی روش نیز راه به جایی نبرد و باخت برابر تیم ژاپن در جام ملت‌های آسیا سند خروج این مربی را نیز امضا کرد و تیم ایران باید برای کسب یک عنوان قهرمانی دیگر در قاره کهن چهار سال صبر کند.

اما چرا کی‌روش و برانکو ایوانکوویچ نیز در تحول فوتبال ایران موفق نبودند؟ یکی از مهمترین دلایل شکست پروژه مربیان خارجی، نبود برنامه‌های درازمدت و هماهنگ با امکانات زیرساختی و استعداد بازیکنان ایرانی به شمار می‌رود. در حالی که کشور قطر با جمعیت اندک توانست با ایجاد تعادل بین امکانات و نیروی انسانی برای نخستین بار جشن قهرمانی آسیا را برپا کند فوتبال ایران با خاطره قهرمانی‌های چند دهه پیش، قدرت شناخته‌شده‌ای در آسیا به شمار می‌رود.

هر چند که ماندگاری چهار ساله برانکو موجب شد تا رویای سرخ‌های پایتخت برای حضور در یک فینال معتبر بین‌المللی تحقق یابد اما مشکلات ساختاری و مدیریتی باشگاه موجب شد تا هواداران ایرانی شاهد جشن قهرمانی تیم ژاپنی در آزادی باشند و برانکو نیز در پایان لیگ هجدهم ایران را ترک کرد. رفتنی که مدیران غیرفوتبالی بازیگر نقش اول آن بودند.