زبان هر ملتی نه فقط وسیله ارتباط و مایه وحدت اقوام مختلف آن کشور؛ که هویت بخش و معرف آن فرهنگ در سطح جهان است. آموزش زبان هر کشوری در خارج از مرزها نیز ضمن کمک به گسترش فرهنگ آن کشور و بهبود روابط در دو سطح رسمی و مردمی، نشانه اقتدار ملی است.
زبان فارسی یکی از زبان های شاخه هندواروپایی است که مردمان از حدود چهار هزار سال پیش در بخشی از جغرافیایی که اکنون به نام ایران می شناسیم، با آن سخن می گفته اند. این زبان در گذر زمان، مراحلی را پشت سر گذاشته که شامل فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی نوست. زبانی که امروزه به آن سخن می گوییم در کتب تاریخ ادبیات و دستورهای تاریخی فارسی دری خوانده می شود و دنباله فارسی میانه زرتشتی است و به نوشته ذبیح الله صفا، مورخ ادبی مطرح، در جلد اول تاریخ ادبیات ایران از زمان حکومت صفاریان در قرن سوم هجری قمری (۲۵۶ ه. ق) در ایران پا گرفت.
زبان فارسی از سال ها قبل در دانشگاه های مختلفی تدریس می شده و غیر از دانشجویان علاقهمند دانشجویان رشته های شرق شناسی، ایرانشناسی، مطالعات غرب آسیا، اسلام شناسی و مانند آن معمولا زبان فارسی می خوانند. آموزش زبان فارسی در داخل کشور نیز توسط نهادهای مختلفی مانند موسسه لغت نامه دهخدا یا گروه های ادبیات فارسی دانشگاه هایی مانند دانشگاه تهران یا دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین انجام می شود. بنیاد سعدی که در سال ۹۱ و با حضور معاون اول رئیس جمهوری و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین وزرای امور خارجه، فرهنگ و ارشاد اسلامی و علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان عضو هیات امنای این بنیاد و بعد از انحلال شورای گسترش زبان فارسی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاسیس شد، وظیفه ستادی نسبت به تهیه کتب و مواد درسی آموزش و آموزش مربیان زبان فارسی همچنین برگزاری دوره های دانش افزایی دانشجویان خارجی زبان فارسی را برعهده دارد.
هشتادوهفتمین دوره آموزش زبان فارسی با حضور ۳۰ فارسیآموز از ۹ کشور جهان شامل هند، آلمان، ترکیه، روسیه، بلژیک، ایتالیا، پرتغال، یونان و ارمنستان از ۲۲ تیر آغاز شده و تا ۱۶ مرداد و بعد از برگزاری آزمون پایان دوره تمام می شود. این فارسی آموزان علاوه بر شرکت در کلاس های مهارت چهارگانه زبانی، تقویت واژگان و شناخت فرهنگ و تاریخ ایران به ۱۷ نقطه از مناطق تاریخی و فرهنگی تهران نیز سر می زنند و در سفری چهارروزه به همدان می روند.
دو دختر پرتغالی در تهران
پاتریشیا دیش/ Patricia Dias، دانشجوی بیستوسه ساله مطالعات آسیا در دانشگاه دولتی لیسبون پرتغال همراه با دوستش اینس ریگنگوش/ Ines Reguengos برای یادگیری زبان فارسی به تهران آمده و در این دوره شرکت دارند، یکی از روزها بعد از پایان ساعت های آموزش صبح با آنها صحبت کردیم.
دیش در مورد دلیل و آغاز علاقهمندی اش به زبان فارسی گفت: وقتی واحدهای مربوط به سیاست، ادبیات و فرهنگ اسلامی را می خواندیم از قدرت، تاریخ و تمدن و نفوذ ایران واقعا تعجب کردم. در واحدهای مربوط به هند نفوذ عمیق ایران را در این کشور مشاهده کردم؛ در حالیکه قبل از آن هیچ اطلاعی در مورد تاریخ و تمدن ایران و مثلا آیین زرتشتی نداشتم و خیلی چیزها در مورد ایران یاد گرفتیم که به طور کلی با آنچه از ایران می شناسیم فرق داشت.
وی ادامه داد: یادگیری زبان فارسی را از اول پاییز ۲۰۱۸، شروع کردیم. یک استاد ایرانی در دانشگاه داریم که همیشه سعی می کند تاریخ و فرهنگ ایران را از طریق زبان فارسی به ما بیاموزد. اما آموزش واحدهای آموزش زبان فارسی در دانشگاه خیلی مفید نبود و بعد نوعی برنامه خوداموز را شروع کردیم و در نهایت استادمان بنیاد سعدی را به ما معرفی کرد و برای شرکت در دوره ها ثبت نام کردیم.
دیش در مورد تدریس زبان فارسی در دانشگاه لیسبون گفت: رشته زبان یا ادبیات فارسی به صورت مستقل در این دانشگاه نداریم؛ اخیرا یک مرکز ایرانشناسی تاسیس شده که در مورد مطالعات مرتبط با ایران است؛ اما زبان فارسی به طور خاص و مستقل در آن تدریس نمی شود، قرار است از سپتامبر ۲۰۱۹ تاریخ و فرهنگ ایران در این مرکز آموزش داده شود.
او در مورد تجربه یادگیری زبان فارسی در بنیاد سعدی گفت: همه چیز اول خیلی سخت بود تقریبا همه با ما فارسی حرف می زدند که اصلا متوجه نمی شدیم؛ هیچ کس انگلیسی حرف نمی زد. سطح دانش زبان فارسی همه شاگردان هم یکسان نبود، البته در کلاس ما ۴ نفر هستند ۳ پرتغالی و یک ایتالیایی که همه در سطح مبتدی هستیم.
نظر این فارسیآموز پرتغالی در مورد مردم و کشور ایران: از نظر من تفاوت فرهنگی زیادی بین ایران و کشور خود ما از نظر زندگی، صحبت کردن و بیان خود نیست. مردم خیلی مهربان و کمککار هستند البته همه جور آدمی همه جا دیده می شود، اما بیشتر افراد خیلی خوب هستند وقتی با ما برخورد می کنند از ما می پرسند از کجا آمده ای، چرا و چه کار می کنی، آخر هم یا هدیه ای به ما می دهند یا مثلا پول قهوه را حساب می کنند.
دیش در مورد اینکه آیا دوباره برای شرکت در کلاس های زبان فارسی به ایران می آید یا خیر گفت: منابع زیادی در پرتغال برای زبان فارسی نداریم، بنابراین برای یادگرفتن بیشتر به ایران می آییم؛ ضمن اینکه برنامه هایی برای تبادل دانشگاه بین دانشگاه تهران و دانشگاه لیسبون در دوره های کارشناسی ارشد وجود دارد که فرصت بیشتری برای آمدن به ایران است.
از دوره های آموزش زبان فارسی در بنیاد سعدی مطلع بودیم؛ اوایل پاییز سال گذشته اطلاع بیشتر را کسب کردیم و در نهایت فقط به خاطر کلاس ها به ایران نیامدیم بلکه می خواستیم حضور در ایران را هم تجربه کنیم و با مردم حرف بزنیم.
نقش محوری معلمی که دانشجویانش را به یادگیری زبان فارسی علاقهمند کرد
ریگنگوش نیز در مورد آمدنش به ایران برای شرکت در این دوره، گفت: اصلا نگران نبودیم؛ ولی موضوعاتی بود که نمی دانستیم چطور پیش می رود و کمی سوال داشتیم. وقتی به ایران رسیدیم هیچ موضوعی نبود که واقعا از بابت آن شوکه شویم؛ فقط بلد نبودن زبان فارسی خیلی دشوار بود و اینکه گاهی نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم.
او در مورد تصویر ایران در رسانه های پرتغالی گفت: تصویر بدی از ایران به دلیل رسانه ها نداشتیم؛ زیرا معلم ما در دانشگاه مرتب در مورد کشورش و فرهنگ ایران برای ما حرف می زد.
ریگنگوش در مورد دلیل انتخاب رشته مطالعات آسیا در دانشگاه گفت: در مدرسه زیاد در مورد این موضوعات نخوانده بودیم و می خواستیم بیشتر بدانیم. آسیا قاره ای با فرهنگ و مردم متنوع است.
مهم ترین خصوصیت فرهنگ ایرانی از نظر دو فارسیآموز پرتغالی: وقتی به فرهنگ اروپا نگاه می کنیم؛ تاثیر امپراتوری رم و زبان لاتین را در کل این فرهنگ می بینیم؛ زبان فارسی از جهت انحصار علمی و غلبه در فرهنگ و ملت های منطقه خیلی نزدیک به زبان لاتین است و نفوذ زیادی در فرهنگ های عربی و هندی داشته است.
آنها در مورد اینکه آیا خانواده های شان برای آمدن به ایران مخالفت می کردند گفتند: در مورد به ایران نیامدن هیچ کس به ما نگفت ایران نرو، ولی می پرسیدند آیا واقعا می خواهی بروی؟ البته به این دلیل نبود که ایران است و رسانه ها تصویر نادرستی از ایران نشان می دهند، بلکه به این دلیل بود که قرار بود یک ماه در ایران تنها باشیم و فکر می کردند از نظر فرهنگی و جغرافیایی با پرتغال زیاد فاصله دارد. ولی اگر قرار بود مثلا به آمریکا هم برویم همین مخالفت ها بود؛ زیرا در همه کشورها کاستی ها و مشکلاتی وجود دارد، بیشتر موضوع فرهنگ مطرح است و اگر از نظر فاصله و فرهنگ نزدیک تر بودیم مشکلی نبود.
برای شرکت دوباره در دوره های زبان فارسی شاید به ایران نیاییم ولی قطعا باز به ایران سفر می کنیم، خیلی جاها را باید ببینیم و بیشتر بدانیم.