گاهی رسانه اصولگرایی به نقل از نمایندهای تیتر میزند که «رفع حصر ماموریتمان نبود» و گاهی نمایندهای عضو این فراکسیون در صحن علنی و از تریبون مجلس، رفع حصر را عاملی حیاتی برای ایجاد وحدت عمومی در کشور معرفی میکند. این اظهارات به ظاهر متناقض سبب شده تا علاوه بر اصولگرایان که تا دیروز مجلس دهم را مجلسی با اکثریت اصولگرا توصیف میکردند، امروز از پارلمانی ضعیف به واسطه حضور اصلاحطلبان سخن بگویند.
در این بین، برخی عملکردهای فراکسیون امید باعث شده و سطح انتقادات به این فراکسیون و اعضایش را دوچندان شود. از اینرو برای دقایقی پای اظهارات مردی نشستیم که بهویژه در روزهای نخست ورود امیدیها به پارلمان، در زمره اصلاحطلبان شناسنامهدار شناخته میشد و به همین اعتبار، به هیات رییسه مجلس نیز راه یافت. محمدعلی وکیلی، عضوی از فراکسیون امید که معتقد است این فراکسیون از همان آغاز مسیر با انتظاراتی روبهرو بوده، فراتر از ماموریتش.
آقای وکیلی اخیرا در اظهاراتی گفته بودید که ماموریت فراکسیون امید رفع حصر نبوده است، این گفته شما با واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی و عموم جامعه و همچنین فعالان سیاسی مواجه شد. در اینباره توضیح میدهید؟
متاسفم که جامعه سیاسی ما همانند جامعه پوپولیستی به مطالب مطرح شده دقت نکرده و حرفها را به صورت کامل نمیخواند و تیترها تقطیع شده از خبرگزاری کاملا سیاسی با عقبهای مشخص را ملاک اظهارنظرهای خود قرار میدهد. البته در این مسیر باید از گلایه خود از این خبرگزاری سخن بگویم. هیچ رسانهای اجازه ندارد تیتری تقطیع شده از فرد مورد مصاحبه را به تیتر مطلب خود تبدیل کند در حالی که با روح حاکم بر آن گفتوگو مغایرت دارد. حرف من به هیچ عنوان این نیست که وظیفه فراکسیون امید رفع حصر نبوده است، بلکه حرف این است که از ابتدا با توجه به کاراکتری که ماها داشتیم باید به قضاوت گذاشته میشدیم.
ما به عنوان اعضای فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی نماینده قرائت حداکثری اصلاحطلبی نبودیم و نیستیم و چون نماینده قرائت حداقلی اصلاحطلبی هستیم، از سوی حاکمیت پذیرفته شدهایم. این نخستین موردی است که باید به آن توجه کنیم و اما مورد دوم؛ حسن روحانی به عنوان نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری به عنوان خاتمی دوم انتخاب نشد، بلکه با علم به خاستگاه او که اصولگرایی است به عنوان نامزد جریان سیاسی اصلاحات در انتخابات، انتخاب شد پس اگر این مفروض درباره خاستگاه افراد صحیح باشد، افرادی که از اردوگاه اصلاحطلبی وارد حاکمیت شدند، ماموریتی خاص داشتند ولی نه ماموریت روحانی در کاخ پاستور این بوده که نقش خاتمی دوم را ایفا کند و نه ما در بهارستان ماموریتمان این بود که نقش یک مجلس ششمی را ایفا کنیم.
شما میگویید که نماینده قرائت حداقلی از اصلاحات هستید و ماموریتی خاص داشتهاید، این ماموریت مدنظر چه بوده است؟
ماموریت ما این بود که با حاکمیت تعامل کرده و این روزنهای که برای ورود اصلاحطلبان به حاکمیت باز شده را به یک دروازه تبدیل کنیم. ماموریت ما این بود که فاصله ایجاد شده بین مجموعه جریان اصلاحات با حاکمیت را با جلب اعتماد برطرف کنیم و سوءتفاهمات ایجاد شده را برطرف کرده و از این طریق در مسیر کم کردن سایه امنیتی برسر اصلاحطلبان حرکت کنیم و مطالبات این جریان را نه از طریق تقابل بلکه از طریق تعامل با حاکمیت تامین کنیم. در این مسیر ما به خوبی واقفیم که یکی از مهمترین مطالبات اصلاحطلبان موضوع رفع حصر است، اما در این بین باید توجه داشت که خواسته حصر را از طریق ادای مجلس ششمی و اقداماتی از آن دست نمیتوان رفع کرد، بلکه با تعامل این موضوع حل خواهد شد.
عرض کردم که هم ما در مجلس شورای اسلامی از این منظر قابل نقد هستیم و هم حسن روحانی در نهاد ریاستجمهوری. ما قابل نقد نیستیم که چرا نطق اصلاحطلبانه کم داشتهایم که بهزعم من نطق اصلاحطلبانه فراکسیون امید به مراتب بیشتر از حد انتظار بوده همانطور که مواضع اصلاحطلبانه اعضای این فراکسیون هم فراتر از حد انتظار بوده اما نقدی که بر امید و دولت حاکم است، این است که شما چرا نتوانستید تعاملی داشته باشید با هرم قدرت که بتوانید اولا این سایه امنیتی را کم کنید و ثانیا مطالبات این جریان سیاسی را یک به یک محقق کنید از جمله رفع حصر را.
امروز تقریبا 4 سال از شکلگیری دهمین دوره مجلس میگذرد. اگر این گفته شما که ماموریت امید تعامل با حاکمیت بوده را در نظر بگیریم، باز هم بهگفته برخی اعضای فراکسیون امید، این فراکسیون نتوانسته به این ماموریت عمل کند.
من هم به همین اعتراف میکنم. عرض من این است که نزنید بر سر فراکسیون امید که شما چرا مجلس ششمی نبودید. من میگویم که مجلس ششم مگر چه کارکردی داشت جز اینکه محصولش شد مجلس هفتم؟ جز اینکه دولت برآمده از آن مجلس شد دولت محمود احمدینژاد؟ تمام حرف من این است که ما را به عنوان اعضای فراکسیون امید مجلس دهم باید با خودمان و ماموریتمان قیاس کنید.
مقایسه ما با یک تکلیفی که از اساس برعهدهمان نبوده، کار غلطی است. ما در خانه ملت قابل نقد هستیم ولی از این منظرکه فراکسیون امید به عنوان نماینده اصلاحطلبان در مجلس قطعا باید به موضوع رفع حصر کمک میکرد اما نه با فریاد زدن، شو به راه انداختن، کار روزنامهای و رسانهای کردن و قهرمانسازی به نام این محبوسین، بلکه ما باید کار واقعی میکردیم برای حل این معضل و تحقق خواسته اصلاحطلبان.
این «کار واقعی» مدنظر شما چیست؟
کار واقعی ما در فراکسیون امید تعامل با حاکمیت بود آن هم نه فقط برای رفع حصر 4 نفر بلکه برای حصر امنیتی از سر تمام اصلاحطلبان برداشته شود که نشده. ما از این منظر قابل نقد هستیم.
ایراد کار کجا بود که این اتفاق رخ نداد؟
ایراد کار به عقیده من به عنوان یک عضو فراکسیون امید که امروز بیش از سه سال است در مجلس شورای اسلامی فعالیت میکند، آنجاست که فضای بیرون متاسفانه به جای آنکه ما را به سمت تعامل سوق دهند، مدام گفتند که بروید و شو اجرا کنید.
شما به موضوع تعامل اشاره کردید و از آن به عنوان ماموریت فراکسیون امید نام بردید. این راه تعامل از سوی حاکمیت بسته است یا از سوی اصلاحطلبان؟
قطعا این موضوع دوسویه است. حتما ما کم کاری داشتهایم و حتما از آن طرف هم هیچ پالسی دریافت نکردیم. ما قطعا باید به سمت تعامل با شورای نگهبان حرکت میکردیم، آن هم نه برای اینکه مساله خودمان را حل کنیم، بلکه باید این کار را انجام میدادیم برای دیگر دوستان و اصلاحطلبانی که در صف ماندند و تایید صلاحیت نشدند. ما حتما باید با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعامل میکردیم. ما در فراکسیون امید قطعا باید سوءتفاهماتی که برای دیگران ایجاد شده بود را حل میکردیم. ما حتما باید به سمت تعامل با بیت رهبری حرکت میکردیم تا این اعتماد دوباره جلب شود. این اعتماد باید جلب میشد ولی نه برای رفاه ما چند نفری که به عنوان نماینده در مجلس هستیم، بلکه برای حل شدن این سوءتفاهم موجود بین جریان اصلاحطلبی و مجموعه حاکمیت.
به نفع کشور است که این فاصله ایجاد شده بین جریان اصلاحات و حاکمیت برداشته شده و سوءتفاهمات حل و فصل شود. کارآمدی جمهوری اسلامی در گروی سرزندگی جریان اصلاحطلبی است. اگر جریان اصلاحات به صورت سرزنده و شاداب در این نظام بود و به فعالیت میپرداخت، کارآمدی نظام افزایش مییافت ولی اگر همین سوسوی جریان اصلاحات که با توجه به وجود همین اصلاحطلبان در مجلس که هم مورد انتقاد هوادارانش در بیرون است و هم رقیبانش از حذف آیندهاش جشن زود هنگام گرفته، خاموش و این روزنه بسته شود، من به شخصه هیچ چشماندازی که به سود جمهوری اسلامی باشد، نمیبینم.
باتوجه به اظهارات شما، باید گفت که نه مجلس ششمی شکل گرفت که حداقل مردم از آن راضی باشند و نه راه تعامل میان اصلاحطلبان و حکومت باز شد، آیا به اصطلاح این معامله «باخت-باخت» نبود؟
خیر، معنایش این نیست. گفتههای من به آن معنا نیست که فراکسیون امید کارنامه صفری در زمینه تعامل با حاکمیت دارد. همین امروز میتوانیم بگوییم که آن بخش از حاکمیت که نگاه منصفانهای دارد و تجربه گذشته را نیز به همراه دارد و همواره خاستگاه اجتماعی را مدنظر قرار میدهد، قطعا فکر میکند که این اصلاحطلبان حاضر در مجلس شورای اسلامی در دفاع از منافع ملی کارنامهای به مراتب موفقتر و بهتر در قیاس با مدعیان انقلابینما دارد. حتما این بخش منصف حاکمیت این موضوع را انشاءالله بههنگام داوریهایش پیرامون اصلاحطلبان مدنظر خواهد داشت و آن را با قضاوتهایی که تاکنون درباره اصلاحطلبان داشته، مقایسه خواهد کرد.
منظورتان از بخش منصف کجاست؟
بخشهای مختلفی مدنظر است. حاکمیت یک بخش ندارد. برآیند رفتار حاکمیت درباره اصلاحطلبان همین وضعی است که ما امروز در صحنه شاهد آن هستیم. در این بین باید توجه داشت که نسبت دیالوگ بین اصلاحطلبان و بخشهایی از اصولگرایان، نسبتی به مراتب تسهیل یافته محسوب میشود، در حالی که در گذشته یک گاردی در این زمینه وجود داشت؛ به طوری که برخی افراد از میان اصولگرایان که به منافع ملی هم میاندیشیدند از این دیوار امنیتی که دور اصلاحطلبان کشیده شده بود، میترسیدند و از گفتوگو پرهیز میکردند ولی امروز این وضع اصلاح شده و جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا به راحتی با یکدیگر گفتوگو میکنند. به راحتی جریان اصلاحطلب و اصولگرا درباره مسائل درون و بیرون مجلس با هم صحبت و بحث میکنند.
این گفتوگوها نتیجهای هم داشته است؟
باید دقت داشته باشید که این دیوار بیاعتمادی که بین افراد و فعالان جریان اصلاحات و مجموعه حاکمیت وجود دارد، یک شبه کشیده نشده که ما امروز و بعد از سه سال، اراده کنیم این دیوار برچیده شود. این دیوار بیاعتمادی طی یک پروسه زمانی کشیده شده و باید طی یک پروسه زمانی متناسب از حجم آن کاسته شده و برچیده شود تا این بدنه محبوب اجتماعی (اصلاحات) همچنان در مدار جمهوری اسلامی باقی بماند، چراکه جمهوری اسلامی مقبولیتش به داشتن همین بدنه اجتماعی است.
حرف ما این است که برخورد صفر و صدی با موضوع چه از جانب حاکمیت و چه از جانب ما به عنوان اصلاحطلب امری غلط است. بالاخره طیفی از اصلاحطلبان ولو بهزعم من، نمایندگان روایت حداقلی از اصلاحطلبی که برخی دوستان آن را قبول ندارند و میگویند که ما نمایندگان اصلاحطلبی ناب هستیم ولی بر اساس مفروض من، با راهیافتن این نمایندگان حداقلی از اصلاحات به مجلس آیا گشایشی در زمینههایی چون ایجاد چندصدایی در اداره کشور در قیاس با گذشته اتفاق افتاده است یا خیر؟
این منطق صفر و صدی به عقیده من صحیح نیست. ما را تا زمانی به هیچ جا راه نمیدادند ولی ناگهان کوره راهی پیدا کردهایم و قصد داریم با سرعت 120 کیلومتر در ساعت حرکت کنیم؟ معلوم است که نمیشود. عرض من این است که این مجلس در مقایسه با مجالس هفتم، هشتم و نهم، صدای غالب، صدای دفاع از حقوق ملت بود یا نبود؟ در مجالس قبل نه تنها اوضاع به این شکل نبود، بلکه صدای غالب صدای بستن هر صدای متفاوتی بود اما در این بین مجلس دهمی با روزنهای که باز شد بر سر کار آمد که صدای غالب در آن با وجود اینکه اصلاحطلبان در آن اکثریت کمی نیستند ولی اکثریت تاثیرگذار محسوب میشوند، صدای دفاع از حقوق ملت است.
اما همچنان برخی معتقدند که مطالبات مردم به نتیجه مطلوب نرسیده است. پاسختان به این افراد چیست؟
شنیده شدن همین صدا مهم است. یک زمانی است که من در روزنامهام هستم و سرمقالهای مینویسم و تحلیل و انتقادم را مطرح میکنم، آن زمان میگویند که این نویسنده صرفا مدیر مسوول یک روزنامه است ولی یک زمانی است که من از تریبون مجلس شورای اسلامی که تریبونی رسمی و جهانی محسوب میشود، حرفم را میزنم و خواسته ملت را مطرح میکنم، اینها با هم متفاوت است.
باید به این موضوع توجه ویژه شود، چرا که به عقیده من دستاورد بسیار بزرگی محسوب میشود اما در این بین یک سوال ایجاد میشود، آن هم اینکه چرا صداهایی که امروز شنیده میشود، به اصطلاح بولد نمیشود؟ پاسخ من به این سوال این است که چون فضای جامعه امروز آنچنان پلورال شده و چندصدایی در کشور ایجاد شده است و صداهای متنوعی شنیده میشود که این صداها و صحبتها دیگر شنیده نمیشود وگرنه این صداها اگر برگردد در ظرف زمانی مجلس ششم مطرح شود، به مراتب صداهایی رساتر از ششمین دوره قوه مقننه خواهد بود.
دلیل اینکه در آن زمان این صداها در آن بعد و اندازه شنیده میشد، این بود که فضای جامعه آن زمان به این شکل به سمت تکثرگرایی نرفته بود امروز سطح انتظارات مردم به مراتب در قیاس با مجلس ششم ارتقا یافتهتر است پس بپذیریم که مجلس دهم با مجلسی چون مجلس نهم، تفاوتهای بنیادین دارد. اگر این موضوع را بپذیریم، همزمان باید بپذیریم که به واسطه مجلس دهم و افراد حاضر در آنکه در بیرون بر سرشان میکوبند که اینها افرادی ناشناخته و دسته چندم محسوب میشوند، فرصتی برای اصلاحطلبان به واسطه حضور همین افراد در مجلس فراهم شده و رهگذری برای عبور باز شده است. حرف ما این است که باید این مسائل را پذیرفت و تفاوتها را دید.