تعهد در ادبیات به بخش های مختلفی از جمله مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاق، ملیت و ... تقسیم شده است که با پیشرفت و تکامل جامعه بشری این معیارها فراگیرتر، جهانی تر و انسان مدارانه تر می شود و به سرنوشت تمامی افراد اجتماع پیوند می خورد. در واقع ادبیات در هر سرزمینی به عنوان جزو جدایی ناپذیر از تاریخ آن کشور شناخته می شود و ثمره فعالیت هایی است که بزرگان ادبی متناسب با فضای اجتماعی و فرهنگی دوران خود این حوزه را پرورش داده اند. از جمله مهم ترین ادبیان، نویسندگان و پژوهشگران معاصر می توان به داریوش آشوری اشاره کرد.
کتاب آشوری با عنوان عرفان و رندی در شعر حافظ یکی از مهم ترین تلاشها برای رمزگشایی شعر این شاعر بزرگ ایرانی به شمار می آید. او در زمینه فلسفه، زبان شناسی، فرهنگ ایرانی، واژهسازی و ترجمه کارهای ارزندهای انجام داده است. همچنین آشوری برای مدرن سازی زبان فارسی و بازسازی واژگانی این زبان، تلاشهای فراوانی کرده، به گونه ای که فرهنگ علوم انسانی او که برای واژههای غربی معادل فارسی پیدا کرده بیش از ۳۰ بار چاپ شده است. همچنین واژگانی همچون گفتمان، همه پرسی و آرمانشهر از ساخته های او به شمار می روند. آشوری بعضی از آثار مهم غربی از جمله چنین گفت زرتشت به قلم نیچه، مکبث نوشته شکسپیر و شهریارِ ماکیاولی را نیز به فارسی برگردانده است.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت هشتاد و یکمین سالروز تولد داریوش آشوری ادیب، نویسنده، اندیشمند، زبانشناس و مترجم ایرانی، کتاب عرفان و رندی در شعر حافظ مهم ترین اثر او را که بیش از ۱۲ بار به وسیله انتشارات مرکز چاپ شده را از زوایای مختلف بررسی کرده است.
عرفان و رندی در شعر حافظ ۱۳۷۷ خورشیدی
این کتاب در واقع کاوشی در بنیادهای اندیشه حافظ است و درون مایه آن نشان دادن درهم تنیدگی عرفان و رندی در شعر حافظ محسوب می شود که برای نخستین بار در ۱۳۷۷ خورشیدی با عنوان هستی شناسی حافظ منتشر شد. آشوری مباحث خود درباره شعر حافظ را در این کتاب در چهار بخش با عناوینی همچون بنیادهای انسان شناسی صوفیانه، مطالعه میانمتنی، شعر و عرفان و عرفان و رندی در دیوان حافظ تدوین کرده که بخش نخست آن شامل ۲ فصلِ اسطوره و سرنمون و اسطوره آفرینش در دینهای ابراهیمی است.
این کتاب منطق درونی هدایت کننده ای به شمار می رود که تمامی نمادها، مفهوم ها و تعبیرهای گوناگون و پرمعنای او را یگانگی می بخشد و به کمک آن می توان جهان معنا و اندیشه حافظ را بازساخت. نویسنده این کتاب به دنبال آن است تا پاسخ به یک معمای بزرگ در قلمرو فرهنگ ایرانی را به دست آورد. شناخت بهتر و عمیق تر فرهنگ بومی همراه با فلسفه و علوم انسانی مدرن نتیجه سال ها تحقیق و پژوهش آشوری در این زمینه است. او می گوید: من در جریانِ بحرانِ بزرگِ فرهنگیای که با انقلاب پیش آمد، هم به عنوانِ یک ناظرِ صحنه این زندگیِ بحرانزده و هم کسی که ناگزیر به عنوانِ یک روشنفکر در متنِ این فرهنگ که از وجهِ شوم و آزاردهنده این بحران رنج میبرد، میبایست، دستِ کم برای خود، دری به هوای تازهای میگشودم. به عبارتِ دیگر، نیازِ عمیقی داشتم که از فضای غبارآلود و خفقانآور این فرهنگِ پر از توهم بیرون آیم. این همه هیاهو و شور و شیدایی برای حافظ برای من موضوعِ این پرسشِ بود که این مردم، از عارف و عامی در این دیوان دنبالِ چه دوایی برای کدام دردِ خود میگردند یا کدام معجزه ای که این همه دورِ ضریحِ آن میگردند و به آن دخیل میبندند؟ میخواستم با رمزگشایی از این دیوان، نخست خودم از این فضای وهم زده، که سخت آزارام می داد، بیرون بیایم.
حافظ چه می گوید؟
حدود ۶۰ سال پیش محمود هومن استاد فلسفه سعی بر آن داشت تا با زدودن هاله ستبر رمز و راز پیرامون شخصیت و شعر حافظ، جامعه را به فهمی مدرن از شعر وی برساند. در همین دوران است که دیوان حافظ با روش جدید به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی منتشر می شود، کاری که در چند دهه پس از آن تا به امروز ادامه داشته است اما در این کتاب هدف آشوری تفسیر هرمنوتیکی شعر حافظ به قصد معناگشایی ساختاری آن است. نویسنده این کتاب اعتقاد دارد که این اثر رهیافت حاصلِ یک کنجکاوی دیرینه بود. سرآغاز این کار برای او گشایشی بوده است در باب ارتباط میان متنی دیوان حافظ و نخستین متن تآویل صوفیانه قرآن به فارسی که راهی نو را آغاز کرد. نگارنده این اثر می گوید که ذهن حافظ بسیار باریک اندیش و فرهیخته است به طوری که خود را از همه هم اندیشگان پیشین یا هم روزگاران خود برتر می داند. آنجا که حافظ گفته است:
شعرِحافظ همه بیت الغزل معرفت است کس چو حافظ نکشید از رخ اندیشه نقاب
آشوری سعی دارد تا به صورت منطقی و منظم ارتباط میان دیوانِ حافظ و قرآن را نشان دهد و بگوید که این ارتباط از کدام سرچشمه نشأت می گیرد. در واقع نویسنده به دنبال این است تا بگوید عرفان رندانه حافظ از قرآن کریم سرچشمه گرفته و این گونه خود را پرورانده است.
گشودن راهی به درون ساختار ذهنیت حافظ
آشوری با مطالعه بسیار در دیوان حافظ و انجام دادن پژوهش های مستمر در طول سالیان دراز به این نتیجه رسید که باید راهی به درون ساختار ذهنی و چیره حافظ بگشاید. او بر این باور است که حافظ در تمام عمر خود به جز در فضای این ذهنیت زندگی نکرده و آنچه بر زبان گفته است دیدگاه های شخصی و نگرش عرفانی او نسبت به استعاره ها و نمادهای شعر صوفیانه به شمار می رود که به زبانی نرم، شوخ و گاهی گستاخانه بیان کرده است. بر همین اساس می توان گفت که اندیشه حافظ از کدام چشمه نشات می گیرد و آنچه او بر این میراث تاریخی افزوده است دستاورد اصیل اندیشه هایش محسوب می شود.
آشوری در تحلیل خود نشان داده است که تمامی زمانها، مکانها و شخص وارههایی که به صورت نمادین در شعر حافظ پدیدار میشوند، در یک ساختار نمادین با یکدیگر ارتباط دارند. او نشان داده است که شعرِ حافظ را هم باید رندانه خواند و تفسیر کرد.
آشوری می گوید آنچه راه گشای او برای مطالعه و ورود به متن دیوان حافظ شد یافتن ارتباط روشن و چرایی میان بسیاری از بیت های حافظ و متن تفسیر عرفانی کشف الاسرار رشیدالدین میبدی بوده و آشوری در تحلیل خود نشان داده است که تمامی زمانها، مکانها و شخص وارههایی که به صورت نمادین در شعر حافظ پدیدار میشوند، در یک ساختار نمادین با یکدیگر ارتباط دارند. او نشان داده است که شعرِ حافظ را هم باید رندانه خواند و تفسیر کرد.
جایگاه جادویی حافظ
جایگاه جادویی حافظ در بخش دوم این کتاب گنجانده شده که با چهار فصل به ترتیب با سرفصلهای سرِسخن، گزیده کشف الاسرار، گزیده مرصاد العباد و ۲ مکتب تاویلی شروع می شود. آشوری در سخن نخست به شرح و بررسی خاستگاههای متفاوت برداشتهای صوفیانه-عرفانی در دوران مختلف تاریخی میپردازد.
ارجاعات نویسنده در این فصل، شطح معروف حلاج یعنی انا الحق و انواع مختلف تأویل نزد اهل فن در طول تاریخ اندیشه اسلامی و ایرانی است. باید گفت دیوان حافظ با تمامی وجود تفاسیر و حافظ شناسی ها توانسته است جایگاه جادویی خود را حفظ کند، به گونه ای که در گذر زمان نیز این اثر همچنان لسان الغیب باقی مانده است. آشوری می کوشد در این کتاب نشان دهد که این موفقیت به دلیل سخنان حافظ است.
به عبارت دیگر کوشش نویسنده بر این بوده که تحلیل که می نویسد از متن، خودسرانه یا به صورت متناقض نباشد. او می گوید حافظ در سنت ادبی کلاسیک زبان فارسی، شاعر بسیار مهمی به شمار می آید. شوری کوشیده است تا در کتاب عرفان و رندی در شعر حافظ جایی برای عالمِ اسرار باقی نگذارد و یک فهم منطقی با فهم مدرن سازگار کند اما همچنان معتقد است که برای افرادی که عالمِ اسرار را باور دارند، حافظ همچنان کاشفِ هر راز باقی خواهد ماند.
از تصوف زاهدانه به تصوف شاعرانه
این فصل بخش سوم کتاب عرفان و رندی در شعر حافظ را در برگرفته که شامل ۲ سرفصل با عناوین از تصوف زاهدانه به تصوف شاعرانه و از شعر صوفیانه به شعر رندانه است. آشوری با نگارش این بخش می خواهد به مخاطب القاء کند که عرفان رندانه از دلِ سرآمدباوری صوفیانه بر می آید. بر این بنیاد با عرفان رندانه شاهد پدیدآمدن افرادی هستیم که از شکستن عرف اجتماعی و قاعده های همگانی رفتار هیچ گونه احساس گناه و سرشکستگی نمی کنند و خود را برتر از زاهدان و زاهد نمایانی می دانند که همه ظواهر عرف و شرع را به دیده می گیرند. آشوری در این اثر همه سعی خود را کرده است تا به بهترین روش بنویسد، به طوری که برای تکمیل آن یادداشت های فراوانی نیز نوشته و از متنهای صوفیانه نیز شاهدهای بسیار در تاییدِ برداشتهای آن بیرون آورده است. آشوری می گوید زیرکی رندانه سرچشمهِ آن هوشمندی است که ایرانیان به خود نسبت می دهند. آنجا که حافظ می گوید:
همچو حافظ، به رغم مدعیان شعر رندانه گفتن ام هوس است
آشوری در بخش آخر کتاب که غنیترین فصل محسوب می شود، می می خواهد بگوید که دیوان حافظ در اساس بازگوی گفت وگویِ او با معشوق ازلی و پنهان کردن مقصود غایی از چشم نامحرمان است.
گفت وگوی حافظ با معشوق ازلی
بخش آخر کتاب که غنیترین فصل محسوب می شود با سرفصل هایی همچون درام عارفانه سرنوشت و سرگذشت جان، طرح ساختار سرنمونی در دیوان حافظ، رویارویی ازلی:آدم در برابر مَلَک، یگانگی ازلی: آدم و حافظ، ستیز ازلی و ابدی: حافظ و زاهد، تقدیر ازلی آدم/حافظ: رند و رندی، گذار ازلی: از مسجد به خرابات، حکمت آفرینش: بازی جهان، شعر رندانه و شعر زهد، خلوتگه راز، شراب و عیش نهان و نتیجه گیری آمده است.
در این بخش آشوری می خواهد بگوید که دیوان حافظ در اساس بازگوی گفت وگویِ او با معشوق ازلی و پنهان کردن مقصود غایی از چشم نامحرمان است. او اعتقاد دارد شعرهای حافظ را به دلیل ایهام باید با ۲ معنای ظاهری و باطنی خواند. همین دلیلی بر توانایی حافظ شده است تا یک بیت یا غزل را چنان بسراید که خواننده آن را معنایی مختلف کند.