تهران- ایرنا- کتاب های تاریخی و اسناد بازگوکننده واقعیت هایی از قحطی ایران در جنگ جهانی اول هستند و روایت هایی درباره مردمی دارند که ناخواسته گرفتار جنگ و اشغال قدرت‌های خارجی شده بودند و با وجود گرسنگی می بایست شکم سربازان ارتش‌های اشغالگر را هم سیر می‌کردند.

قتل آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش و سوفیا دوشس هوهنبرگ همسرش در سارایوو توسط گاوریلو پرنسیپ ملی‌گرای ۱۸ ساله کافی بود تا شعله های آتش نخستین جنگ عالم گیر دامن بشریت را بگیرد؛ جنگی که بعد از این حادثه با اعلام جنگ اتریش به صربستان در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴میلادی آغاز شد تا روز بعد بلگراد مرکز صربستان بمباران شود. روسیه که خود را حامی اسلاوها می‌دانست با همکاری فرانسه، انگلیس و ایتالیا در پی یافتن راه حلی سیاسی از طریق مذاکره بود اما این اتفاق عملی نشد. از طرفی قدرت گیری آلمان که با بیسمارک صدراعظم آهنین خود وحدت پیدا کرده بود، نیز از دید رقبای اروپایی پنهان نماند با آنکه فرانسه نیز از ۱۸۷۰ میلادی با این کشور اختلاف داشت عواملی باعث شد تا آلمان نخست با روسیه و سپس با فرانسه وارد جنگ شود.

ایتالیا که تا آن زمان جزو اتحاد مثلث بود اعلام بی‌طرفی کرد اما ژاپن علیه آلمان و اتریش وارد جنگ شد و سال بعد ایتالیا و بلغارستان در صف کشورهای متخاصم قرار گرفتند تا اینکه در ۱۹۱۶ میلادی با ورود پرتغال و رومانی و حکومت موقت یونان به جرگه متفقین، جنگ سراسر اروپا را در بر گرفت و در ۱۹۱۷ میلادی  با ورود آمریکا و بیشتر کشورهای آمریکای مرکزی، آسیا و آفریقا، جنگ عنوان جهانی پیدا کرد.

با آنکه احمد شاه قاجار سه روز پس از شروع جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرده بود اما ایران صحنه تاخت و تاز اروپایی هایی شد که حرص سیری ناپذیری آنها دامن بشریت را گرفته بود تا این جنگ همچون آواری بر سر مردم فرود آید. اگرچه ایران فرسنگ ها با قلب اروپا فاصله داشت اما ناخواسته و به دلیل موقعیت راهبردی که داشت عاملی تعیین کننده محسوب می شد. همین بهانه هم کافی بود تا روسیه و انگلیس رسماً و آشکارا اصول بی‌طرفی را نقض کرده و قوای خود را از شمال و جنوب به درون خاک ایران سرازیر کنند.

در چنین شرایطی ایران به لحاظ اوضاع داخلی وضعیت بحرانی داشت به گونه ای که کابینه‌ها یکی پس از دیگری سقوط می‌کردند و هیچ‌کدام موفق نبودند که بحران ناشی از جنگ را از سر بگذرانند و کشور را از مداخلات بارز و حضور قوای بیگانه نجات دهند تا آنجا که بحران های متعدد بر این کشور فرود آمد. چنان که محمد علی جمالزاده می گوید: «جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوانزای اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی‌رحم فرو می‌ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی‌شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می توانستند بجوند و بخورند. به زودی گربه و سگ و کلاغ را نمی‌شد یافت. حتی موش‌ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می‌کردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی‌کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند» تا به این صورت قحطی شمال تا جنوب کشور را فرا بگیرد. چنانکه بنابه گفته والاس اسمیت موری کاردار آمریکا در ایـران یک سوم جمعیت ایـران در اثـر گرسنگی و بیماری های ناشی از سوءتغذیه از میان رفتند.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز آغاز جنگ جهانی اول با تکیه بر اسناد وزارت امور خارجه به بررسی وضعیت غلات و مواد غذایی در ایران پرداخته است.

آذربایجان

در جنگ جهانی اول یکی از مهمترین نواحی ایران که صحنه مستقیم جنگ میان قوای متخاصم به ویژه روسیه و عثمانی شد، آذربایجان بود. روسیه در جریان جنگ این ایالت ایران در تصرف درآورد و عثمانی هم نتوانست حضور قوای روس را در همسایگی خود تحمل کند به همین دلیل شروع به انتقال قشون خود کرد؛ سربازانی که تمام آذوقه، غله و مواد غذایی مردم را به هر روش ممکن مصرف کردند تا آذربایجان علاوه بر جنگ با قحطی و گرسنگی نیز مواجه شود. در همین خصوص در تلگرافی که از تبریز به وزارت امور خارجه ارسال شده در مورد تعداد این نیروهای و خطرهای ناشی از آن گفته شده که عده زیادی قشون روس وارد تبریز شدند با وجودی که جمعیت آنها به ۲۲ هزار نفر رسیده می گویند ۳۲ نفر دیگر هم به ترتیب خواهند آمد که به طرف عثمانی بروند. هرگاه اینطور باشد گرفتار قحطی و بروز ناخوشی حتمی الوقوع خواهیم بود یا در تلگراف دیگری آمده است علاوه بر اینکه آذوقه به کلی کمیاب و مایه هزاران زحمت شده اهالی شهر به اعلی درجه در سختی هستند. احتمال همه قسم اتفاقات و مخاطرات می رود ... واله یقین فرمایید در شهر تبریز هم شهر ارومیه و سلماس و خوی و ساوجبلاغ قحطی خواهد شد و اتفاقات غیرمنتظره روی خواهد داد.

کرمانشاه

یکی از شهرهای ایران که در جنگ جهانی اول صحنه رقابت روس، انگلیس و آلمان شد، کرمانشاه بود؛ ایالتی که اگرچه به دلیل وضعیت جغرافیایی خود مشکلی در خصوص غله و مواد غذایی نداشت اما در حوادث مربوط به جنگ اتفاق هایی افتاد که قحطی و گرسنگی دامن این استان را نیز گرفت زیرا نیروهای خارجی بیشتر غلات این استان را با روش های مختلف مصرف می کردند. چنانکه در همین خصوص وزارت مالیه در نامه از وزارت امور خارجه می خواهد که از فروش غله به نظامیان روسیه جلوگیری شود زیرا در قصر شیرین تمام موجودی انبار و غله مالیاتی به نرخ روز توسط نظامیان روسیه خریداری شده است چراکه هرگاه غله مالیاتی کرمانشاهان به نظامیان روس داده شود قحطی و سختی آتیه آنجا مسلم و زحمت فوق العاده اولیاء دولت محقق و باب شکایت اهالی مفتوح خواهد شد. بنابراین لازم است آن وزارت جلیله هرچند زودتر با مقامات لازمه مذاکره نموده از این اقدامات رئیس مباشرت آذوقه نظامیات روس جلوگیری فرموده نتیجه را به وزارت مالیه اعلامیه فرمائید.

علاوه بر نامه های رسمی تلگراف های زیادی نیز از طرف مردم به وزارت خارجه رسیده که در مورد کمبود آذوقه و مواد غذایی شکایت داشته اند اما فریادهایی که راه به جایی نبرد و کرمانشاه درگیر قحطی سختی شد چنانکه ادیسون ئی ساوثرد کنسول آمریکا در ماموریت ویژه خود در ایران برای کمیته امدادرسانی آمریکا می نویسد: در نخـستین روز در مرز قصر شیرین، کاروان کامیون های ما برای استراحت ظهر توقـف کـرد. روی یک کامیون نشستم تا ناهارم را که اصل آن کنسرو لوبیا بود، بخـورم. در قوطی را باز کردم و یک لایه از روی لوبیاها را که به نظر قابل خـوردن نبود، با قاشق برداشتم و به گوشه ای از جاده شنی که لایه ضخیمی از خاک آن را پوشانده بود پرت کردم. من متوجه نبودم که روستاییان گرسنه در این حین دورادور جمع شده بودند اما هنگامی که من آن یک قاشق لوبیا را به زمین پرت کردم، چندین زن و مرد ناگهان هجـوم آوردنـد. آنهـا آن قـدر ضعیف بودند که به سختی می توانستند به تنهایی بایستند. آنها خـود را بـه سوی جاده پرت کردند و به شکلی وحشیانه بر سر و کله هم می کوفتند تـا یک خرده از غذایی که من پرت کرده بودم به چنگ آورند.

همدان

همدان یکی از مهمترین مناطقی محسوب می شود که در جنگ جهانی اول صحنه رقابت دولت‌های روس، انگلیس، آلمان و عثمانی بود. به این صورت که نیروهای روس در تعقیب قوای عثمانی وارد همدان و اسد آباد شدند و مردم همدان بیشتر حامی نیروهای عثمانی بودند و زیرا سربازان روسی منازل مردم را اشغال می‌کردند. در این زمان بنابر اسناد و منابع تاریخی در همدان گندم خرواری به یک صد تومان رسیده است، جو نود تومان، برنج هیچ نیست.

داناهو خبرنگار جنگی که به ارتش انگلستان پیوسته بـود، در ۱۹۱۸ میلادی به عنوان افسر اطلاعات وراد ایران شد، می گوید: همدان شهر وحشت بود، اجساد دفن نشده قربانیان، اعم از زن و مرد و کـودک در خیابان هـا و اطراف مقرهای انگلیسی ها ریخته بود. یکی از پیشنمازهای همدان که برای اجرای مراسم تدفین مردگان مختصر پولی به او می دادند، می گفت در نیمـه اول ماه مه، روزانه یک صد و شصت مراسـم تـدفین برگـزار کـرده اسـت. بازماندگانی که گرسـنگی آنهـا را بـه پوسـت و اسـتخوان تبـدیل کـرده، گیاهخوار شده اند و علف های روی زمین را مانند حیوانات می خورنـد.

اصفهان

در اصفهان هیچ نیست و بلوایی شده و به این ترتیب مردم اصفهان نیز در جنگ جهانی اول گرسنه و قحطی زده بودند. چنانکه رسول جعفریان و منیژه کوشکی در مقدمه رساله تنبیه‌الغافلین و عبرت‌الناظرین در قحطی اصفهان نوشته سید محمد نجم‌الواعظین موسوی خواجویی برخی از دلایل قحطی را کمبود محصول غله، ناامنی اصفهان و روستاهای اطراف، خرید مقادیر زیاد گندم توسط پلیس جنوب (نیروی وابسته به انگلیسی‌ها) و عدم مقابله قاطع با محتکران و ایجاد مزاحمت برای خرده‌پاها و روستاییانی که مختصر غله‌ای در خانه های خود نگهداری کرده بودند و مصادره آنها می دانند. به این ترتیب و بنابه نوشته روزنامه رعد اکثر دکان های نانوایی بسته اند و افراد بسیاری از گرسنگی در حال مردن هستند.

 خراسان

قحطی در اینجا در حال گسترش است و هر روز جدی تر می شود. اینها در نامه ئی. ای. داگلاس فردی که در بیمارستان آمریکایی ها در مشهد بود به دست آمده که نشان دهنده اوضاع وخیم ایالت خراسان در جنگ جهانی اول است. اوضاعی که نتیجه ورود نیروهای خارجی به این ایالت بوده چنانکه وزارت داخله در تلگرافی به شجاع الدوله حکمران قوچان می گوید سه هزار خروار از جنس دولتی که مقرر بود حمل به روسیه شود لازم است مساعدت را در حمل این مقدار جنس توسط نماینده کمیته کارگزاری روسیه و فروش بقیه در محل جلوگیری از دسایس نموده وزارت داخله را مستحضر نمایید اما وزارت مالیه در نامه ای به وزارت امور خارجه خاطرنشان می کند که نظامیان انگلیس غله را بدون تادیه حقوق گمرکی از خراسان به خارج حمل می کنند» تا آنجا که هیئت تجار قوچان در نامه های متعددی به تهران اظهار می دارند که «اهالی متزلزل و پریشان» هستند و «چنانچه به فوریت جواب مساعد مرحمت نگردد حرکات غیرمترقبه واقع خواهد شد و یا در نامه دیگری از سرخس نوشته شده که گندم خرواری ۱۳ تومان و جو هشت تومان لیکن خیلی کمیاب است و هرکس دارد نگاه داشته بیرون نمی آورند.

فارس

دلم برای قربانیان می سوزد. آی مردم! رحم  ندارید؟ شرف ندارید؟ دین ندارید؟ از خدا نمی ترسید؟ چرا نان این قدر گران است؟ آیا از اروپا می آورند؟ چرا به جای منی سه قران هفت قران می فروشند؟ ... آقای فرمانفرما! چرا از احتکار جلوگیری نمی کنید؟ اینها گفته های شیخ مرتضی مجتهد محلاتی از علمای شیراز است که در آستانه جنگ جهانی اول بیان داشته و نشان دهنده اوج فلاکت مردم در ایالت فارس است.

اگرچه در بسیاری از مناطق شمال کشور روس ها نقش مهمی در بروز قحطی داشتند اما در  فارس انگلیسی ها بودند که باعث قحطی شدند. روزنامه ایران در مورد رفتار نیروهای انگلیسی در آباده چنین گزارش می دهد که اخیراً از جنوب رسیده حاکی از آن است که ۱۵۰۰ سواره نظام هندی به آباده وارد شده اند و ظاهراً در آنجا خواهند ماند. گفته می شود که ایشان اموال زیادی را در روستاها و نواحی اطراف مصادره و ضبط کرده اند.

تهران

هم اکنون اکثر نانوایی ها بسته اند. نان بسیار کمیاب است و زن و مرد و کودک در خیابان ها زار می زنند. طی ۲۰ روز گذشته تعداد مردگان خصوصاً به خاطر قحطی در تهران به ۵۲۰ نفر رسیده است. این گزارش روزنامه رعد به خوبی گویای وضعیت قحطی و گرسنگی در تهران در میانه جنگ جهانی اول است.

رالف اچ. بیدر  کنسول آمریکا در گزارشی در مورد وضعیت تهران می گوید: تلاش می شود تا انبارهای غله دولتی پر شود. این قضیه به حدی است که دستور داده شده نیمی از کل غله ای که به تهران آورده می شود به قیمت رایج بازار در اختیار مفتش ارزاق قرار گیرد.

شمال

مناطق شمال ایران در جنگ جهانی اول تحت اشغال نیروهای روسیه درآمد؛ نیروهایی که مواد غذایی مردم را صادر می کردند و باعث بروز انواع مصائب و مشکلات شدند و اگرچه  مردم مناطق شمالی کشور بارها و بارها در تلگراف ها و نامه های خود از صادرات مواد غذایی به روسیه شکایت می کردند اما امیدی به رهایی نبود. برای نمونه بنابر گزارشی که از بارفروش رسیده بود، اهالی شهر از خوف قحط و غلا خواسته بودند جبراً و قهراً از صادرات برنج جلوگیری نمایند اما قونسولگری روس رئیس بلدیه را حبس کرد و حکومت مازندران نیز نتوانست کاری انجام دهد تا این مناطق گرفتار قحطی و گرسنگی شود.

جمع بندی

اسناد ارسال شده از مناطق مختلف ایران به وزارت امور خارجه و روزنامه ها و کتاب های تاریخی نشان می دهد که مردم بارها و بارها از تعدیات نیروهای روس، انگلیس و عثمانی نسبت به آنها و کمبود مواد غذایی شکایت می کنند اما دولت مرکزی عملاً هیچ کاری در قبال این تعدیات یا کمبودها نمی تواند انجام دهد تا قحطی و گرسنگی تعداد زیادی از مردم بی پناه را به کام مرگ بکشاند. چنانکه طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی‌رحم فرو می‌ریختند تا بنابه گفته قهرمان میرزا سالور(عین‌السلطنه) دردهای بی‌درمان ایران زیاد باشد و این حکایت قحطی هم مزید علت شود.

منابع

آرشیو وزارت امور خارجه ایران

رساله تنبیه‌الغافلین و عبرت‌الناظرین در قحطی اصفهان، پیام بهارستان، شماره ۳، بهار ۱۳۸۸

روزنامه ایران

روزنامه رعد

روزنامه خاطرات عین السلطنه، قهرمان میرزا سالور، تهران: نشر اساطیر ۱۳۷۶

قحطی بزرگ. محمد قلی مجد، ترجمه: محمد کریمی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۷.