در گزیده ای از یادداشت روزنامه همدلی که به قلم محمدعلی نویدی نگاشته شد، آمده است: چرخه زندگی آدمی با چرخه و گردش اثرها نسبت لاینفک دارد، زیرا زندگی انسان دارای مراحل زمانی و فواصل اثری گونه گون است. یعنی هر دوره زمانی با اثرها و صورت های غالب و قاطع شناخته میشود. مثلا دوره ای یونانی یا رومی یا قرون وسطی و دورههای شرقی و ایرانی و اسلامی و مدرنیته و نظایر آنها، با ویژگیها و نشانههای بالنسبه مشخص و معین معروف هستند. این ویژگیها، حاصل و تجلی اثرهای غالب زمانه و زمینه خاص میباشد.
ارتباط چرخه زندگی با چرخه اثرها، بستگی به قوت اندیشه ورزی و میزان آگاهی آدمیان دارد. به طور خلاصه میتوان مراحل چرخه زندگی را در نسبت با اثرها، به چهار مرحله تقسیم نمود. ۱- مرحله توانش اثرسازی. ۲- مرحله توزیع و تزریق اثرها. ۳- مرحله ارزیابی و بازشناسی اثرها در زندگی. ۴- مرحله رصد پیشرفت و ترقی زندگانی اجتماعی.
مرحله توان اثرسازی از دو فرایند اساسی نشات میگیرد. اول، قوت مفهومسازی و ایدهپردازی و مدلسازی فکری. یعنی، عقل و اندیشه آدمی، این توان و قدرت را داشته باشد که به طور مستمر مفهوم بسازد و ایدههای نو خلق کند و طرحها و تعبیههای تازه کشف و ارائه نماید.
مرحله دوم توان اثرسازی، به قوت مشاهدهگری و واقعبینی و نوع نگرش به جهان عینی مربوط میباشد، یعنی تنها با مفهومسازی و ایدهپردازی انتزاعی و ذهنی، علم و آگاهی اثربخش و زندگیساز و نافع، تولید نمیشود، بلکه در همکنشی مفهوم و مشاهده است که دانش واقعی تکون پیدا میکنند. بنابراین در اندیشهورزی موثر تلاش بر این است که، توان مفهومسازی توام با توان مشاهدهگری، همزمان رشد کنند و ارتقا یابند.
چرخه زندگی حقیقی انسان، با تفکر و شناخت و آگاهی و علم و دانش و اجرا و عمل، مناسبت دارد، و تمام این مراحل و توانها، در حقیقت، اثر هستند یا تجلی اثرات هستند. پس، مراتب زندگی با مراحل اثرسازی ارتباط وثیق دارد. تزریق و توزیع اثرها در زندگی و چرخش و گردش نیک زندگانی آدمی، اولا به میزان تولید اثرها بستگی دارد و ثانیا، به میزان و درستی تزریق و پخش و گستردگی اثرها و اعیان و امور حیات بشری ربط پیدا میکند.
چرخه زندگی همواره با پیدایش مسایل و مشکلات جدید همراه است، و این خاصیت زندگی زمانی و زمینی بشر است. بدین سان هرگاه چرخه تولید و توزیع اثرها متناسب با امور و مسائل زندگی تهیه و تنظیم شود، زندگی پیش میرود و نقصانها کم میشود. مثلا، وقتی جامعهای در موارد گونهگون دچار ضعف و ناتوانی میشود. در حقیقت، اثرات نافع و خیر واقعی بدان موارد نرسیده است که دچار گرفتاری شده است. کار تزریق و توزیع درست اثرها، شناخت آن خلاها و نقصانها و اثر رسانی و اثر چرخانی بدانها میباشد.
پیشرفت و ترقی زندگانی انسانی به اندیشهورزی اثربخش و تولید و توزیع اثرهای مفید و زندگیساز بستگی دارد. یعنی زندگی بدون اثرهای مفید، توان لازم را برای حرکت و جریان از دست میدهد، حرکت بالنده زندگی، همانا، پیشرفت و ترقی آن را امکانپذیر میسازد. اثرهای باطل و عبث، سد راه زندگی هستند، ریشه اثرهای عبث، خرافات و بیخردی و بیعلمی و بیعملی درست و دقیق است. شان زندگی انسان توقف و ایستایی و عقیم بودن نیست. بدین جهت ضرورت دارد آدمیان و شهروندان به اندیشهورزی بها بدهند و با خردمندی اثرهای تازه و زندگیساز در امور و اعیان زندگی تولید و تزریق کنند.
یک راهکار عملی این است که جمعیتهای خردمند تشکیل شود و مسائل و مشکلات زندگی را رصد کند و در واقع، میزان تولید اثرها و نحوه تزریق آنها را به درستی بررسی نماید و چرخه اثرسازی را با چرخه زندگی مطابقت نماید. البته تنظیم این دو چرخه (اثرها و زندگی) به عهده تمام آحاد و شهروندان است، و راهکار آن ورود به ساحت اندیشهورزی و عقلپروری است. اما تمرکز گروه خاص میتواند هشدارهای لازم را اعلام کند و زنگهای خطر را به صدا درآورد. خطر اصلی در تعطیلی و تعلیقی عقلها و اندیشهها و عملها واثرهاست.