علامرضا اعوانی سه شنبه شب در همایش ملی «حکمت اشراق در پرتو آراء و آثار شیخ اشراق» در مرکز انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در تهران گفت: علم جدید علم عرضی است که در آن مبحثی به نام فرسته شناسی جایگاهی ندارد. حکمت اشراقی اما حکمتی طولی است که در آن فرشته تعریف می شود. سهروردی وجود فرشته را از طریق همین طبیعیات در حکمت طولی خود اثبات میکند.
اعوانی در آغاز سخن در بیان تعاریف حکمت در از جمله حکمت اشراق، گفت: شیخ اشراق بنیانگذار یک حکمت است. حکمت تعریف مشخصی در این منظر دارد. یکی از تعاریف آن علم به حقایق اشیا است. اما در فلسفه امروز بعد از سوبژکتیویسم کانت و کوجیتو دکارت علم به حقایق اشیاء دیگر مطرح و ممکن نیست. به گونهای که دسترسی به حقیقت اشیا به طور کلی منتفی شمرده می شود. دیگر تعریف حکمت در این اندیشه تأله و خداگونه شدن است. دیگر خصلت و تعریف حکمت تولد ثانی است. امری که با قرآن و معارف دین هم سازگار است. جایی که همه پیامبران را معلمان حکمت میدانند.
وی ادامه داد: باید پرسید که اهمیت سهروردی به چیست؟ به نظر من اهمیت یک فیلسوف به افق های فکری است که در یک تمدن باز میکند. منظور از افق حد دیدن ما یا افق معنوی است. واژه افق در زبان انگلیسی Horizon است که از ریشه حد گرفته شده است. سهروردی افقهای جدیدی در فلسفه گشوده است. این افق ها در تمدن اسلامی قبل از او به این گونه نبوده است. همچنان که حکمت به معنای رصد کردن معانی و حقایق است. شبیه کاری که منجمان در رصد آسمان میکنند، فیلسوفان و حکیمان هم با رصد معانی و حقایق در سپهر معنا این کار را انجام می دهند.
رئیس سابق موسسه حکمت و فلسفه ایران افزود: دوره سهروردی دوره اشاعره است. کار سهروردی جمع بین حکمت بحثی و ذوقی است. مدارس نظامیه و اشعری بغداد تحصیل علوم عقلی را حرام میداند. اما در عین حال ما مواجه با فیلسوف همدوره سهروردی یعنی ابن رشد هم هستیم که ۱۰ سال بعد از سهروردی فوت میکند. همچنین بعد از سهروردی غزالی را داریم که علم بحثی را تکفیر کرد و فقط راه عرفان را تشویق نمود. در عوض سهروردی تلفیقی بین حکمت بحثی و ذوقی ایجاد کرد و خودش مدعی بود که در جوانی پیرو فلسفه مشاء بوده است اما باز به ادعای خودش خدا راه دیگری را از طریق کشف و شهود پیش پای او گذاشت و آن افزودن حکمت ذوقی بود. باید توجه داشت که نهایت علم بحثی علم یقین و نهایت علم ذوقی عین الیقین و حق الیقین از طریق تزکیه نفس است.
عضو پیوسته فرهنگستان علوم اضافه کرد: اندیشه سهروردی برای جهان امروز مهم است. فلسفه امروز مثل طبیب حاذقی است که به مریض توجه ندارد. سهروردی سیر حکمت را از منظر دیگری غیر از منظر غرب گشود. او معتقد بود که حکمت همیشه وجود داشته است و عالم هرگز از حکمت خالی نبوده است.
استاد سابق فلسفه دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: افق دیگری که سهروردی میگشاید افق حکمت خسروانی است. که منبعث از ادریس نبی یا هرمس است. افلاطون هرمس را پدر فلاسفه می نامند. لفظ هرمنوتیک نیز برگرفته از همین واژه است.
این پژوهشگر فلسفه افزود: دستاورد بزرگ دیگر سهروردی تفسیر فلاسفه پیشاسقراطی بود. ارسطو نظر بسیار بدی درباره فلاسفه پیش از سقراط داشت و آنها را مانند کودکان می دانست. سهروردی اما میگوید آنها سفیران و حکمای الهی بودند که در واقع ارسطو سخنانشان را حمل بر ظاهر کرده است.
اعوانی ادامه داد: افق دیگر گشوده شده توسط سهروردی مسئله نور است. فلسفه نور را همچون سهروردی در هیچ جای دیگری نمی بینید. نور در فلسفه افلاطون تنها به نوعی در تمثیل غار وجود دارد. اما اینکه کسی بیاید و نور را از اصل و اساس فلسفه قرار دهد نکته بدیعی است. نه تنها در میان ایرانیان حکمت خسروانی مورد توجه بوده است، که در آیات قرآن نیز از نور سخن به میان آمده است. در رساله «مشکوة الانوار» غزالی آیات پیرامون نور را گردآوری کرده و بحث روی آنها انجام داده، اما نتوانسته است یک سیستم فکری با این مجموعه ایجاد کند.
وی با بیان اینکه نظر عدهای که سهروردی را طرفدار اصالت ماهیت می دانند دقیق نیست افزود: از نظر سهروردی اصالت وجود و اصالت ماهیت هر دو مرتبط با فلسفه بحثی است. هم وجود و هم ماهیت امری اعتباری است. نور اصالت دارد. او در نکات خود اصلاً از وجود و ماهیت به آن معنای مرسوم استفاده نمیکند.
عضو پیوسته فرهنگستان علوم افزود: افق دیگری که سهروردی می گشاید فلسفه رمزی است. رسائل فارسی او در این زمینه از رسائل عربی اهمیت بیشتری دارد و تمثیل های او در این موضوع بسیار راهگشاست. تمثیل هایی که ما را به حقایق هستی می رساند.
اعوانی در بیان دیگر افق گشوده در فلسفه توسط سهروردی گفت: کشف طول عالم دیگر افق اوست. از نظر سهروردی عالم طول دارد. چیزی که ارسطو آن را قطع کرده است. سهروردی فرشته شناسی را با کشف طول عالم و اثبات جهانهای نامحسوس احیا کرده است.
رئیس سابق انجمن حکمت و فلسفه ایران در بخش پایانی سخنان خود گفت: فیلسوفان به کشف عالم از طریق آفاق میپردازند. کشف عالم از طریق انفس به عنوان راهی درونی و از طریق تزکیه چیزی است که محل توجه و بیان سهروردی است. ما به خودمان علم حضوری داریم و هر علم حصولی به این علم حضوری برمیگردد. علم النفس در نزد مشائیان در زمره طبیعیات است که سهروردی آن را در زمره الهیات قرار می دهد و در ضمن آن بحث نجات این نفس را هم مطرح میکند.