تهران- ایرنا- سهمیه تهدید سلامت ایرانی‌ها در حالی به بیش از ۶۰ درصد رسیده است و تعداد بسیاری از دانشجویان پزشکی از مسیری جز تلاش و توانایی علمی به دروازه‌های این رشته رسیده‌اند که قصور و خطاهای پزشکی یکی از چالش‌های بزرگ نظام سلامت است.

گروه اطلاع رسانی ایرنا در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجسته ترین گزارش های روزنامه های مختلف با عناوینی چون سلامت مردم زیر تیغ سهمیه‌ها، از تلخی‌های زندگی مردم نمی‌گذرم، سریال ادامه‌دار ناپدید شدن مجسمه‌های شهری، شما افکار عمومی را به جهالت امریکا آگاه کردید، اعطای بودجه در ازای عملکرد شفاف، خصوصی‌سازی چگونه منحرف شد؟، ترکیه فارابی را هم مصادره کرد!، آقاتهرانی اصفهانی کیست؟، برق هسته‌ای چقدر هزینه دارد؟ و بورسیه‌های غیرقانونی همچنان قربانی می‌گیرند پرداخته است در ادامه به بازتاب گزیده ای از این مطالب می پردازیم.

سلامت مردم زیر تیغ سهمیه‌ها

روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان سلامت مردم زیر تیغ سهمیه‌ها می نویسد: «بیش از ۶۰ درصد داشجویان رشته پزشکی «سهمیه‌ای» هستند.» این خبر غم‌انگیز و خطرناک را چند روز پیش قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت فاش کرد. در حالی سهمیه تهدید سلامت ایرانی‌ها به بیش از ۶۰ درصد رسیده است و تعداد بسیاری از دانشجویان پزشکی از مسیری جز تلاش و توانایی علمی به دروازه‌های این رشته رسیده‌اند که قصور و خطاهای پزشکی یکی از چالش‌های بزرگ نظام سلامت است، به نحوی که نام و نشان قربانیان این خطاهای پزشکی هر از چندگاهی رسانه‌ای می‌شوند. نمونه بارز خطاهای پزشکی مرگ عباس کیارستمی، هنرمند نامی کشور بود که بسیاری از جمله خانواده وی مرگ او را به خطاهای پزشکی گره زدند.

اعمال سهمیه در کنکور موضوع تازه‌ای نیست. این موضوع با سابقه‌ای نزدیک به ۴ دهه بارها منجر به اعتراض داوطلبان کنکور و دانشجویان شده و حتی در یکی دو سال اخیر برخی معترضین را در مقابل ساختمان مجلس و وزارت علوم گرد هم آورده و تجمعات اعتراضی را سبب شده است، چرا که آنان معتقدند تخصیص سهمیه در کنکور ضمن این که به اعتبار علمی کشور لطمه می‌زند، نوعی تبعیض و مغایر با عدالت آموزشی است.

اما اعمال و افزایش سهمیه‌های ورود به دانشگاه، وقتی به رشته‌های گروه پزشکی می‌رسد اهمیت آن صدچندان می‌شود، چرا که این حرفه ضمن این که حرفه پرطرفذاری است، فارغ التحصیلان آن به صورت مستقیم با سلامت و جان مردم سروکار دارند و کوچکترین قصور و خطای آنان می‌تواند یک فاجعه انسانی را خلق کند.

وارد کردن سهمیه‌ها به خصوص در گروه علوم پزشکی که افراد با فراغت از تحصیل، بلافاصله مجوز کار پیدا می‌کنند و با سلامت مردم در ارتباط هستند، بسیار خطرناک است. این موضوع زمانی بغرنج‌تر می‌شود که بدانیم بیشترین افراد دارای سهمیه داوطلب تحصیل در رشته‌های دندانپزشکی، پزشکی و داروسازی هستند.

آن گونه که مسئولان ادعا می‌کنند در حال حاضر اعمال سهمیه در رشته‌های پزشکی وخیم است، وضعیتی که کیفیت علمی فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم‌پزشکی و به تبع آن وضعیت کیفی طبابت کشور در سال‌های آینده را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

از تلخی‌های زندگی مردم نمی‌گذرم

روزنامه آرمان ملی درگزارشی با عنوان از تلخی‌های زندگی مردم نمی‌گذرم آورده است: پس از ۱۷سال روی صحنه رفت و دوباره برای مردم خواند. صدایش از ویژگی‌های منحصربه‌فردی برخوردار است و یکی از صداهای خاص موسیقی پس از انقلاب به شمار می‌رود. دغدغه مردم دارد و معتقد است: «هنرمند واقعی کسی است که از کنار تلخی‌های زندگی مردم سرزمینش بی‌تفاوت عبور نکند.» اجرای مجددش موجی از امید و دلگرمی در بین اهالی موسیقی ایجاد کرده تا نشان‌دهنده پایان دوران کج‌سلیقگی‌ها باشد. حسین زمان از خوانندگان پیشرو موسیقی پاپ پس از انقلاب است و یکی از اولین کسانی است که با صدای دلنشینش ذائقه مردم ایران را به سمت موسیقی پاپ تغییر داد؛ موسیقی‌ای که امروز با چالش‌های جدی مواجه شده است. حسین زمان درباره موسیقی امروز ایران معتقد است: «موسیقی ایران در مسیر صحیحی حرکت نمی‌کند. اگر حجم آب یک رودخانه بدون اینکه مسیر مشخصی برای آن تعیین کنیم زیاد شود پس از مدتی به یک سیل ویرانگر تبدیل خواهد شد. در شرایط کنونی این اتفاق برای موسیقی ایران افتاده است. برخی مانع‌تراشی‌ها، بهانه‌گیری‌ها و ایجاد محدودیت‌ها مسیر موسیقی را تغییر داده است. هنوز صداوسیما در نشان‌دادن برخی سازها با محدودیت مواجه است و اجازه ندارد برخی سازها را نشان دهد. این برخوردها سبب شده که هنر موسیقی جایگاه واقعی خود را پیدا نکند. در چنین شرایطی مردم به صورت صحیح با موسیقی اصیل و واقعی آشنایی پیدا نمی‌کنند. این وضعیت به‌خصوص درباره نسل جوان جامعه ما وجود داشته است. در نتیجه ذائقه مردم نسبت به موسیقی به صورت صحیح شکل نگرفته است.» «آرمان ملی» به بهانه پایان ۱۷سال ممنوع‌الکاری حسین زمان و اجرای مجددش با ایشان گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

زمان در این گفت و گو یادآور شد: در طول این ۱۷ سال بنده بارها برای برگزاری کنسرت مراجعه کردم اما هربار با پاسخ منفی مواجه شدم. با این وجود پیگیری‌های من ادامه داشت تا اینکه این اواخر به من اعلام شد که در ابتدا چند آهنگ مستقل ارائه بدهم تا برای آنها مجوز صادر شود تا شرایط برای صدور مجوز کنسرت فراهم شود. در نهایت نیز این اتفاق رخ داد و پس از فراز و نشیب‌های زیاد موفق شدم مجوز کنسرت بگیرم. در طول این سال‌ها هیچ‌کس به من نگفت که چرا نمی‌توانم کنسرت برگزار کنم. بنده هربار که برای گرفتن مجوز کنسرت به وزارت ارشاد می‌رفتم به من اجازه کنسرت داده نمی‌شد.

سریال ادامه‌دار ناپدید شدن مجسمه‌های شهری

روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان سریال ادامه‌دار ناپدید شدن مجسمه‌های شهری آورده است: شاید در طول سال‌ها، آمار بودن و غیب شدن بسیاری مجسمه‌ها از دست در رفته باشد. با این حال از سال ۱۳۸۷ بود که موضوع غیب شدن و به تعبیری سرقت مجسمه‌ها مورد توجه رسانه‌ها و مردم قرار گرفت. از این زمان در یک بازه یکی دو ساله، چندین مجسمه در تهران و دیگر شهرهای کشور یکی پس از دیگری مفقود شدند، اما مجسمه‌های پایتخت بیشتر به دلیل تعدد و توالی و البته بعضا سازندگان مطرح آن‌ها مورد توجه قرار گرفتند. در این مدت در تهران مجسمه‌های «ستارخان» اثر شهریار ضرابی واقع در خیابان ستارخان، «باقرخان» دیگر اثر شهریار ضرابی واقع در خیابان شهرآرا، «صنیع خاتم» از حمید شانس واقع در پارک ملت، مجسمه «زندگی» از فاطمه امدادیان و مجسمه‌ای از محمد مددی واقع در خانه هنرمندان ایران، مجسمه «استاد شهریار» از علی قهاری در پارک دانشجو، دو مجسمه از «دکتر شریعتی» در پارک شریعتی از حمید شانس، مجسمه‌ «مادر و فرزند» از هژیر ابراهیمی در شهرک غرب، مجسمه‌ «ابن‌ سینا» از عذرا عبدالنبی در پارک بهجت‌آباد، مجسمه‌ «گوساله» در دانشکده‌ دامپزشکی دانشگاه تهران، مجسمه‌ برنزی «ترند هفت بچه می‌گذارد، یکی بلبل است» از روح‌الله شمسی‌زاده در پارک استقلال تهران و چهار مجسمه از پرویز تناولی در پارک دانشجو مفقود شده یا به سرقت رفتند. در این میان چهار مجسمه دیگر هم بودند که اخبار مربوط به مفقود شدن‌شان ضد و نقیض بود. در ۲۱ اردیبهشت سازمان زیباسازی شهرداری اعلام کرده بود که ۴ مجسمه شامل سردیس «نواب صفوی»، اثر حسین علی عسگری در منطقه ۱۰ ابتدای بزرگراه نواب، سردیس «دانته» اثر هنرمند ایتالیایی در پارک شهر، مجسمه «ابوسعید ابوالخیر» اثر محمد بیگ‌زاده در میدان منیریه و سردیس «اقبال لاهوری» اثر حمید رضایی واقع در بوستان مشاهیر شهرری به دلیل اجرای پروژه، بازسازی یا اصلاح جمع‌آوری شده‌اند اما در ۲۳ اردیبهشت سخنگوی شهرداری تهران، خبر برداشته شدن چهار مجسمه از مجموع مجسمه‌های سرقت ‌شده، توسط ماموران شهرداری را تکذیب کرد و این خبرها را «بازی با افکار عمومی» دانست. همچنین در همان زمان گروهی از سارقان قصد سرقت مجسمه ۷۰۰ کیلوگرمی «عبدالرحمن صوفی رازی» به وسیله‌ جرثقیل را داشتند ولی پس از حضور ماموران شهرداری امکان سرقت آن را نیافتند، با این حال این مجسمه خسارت دید.

حالا باز هم صحبت از گم شدن یک مجسمه مطرح شده است. احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر پایتخت، چند روز پیش در سالروز مشروطه درباره پیگیری نمادهای مشروط در تهران، از گم شدن مجسمه میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین خبر داد. وی در تذکری در صحن شورا گفت: «مجسمه ملک‌المتکلمین در میدان حسن‌آباد قرار داشت، ولی پس از مدتی به پارک‌شهر انتقال یافت و اکنون می‌گویند که گم شده است که باید دستور سریع برای پیگیری این قضیه داده شود».
 

شما افکار عمومی را به جهالت امریکا آگاه کردید

روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان شما افکار عمومی را به جهالت امریکا آگاه کردید می نویسد: قرارگرفتن نام محمدجواد ظریف در لیست تحریم‌های خزانه‌داری امریکا با موجی از واکنش‌ها و تحلیل‌های منفی روبه‌رو شده است. در داخل کشور از نخستین ساعات این اقدام، نهادها و چهره‌های متفاوت سیاسی و نظامی همزمان با محکوم کردن این اقدام، از وزیر خارجه کشورمان اعلام حمایت کردند. روسای قوای مجریه و مقننه و سردار قاسم سلیمانی روزهای دوشنبه و سه‌شنبه با حضور در وزارت‌خارجه ضمن دیدار با محمد جواد ظریف از او در برابر تحریم امریکا اعلام حمایت کردند.

سردار قاسم سلیمانی در حالی در وزارت‌خارجه با محمدجواد ظریف دیدار کرد که وزیرخارجه نیز در فروردین ماه سال جاری زمانی که نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروه‌های تروریستی امریکا قرار گرفت با فرماندهان ارشد سپاه دیدار و از آنها در برابر این اقدام امریکا حمایت کرده بود.

وزیر خارجه پس از دیدار با فرماندهان سپاه، در صفحه توییتر خود با اشاره به این دیدار نوشت: «باعث افتخار من بود که امروز با فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران دیدار کردم. نیروهای مسلح ما در دفاع از مردم کشورمان، منطقه و جهان در برابر صدام و داعش فداکاری کردند. ما هرگز فداکاری‌های آنها را فراموش نخواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد که قلدرمآبان جهان [مشخصا امریکایی‌ها] با دامن زدن به ناامنی و بی‌ثباتی میراث آنها را از بین ببرند.»

هرچند سردار سلیمانی و وزیر خارجه دیدارهای مرتب هفتگی باهم دارند اما دیدار روز گذشته با بازتاب بسیاری در رسانه‌های داخلی و خارجی روبه‌رو شد. پس از تحریم وزیر خارجه توسط خزانه‌داری امریکا، منابع امریکایی در توجیه این اقدام با تکرار ادعاهای واهی همیشگی وزیر خارجه را سخنگوی رهبر ایران یا مسوول پروپاگاندای نظام جمهوری اسلامی معرفی کردند. روز گذشته نیز ساعتی پس از دیدار سردار و وزیر خارجه، حساب توییتری رژیم صهیونیستی با انتشار تصویری از این دیدار از عبارت «دیپلماسی تروریسم جمهوری اسلامی» استفاده کرد؛ اقدامی که خشم رژیم صهیونیستی از همراهی سردارها و دیپلمات‌ها را به تصویر کشید. در چند سال اخیر ایجاد شکاف میان دیپلمات‌ها و چهره‌های نظامی هم از سوی برخی منتقدان راه و روش دولت و هم از سوی جریان‌های مخالف نظام دنبال شده است. در حالی که شخص وزیر خارجه از نخستین ماه‌های حضور در این مسند، رابطه نزدیک و صمیمانه‌ای با نهادهای متفاوت نظامی داخلی برقرار کرده بود اما برخی جریان‌های رسانه‌ای منتقد دولت، ترجیح دادند بر ایجاد افتراق میان وزارت خارجه به عنوان مجری سیاست‌های خارجی نظام و نهادهای نظامی و امنیتی سرمایه‌گذاری کنند.

اعطای بودجه در ازای عملکرد شفاف

روزنامه ایران در گزارشی با عنوان اعطای بودجه در ازای عملکرد شفاف نوشت: برنامه اصلاح ساختار بودجه که براساس نامه رهبر معظم انقلاب در آذر ماه سال گذشته کلید خورد و در اواخر فروردین ماه امسال برای نخستین بار در سازمان برنامه و بودجه رونمایی شد، به‌صورت جدی در قالب بودجه سال‌جاری آغاز شده است.

درکنار ۴ محوراصلی (درآمدهای پایدار، هزینه‌های کارآمد، ثبات اقتصادی و تقویت نهادی) و ۲۴ برنامه اجرایی برای اصلاح بودجه که ۱۱ مورد آن در سال‌جاری عملیاتی می‌شود، بسترهای قانونی نیز درحال تکمیل است.

درهمین راستا، یکی از مباحث مهم صرفه‌جویی و شفافیت مصارف و هزینه‌های بودجه است که در قالب بودجه‌ریزیی مبتنی برعملکرد به دست می‌آید. پس از کاهش سقف درآمدهای نفتی در بودجه سال‌جاری یکی از راه‌های جبران آن صرفه‌جویی و کاهش هزینه‌های جاری است که قرار است سهم بزرگی از خلأ درآمدهای نفتی را پرکند. برهمین اساس قرار است شاهد یک تحول بنیادین در بخش مصارف بودجه باشیم به طوری که برای تمام هزینه دستگاه‌ها یک شاخص و سنجه تعریف شده و قیمت تمام شده خدمت یا کالایی که تولید یا ارائه می‌کنند مشخص می‌شود. درنهایت بودجه‌ای که به دستگاه‌ها تخصیص داده می‌شود نیز بر مبنای همین قیمت تمام شده است. برای مثال وزارت آموزش و پرورش هزینه تمام شده تحصیل هر دانش‌آموز در مقاطع مختلف را تهیه و اعلام می‌کند و پس از تأیید در سازمان برنامه و بودجه ملاک عمل قرار می‌گیرد و از آن پس در ازای تعداد دانش‌آموزی که در هر سال تحصیل می‌کند، اعتبارات مورد نیاز خود را دریافت می‌کنند.

یکی از بخش‌هایی که در قالب بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد به‌طور کامل شفاف و قابل گزارش‌گیری می‌شود، حقوق و پرداختی به کارکنان و مدیران دستگاه هاست. بدین ترتیب پرداخت حقوق تنها براساس حکم کارگزینی کارکنان قابل پرداخت است و هر نوع پرداختی دیگر روال قانونی خود را باید طی کند. درواقع حقوق مستمر کارکنان و مدیران که براساس مقررات و قوانین استخدامی پرداخت می‌شود باید در سامانه ثبت حقوق درج شود و سایر پرداختی‌های غیرمستمر نیز تنها در قبال عملکرد و تأیید آن صورت خواهد گرفت.

خصوصی‌سازی چگونه منحرف شد؟

روزنامه دنیای اقتصاد در گزارش خود با عنوان خصوصی‌سازی چگونه منحرف شد؟ می نویسد: مسیر انحرافی در خصوصی‌سازی به شکست این سیاست منجر شد. یک پژوهش با تشریح تجربه‌های موفق در اجرای خصوصی‌سازی مانند انگلستان نوشت: در این کشور پیش از آغاز این سیاست، یک بخش خصوصی قدرتمند وجود داشته و ازسوی دیگر حجم واگذاری بین بخش دولتی و خصوصی به‌صورت تدریجی صورت گرفته است. در مقابل، تجربه شکست روسیه باعث شد مردم نسبت به اصلاحات بی‌اعتماد شوند. این پژوهش حلقه مفقوده خصوصی‌سازی در ایران را ناچیز بودن سهم مشارکت دو بخش خصوصی و مردمی در روند خصوصی‌سازی معرفی و تاکید می‌کند به دلیل شکل واگذاری و نبود فضای کسب‌وکار مناسب، نه بخش خصوصی و نه توده مردم توان شرکت و حضور فعال در خصوصی‌سازی را نداشته‌اند. در نتیجه مقصد اصلی بنگاه‌های دولتی، نهادهای عمومی و شبه‌دولتی بودند که در سایه ضعیف شدن بخش خصوصی رشد کردند. پژوهشگران معتقدند که برای بازگشت به جاده اصلی خصوصی‌سازی دو راهکار باید مدنظر قرار گیرد: نخست اینکه باید به‌صورت تدریجی درآمدهای مالیاتی جایگزین درآمدهای نفتی شوند. در گام دوم نیز، به جای اصرار بر کوچک کردن بخش دولتی از طریق واگذاری، نگه داشتن دولت در اندازه فعلی و بزرگ کردن بخش خصوصی برای تعادل بخشی دو بخش، در دستور کار قرار گیرد.

تجربه کشورهای موفق در اجرای خصوصی‌سازی، همچون انگلستان در دوران حکومت مارگارت تاچر، گویای این امر است که در این قسم از کشورها اولا یک بخش‌خصوصی قدرتمند از پیش وجود داشته و ثانیا حجم واگذاری بین بخش دولتی و خصوصی در ابتدا اندک و به‌صورت تدریجی بوده است. تجربه یک پژوهش نشان می‌دهد که در نبود یک بخش‌خصوصی قدرتمند، در نهایت مقاصد خصوصی‌سازی در کشور، عمدتا نهادهای عمومی غیردولتی و شبه‌دولتی بوده که باعث شده خصوصی‌سازی در کشور با شکست روبه‌رو شود.

ترکیه فارابی را هم مصادره کرد!

روزنامه خراسان در گزارشی با عنوان ترکیه فارابی را هم مصادره کرد! آورد: شاید باورتان نشود ولی در همین روزهای بلند و خیلی روشنِ تابستان، یکی دیگر از مفاخر فرهنگی‌مان هم در حال مصادره شدن است. خبر ساده، کوتاه و البته دردآور بود: «خانه موزه فارابی، فیلسوف و موسیقی‌دان بزرگ ایرانی با همکاری قزاقستان و ترکیه در استانبول افتتاح شد». دلیلِ افتتاح چنین موزه‌ای هم، هزار و صد و پنجاهمین سالگرد تولد او که قرار است در سال ۲۰۲۰ از سوی یونسکو جشن گرفته شود، بیان شده است! به این ترتیب، ترکیه‌ای‌ها در سایه غفلت ما ایرانی‌ها، بعد از مولانا، شمس و ابن سینا، فارابی را هم دارند به نام خودشان می‌زنند و از او به عنوان گنجینه فرهنگی ترکی-قزاقی یاد می‌کنند.

عزت ا... فولادوند، مترجم برجسته آثار فلسفی، درباره تحرک ترکیه‌ در راستای مصادره مفاخر ایران، به خراسان گفت: «باید به منظور مراقبت و حفظ این بزرگان که در عالم اندیشه بشری کم نظیر هستند،   بیش از گذشته تلاش و برای تکریم و بزرگداشت آن‌ها همت کرد. باید به ویژه جوانان را به مطالعه آثار این مفاخر ایرانی تشویق کنیم». این مترجم در پاسخ به این سوال که وظیفه مسئولان فرهنگی در این زمینه چیست؟ تصریح کرد: «به نظر من این قضیه از مواردی نیست که صرفاً با مداخله دولت‌ها و اقدامات دولتی حل شود، بلکه مسئولان فرهنگی باید سعی کنند هر چه بیشتر مردم را با مفاخر ایرانی آشنا کنند».

آقاتهرانی اصفهانی کیست؟

روزنامه شرق در گزارشی با عنوان آقاتهرانی اصفهانی کیست؟  نوشت: ۶۲ ساله است و متولد محله تله‌واژگان اصفهان. پدرش سماورساز بوده که بعد سنگ‌تراش می‌شود و بعد سنگ‌تراشی را هم رها می‌کند. خودش هم مدعی است که سنگ‌تراش ماهری است. مرید آیت‌الله بهجت بوده و حالا پدر معنوی‌اش آیت‌الله مصباح‌یزدی است. از همان مدرسه حقانی در انتخاب بین بهشتی و قدوسی و مصباح بر سر شریعتی، سمت مصباح را می‌گیرد و تا الان مرید مصباح‌یزدی است. مرتضی آقاتهرانی که گرین‌کارت آمریکا و پنج نوه پسری دارد، دبیرکل جبهه پایداری، نزدیک‌ترین جریان سیاسی به آیت‌الله مصباح‌یزدی است. برخی معتقدند که او این روزها رؤیای جانشینی رئیس مؤسسه امام خمینی را می‌بیند. او که اخیرا گفته بی‌حجابی‌ها به‌خاطر لقمه حرام است، سال ۷۱ به کانادا می‌رود و سه سال بعدش به آمریکا. گرین‌کارت آمریکا را هم می‌گیرد. او سال ۸۳ بازمی‌گردد؛ یعنی اواخر دولت اصلاحات. یک سال بعد از بازگشتش به ایران در دولت ‌ صاحب‌منصب می‌شود؛ معلم اخلاق دولت احمدی‌نژاد. آقاتهرانی از مریدان احمدی‌ن‌ژاد بود. خودش می‌گوید: «من آخرین‌بار زمانی به آمریکا رفتم که‌ همان اوایل احمدی‌نژاد می‌خواست به آنجا برود. او گفت با ما بیا و من گفتم خودم می‌آیم و نمی‌خواهم به خرج دولت به آمریکا بیایم. سر این موضوع هم خیلی‌ها به من حرف‌هایی زدند، چون گفتم گرین‌کارت دارم که البته باطل شد».می‌گوید نماینده مجلس‌شدنش هم به پیشنهاد احمدی‌نژاد بوده: «در ارتباط تلفنی‌ای که با احمدی‌نژاد داشتم، او به من گفت چرا ثبت‌نام نکردی؟ من گفتم قصد ثبت‌نام نداشتم... احمدی‌نژاد گفت موقتا ثبت‌نام کن، اگر نخواستی بعدا انصراف بده. احمدی‌نژاد یا الهام بعدا به من گفتند که با آیت‌الله مصباح هم در مورد نمایندگی من در مجلس صحبت کرده‌اند». در ماجرای خانه‌نشینی ۱۱ روزه احمدی‌ن‌ژاد هم برای پادرمیانی می‌رود، اما گویا به نتیجه نمی‌رسد. می‌گوید: «آیت‌الله مظاهری و آیت‌الله مصباح از من خواستند که به احمدی‌نژاد بگویم از خانه‌نشینی دست بردارد»

برق هسته‌ای چقدر هزینه دارد؟

روزنامه مردمسالاری در گزارشی با عنوان برق هسته‌ای چقدر هزینه دارد؟ نوشت: قرار است در ماه جاری (مرداد ۹۸) بتن‌ریزی واحد دوم نیروگاه اتمی بوشهر با همکاری شرکت روسی آغاز شود و این واحد تا شش سال آینده به بهره‌برداری برسد. ساخت نیروگاه اتمی بوشهر چقدر هزینه برده و احداث واحدهای جدید این نیروگاه، به چه میزان سرمایه‌گذاری نیاز دارد؟ برق هسته‌ای چه سهمی در تولید برق کشور دارد؟ هزینه ساخت نیروگاه‌های سوخت فسیلی که ظرفیتی معادل نیروگاه اتمی بوشهر دارند، چقدر است؟ در این گزارش و اینفوگرافی مربوط به آن، به سوالات فوق پاسخ می‌دهیم.

به گزارش مردم سالاری آنلاین، احداث واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر پیش از انقلاب و در سال ۱۳۵۴ شمسی آغاز شد؛ با این حال، افتتاح این نیروگاه ۳۶ سال به‌طول انجامید و عملاً واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر در سال ۱۳۹۰ مورد بهره‌برداری قرار گرفت و به شبکه برق سراسری متصل شد. با این حال، این روند طولانی ۳۶ ساله بدین معنا نیست که طی همه این سال‌ها، روند احداث نیروگاه اتمی بوشهر ادامه داشت. انقلاب که شد، شرکت آلمانی «کرافت ورک یونیون» عملیات احداث نیروگاه اتمی بوشهر را متوقف کرد و از کشور خارج شد. اگرچه در آغاز انقلاب، برخی جریانات با ساخت نیروگاه اتمی مخالف بودند، اما این مخالفت چندان دیرپا نبود و ایران از شرکت آلمانی به دادگاه داوری بین‌المللی شکایت برد. بعد از انقلاب، جنگ نیز مانع از کار بر روی نیروگاه اتمی بوشهر شد و حتی ارتش عراق در چند نوبت، اقدام به بمباران نیروگاه اتمی بوشهر کرد و به این نیروگاه خسارت وارد شد. عملیات احداث واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر، در شکل فعلی‌اش عملاً از سال ۱۳۷۳ آغاز شد. در این سال، بین ایران و روسیه، قرارداد تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر امضاء شد و احداث این نیروگاه شرکت «اتم استروی اکسپورت»، یکی از شرکت‌های زیرمجموعه «روس‌اتم» سپرده شد. طبق قرارداد امضاءشده بین ایران و روسیه، قرار شد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر تا سال ۱۳۷۹ (سال ۲۰۰ میلادی) پایان بپذیرد! مبلغ کل این قرارداد در ابتدا یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بود، اما بعداً در اصلاحیه‌هایی که قرارداد با آن مواجه شد، این قیمت افزایش یافت. شرکت روسی بارها و بارها، به بهانه‌های مختلف از مشکلات فنی گرفته تا این ادعا که ایران در پرداخت اقساط تأخیر داشته است، راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر را به تعویق انداخت. ماحصل همه این تأخیرها این بود که نیروگاهی که طبق قرارداد اولیه با طرف روسی، قرار بود سال ۷۹ به بهره‌برداری برسد، عملاً ۱۱ سال بعد و در سال ۹۰ به بهره‌برداری رسید. شاید هیچ‌کس نداند که از آغاز احداث واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر در سال ۱۳۵۴ تا سال ۱۳۹۰ چقدر برای آن هزینه شده است. در مورد، هزینه احداث نیروگاه در زمانی که روس‌ها مسئولیت آن را بر عهده گرفتند نیز برآوردها متفاوت است و آمار رسمی در این مورد اعلام نشده است. ظرفیت تولید برقِ واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر، ۱۰۰۰ مگاوات است و احتمالاً از زمان حضور شرکت روسی در ساخت این واحد، چیزی بین ۱.۵ میلیارد دلار تا ۵ میلیارد دلار برای احداث آن هزینه شده باشد.

بورسیه‌های غیرقانونی همچنان قربانی می‌گیرند

روزنامه توسعه ایرانی در گزارشی با عنوان بورسیه‌های غیرقانونی همچنان قربانی می‌گیرند آورده است: «دیوان عدالت اداری، رئیس دانشگاه تربیت مدرس را به انفصال از خدمت محکوم کرد.» برای جامعه علمی کشور خبری تکان‌دهنده بود. این حکم به دلیل مخالفت محمدتقی احمدی با بورسیه‌های غیرقانونی و استخدام «سارا دانشجو»؛ فرزند کامران، وزیر علوم دولت احمدی‌نژاد، صادر شده است. این درحالی‌است که او با حکم قاضی عضو هیات‌علمی تربیت مدرس شده‌ و مشغول ‌به ‌کار است. ‌شنیده‌ها حاکی از آن است که سارا دانشجو در دوران دانشجویی و بدون طی کردن روند قانونی، بورسیه دانشگاه تربیت مدرس شد. اما ماجرا چیست؟

خرداد ۱۳۹۳ بود. اولین بار مجتبی صدیقی، معاون وقت وزیر علوم و رئیس سازمان امور دانشجویان در یک نشست خبری مدعی تخلف بیش از ۳۰۰۰ دانشجوی بورسیه شد. بورسیه‌های غیرقانونی مسئله‌ای بود که سه ماه بعد استیضاح و عزل رضا فرجی‌دانا، وزیر وقت علوم دولت اول روحانی را در پی داشت. این نخستین استیضاح وزرای دولت یازدهم بود که در مرداد ۱۳۹۳ اتفاق افتاد.

اعطای بورسیه‌های غیرقانونی به افرادی که صلاحیت علمی لازم را نداشتند در دولت‌های نهم و دهم، یکی از دلایلی است که افت کیفیت دانشگاه‌ها را موجب شده است. موضوعی که روز گذشته وزیر علوم درباره آن به ایلنا گفت: «جذب آنها موجب آسیب‌های جدی به بدنه علمی دانشگاه است. ما هم نظرمان همین است، اما احکام قضایی لازم‌الاجراست، اما با طول زمان این نگرانی‌ها را برطرف خواهیم کرد». منصور غلامی در گفت‌وگو با ایلنا، در پاسخ به این پرسش که اقدام وزارت علوم برای حل مساله روسای دانشگاه‌هایی که گفته می‌شود، حکم بدوی انفصال از خدمت آنها در پرونده بورسیه‌ها ابلاغ شده است، گفت: «طبق بیانات قاضی مربوطه عدم اجرای حکم استخدام بورسیه‌ها، انفصال از خدمت را در پی دارد، این در حالی است که دانشگاه‌ها در حال اجرای حکم صادره هستند و بعضا هم آن را اجرا کرده‌اند، به عنوان مثال دانشگاه تربیت مدرس از جمله دانشگاه‌هایی بود که حکم جذب بورسیه‌ها را اجرا کرده بود.»