به گزارش روزنامه ابتکار؛ اصلاحطلبان هنوز بین مشارکت بدون قید و شرط و مشارکت مشروط ماندهاند. برخی معتقدند به دلایل موانعی که برخی نهادها بر سر راه این جریان سیاسی در رابطه با تایید صلاحیتها میگذارند امکان حضور صددرصدی کاندیداهای اصلاحطلب وجود ندارد و با انتخابات مشروط موافقند. در مقابل عدهای دیگر معتقدند حضور در انتخابات حتی با وجود حداقلها به نفع جریان اصلاحات خواهد بود.
داستان جناح رقیب یا همان اصولگرایان اما کاملا متفاوت است؛ جناحی که اکنون دوران آشفتهای دارد و چسبندگی مرکزگرای خود را از دست داده است. اصولگرایان نیز همچنان درگیر ائتلاف درونجریانی هستند؛ آرزویی که سالهاست با وجود تلاشهای فراوان نتوانستهاند به آن دست پیدا کنند. اتفاقا هرچه هم در این مسیر تلاش میکنند عکس آن رخ میدهد. تجربه آن در انتخابات گذشته و جبهه مردمی نیروهای انقلابی (جمنا) است که نه تنها ایجاد وفاق نکرد بلکه باعث جدایی و دلخوری برخی طیفهای اصولگرایی شد. در حال حاضر هم با توجه به اینکه بازه زمانی کمتر از 8 ماه تا انتخابات مجلس مانده، شورای وحدت اصولگرایان نیز با استقبال چندانی از جانب تشکلها و طیفهای اصولگرایی مواجه نشد.
در حال حاضر در جریان اصولگرایی سه گرایش و به نوعی شاخه وجود دارد. یکی اصولگرایان میانهرو یا راست سنتی است؛ مانند افرادی امثال علی لاریجانی، دیگری نواصولگرایی است؛ تعبیری که توسط محمدباقر قالیباف مطرح شد و معتقد است در راس جریان اصولگرایی اختلال ایجاد شده است، به همین خاطر میخواهد با دعوت از جوانان با عِده و عُده خودش بیاید. شاخه سوم تندروها یا همان دلواپسان است، شاخهای که به شدت مخالف دولت حسن روحانی و جریان اصلاحات است. این شاخه از اصولگرایی یا همان تندروها اخیرا خود را اسلامگرا و انقلابی تعریف میکنند.
با نگاهی به عقبه این جریان سیاسی متوجه میشویم که در سالهای اخیر هرچه بیشتر دغدغه و ائتلاف درون جریانی وجود دارد، انشقاق بیشتری در بین طیفهای سیاسی آن رخ میدهد. جناحها و طیفهایی که از درون این جریان سردر آورده و به نوعی جدا میشوند، معتقدند که اصولگرایی از اهداف و رویکردهای اصولی خودش کم کم دور شده است و یا جریان اصولگرایی با مقتضیات زمان پیش نرفته است و باید بروز شود. در این میان اما طیف تندرو یا همان دلواپسان اخیرا یک بازی خطرناکی را شروع کردهاند به نام اسلامگرا و غربگرا.
این بحث را اخیرا حداد عادل یکی از منتقدان همیشگی دولت و جریان اصلاحطلبی مطرح کرده است. او گفته است ما در کشور دو جریان و جناح سیاسی داریم؛ یکی جریان اصولگرا است که آن را اسلامگرا خطاب میکند و دیگری جریان اصلاحطلب است که عادل آن را جریان غربگرا خطاب میکند.
او در ادامه عنوان کرده است که «اگر در انتخابات آینده جریان انقلابی و اسلامگرا نتواند به فهرست واحد برسد هیچ امیدی به پیروزی وجود ندارد، همانطور که این حقیقت تلخ را در انتخابات سال ۹۶ تجربه کردیم.» درواقع حداد عادل با این تعریف حتی در درون طیف راست سیاست هم تفکیکبندی کرده است و میتوان اینگونه برداشت که او درواقع مهر باطل به جریان اصولگرایی زده است. به نوعی هرکه با شورای وحدت باشد را اسلامگرا و انقلابی و هرکه مقابل شورای وحدت باشد چه اصلاحطلب، چه طیفی از اصولگرا را غیراسلامگرا و غیرانقلابی دانسته است.
این تقسیمبندی و تفکیکی که حداد عادل در رابطه با جریان اصولگرایی مطرح کرده است به نوعی نشان دهنده عبور طیفی از اصولگرایان از خود جریان اصولگرایی است. درواقع بازتعریفی که حداد عادل و رفقایش از اصولگرایی مطرح کردهاند نشان دهنده عمیقتر شدن اختلاف بین تندروها و میانهروهای اصولگرایی است چراکه حداد حتی در استفاده از واژه اصولگرا در این بازتعریف خودداری میکند. البته این اولینبار است که حداد عادل به جای اصولگرا از اصطلاح «اسلامگرا» استفاده میکند. اسلامگرا به جریانهای سیاسیای اطلاق میشود که در کشورهایی با حکومت سکولار، خواستار برپایی «حکومت اسلامی» هستند.
درواقع اصولگرایان هر چهار سال یک بار از غلامعلی حداد عادل رونمایی میکنند؛ هربار با یک تشکیلات جدید. در آستانه انتخابات مجلس یازدهم غلامعلی حداد عادل رئیس شورای وحدت اصولگرایان شده است. چهار سال پیش هم در آستانه انتخابات مجلس دهم رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان شده بود. اما حالا در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه 98 به شکلی در انتخابات ورود پیدا کرده است که خود اصولگرایان هم از نوع ورود او چندان راضی نیستند چرا که سخنان وی که اخیرا در رابطه با انتخابات مطرح کرده است نشان دهنده این است که رگههای اختلاف دیرینهای که در تافت و بافت دو طیف اصولگرایان میانهرو و افراد تندروتر ریشه دوانده، بیش از گذشته در حال سر برآوردن است.
آیا یک جریان سیاسی که خود را اسلامگرا و رقیب سیاسی را غیراسلامگرا تقسیم کند، در جامعه با استقبال عمومی روبهرو خواهد شد؟ باید توجه داشت که این دوقطبی، دوقطبی رایسازی نخواهد بود. اما گویی حداد عادل در تلاش است که یک دوقطبی دردسرساز برای جناح اصولگرا و در کل فضای سیاسی کشور ایجاد کند. آیا تعویض نام برای ائتلافها و جبهههای اصولگرایی میتواند عامل موفقیت آنها در انتخابات آینده باشد. به نظر میرسد آنها در یک دور باطل قرار گرفتهاند، نقشه راه را برای رسیدن به یک وحدت گم کردهاند، به همین خاطر ما هر روز اخباری از این جریان به گوشمان میرسد که نه تنها در راستای وحدت دورنی طیفهای اصولگرایی نیست بلکه بیشتر به سمت انشقاق حرکت میکند.