تهران- ایرنا- شیوه نمایش بقال بازی به عنوان یکی از کهن‌ترین گونه‌های نمایش سنتی در شاخه تقلید و مضحکه؛ شاید در گام نخست هدفش سرگرم سازی و خنداندن مخاطبان باشد اما در بطن بن مایه‌های معنایی خود نگاه نقادانه عموم مردم را به شیوه‌های حکومت دربار و نظام اشرافی عهد ناصری با خود به همراه داشت و دلیل محبوبیت آن نیز به این مهم باز می‌گشت.

کشور ایران با تمدن مکتوب بیش از شش هزار سال و میراث ناملموس ۱۷ هزار ساله بی‌هیچ تردیدی قله نشین شکل گیری تمدن بشر و آنچه که به عنوان نحوه تکامل زیست فرهنگی انسان ها در این جهان اثیری به شمار می‌آید شناخته می شود. چهار تمدن دیگر – یونان؛ هلنی (هند و اروپایی)؛ مصر و چین - شکل دهنده بافت تمدن و تاریخ تحول و تطور زندگی بشر از دوران غارنشینی تا رسیدن به مفهوم جامعه مدنی را تصویر می کند.

ویژگی های تمدن و فرهنگ ساز ایرانی را می‌توان در منشور رفتارهای آیینی و نمایشی ایرانیان جستجو کرد. ایرانیانی که جزو معدود جوامعی بودند که از هزاره های دور آیین مهر را به عنوان نخستین شیوه زیست معنوی و الهی و پرستش خدایی واحد تجربه کرده اند و بعد از آن با دین زردشت و تبعیت از پیامبر الهی و کتاب آسمانی اش و سپس اسلام به عنوان کامل ترین دین هدایت و رستگاری انسان ها، مراتب تکامل سیر معنوی و مذهبی را در کنار کنش های آیینی و سنتی در تمامی مراتب زندگی شخصی و فردی خود تجربه کرده و پشت سر گذاشتند.

به دلیل همین سابقه چندین هزار ساله در رفتار الهی ایرانیان است که کنش های زیست آنها هیچگاه از سنن و آیین های روایی و نمایشی جدا نبوده است؛ به همین دلیل است که در تمامی کتب تاریخ هنر جهان وقتی فصل آن کتب پژوهشی به ایران می رسد یکی از اصلی‌ترین بزنگاه های قلم مورخان، پژوهشگران، تاریخ شناسان و باستان شناسان بر شیوه زیست آیینی و رفتارها و کنش‌های آیینی مردمان ایران زمین متمرکز می شود.

این روزها که حال و هوای فضای تئاتری کشورمان با عطر نوزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی و سنتی آغشته شده است به بهانه این اتفاق، مروری بر مهمترین گونه های نمایش های آیینی و سنتی ایرانیان در طی بازه سه قرن اخیر خواهیم داشت. نمایش هایی که هر چند ممکن است امروزه بعضی از آنها شکل موزه ای به خود گرفته باشد و یا قالبِ حیات و تنفس شان تنها در منطقه ای کوچک و مهجور از کشورمان در حال زیست و زندگی باشد؛ ولی به واسطه جشنواره بین المللی نمایش های آیینی و سنتی تلنگری برای حفظ، معرفی و اشاعه آنها میان نسل جوان و عموم مردمی می‌توان داشت که دانسته و نادانسته بخش مهمی از رفتارهای آیینی زندگی خود را حتی در عصر و زمانه امروز - یعنی تجربه قرن بیست و یکم - در این گونه ها و شیوه های نمایش های آیینی و رفتارها و کنش‌های روایت ها و نمایش های مردمی شان می توان جستجو کرد.

از خنداندن تا نقد اجتماعی

نمایش سنتی بقال بازی: ریشه آن را می توان در میان خُرده روایت های نمایشی با محوریت دعواهای همیشه جاری میان دو طبقه ارباب و رعیت و یا استاد و شاگرد که از گونه های سنتی شیوه های نمایشی میان ایرانیان است، مورد رصد قرار داد.

این شیوه متکی بر خرده روایت های نمایشی اغلب متکی بر کمدی لهجه و گویش، ادا و اطوارهای اغراق‌آمیز و همچنین درگیری های فیزیکی میانه راویان و نمایشگران آن بوده که در گام های نخستین شکل گیری نمایش سنتی هدف آن صرفاً شاد کردن و خنداندن مخاطبان بوده است.

اما رشد و تکامل این خرده نمایش - بقال بازی - به عنوان یکی از سرآمدان خرده نمایش های سنتی در دوران قاجار که به عنوان عهد طلایه داری و نضج پیدا کردن گونه های نمایشی ایرانی در سرتاسر کشورمان و گاه خروج برخی از این شیوه های اجرای نمایش های آیینی و سنتی به خارج از مرزهای ایران بوده است منجر به شکل گیری نمایش آیینی و سنتی به به نام بقال بازی شد.

نمایشی که شاید در ظاهر روایت کننده داستان ساده‌ای باشد اما این بار با توجه به استفاده کردن از بستر و فضای طنز محلی برای بروز و ظهور نقدهای مردمان کوچه و بازار نسبت به سیاست پادشاهان، درباریان و خانواده‌های اشراف را با خود به دوش می کشید.

 خط داستانی بقال بازی

آنگونه که جمشید ملک پور در کتاب تاریخ نمایش در ایران خود آورده است: «خط داستانی ابتدایی نمایش بقال بازی روایت کننده زندگی گروهی دغل باز است که به ترفندهای گوناگون سعی می کنند تا ظرف شیره یا ماست بقالی را از چنگ او در آوردند.»

این خرده نمایش ساده در طول سیر تحول خود سرانجام با شکل‌گیری آیین نمایشی و شیوه نمایش سنتی بقال بازی تغییری در محتوا و داستانش به وجود می آید. به گونه ای که این بار محوریت داستان بر یک فرد بقال و خواربارفروش استوار است که خساست صفت بارز شخصیت اوست و در این میان افراد و مردمان رعیت به دلیل عدم بهره کافی مالی برای تهیه ماست یا شیر از این بقال دست به ترفندهای مختلفی می زنند تا بتوانند از یک سو کالای مورد نظر خود را تهیه کنند و از سوی دیگر این فرد خسیس را به پادافره صفت ناشایستش برسانند.

 ملک پور در همان کتاب آورده است: این نمایش به قدری میان عوام و خواص طرفدار داشت که گفته می‌شود در هنگام سفر ناصرالدین شاه به اصفهان بقال‌بازان تنها کسانی بودند که توانستند مشکلات شهر را نزد شاه طرح کرده و از حقوق مردم دفاع کنند.

در عهد صفویه، نمایش های داستانیِ شادی آوری به نام «تقلید» و «مضحکه» شکل گرفت و در ادامه به سبب محبوبیت و تنوع داستانی در شاخه کلی بازی های نمایشی تقلید، نامی جداگانه برای خود دست و پا کرد.

تقریبا در عهد زندیه «کچلک بازی» و «بقال بازی» ابداع شد. به نوشته «مایل بکتاش» از مورخان و پژوهشگران خاورمیانه، بقال بازی در زمان صفویه به وجود آمده است.

آنچنان که همواره گفته شده است تئاتر به عنوان هنری غربی با مفهوم اروپایی خود در زمان ناصرالدین شاه به ایران معرفی شد و در سال ۱۲۹۰ هجری خورشیدی با تاسیس تکیه دولت که مکانی برای شبیه خوانی و تعزیه بود آرام‌آرام بازیگران شیوه‌های نمایش های شادی آور مانند تقلید، مضحکه و بقال بازی نیز به این تماشاخانه عمومی راه پیدا کردند و میزان استقبال عموم مردم از این نمایشگران تا به حدی بود که با فاصله کوتاهی دو شیوه نمایشی تقلید با تمامی شاخه های آن از جمله شاخه شناخته شده و بقال بازی با هنر شبیه خوانان و شاخه برجسته این هنر یعنی تعزیه، در مسیر جلب رضایت مخاطبان بیشتر با یکدیگر رقابت می‌کردند.

رقابت و شهرت بقال بازی و تعزیه

استاد بهرام بیضایی در کتاب تاریخ نمایش در ایران خود درباره پیشینه بقال بازی آورده است: «در ایران تا زمان ناصرالدین شاه نمایش (تئاتر) به مفهوم اروپایی آن سابقه نداشت. در ۱۲۹۰ «تکیه دولت» برای شبیه خوانی و تعزیه ساخته شد، اما بازیگرانِ نمایش های تقلید و بقال بازی نیز به تدریج به آن راه یافتند، تا جایی که پس از چندی تقلید با تعزیه رقابت می کرد.

مقلدانی چون «نایب کریم» در اصلاح و تغییر تقلید می کوشیدند و با گروه های نمایشی خود، ضمن بازی قطعاتی که صرفا برای خندانیدن درباریان بود، نمایش هایی کوتاه و انتقادی ترتیب می دادند که عالی ترین و کامل ترین نمونه آن نمایشنامه «بقال بازی در حضور» است.

بقال بازی به مرور زمان، دو شکل مشخص پیدا کرد: گونه ای که گروه های دوره گرد در روستاها بازی می کردند و هدفی جز خندانیدن تماشاگران نداشت و گونه ای که نمایشگران شهری در شهرها بازی می کردند و علاوه بر بخش طنز و کمدی اثر، جنبه های انتقادی هم داشت.

شهرت این نمایش و تأثیر محتوای آن در دوره قاجاریه تا بدان حد بوده که در برخی متون به ترکیباتی برگرفته از آن همچون «وزارت بقال بازی» برمی خوریم که کنایه از آشفتگی و رواج سودجویی و حقه بازی بوده است.

بقال بازی به تدریج با ورود نمایش اروپایی و نبود انطباق با تحولات اجتماعی و نیز بی توجهی و بی مهری روشنفکران و اهل قلم به آن، از عرصه نمایش ایران کنار رفت؛ اما با این حال، در هفتمین «جشنواره نمایش های مذهبی، آیینی و سنتی» (۹ـ ۱۵مهر۱۳۷۴)، نمایشی به نام «کریم پشه سلطان می شود» اجرا شد که برداشتی بود از بقال بازیِ بود.

محوریت داستان و موضوعات بقال بازی

آنچنان که پیشتر نیز ذکر شد خط داستان ساده نمایش بقال بازی بازتاب دهنده کشمکش میان دو کاراکتر اصلی این نمایش سنتی یعنی «بقالی خسیس و ثروتمند» و «نوکر تنبل و تن پرورش» است که یا دستورهای اربابش را اطاعت نمی کند و یا به صورت اشتباه آن دستورها را مورد اجابت قرار می دهد که بر اثر همین اتفاقات، حوادث شادی‌آور و خنده داری پیش می آید.

نمایش سنتی بقال بازی در جشن ها و شادی ها مانند عروسی های خانواده های اعیان و یا قهوه خانه های بزرگ، خانه های اشراف زادگان و از همه مهمتر در دربار ناصرالدین شاه در ایامی مانند شب عید نوروز، شب یلدا و یا شب تولد ناصرالدین شاه و فرزندانش به عنوان نمایشی مناسبتی در کنار اجرای مستمر روزانه اش در کوچه و محله و بازارهای شهر تهران و استان‌هایی مانند اصفهان، خوزستان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان، آذربایجان شرقی و غربی و خراسان اجرا می‌شده است.

رویکرد انتقادی نمایش بقال بازی و مخالفت مفتشان دربار

جمشید ملک پور در کتاب سه جلدی خود با عنوان ادبیات نمایشی در ایران درباره موضوعات نمایش بقال بازی و محوریت داستان این نمایش سنتی آورده است: «شبیه ترین معادل اروپایی برای بقال بازی، کمدیا دل آرته (کمدی هنرمندان) است. شادی آوری، مهارت بازیگر در فن بدیهه سازی و بذله گویی، پر سر و صدا بودن و سادگی از ویژگی های مشترک آنهاست.

برای بقال بازی دست نوشته (نمایشنامه) ای وجود نداشته است. بازیگران بر اساس قصه ای از پیش تعیین شده، بداهه سازی می کرده اند و اگر از بقال بازی متنی به جا مانده، در واقع پس از اجرای نمایش ثبت شده است.

شاید نداشتن متن به دلیل جذابیت بدیهه سازی، تفاوت و تنوع در اجرا، بیسوادی یا کم سوادی بازیگران و ناآشنایی آنان با نمایشنامه نویسی بوده است و شاید چون در این نمایش، انتقادهای سیاسی ـ اجتماعی صورت می گرفته، نمی خواسته اند از خود سندی بر جا بگذارند تا مسئولان حکومتی آن زمان (مفتشان) بتوانند از اجرای آن جلوگیری کنند و به همین دلیل از نام و نشان نویسنده متون به جا مانده از بقال بازی، اثری نیست.

«اسماعیل بزاز» و «نایب کریم» دو شخصیت بزرگ به‌جامانده از سنت نمایش بقال بازی

بهرام بیضایی در کتاب تاریخ نمایش ایران درباره نمایشنامه های معدود به جا مانده از شیوه نمایش بقال بازی و شخصیت ها و بازیگران به نام این گونه نمایشی آورده است: «یکی از متن های به جای مانده از بقال بازی، تئاتر کریم شیره ای است که نسخه ای از آن در کتابخانه ملی تبریز موجود است و نسخه ای در «انستیتوی آثار خطی فرهنگستان علوم جمهوری گرجستان» نگهداری می شود.

باقر مومنی متن این نمایشنامه را با نام «تیاتر کریم شیره ای» و زنده یاد اکبر رادی نسخه ای تازه به دست آمده از این نوع نمایش را به نام «مجلس نایب کریم»، معرفی و چاپ کرده اند.

بازیگران بقال بازی نام های گوناگونی داشته اند، از جمله: «مقلد» یا «تقلیدچی»، «دلقک»، «مسخره»، «لوطی» و «مطرب».

در دوران ناصرالدین شاه، بازیگران معروف بقال بازی عبارت بودند از: «اسماعیل بزاز» و «نایب کریم» معروف به کریم شیره ای، کریم شیره ای گروهی بازیگر داشته که به کمک آنها در حضور شاه بقال بازی راه می انداخته است.

گزارش: امین خرمی