بیایید داستان یک بازیکن انگلیسی را بشنویم؛ یک «کهکشانی» که به یکباره خود را در تبعید سانتیاگو برنابئو دید؛ به او گفته بودند که دیگر هرگز برای رئال به میدان نخواهد رفت و تا زمان رسیدن اولین خریدار، مطرود خواهد بود و علاوه بر این سرمربی هم به طور علنی او را در فهرست مازاد قرار داده بود.
اما این داستان، قصه «گرت بیل» نیست...
در عوض، این حکایت، گریزی به زمانی است که «دیوید بکهام» به طور علنی به دشمن شماره یک ملت در پایتخت اسپانیا تبدیل شد؛ بکهام که خود روزی چیزی شبیه به داستان بیل را تجربه کرده است به خوبی میداند که مرد ولزی در حال حاضر چه حالی دارد.
بکهام هم مثل بیل به عنوان اسمی بزرگ خریداری شد اما در پایان به سپر بلای هواداران، رسانهها و سرمربی تیمش تبدیل شد.
مرد انگلیسی اسبق رئال هرگز نیش و کنایههای متوجه بیل را تجربه نکرد اما اگر در دوران او هم فضای مجازی به اندازه حالا رونق داشت، قصه برای ستاره تیم ملی انگلیس هم شکل دیگری پیدا می کرد.
با این وجود، در حالی که مرد ولزی در حال حاضر برخلاف میل باطنی درست روی چارچوب درهای خروج از برنابئو قرار دارد، شرایط بکهام نتیجه تصمیم خودش برای ملحق شدن به ال ای گلکسی در پایان فصل ۲۰۰۶ – ۲۰۰۷ بود.
پس از اینکه در ژانویه ۲۰۰۷ بکهام تصمیم خود را اعلام کرد، «فابیو کاپلو» نیز در واکنش تایید کرد که ستاره در حال خروج تیمش آخرین بازی خود را برای رئال انجام داده و دیگر برای رئال به میدان خواهد رفت.
اما پایان کار بکهام در رئال میتواند برای بیل ترغیب کننده بوده و سنت مسیری را برای دنبال کردن در اختیار وی قرار دهد؛ در حالی که، کار کاپیتان اسبق تیم ملی انگلیس در رئال تمام شده به نظر میرسید، او در فوریه ۲۰۰۷ به ترکیب رئال بازگشت و در پایان فصلی که به فتح لالیگا توسط کهکشانیها انجامید، یکی از مهرههای کلیدی تیم تحت هدایت مرد ایتالیایی بود.
بکهام در برگرداندن سیل انتقادها علیه خود خیلی موفق عمل کرد و تلاشهای رئال برای لغو کردن انتقال وی به آمریکا هم بینتیجه ماند؛ «رومن کالدرون» رئیس وقت رئال در ابتدا مدعی شد که بکهام به این دلیل به «هالیوود رفته تا به یک نیمه سوپر استار سینما تبدیل شود» اما در پایان فصل تمام تلاش خود را برای اینکه از ماندن ستارهاش اطمینان حاصل کند، انجام داد اما راه به جایی نبرد.
با این وجود، بیل برای بازسازی مجسمهاش در پایتخت اسپانیا راه زیادی در پیش دارد؛ در واقع فضای پیرامون مرد ولزی به اندازه ای مسموم شده که تصور چگونگی خنثی شدن آن هم کار بسیار سختی است اما تمام چیزی که او برای بازگشت به فرآیند بازنگری در رئال نیاز دارد یک بازی بزرگ یا یک گل مهم است.
بار دیگر داستان بکهام راه را به بیل نشان خواهد داد: او در نخستین بازی خود پس از بازگشت از تبعید با یک گل تساوی بخشِ حیاتی ورق را به سود خود برگرداند.
در سوی دیگر، ادامه لجبازی زیدان و طرد کردن بیل به طور کلی برای مرد فرانسوی اقدامی است که خودش را تخریب خواهد کرد؛ مرد ۳۰ ساله در صورتی که روی فرم باشد همچنان یکی از بهترینهای رئال بوده و قادر است خالق موقعیتهای خاصی باشد که در تیم کنونی تحت هدایت زیدان خیلی به ندرت یافت میشود.
علاوه بر این، پارگی رباط صلیبی «مارکو آسنسیو» یک جای خالی در خط حمله رئال باز کرده است؛ جای خالی که بیل برای آن باید با «ادن هازارد»، «کریم بنزما» و «وینیسیوس جونیور» بجنگد.
شکست انتقال بیل به سوپر لیگ چین او را به دام انداخت؛ بایرن مونیخ، منچستریونایتد و تاتنهام همگی در مقطعی با مرد ولزی ارتباط داده شدند اما هر کدام به دلیلی که عمده آن مسائل مالی بود، موفق نشدند تا بازیکن ملی پوش ولز را از برنابئو فراری دهند.
از این رو، بیل باید از شرایط بد بهترین استفاده را ببرد؛ او هیچ گزینه دیگری پیش رو ندارد؛ پنجره نقل و انتقالات اسپانیا تا پایان ماه جاری باز است اما پنجره واقعی خروج بیل از رئال تقریبا بسته شده و او یک فصل کامل را پیش روی خود میبیند و در این برهه از دوران فوتبالی خود از دست دادن این فرصت ضرری جبران ناپذیر به وی وارد خواهد کرد.
تصاویر منتشر شده در رسانه های مادریدی به قطع ارتباط بیل و سایر هم تیمی هایش اشاره داشت؛ در جام آئودی در ترکیب تیم قرار نگرفت و تصاویر وی در حال گلف بازی کردن با دوستانش همزمان با شکست رئالی ها مقابل تاتنهام در فضای مجازی منتشر شد و زیدان در پاسخ به نوع رفتار و نگرش بیل گفته بود: بسیار خب، باید ببینیم کی بر میگردیم؛ او باید حواسش به مسئولیتهایی که بر عهده دارد، باشد، خواهیم دید که در مادرید چه کارهایی کرده است؛ وارد زندگی شخصی او نمیشوم اما فکر کنم حسابی مشغول تمرین کردن بوده است!
و اینجا همانجایی است که تفاوت مابین بیل و بکهام آشکار میشود؛ در واقع کاپیتان اسبق سه شیرها نه تنها برای خود هدفی تعیین کرد بلکه هیچکس هرگز تعهد وی را زیر سوال نبرد؛ زمانی که از تیم اول رئال طرد شد درست مثل زمانی که برای تیم اصلی به میدان میرفت، تمرین میکرد؛ در نتیجه در صورتی که بیل بتواند برای خود انگیزه ای ایجاد کند هیچ دلیلی ندارد که نتواند ورق را به سود خود برگرداند.