تهران - ایرنا - طول مدت بیکاری به عنوان یکی از شاخص‌های کلی اقتصاد و عملکرد بازار کار است و بررسی نرخ رشد بیکاری بلندمدت در دوره ۹۷ ـ ۱۳۹۰ کاهش یافته است و از رقم ۳۱.۶ به ۲۸.۵ درصد رسیده در حالکیه نرخ بیکاری کوتاه مدت افزایش یافته و از نرخ ۶۸.۴ به ۷۱.۵ درصد رسیده است.

بیکاری و پیامدهای آن در جوامع امروزی به شکل یک معضل درآمده و دغدغه ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری، همه سطوح مدیریتی کشورها را به چالش کشانده است. معضل بیکاری و پیامدهای ناشی از آن اکنون یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های دولت‌مردان در سراسر جهان تبدیل شده است، تا جایی که بیکاری به عنوان یکی از شاخص‌های عقب ماندگی فعالیت‌های اقتصادی نام برده می‌شود. این آسیب‌های اجتماعی اندیشمندان و صاحبنظران در تمام حوزه‌ها را وادار به چاره‌ اندیشی کرده است اما حل این معضل تنها با شناخت مساله میسر می‌شود.

بنابر نظر کارشناسان یکی از شاخص‌های مهم در شناخت معضل بیکاری، «طول مدت بیکاری» افراد بیکار است. منظور از طول مدت بیکاری، مدت زمانی است که یک فرد بیکار، جویای کار است. بیکاری از لحاظ طول مدت آن، معمولا به دو نوع کوتاه مدت و بلندمدت تقسیم می‌شود و در شاخص‌های بین‌المللی بیکاری با طول مدت ۶ ماه را کوتاه مدت و با مدت ۱۲ ماه یا بیشتر را بلندمدت تعریف کرده‌اند.

طول مدت بیکاری، عملکرد بازار کار را به خوبی نشان می‌دهد. وجود بیکاری بلندمدت نشانه‌ای است از اینکه بازار، کارکرد خوبی ندارد و موانع ساختاری از حرکت مردم به سمت اشتغال جلوگیری می‌کند. بازار کار از این مساله بیشتر متضرر می‌شود تا فرد بیکار؛ زیرا مهارت‌هایی را از دست می‌دهد که جبرانشان سخت است و باید آن مهارت‌ها را دوباره به افرادی که وارد بازار کار می‌شوند آموزش داد.

همچنین مدت زمان بیکاری یک شاخص کلی اقتصادی است. وقتی که یک بحران اقتصادی منجر به افزایش بیکاری می‌شود، افزایش اولیه در بین بیکاران کوتاه مدت مشاهده می‌شود.

تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کرده‌اند، نارحت کننده است. نتیجه مستقیم بیکاری، از دست دادن درآمد است و فشار اقتصادی زیادی به افراد وارد می‌کند. افرادی که تی برای یک دوره زمانی نسبتا کوتاه بیکار می‌شوند، استانداردهای زندگی آنها کاهش می‌یابد و علاوه بر عواقب اقتصادی، پیامدهای اجتماعی نیز با طول مدت بیکاری افزایش می‌یابد.

هزینه‌های اقتصادی بیکاری و طول مدت آن فقط در سطح خرد و فردی نیست و در سطح کلان و جامعه نیز قابل تامل و تاثیرگذار است. برای نمونه جامعه از درآمد فرد شاغل، مالیات می‌گیرد و براین اساس سهمی از تولید نهایی وی را می‌گیرد. وقتی فرد بیکار می‌شود جامعه نمی‌تواند مالیاتی اخذ کند.

بیکاری کوتاه مدت

براساس آخرین آماری که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر کرده، در سال‌های ۹۷ ـ ۱۳۹۰ سهم جوانان (۲۴ ـ ۱۵ ساله) دارای بیکاری کوتاه مدت (زیر یک سال) در این دوره به جز سال ۱۳۹۲ در همه سال‌ها روند افزایشی داشته است. بیشترین میزان آن در سال گذشته بوده که به رقم ۷۱.۵ درصد رسیده است. کمترین بیکاری کوتاه مدت در این دوره زمانی همانطور که ذکر شد مربوط به سال ۱۳۹۲ است که ۶۲.۳ درصد بود.

همچنین براساس این آمار سهم جوانان دارای بیکاری کوتاه مدت از ۶۸.۴ درصد در سال ۱۳۹۰ با میانگین نرخ رشد سالانه ۰.۶ درصد در سال گذشته به رقم ۷۱.۵ درصد رسیده است. میانگین نرخ رشد برای مردان و زنان در این مدت زمان به ترتیب ۰.۲ و ۱.۷ درصد بود.

بیکاری بلندمدت

بررسی جداول آماری نشان می‌دهد که سهم جوانان (۲۴ ـ ۱۵ ساله) دارای بیکاری بلندمدت (بالای یک سال) از ۳۱.۶ درصد در سال ۱۳۹۰ به رقم ۲۸.۵ درصد در سال گذشته کاهش یافته است. در این دوره نرخ تغییرات سالانه منفی ۱.۵ درصد بود.

نرخ تغییرات سالانه برای ردان و زنان جوان دارای بیکاری بلندمدت در بین سال‌های ۹۷ـ ۱۳۹۰ به ترتیب منفی ۰.۶ و ۳.۳ درصد بود.

بیشترین سهم جوانان دارای بیکاری بلندمدت مربوط به سال ۱۳۹۲ با ۳۷.۷ درصد و کمترین میزان آن ۲۸.۵ درصد در سال ۱۳۹۷ است.

در مجموع بیکاری کوتاه‌مدت نگرانی خاصی ندارد به ویژه وقتی که فرد، تحت پوشش بیمه بیکاری و حمایت‌هایی از این قبیل است. اما بیکاری بلندمدت تاثیرات نامطلوبی دارد برای نمونه موجب از دست دادن عایدی و کاهش اشتغال‌پذیری کارجو می‌شود. اگر بیکاری کوتاه مدت باعث می‌شود کارجو شغل مورد علاقه و دلخواه خود را بیابد، این مدت زمان، حتی مطلوب هم است؛ در حالیکه در بیکاری بلندمدت این چنین نیست. بنابراین باید به بررسی طول مدت بیکاری و عوامل موثر بر آن بپردازیم تا بتوانیم مشکلات ناشی از این پدیده را با چاره‌اندیشی‌های مناسب مرتفع کنیم.