«آندره آ استراماچونی» به عنوان یک مربی حرفهای در دنیای فوتبال زودتر از هر خارجی دیگر به این نتیجه رسید اهرم فشار بر مدیران غیرتخصصی ورزش ایران استعفا است و در دست گیری این اهرم می تواند سوای تمام مشکلات، وی را به یک فرد پایدار در نیمکت مربیگری تبدیل کند. پیش از وی «کارلوس کی روش» سرمربی پرتغالی پیشین تیم ملی با استفاده از این ابزار توانست نزدیک به یک دهه در فوتبال ایران دوام بیاورد.
تحمیل نظر، از سر راه برداشتن منتقدان، امتیاز گیری و توجیه رفتار و شکست های ورزشی زمانی برای یک مربی در دنیای فوتبال آسان خواهد بود که به عنوان کارگزار، خود را بالاتر از کارفرما قرار دهد. نگاه از بالا در این مواقع موجب میشود تا دستورات فرد مورد نظر بدون چون و چرا انجام و وی به عنوان ثقل مرکزی تصمیمات مجموعه تعریف شود.
اما این شرایط چه زمانی شکل خواهد گرفت و چرا در دنیای حرفه ای فوتبال کمتر موردی از آن سراغ داریم؟ کارگزار و کارفرما ۲ واژه ای هستند که به صورت گسترده در علم مدیریت و زمان پذیرش یک مسوولیت مورد توجه قرار می گیرد اما این واژهها زمانی در جای خود قرار می گیرند که رفتار سازمانی و شیوه مدیریت فرد بتواند تمام زیرمجموعه ها را در یک مسیر قرار دهد.
اما اگر مدیر متخصص نتواند چنین رویه را در سازمان پیاده کند بدون شک تداخل تصمیم گیری پیش خواهد آمد و در نتیجه زیردستان جایگاه مدیر را صرفا سمت میشناسند نه ایده و راهبردهای ترقی.
فوتبال ایران یکی از حوزه هایی است که میشود آن را جایی برای مدیران غیر تخصصی دانست و کسانی که در این سمت ها قرار می گیرند کمترین بهره از علم روز فوتبال دنیا دارند. ورود این گونه افراد به فوتبال موجب شده تا آنان در نخستین برخورد با مربیان حرفهای خارجی دچار وادادگی شوند. اتفاقی که رفتارهای کی روش در برابر مدیران فدراسیون فوتبال آینه نمام نمای آن بود و سرمربی ایتالیایی تیم فوتبال استقلال تهران نیز گام در مسیر مرد پرتغالی گذاشته است.
به نظر می رسد که وی (استراماچونی) مانند مرد پرتغالی تیم ملی دریافته که راه امتیاز گیری از مدیران و مسوولان باشگاه استقلال از بندهای قرارداد یا توافقات نمیگذرد بلکه آنچه تعیین کننده به شمار میرود ناآگاهی مدیران است که میشود به راحتی آنان را تحت تاثیر قرار دهد. تاثیری که ضرب العجل ۴۸ ساعته مربی پیشین تیم اینتر به مسوولان باشگاه استقلال، نمود بارز آن به شمار میرود
بهانه مرد ایتالیایی برای تعیین وقت استعفا، سرگردانی بازیکن مورد نظر وی در فرودگاه بود. «هروویه میلیچ» که برای حضور در تست پزشکی باشگاه به ایران سفر کرده بود بخاطر نداشتن ویزا اجازه خروج از فرودگاه امام خمینی (ره) نداشت.
هر چند که «امیرحسین فتحی» مدیرعامل استقلال در این زمینه اعلام کرد که پرواز بلگراد - تهران هفته ای یکبار است و استراماچونی نیز اصرار داشته که باید این بازیکن حتما در تهران حضور یابد به این خاطر نتوانستیم روادید وی را دریافت کنیم اما سوال از مدیر یکی از تیم های بزرگ ایران آن است که چرا زمانی سرمربی خواستار حضور مدافع کروات ظرف ۲۴ ساعت در ایران بود، محدودیت دریافت روادید و سایر مشکلات را به وی گوشزد نکرد.
آیا مدیر استقلال از قوانین داخلی و بین المللی برای صدور روادید بی خبر بود؟ یا اینکه وی نمی دانست که روز دوشنبه به مناسبت دهم ذالحجه (عید قربان) در ایران تعطیل رسمی است.
بدون شک آنچه که در ماجرای مدافع کروات و استعفای استراماچونی نقش اساسی را ایفا کرد فقدان هنر مدیریتی بود، هنری که مدیریت را تنها در امضای نامه یا صورت جلسهها خلاصه میکند. اما واقعیت اداره یک نهاد یا سازمان در رسالتی نهفته است که ارتباط گیری و تعامل در راستای پیش برد اهداف یکی از اصول آن به شمار میرود.
در این شرایط است که مدیر مجرب با بهره گیری از قدرت تعامل خود از طریق راهکارهای فرا نوشتاری و با پادرمیانیها خاص مشکلات را از پیش رو برخواهد داشت.
اما هنر مدیریت فتحی استقلال برای خارج کردن مدافع کروات از فرودگاه فاقد این مولفه ها بود و در نهایت این مدیر مجبور شد تا بازیکن مورد علاقه مربی را با هزینه باشگاه به دبی بفرستد. سفری که تا برگشت او به تهران تمامی هزینه هایش از بودجه باشگاه تامین می شود.
البته فتحی به عنوان مدیری ورزشی بارها ثابت کرده است توانایی جمع کردن حاشیه ها و پایان دادن به برخی از مسائل را ندارد. اخراج «وینفرد شفر» و استخدام «فرهاد مجیدی»، جدایی «سید مهدی رحمتی»، پذیرش شروط بی چون و چرای «سید حسین حسینی»، جدایی «علی خطیر» و استعفای استراماچونی از برگ های زرینی است که کمتر از سه ماه در کارنامه او ثبت شده است.
همچنین تیم زیر مجموعه او نه تنها در فصل نقل و انتقلات مثبت عمل نکرد بلکه جوانگرایی مورد نظر فتحی برای درآمد زایی در آینده، تیم بزرگ استقلال را در مسیر یک تیم معمولی قرار داده است تا جایی که جوانان جویایی این تیم در نخستین رویارویی جدی خود مغلوب شاگردان «حسن فرکی» در پیکان تهران شدند.