هرچند نگارنده در یادداشت امروز روزنامه ایران معتقد است که چنین رویدادی در دیپلماسی ایران مثبت است اما، مناسبات بینالمللی را نباید تبدیل به مسابقه کنیم. در این عرصه استانداردهایی وجود دارد که کشورها در مناسبات بین خود آنها را مدنظر قرار داده و خود را ملزم به رعایت آن میدانند.همزمان با رفع توقیف کشتی گریس 1 دو روایت متفاوت از هم مطرح شده است.
از یک سو جبلالطارقیها عنوان میکنند که ایران در قبال رأی صادر شده از سوی دادگاه عالی این کشور تعهد و یا حداقل قول داده است که این کشتی به سوریه اعزام نشود و مسیر دیگری را برای حرکت انتخاب کند. اما از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه و رئیس سازمان بنادر و کشتیرانی ایران تأکید دارد که جمهوری اسلامی چنین تعهدی نداده و توانسته حق خود را در این پرونده به اثبات برساند. اگر ما روایت جبل الطارقیها را بپذیریم این بحث حقوقی را جا میاندازد که اقدام آنان در توقیف کشتی ایرانی درست بوده در غیر اینصورت چه لزومی داشته که ایران برای آزادی کشتی خود که معتقد است به صورت غیرقانونی توقیف شده، تعهدی بدهد. البته در این صورت ایران هم نمیتواند ادعایی علیه جبل الطارق داشته و از نظر قانونی پیگیر غرامت توقیف 42 روزه کشتی باشد.
البته این اتفاق تاکنون یعنی تا چند ساعت پس از آزادی، نیفتاده است. به هرحال طرف ایرانی بهترین پاسخگو در این موضوع است که میتواند پیگیر موضوع بوده و ادعای حقوقی علیه اقدام جبلالطارق مطرح کند. یک موضوع دیگر لاینحل مانده و آن ارتباط این توقیف با توقیف کشتی انگلیسی در بنادر ایران است. آیا این دو موضوع به هر نحوی ارتباطی به هم دارند؟ اگر ایران این کشتی را توقیف نمیکرد، امکان آزادی گریس یک وجود داشت یا اینکه موضوع هنوز میتوانست دامنه داشته باشد و بحثهای دیپلماسی ادامه مییافت و شاهد تمدید توقیف هم میشدیم. به لحاظ روابط بینالملل بعید است که بتوانیم هیچ نوع بحثی در مورد آزادی کشتی توقیف شده مطرح کنیم.
اگر در روزهای آتی از هر طریق این کشتی هم آزاد شود باید بتوانیم ارتباطی بین این دو برقرار کنیم. اینها بحثهای حقوقی است که احتمالاً تا چند وقت آینده هم همچنان ادامه دارد اما در پشت این بحثها آنچه خیلی به آن پرداخته نشده، وزن سیاسی مناسبات بین کشور ایران و انگلستان و خود جبلالطارق است. این یک واقعیت است که گریس 1 در چارچوب مناسبات سیاسی آزاد شده و بهتر است که به آن بیشتر پرداخته شود.