روزنامه شرق دریادداشتی به قلم حمید کریمنیا دیپلمات سابق ایران در انگلیس آورده است؛ واقعیت این است که از ابتدای توقیف این ابرنفتکش ایران، استدلال بریتانیا برای این عمل چندان محکم نبود و مشخص بود که آمریکا فشارهایی برای این اقدام تحمیل کرده است. در همان هنگام وزیر خارجه اسپانیا که خود بر سر مسئله جبلالطارق با انگلیس اختلاف دارد، اعلام کرد که این اقدام در آبهای سرزمینی آنان انجام شده و بدون مجوز است. علاوه بر آن وزیر خارجه اسپانیا موضوع تحریم اتحادیه اروپا در سوریه را درباره این کشتی غیرعملی دانست، زیرا به اعتقاد او اسنادی در این زمینه وجود نداشته است.
عامل دیگری که انگلیس را دچار مشکل مضاعف کرد، تنشهای سیاسی داخلی درباره مسئله برگزیت بود. دولت جدید بوریس جانسون، با وجود همه مسائل جاری بینالمللی، اولویت نخست خود را حل مسئله تفاهم با اتحادیه اروپا و در نهایت چگونگی خروج از این اتحادیه در دو ماه آینده دانسته است، موضوعی که بهنحوی با روابط این دولت با آمریکا نیز گره خورده است؛ ازاینرو آمریکاییها انتظار داشتهاند که دولت جدید انگلیس که خواهان تقویت رابطه با آمریکا بوده بهنوعی در معضل امنیتی خلیج فارس از جمله تقویت فشار علیه جمهوری اسلامی ایران با آن همکاری بیشتری داشته باشد. سفر هفته قبل جان بولتون به لندن برای همین موارد انجام شد. انتظار او در این سفر بررسی مسائل موجود در منطقه خلیج فارس و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، همینطور روابط ویژه تجاری بین این دو کشور بعد از خروج تلقی شده است؛ بنابراین انگلیس برای اجابت درخواست دولت ترامپ دچار محدودیتهای شدیدی شده است.
از جانب دیگر ترامپ چندی قبل اعلام کرد آمریکا دیگر واردکننده نفت نخواهد بود و از این جهت تنگه هرمز برای آمریکا صرفا اهمیت استراتژیک در حوزه غیرنفتی خواهد داشت. او اعلام کرده بود همه کشورهای ذینفع باید برای حفظ امنیت این منطقه همکاری و مشارکت کنند؛ بنابراین با توجه به این رویکرد دولت آمریکا، اروپا و از جمله انگلیس یا باید تحت القائات سیاسی آمریکا اقدام کنند یا بنا بر صلاحیتهای سیاسی - امنیتی خود تصمیم بگیرند. این کشورها هیچگاه تمایل ندارند منطقه خلیج فارس بهعنوان آبراه حیاتی انرژی دچار مشکل شود و ازاینرو نهایت احتیاط را در نوع برخورد خود دارند.
بعد از رأی دادگاه جبلالطارق، وزارت دادگستری آمریکا توصیه به لغو این رأی کرد. احتمالا انتظار آمریکاییها این بود که انگلیس این توصیه را عملی کند. اگر چنین اتفاقی میافتاد، افکار جهانی و حتی در خود انگلیس که هماکنون نیز با ترامپ و سیاستهای او بهشدت مخالف هستند، انگلیس را یک کشور دستنشانده آمریکا تلقی میکردند، چنانچه در جریان دیدار ترامپ از لندن هم این موضوع را اعلام کردند؛ این برای اعتبار انگلیس شاید سنگین بود. از سوی دیگر ناتوانی آن در برابر درخواست منطقی جمهوری اسلامی چه برای آزادکردن نفتکش و چه تأکید بر حفظ امنیت خلیج فارس توسط نیروی نظامی خود و کشورهای منطقه نشان داد انگلیس تاب درگیری بیشتر نظامی در این منطقه را ندارد. همینطور اهمیت روابط با منطقه خلیج فارس و جمهوری اسلامی ایران همچنان که بارها اشاره کرده، اجازه رودررویی بیشتر را نمیدهد.
از این جهت است که آزادی کشتی ایرانی ضمن موفقیت دیپلماتیک برای ایران در این شرایط از وضعیت تنشآمیز تا حدود چشمگیری کاسته است.
چنانچه در این راستا تلاشهایی برای کاهش هرچه بیشتر سایر زمینههای تنش انجام شود، فرصتی برای حل دیگر موارد از این رهگذر خواهد بود، زیرا در این مدت انگلیس بهروشنی دریافته است که همکاری یکسویه با آمریکا علیه ایران امکانپذیر نیست و شرایط سیاسی منطقه در جهت همگامترشدن آن با مواضع ایران است.