"استیون کینزر" روز یکشنبه در گفتوگوی اختصاصی با ایرنا افزودجوهر فشار و تحریم های امروز علیه ایران همان است که ۶ دهه پیش در جریان ملی کردن صنعت نفت به ایران تحمیل شد و سرانجام آن، عملیات مشترک انگلیسی و آمریکایی آژاکس و برکناری دولت محمد مصدق بود.
وی تاکید کرد: هر دو، تلاشهایی برای تنبیه ایران به خاطر استقلال آن است اما به باور من، سیاستهای بریتانیا دست کم یک توجیه اقتصادی داشت.
مورخ، روزنامه نگار و نویسنده چندین کتاب درباره سیاست مداخله جویانه واشنگتن در آمریکای لاتین و خاورمیانه بر این باور است که سیاست ایران هراسی کاخ سفید ریشه در نگاه ایدئولوژیک و انگارههای برتری طلبانه نخبگان سیاسی آمریکا و نه در واقعیت های سیاست ایران و حتی منافع ملی آمریکا دارد و به همین دلیل، فشار حداکثری به ایران که نقش اساسی در مبارزه با داعش و القاعده داشته است، توجیه عقلانی ندارد.
فشار حداکثری برآمده از ایران هراسی است
نویسنده کتاب "همه مردان شاه" که ابعاد دخالت آمریکا و انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را بررسی می کند، اظهار کرد پس از ملی کردن نفت توسط محمد مصدق، محاسبات اقتصادی روشنی در پس تحریم نفت ایران و جلوگیری از فروش آن توسط انگلیس وجود داشت، اما تحریمهای امروز آمریکا علیه ایران برآمده از تعصب و ایران هراسی است.
کینزر اضافه کرد: پالایشگاه آبادان با ارزشترین و مهمترین دارایی بریتانیا در سراسر گیتی بود. برای ۳۰ سال کل اقتصاد بریتانیا، بر مبنای نفت ایران شکل گرفته بود. تک تک کامیون ها، خودروها و اتوبوسها در بریتانیا با سوخت نفت ایران کار میکرد.
وی ادامه داد: سوخت همه کارخانههای آن کشور از نفت ایران بود. "نیروی دریایی پادشاهی" که پیکان گسترش امپراتوری بریتانیا در جهان بود، ۱۰۰ در صد با نفت ایران حرکت میکرد. بنابراین میتوان استدلال کنید که بریتانیا دلایل اقتصادی جدی برای سرنگون کردن مصدق داشت.
این نویسنده آمریکایی اظهار کرد: اما ما این عامل را امروز نمی بینیم. هیچ منفعت جدی اقتصادی و ژئوپولیتیک در پس تلاش شدید ایالات متحده برای تنبیه ایران وجود ندارد. از منظر تاریخی، در سال ۱۹۵۳ انگیزه عاملان (کودتا) خیلی قابل فهمتر و منطقیتر است تا انگیزه فشارهای امروز (آمریکا).
کینزر در پاسخ به اینکه آیا سیاست امروز آمریکا علیه ایران ایدئولوژیک و نه نتیجه واقع گرایی سیاسی و منافع ملی آمریکا است، گفت: بله، اینجا ارتباطی بین رویکرد ایالات متحده نسبت به ایران، کوبا و ونزوئلا می بینیم. این کشورها در برابر خواستههای واشنگتن سر خم نکردند و ایده سیطره آمریکا بر سیاست جهانی را نپذیرفتند. آنها دیدگاههای خود را دارند.
وی تاکید کرد: ایالات متحده نمیتواند بپذیرد که جهان بدون سیطره آمریکا وجود داشته باشد. از نظر واشنگتن هر کس با این ایده مخالف باشد، دشمن است. گناه بزرگ ایران هم همین است. ایران سیاستهایی دارد که با دیدگاههای واشنگتن همخوان نیست. ایالات متحده چنین چیزی را نمی پذیرد. همین موضوع هم هست که ما را به جنگ و درگیری در سراسر جهان کشانده است.
این مورخ آمریکایی افزود: از نظر ایالات متحده، دیپلماسی را زور تعیین می کند. این دیدگاه در بلند مدت خطرناک بوده و تهدید کننده آمریکاست.
ریشه های ایدئولوژیک ایران هراسی
کینزر درباره ریشههای ایران ستیزی در میان سیاستمداران آمریکا هم گفت: برای بسیاری در واشنگتن، ایران نه یک کشور، نه یک گروه از مردم یا جایی روی زمین، بلکه آخرین نمود نیروی شر و بربریت است که جهان متمدن را تهدید می کند.
وی افزود: از نظر آنها ایران همان تهدیدی است که یک روز به آن کمونیسم می گفتند و امروز تروریسم است. برای آنها، ایران اسم رمز همه بدیهاست. این دیدگاه شبیه آن چیزی است که درباره کمونیسم در دوران جنگ سرد وجود داشت؛ در واقع مرکز ثقل آن فقط جابجا شده و امروز ایران در مرکز حملات کلیشهای قرار گرفته است.
این نویسنده آمریکایی ادامه داد: مجموعهای از عوامل در پس شکل گیری این نگاه قرار دارند که همه شرارت ها را به ایران نسبت می دهد، بدیهایی که ایران اصلا هیچ ربطی به آنها نداشته و حتی مخالف آنها بوده است.
کینزر در پاسخ به این سوال که آیا این دیدگاه یک جریان خاص در آمریکاست یا عمومیت دارد؛ اظهار کرد: فکر می کنم در مجموعه همین اشخاص همچون برایان هوک و اطرافیانش، این ایده وجود دارد که ایران و ایالات متحده دو نقطه متضاد هستند که می خواهند این تضاد به یک جنگ واقعی بدل شود. این کاملا شگفت انگیز است چراکه منافع بلند مدت ایران بسیار با منافع ایالات متحده حتی خیلی بیشتر از منافع به اصطلاح متحدان ما در آن منطقه از جهان (خاورمیانه) همراستا است.
وی تصریح کرد: ایران به دنبال ریشه کن کردن اندیشه جهادی داعش و القاعده بوده و خیلی جدیتر از ایالات متحده آن را انجام داده است زیرا آنها به خون شیعیان تشنه هستند. ایران همچنین منافع خود را در ثبات در خاورمیانه می بیند که قاعدتا منافع ما هم در همین موضوع است.
نویسنده کتاب همه مردان شاه افزود: بنابراین تعصب ضد ایرانی که ریشه در دیدگاه شرپنداری ایران دارد، برآمده از این دیدگاه در ایالات متحده است که باید به هر دشمنی که دارید، تاخت. این دیدگاه، ایالات متحده را همیشه و در همه جا در محاصره شر می داند و از این رو به واقعیت سیاست های ایران توجهی نمی کند.
کینزر ادامه داد: شما میتوانید در پاسخ به من بگویید هر کشوری میتواند دلایلی برای نفرت از کشور دیگری داشته باشد اما عمق و شدت تعصب ضد ایرانی در واشنگتن خیلی فراتر و عمیق تر از آن است که به سیاست و عملکرد واقعی ایران ربط داشته باشد. به عبارت دیگر شدت تعصب ضد ایرانی در این ایده ریشه دارد که ایالات متحده باید هر کشوری که تسلیم خواستههای واشنگتن نشود را تنبیه کند.
وی در پاسخ به اینکه این دیدگاه ضد ایرانی تا چه اندازه با تغییر در ریاست جمهوری آمریکا، تغییر خواهد کرد، به ویژه با این فرض که در انتخابات ۲۰۲۰، شخصی همچون"برنی سندرز" رییس جمهوری آمریکا بشود؟ اظهار کرد: به نظر من این نظر در واشنگتن فراگیر است که ایالات متحده باید به برجام بازگردد. به باور من پیروزی یک دموکرات در انتخابات سال آینده، تغییر در سیاست ایالات متحده درباره ایران را در پی خواهد داشت.
تحریف کودتای ۲۸ مرداد از زبان لابیگر ضد ایرانیترین جریان در واشنگتن
در ادامه این گفتوگوی اختصاصی، استیون کینزر درباره ادعای "برایان هوک" نماینده ویژه آمریکا در امور ایران که گفته است سازمان سیانقش خاصی در کودتای ۲۸ مرداد و برکناری مصدق نداشت، گفت: ۲ نکته درباره سخنان وی وجود دارد. نخست انگیزه وی برای بیان این سخنان است. این سخنان شخصی است که برای ضد ایرانیترین جریان در واشنگتن لابیگری میکند. این جریان بر این باور است که ضرورت دارد دامان ایالات متحده را از آن چه ۷۰ سال پیش رخ داد، پاک کند. راستش را بخواهید برای من شگفتآور است.
وی افزود: من با نظرات وی (هوک) شدیدا مشکل دارم، اما خب هر کسی میتواند نظری درباره روابط با ایران داشته و بیان کنداما بحث درباره واقعیتهای تاریخی موضوعی متفاوت است.
این تاریخدان آمریکایی ادامه داد: من درک نمی کنم که چه ضرورتی دارد که تلاش می کنند تاریخ را برای توجیه افکار امروزشان بازنویسی کنند. یک زمان بحث این است که آنها فکر می کنند که ایالات متحده باید به ایران حمله کند و آن را شکست دهد، یا اینکه ایران را باید تهدید و تحریم کرد. این بحث خیلی متفاوت با این موضوع خواهد بود که کودتای ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) را به میان کشیده و تحریف کنند تا بتوانند سیاست های امروز خود را توجیه کنند.
کینزر اضافه کرد: نکته دوم فضای سخن برایان هوک است. راستش را بخواهید ما کسانی را در ایالات متحده داریم که نظراتی بیان می کنند که آدم انگشت به دهان می ماند! اینکه آدم های فضایی افراد را ربوده و به سیاره های دیگر می برند.
وی خاطرنشان کرد: یک عده دیگر میگویند زمین صاف است و نه کروی. من همین تازگی در مجله "نیویورکر" درباره کسانی خواندم که می گویند شکسپیر نویسنده نمایشنامههای شکسپیر نبوده استیا برخی مردم در آمریکا هستند که می گویند نظریه تکامل بی اساس است. در واقع در این فضا، شما می توانید هر چیزی را پذیرفتنی اعلام کنید.
این نویسنده کتاب همه مردان شاه گفت: در مورد به خصوص کودتا علیه مصدق، اساسا بحثی بر سر اسناد و مدارک نبوده است. همه چیز درباره آن آشکاراست. سیا به نقش خود درباره آن اذعان کرده است، کسانی که در آن کودتا دست داشتند هم به نقش خود اعتراف کرده اند.
کینزر افزود: مورخان، اسناد این کودتا را بررسی کرده و همه درباره عاملان آن توافق دارند. چند سال پیش مقالهای درباره آن منتشر شد که نویسنده روایت مختلفی ارائه کرده بود و پس از آنها صدها مقاله در پاسخ به آن روایت از کودتا منتشر شد.
وی ادامه داد: من باید بگویم که فکر نمی کنم محقق جدی وجود داشته باشد که حتی پس از بررسی گذرای آن مقطع، ابراز تردیدی درباره این واقعیت کند که ایالات متحده در کودتا نقش تعیین کننده داشته است.
این مورخ آمریکایی درباره این سخن برایان هوک که گفته است عوامل و جریان های داخلی مسئول اصلی کودتا هستند، هم اظهار کرد: قطعا عوامل ایرانی دخیل بوده اند. در واقع متاسفانه هر زمان بیگانگان به دنبال دخالت در ایران بوده اند، همیشه یک عده ایرانی را آماده همکاری و همدستی یافته انداما درباره این موضوع (کودتای ۲۸ مرداد) کمترین تردیدی بر مبنای اسناد خود سیا وجود ندارد که این سازمان، نقش محوری در اجرای عملیات داشت.
استیون کینزر خبرنگار سابق نیویورک تایمز و نویسنده چند اثر درباره سیاست های مداخله جویانه آمریکا در خاورمیانه و آمریکای لاتین است. با این حال، وی در ایران به عنوان نویسنده کتاب "همه مردان شاه" (All the Shah's Men) شناخته می شود.
تازه ترین کتاب کینزر "رئیس مرگ: سیدنی گوتلیب و جستجوی سیا برای کنترل ذهن" و "پرچم واقعی: تئودور روزولت ، مارک تواین و تولد امپراتوری آمریکا" است. وی هچنین نویسنده کتاب های "بازسازی: ایران ، ترکیه و آینده آمریکا" و "سرنگونی: قرن تغییر رژیم آمریکا از هاوایی تا عراق" است. وی هم اکنون استاد روابط بین الملل در دانشگاه براون آمریکاست.
گفتوگو از محمد عطایی