تهران- ایرنا- ماجرا فقط تقابل رئیس سابق دولت با خاندان لاریجانی نبود. همان خطی که در آن یکشنبه معروف مجلس در زمستان 91 شدیدترین تقابل بین محمود احمدی‌نژاد و برادران لاریجانی را رقم زد، نه‌تنها با خروج رئیس سابق دولت و نزدیکانش از قدرت ماجرا را رها نکرد، بلکه با نزدیک‌ترشدن به زمان انتخابات مجلس آتی و ریاست‌جمهوری 1400، حملاتش را گازانبری‌تر کرد.

در یادداشت روزنامه شرق آمده است: از یک‌سو محمود احمدی‌نژاد مدام در خطابه‌هایش علنی به خاندان لاریجانی، به‌ویژه  رئیس سابق قوه قضائیه حمله می‌کرد و از سوی دیگر بقیه خط حمله به علی لاریجانی را در پیش گرفتند. اگرچه در ظاهر این دو جریان اختلافات یکی نبودند، اما علی‌رغم اختلافات ظاهری در یک تقسیم کار نانوشته خط حذف لاریجانی را پیش می‌برند؛ ائتلافی از باند احمدی‌نژاد و طیفی در اصولگرایی؛ همان‌هایی که ساکت فتنه خواندند؛ اسفند 91 به سخنرانی علی لاریجانی حمله و به سمتش مهر پرتاب کردند. در مجلس علیه اقداماتش در تصویب برجام کارشکنی کردند و در آخرین اقدام با همراهی امام‌جمعه کرج، مانع سخنرانی‌اش در مراسم 22 بهمن کرج شدند. بعد از حمله به صادق لاریجانی، حالا آرام‌آرام به سراغ حذف یاران علی لاریجانی رفته‌اند. بحث تحصیل فرزندان برخی مسئولان در خارج از کشور یا به عبارتی آقازاده‌ها مدتی است که باب شده و برخی از اصولگرایان ساکن مجلس هم تهیه طرحی مبنی‌بر ممنوعیت تحصیل فرزندان و نزدیکان مسئولان را زمزمه می‌کنند.
 مرتضی سقائیان‌نژاد، شهردار سابق اصفهان و شهردار فعلی قم و رئیس اسبق دانشگاه صنعتی اصفهان از سوی خود اصولگراها بابت تحصیل شش فرزندش در قم مورد حمله قرار گرفته است. سقائیان‌نژاد سال ۸۴ که نوشهرداران اصولگرا زیر پرچم محمود احمدی‌نژاد جمع شده بودند، وفادار به حزبش باقی ماند و با هدایت محمدرضا باهنر، علم ستاد لاریجانی را در اصفهان بلند کرد. در دولت اول احمدی‌نژاد هم یکی از گزینه‌های وزارت علوم بود که به‌خاطر همین نزدیکی به لاریجانی حذف شد. با حذفش از گزینه شهرداری با روی‌کارآمدن اصلاح‌طلبان، از سوی اصولگرایان قم به شهرداری این شهر رسید، اما آنجا هم در دعوای طلبگی جانب برادران لاریجانی را گرفت. او در مقابل منتقدانی که از تخلفات ساخت حوزه علمیه ولیعصر (که وابسته به صادق لاریجانی است و این روزها محمد یزدی از آن سخن گفته است) می‌گفتند، می‌ایستاد.
بعد از آن بود که بحث چرایی حضور شش فرزندش در آمریکا مطرح شد. او که خودش دانش‌آموخته آمریکاست، در پاسخ چرایی تحصیل شش فرزندش در آمریکا گفته بود که آنها «سفیر گویای نظام در آمریکا» هستند، اما گفت‌وگوی اخیر یکی از این فرزندان همه ادعاهای پدر را بر آب داد.
خبرگزاری مهر دیروز بخشی از گفت‌وگوی فرزندش، حامد، را با شبکه من‌وتو منتشر کرده بود که بعدا از روی خروجی خود حذف کرد. روزنامه رسالت هم دیروز در سرمقاله خود نوشت: «... شاید اموری که برای برخی از مردم خوب باشد برای افرادی با مرتبه‌ای بالاتر قبیح شمرده شود. عموم مردم وقتی برچسب مسئول نظام جمهوری اسلامی روی آنها نخورده ممکن است فرزندانشان را رهسپار خارج از کشور کنند، اما مسئول کشور، آن هم در شرایطی که مردم در ابتدائیات زندگی خود مانده‌اند حق ندارد ارز مملکت را برای عزیزدردانه‌اش بفرستد و با روح و روان مردم بازی کند. اگر نگران آینده فرزندش است، از مسئولیت کناره بگیرد و تمام‌وکمال به آینده‌سازی برای فرزندش بپردازد، اما حق ندارد با عنوان مسئول نظام، تیشه به ریشه نظام بزند و مردم را نسبت به اصل نظام بدبین کند. بدیهی است این امر، جناحی و حزبی نیست، لشکری و کشوری نیست؛ هر کس در هر لباس و پست و منصبی بخواهد خارج بزند باید از صف خارج شود، چون این خارج‌زدن‌ها هماهنگی و وحدت را به‌هم می‌ریزد...».
پیش از این وب‌سایت‌های اصولگرا؛ از مشرق‌نیوز تا صاحب‌نیوز از دست‌پاکی او نوشته بودند و تعداد فرزندان سقائیان‌نژاد را نمونه‌ای از مدیریت انقلابی می‌خواندند. حالا، اما مشرق‌نیوز کنایه زده که چرا شش فرزند سقائیان‌نژاد در آمریکا سفیر جمهوری اسلامی هستند و در سوریه و عراق نیستند؟
حامد سقائیان‌نژاد صراحتا در گفت‌وگوی خود اعلام کرده: «من نظرم (با پدرم) فرق می‌کند. شاید ایشان وقتی نظر دادند چیزهایی را در نظر گرفتند که مصرف داخلی دارد. من سفیر گویای نظام نیستم. من یک شهروند عادی هستم».
وحدت بی وحدت
اصولگرایان این روزها مدعی وحدتند، اما در عمل تندترین حرکات را برای حذف هم انجام می‌دهند. گویا وقتی اوضاع رقیب اصلی خوش نباشد، نوبت رقابت و حذف درون‌گروهی می‌رسد. امیر محبیان، یکی از نظریه‌پردازان اصولگرایی، با اشاره به اینکه تکثر در جریان اصولگرا به‌گونه‌ای است که هدایت واحد آنها را بسیار دشوار می‌کند، گفته است: «اینکه برخی افراد یا هوادارانشان آنها را به‌عنوان رهبر اصولگرایان معرفی می‌کنند، چنین چیزی نه‌تنها وجود ندارد، بلکه امکان تحقق نخواهد داشت. افراد نباید آرزوهای خود را به‌عنوان تحلیل یا واقعیت به جامعه ارائه دهند. تنها راه موجود این است که گرایش‌های مختلف اصولگرا؛ از رادیکال تا معتدل با همه تکثر، در یک مجموعه نظرات خود را مطرح کنند تا به نوعی توازن نسبی دست یابند. فرایند همگرایی، اسامی و کارکردهای مختلف دارد. وحدت به این معناست که همه جریان‌ها و گرایش‌های درون اصولگرایی به یک نقطه واحد دست یابند و دیدگاه‌ها و رویکردها در مسیری کاملا یکسان قرار گیرد که چنین چیزی از نظر اجرائی قابل تحقق نیست». او گفته است: «گروه‌هایی در داخل جریان اصولگرا به این نتیجه رسیده و صراحتا اعلام کرده‌اند که هرگونه پیوستن آنها به جریان اصولگرایی به‌عنوان جریان سنتی موجب شکست می‌شود و هرگاه منفصل آمده‌اند موفق بوده‌اند». اشاره مستقیم محبیان به جریان جبهه پایداری و غیرمستقیم به محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم که ایده نواصولگرایی و فراخوان ثبت‌نام جوانان برای مجلس را کلید زده است، اخیرا گفته که وحدت اصالت ندارد!