گروه اطلاع رسانی بنابه رسالت خبری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجسته ترین گزارش های پایگاه های خبری داخلی منتشر شده در طول شبانه روز گذشته، گزیده ای از این گزارش ها را انتخاب و با عنوان «برجسته های تارنماها» منعکس کرده است.
دنیای بیمرز؛ از ظریف تا عراقچی
وب سایت خبری عصر ایران نوشت: وزیر خارجه به خبرگزاری «برناما»ی مالزی گفته «ترامپ از میراث اوباما خوشش نمی آمد. او تنها به دلایل شخصی و نه دال بر دلایلی استوار از توافق هسته ای خارج شد.» معاون سیاسی او اما یک روز قبل تر در اختتامیه یک همایش گفته بود: « هر کس دیگری هم جای ترامپ در آمریکا بود از برجام خارج می شد.» این تناقض یا تفاوت اما از کجا آب می خورد؟ این همه تناقض یا تفاوت اما از کجا می آید؟
روابط این دو در طول ۶ سال گذشته اما نزدیک و صمیمانه بوده و اگر مرد اول برجام را جدای خود رییس جمهوری، جواد ظریف بدانیم مرد دوم همانا عباس عراقچی است. پس این دو در نگاه به برجام چندان اختلاف ندارند و این تفاوت یا تناقض از جای دیگری آب می خورد. از کجا؟ از اینجا که مصاحبهکننده یا سخنران به رغم همه سفرها که رفته و تجربهها که دارد می پندارد مخاطب او تنها همان مصاحبه شونده است یا متن مصاحبه تنها در همان فضا انتشار می یابد و از مرزهایی مشخص فراتر نمی رود.
حال آن که در عصر رسانه های مدرن دیگر تفاوت ندارد کجا و برای کی حرف میزنی مگر این که هیچ خبری به بیرون درز نشود و کل ماجرا در اصلاح رسانهایها «آف دِ رکورد» باشد که تازه برای این هم تضمینی نیست جز جاهای امنیتی که وسایل ضبط صدا و گوشیها را پیشاپیش نزد خود نگاه میدارند. از این رو میتوان گفت اگر آقای عراقچی هم با خبرگزاری مالزی گفت و گو میکرد چه بسا عین ظریف حرف میزد و اگر ظریف هم به آن نشست اصولگرایانه رفته بود نه عین آن سخنان که شبیه آن را میگفت تا خیال مخالفان را آسوده کند که برجام به ضرر آمریکا بوده نه ما.
در پی انقلاب هوش و تحول حیرتآور رسانهها اما مخاطبان بیشتر به سخنی که گوینده گفته توجه دارند نه مکان و حتی زمان آن. به همین خاطر کسی که اظهار نظر می کند نباید خود را به مخاطب و آن فضا محدود بماند و درباره آنچه گفته داوری می شود نه این که کجا و برای کی گفته است. این تناقض البته محدود به ظریف و معاون او نیست و شکل دیگری را در اظهار نظر دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفت و گو با رسانه خارجی دربارۀ برجام هم دیده بودیم.
رئیس شورا تمام هویت و اعتبار خود را به برجام گره زده و دبیر، امضای آن را اشتباه میداند. در این فقره هم البته می تواند توجیه شود که منظور از اشتباه خواندن این بوده که امتیاز دادیم تا منت بگذارند اما تفاوت به خاطر این تصور است که مخاطب را محدود به همان رسانه یا حاضران در همان مجلس می دانند.
عصر دو گونه سخن گفتن یکی برای مصرف داخلی و دیگری برای خارجی سپری شده است. البته هم چنان دو گونه سخن داریم اما گونه نخست علنی یا عمومی است و گونه دوم محرمانه و غیر عمومی نه این که خیال کنیم می توان با خبرنگار خارجی به گونه ای صحبت کرد و با داخلی یا در جمع ها به گونهای دیگر. هر سخنی که قابلیت انتشار داشته باشد در کنار هر سخن دیگری قرار داده می شود که قابلیت انتشار دارد و دیگر اهمیتی ندارد برای که و کجا گفته است.
اگر به این نکته توجه شود تناقضاتی از این دست کمتر به چشم میآید. ضمن این که دربارۀ برخی اظهارات ضد برجامی از ناحیه منسوبان به دولت این شایبه هم در میان است که تصور میکنند دولت روحانی با نماد برجام رو به افول است و دوست ندارند در فردای دولت روحانی بیرون از بازی باشند.
نمی توانیم بگوییم سلطان ها را گرفته ایم اما بچه سلطانها همچنان مشغول کارند!
پایگاه خبری «تابناک»؛در گفتوگو با غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، نماینده مجلس شورای اسلامی، آورده است: برخی مردم بر این باورند، اگر اخلالگران یک بازار دستگیر شده اند، پس باید موانع رفع شده باشد و اثر این رفع اختلالها خود را در قیمت اجناس نشان دهد، ولی دلیل اینکه اتفاقی در بازار نیفتاده، شاید وجود عناصر دیگری باشد که ارتباطی به موضوع فساد ندارد؛ اما برخی نمایندگان مجلس میگویند، برخورد قضایی با متهمان فساد، آثار خود را در بازار داشته و همین که قیمتها در بازار تثبیت شده، به دنبال برخوردهای صورت گرفته با افراد فاسد بوده است.
غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی در این باره اظهار داشت: من از همه اقدامات کوچک و بزرگی که قوه قضاییه کرده است، قدردانی میکنم. به هر حال، حرکتی برای کنترل فساد در جامعه رخ داده است و این جای سپاس دارد.
این نماینده مجلس در ادامه افزود: اما چند نکته در این باره وجود دارد و باید گفت، هر اقدامی در کشور برای ما هزینههایی در بر دارد. زمانی که میگوییم سلطان سکه، سلطان مرغ، گوشت، ارز و ... و فلانی را دستگیر میکنیم، اینها تبعاتی دارد و در ذهن مردم جور دیگری تلقی میشود.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: نمیتوان گفت، سلطان سکه را دستگیر کرده ایم، اما بچه سلطانها همچنان به کار خود ادامه میدهند. اثرات این اقدامات و دستگیریها در سفره مردم دیده نمیشود؛ چرا دستگیر شدهها از یک مجموعه خاص افراد دستگیر شده اند و تنها مرتبط به یک گروه و جناح خاص هستند؟
نکته دیگر همان موضع آقای جنتی است که من نیز آن را قبول دارم؛ چرا باید دادگاه این مفسدان علنی نباشد تا مردم آنها را ببینند؟ چرا صحت آنها و یا دادگاه گزینشی پخش میشود؟ بهتر است دادگاه علنی باشد تا صحبت آنها هم شنیده شود و مردم بدانند آیا اینها سلطان هستند یا سلاطین اصلی سلطانهای تقلبی را به دادگاه فرستاده اند؟!
استنباط من این است که اینها سلطانهای جعلی هستند و دلیل آن هم این است که چیزی در بازار عوض نشده است؛ گوشت، مرغ و سکه همه شرایط قبل را دارند و سرقتها در حال انجام است، پس کسی سلطان نگرفته و سفره مردم هم تغییری نکرده است.
وی در ادامه افزود: همه اینها بیانگر آن است که کار به درستی و دقیق انجام نشده و بیشتر کارها جنبه رسانهای داشته است. زمانی که گفته میشود، سارق یک خیابان دستگیر شده، طبیعی است تا مدتها در آن خیابان دزدی نشود، ولی وقتی سارق دستگیر میشود و همان شب دوباره از منازل افراد دزدی میشود، یعنی دزد اصلی را نگرفته ایم، چون اگر دزد اصلی تا کنون دستگیر شده بود، باید ما دیگر دزدی در کشور نمیداشتیم و سفره مردم هم پرنگتر میشد، ولی میبینیم که هنوز دزدیها ادامه دارد و عدهای هنوز ارز ۴۲۰۰ میگیرند، اما کالا را آزاد میفروشند و یا خودرو همچنان با قیمت بالا به فروش میرسد.
وی در پاسخ به این که برخی اعتقاد دارند همان قدر که دولت توانسته بازار را کنترل کند و قیمت دلار با وجود تشدید تحریمها افزایش نداشته به دلیل همین برخوردهاست، گفت: اینها هیچ ارتباطی به هم ندارند. این هم یک داستان دیگری دارد و مربوط به عرضه و تقاضا و حباب هایی بوده که اکنون ترکیده و به این بگیروببندها ارتباطی ندارد.
وی گفت: این حرفها مصادره به مطلوب است و اگر بخواهیم حساب کنیم، اثر این بازداشتها در بازار کمتر از ۵ درصد میشود، چون هنوز ارز ما به سرقت میرود و هیچ کالایی با قیمت ۴۲۰۰ تومان به دست مردم نمیرسد؛ بنابراین نمیشود این حرفها را درست ارزیابی کرد.
گمانه زنیها درباره تغییرات در ساختمان شیشهای؛
وبسایت خبری تابناک در این گزارش آورده است: گمانه زنیها پیرامون احتمال تغییر رئیس سازمان صداوسیما شدت گرفته و برخی گمانهزنیها از احتمال انتصاب سیدمحمد حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی به این مسئولیت حکایت دارد؛ گمانههایی که با در نظر گرفتن انتصاب علی عسگری بدون اعلام دوره پنج ساله در حکم انتصاب او، دور از ذهن نیست.
محمد سرافراز ۱۵ آبان ۱۳۹۳ به ریاست سازمان صداوسیما منصوب شد و با استعفایش در ۲۲ اردیبهشت جای خود را در ساختمان شیشهای صداوسیما به عبدالعلی علی عسگری داد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم انتصاب علی لاریجانی، عزت الله ضرغامی و محمد سرافراز به ریاست صداوسیما، به «دوره پنج ساله» مسئولیت اشاره کرده بودند اما در حکم علی عسگری مدت دوره مسئولیت مشخص نشده و این نکته نشان میدهد دوره رئیس کنونی رسانه ملی لزوماً پنج ساله نیست.
با لحاظ کردن این موضوع که دورههای مدیریت در سازمان صداوسیما پنج ساله در نظر گرفته شده و در نظر گرفتن اینکه علی عسگری تکمیل کننده و پیشبرنده دوره پنج سالهای بود که با سرافراز آغاز شد اما او رهایش کرد، اکنون این دوره رو به پایان است و واپسین ماههای آن پیشرو است. در همین شرایط گمانهزنیهایی درباره انتصاب هفتمین رئیس سازمان صداوسیما نیز مطرح شده و عمده تمرکز بر روی یک نام است: سید محمد حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی.
سید محمد حسینی در سال ۱۳۴۰ در شهر کشکوئیه از توابع شهرستان رفسنجان به دنیا آمد. او از اولین دانشجویان دانشگاه امام صادق به شمار میرود و در سال ۱۳۶۸ در مقطع کارشناسی ارشد در رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. سپس به دانشگاه تهران رفت و دکترای خود را در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی اخذ کرد. حسینی به مدت ۴ سال رایزن فرهنگی ایران در کنیا بود و پس از آن در انتخابات میاندورهای مجلس پنجم از شهر رفسنجان به مجلس راه یافت.
حسینی در مجلس پنجم از استیضاح کنندگان عطاالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی بود. حسینی همچنین رئیس حوزه ریاست سازمان صداوسیما در دوره ریاست علی لاریجانی بود. او برادر سید حمید حسینی عضو اتاق بازرگانی و از فعالان بازار است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم که از منتقدین سیاستهای دولت حسن روحانی نیز محسوب میشود، در فضای مجازی به طور خاص به عنوان گزینه بالقوه مورد توجه قرار گرفته و در قبال این موضوع نیز فعلاً سکوت پیشه کرده است.
عملکرد ضعیف فراکسیون امید را می پذیریم / شورای عالی اصلاحطلبان وظیفه پیگیری عملکرد فراکسیون امید را ندارد
پایگاه خبری تحلیلی خبری انتخاب در گفت و گو با محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، آورده است: نزدیک شدن به موسم انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، بار دیگر فضای سیاسی داخل کشور برای تجربه آزمونی جدید از رقابت نمایندگان منتخب ملت برای ورود به بهارستان، گرم شده است. شخصیتها و احزاب سیاسی در هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب بار دیگر خود را برای زورآزمایی در انتخاباتی جدید آماده میکنند. در همین راستا، شاهد اعلام مواضع و بالاگرفتن بحثهای سیاسی در فضای داخلی کشور نیز هستیم. در این میان، جریان اصلاحات یا اصلاحطلبان در مقام مدافعان اصلی حسن روحانی در انتخابات ۹۶ این روزها با انتقادات زیادی مواجه شدهاند و در جناح مقابل اصولگرایان خشنود از وضعیت کنونی خود را از پیشبرندگان انتاخابات آینده مجلس میدانند. در راستای پیگیری آسیبشناسی و بررسی آخرین وضعیت اصلاحطلبان، «انتخاب» با محمد سلامتی، فعال سیاسی اصلاحطلب، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفتگویی اختصاصی داشته است.
انتخاب: با پرسشی کلی و در عین حال مهم آغاز کنیم. جبهه اصلاحات امروز در چه وضعیتی سر میبرد؟
وضعیت اصلاحطلبان را در شرایط کنونی میتوان از دو منظر مورد خوانش قرار داد. یکی در بُعد داخلی؛ یعنی تشکیلات درونی اصلاحات و دیگری در بُعد خارجی؛ یعنی اثراتی که از بیرون بر اصلاحطلبان وارد میشود و احتمالا برداشتهای مختلفی را در سطح کلان جامعه به همراه داشته است.
در سطح داخلی، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بالاترین مرجع در جبهه اصلاحات است. هر چند پیرامون عملکرد این شورا بحثها فراوانی وجود دارد اما این نهاد تا کنون، در جذب تعداد زیادی از احزاب اصلاحطلب موفق بوده و تا حدودی تصمیمگیریهای انتخاباتی را سادهتر و ممکنتر کرده است. این مهّم را میتوان امتیاز و کارکردی مثبت برای جریان اصلاحات قلمداد کرد؛به شکلی که جناح مقابل هم سعی کرد همین الگو را پیاده کند. اگر اشکلاتی نیز مطرح میشود، بسیار طبیعی است و باید با گفتگو و رایزنی درون جناحی حلوفصل شود. بهر حال در این زمینه بسیاری از نقدهای موجود نشاتگرفته از ساختار دورنی اصلاحطلبان نیست، بلکه بیشتر منتج از مسائلی است که از خارج جبهه اصلاحات تحمیلشود.
انتخاب: در سطح خارج از جبهه و حلقه درونی اصلاحات چه انتقادات و مسائلی بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تحمیل میشود؟
در حقیقت، مهمترین مساله در این زمینه در ارتباط با حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در انتخابات سال ۹۶ است. در موقعیت کنونی، بسیاری این مساله را مطرح میکنند که به دلیل حمایت اصلاحطلبان از ریاست جمهوری مجدد روحانی، باید عملکرد دولت را تماما به پای این جریان نوشت. بر این باور هستم که چنین انتقادی نادرست است. اصلاحطلبان ناگریز بودند حسن روحانی را در سال ۹۶ مورد حمایت قرار دهند و اکنون نیز این حمایت را دریغ نمیکنند. با این وجود، روحانی را نمیتوان عنصری اصلاحطلب قلمداد نمود تا عملکرد اوتماما به نام این جبهه تمام شود. عملکرد رئیسجمهور مستقر را باید عمدتا به حساب اصولگرایان میانهرو و معتدل نوشت. البته اصلاحطلبان نیز این امر را پذیرفتهاند که اگر ضعفی در موقعیت کنونی وجود دارد، اصلاح طلبان که او را مورد حمایت قرار دادند باید پاسخگو باشند. ضمنا باید توجه کرد که گر چه در مورد شیوه مدیریت در دولت انتقاد وجود دارد، لیکن فشار خارجی ناشی از خروج آمریکا از برجام را نباید دست کم گرفت. تاثیر این فشار که بر اقتصاد و معیشت مردم مستقیما وارد می شود، نباید تماما به حساب دولت گذاشته شود. هردولت دیگری بود و یا در هر کشور دیگری چنین اتفاقی بیفتد، نتیجهاش فشاری است که بر اقتصاد و مردم آن کشور وارد می شود. لذا در مورد مشکلات موجود، صرفا دولت مقصر نیست و نباید او را ملامت کرد. مع الوصف دولت میتوانست و میتواند با کنار گذاشتن بینش انتزاعی و مدیریت بهتر در عرصه اقتصادی، فشارها را کم کند.
در سطحی دیگر، عملکرد مطرح شده فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی، به فشار خارجی دیگری بر جبهه اصلاحات تبدیل شده است. اصلاحطلبان مسئولیت عملکرد فراکسیون امید در مجلس را میپذیرند. همچنین، عملکرد شورای اسلامی شهر تهران نیز به پای اصلاحطلبان نوشته شده است. در این دو سطح اصلاحطلبان عملکرد ضعیف خود را میپذیرند. این عملکرد را باید در دو سطح مورد تحلیل قرار دارد. یکی اینکه با توجه به محدودیتهایی که بر اصلاحطلبان اعمال شد و از نامزد شدن بسیاری از چهرههای تاثیرگذار این جبهه ممانعت شد، افرادی با توانایی و تجربه کمتر وارد بهارستان شدند؛ بنابراین نمیتوان انتظاری بیش از عملکرد کنونی را از فراکسیون امید داشت. البته فراکسیون امید در ارائه دقیق عملکرد خود کوتاهی کرده است و اگر این کار را درست انجام می داد، این چنین مورد انتقاد قرار نمی گرفت. دیگری عملکرد اصلاحطلبان در شورای شهر تهران است که به نظر من ضعف عملکرد آنها را نمیتوان مورد انکار قرار داد.
انتخاب: بحث ایجاد پارلمان اصلاحات و جایگزین شدن آن با شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که در چند ماه گذشته به شکل جدیتر از گذشته مطرح شده، به کجا رسیده است؟ موضع شخصی شما در قبال این طرح چگونه است؟
بحث پارلمان اصلاحات، موضوعی جدید نیست بلکه ۱۵ سال قبل، برای اولین بار چنین طرحی ارائه شد. این طرح به دلیل وجود مخالفان و موافقان زیاد، هیچگاه به نتیجه و سرانجام نرسیده است. پارلمان اصلاحات میتواند جوانب مثبت و منفی زیادی داشته باشد اما تا کنون جمعبندی مشخصی نسبت به آن وجود ندارد.
در مقام موضع شخصی با طرح پارلمان اصلاحات مخالف هستم. بر این باور هستم از این پارلمان برآیندی مثبت حاصل نمیشود جز اینکه ما بدون آنکه بخواهیم تضادها را در مناطق مختلف ایران میان اصلاحطلبان تشدید می کنیم .به عبارت دیگرجبهه بندی جناحی را به جبهه بندی درون جناح تبدیل می کنیم.
طرح تبدیل ایران خودرو؛ پرداخت مابهتفاوت برای ماشینهای ارزانتر!
وبسایت خبری فرارو گزارش داد: طرح تبدیل ایران خودرو در نگاه اول طناب نجاتی برای آنهایی که در دام طرحهای پیش فروش افتاده بودند به چشم میآید، اما وقتی دقیقتر نگاه کنید، جزئیات این طرح نکات خیلی عجیبی دارد. ایران خودرو از پس تعهداتش برنیامده. حالا مشتریهایی که از یک سال و نیم پیش منتظر تحویل گرفتن ماشینشان هستند، یک راه بیشتر پیش رویشان نیست: یک خودرو دیگر تحویل بگیرید! تازه این اول ماجرا است. خودرویی که شما ثبتنام کردهاید و حالا چارهای جز تبدیل آن ندارید، قیمت مصوب پایینتری نسبت به خودرو پیشنهادی در طرح ایران خودرو دارد. به عبارتی شما برای تبدیل ماشینتان باید به ایران خودرو مابهتفاوت بدهید، در حالی که قیمت ماشینی که تحویل میگیرد در بازار کمتر از قیمت ماشین ثبتنامی است! در این گزارش استراتژیهای پیشنهادی در طرح تبدیل ایران خودرو برای آن دسته از طرحهایی که هنوز دعوتنامه برای مشتریان آن صادر نشده را بررسی کردهایم.
اگر دنا ثبتنام کردهاید، پژو پارس TU۵ بگیرید
آنهایی که دنا ثبت نام کرده بودند و خرداد ۹۸ باید ماشینشان را تحویل میگرفتند، حالا چارهای جز تبدیل خودرو دنا به پژو پارس TU۵ ندارند. با اینکه سه ماه از موعد مقرر تحویل خودرو گذشته، ایران خودرو در طرح تبدیل خود به این دسته مشتریان پژو پارس TU۵ با تحویل ۳۰ روزه را پیشنهاد میکند.
اگر تندر پلاس دستی ثبتنام کردهاید، پژو پارس TU۵ بگیرید
آنهایی که در طرح پیش فروش ایران خودرو، تندر پلاس دندهای با موعد تحویل خرداد و تیر ۹۷ ثبت نام کرده بودند و قرار بود یک سال و نیم پیش ماشینشان را تحویل بگیرند،میتوانند به جای تندر پلاس دستی که حالا قیمت آن در بازار به ۱۲۸ میلیون تومان رسیده، با پرداخت مابهتفاوت پژو پارس TU۵ با تحویل یک ماهه ثبت نام کنند که در بازار با قیمت ۱۰۳ میلیون تومان فروخته میشود.
اگر دنا پلاس توربو ثبتنام کردهاید، دنا پلاس بگیرید
آنهایی که قرار بود در تیر، مرداد و شهریور ۹۷ دنا پلاس توربو شارژ از ایران خودرو تحویل بگیرند، قید ماشینشان را بزنند و به جایش دنا پلاس بردارند. آن هم با تحویل ۳۰ روزه که معلوم نیست مثل تعهدات قبلی باشد یا نه! باید توجه داشته باشید که قیمت مصوب کارخانه برای دنا پلاس توربو شارژ ۹۰ میلیون تومان بود و حالا در بازار به حدود ۱۶۸ میلیون تومان رسیده. در طرف مقابل دنا پلاس تیپ ۱ در کارخانه ۱۱۰ میلیون قیمت گذاری میشود و در بازار ۱۲۰ میلیون تومان قیمت دارد. به عبارتی ثبتنام کنندگان در این طرح باید برای تحویل گرفتن خودرو ارزانتر، مابهتفاوت پرداخت کنند!
اگر پژو ۲۰۷i اتوماتیک ثبتنام کردهاید، پژو ۲۰۷i دستی بگیرید
کسانی که پژو ۲۰۷ اتوماتیک ثبت نام کرده بودند و قرار بود آذر ۹۷ ماشین خود را تحویل بگیرند، حالا میتوانند در طرح تبدیل ایران خودرو ثبت نام کرده و به جای ۲۰۷ اتوماتیک، ۲۰۷ دندهای بگیرند. باید توجه داشته باشید که قیمت پژو ۲۰۷ اتوماتیک در بازار ۱۵۸ میلیون و قیمت پژو ۲۰۷ دندهای در بازار ۱۱۶ میلیون تومان است.
اگر دانگفنگ H۳۰ Cross ثبتنام کردهاید، دنا پلاس یا پژو پارس TU۵ بگیرید
مشتریانی که دانگفنگ H۳۰ کراس با موعد تحویل بهمن ۹۷ تا خرداد ۹۸ ثبتنام کرده بودند، دنا پلاس یا پژو پارس TU۵ با تحویل ۳۰ روزه بگیرند. این در حالی است که دانگ فنگ H۳۰ کراس هنوز به توقف تولید نرسیده و قیمت مصوب کارخانه آن ۷۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است. ایران خودرو قیمت دنا پلاس را ۱۱۱ میلیون در نظر میگیرد و قیمت مصوب پژو پارس TU۵ مبلغی معادل ۸۵ میلیون تومان در نظر گرفته.
اگر پژو پارس دوگانهسوز ثبتنام کردهاید، پژو پارس سال بگیرید
آن دسته از مشتریها که پژو پارس دوگانهسوز با موعد تحویل اردیبهشت ۹۸ ثبت نام کرده بودند، حالا میتوانند پژو پارس سال تحویل بگیرند. به عبارتی در طرح تبدیل ایران خودرو باید فکری به حال ما به تفاوت قیمت ۵۵ میلیونی پژو پارس دوگانه سوز با قیمت ۷۸ میلیونی پژو پارس سال بکنند، در حالی که پژو پارس سال در بازار با قیمت ۹۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، یعنی شش میلیون کمتر از پژو پارس دوگانه سوز ۹۸ میلیونی فروخته میشود!
ماجرای زیان سنگین سهامداران در بورس چیست؟
فرارو در گفت و گو با فردین آقا بزرگی و میثم رادپور، کارشناسان بازار سرمایه، آورده است: روز چهارشنبه هفته گذشته فرابورس ایران طی اطلاعیهای اعلام کرد: «به منظور راهاندازی تابلوهای زرد، نارنجی و قرمز بازار پایه، معاملات کلیه نمادهای مندرج در تابلوهای الف، ب و ج در پایان جلسه معاملاتی روز چهارشنبه ۱۳ شهریور متوقف و پس از انجام عملیات فنی و انتقال به تابلوهای زرد، نارنجی و قرمز در روز دوشنبه ۲۵ شهریور مجدداً قابل معامله خواهند بود.»
این در حالیست که بر اساس اعلام مسئولان فرابورس، از ۲۵ شهریور ماه، سه تابلوی زرد، نارنجی و قرمز در بازار پایه فرابورس ایجاد خواهد شد که هر هفته برای هر یک از این تابلوها یک حراج معاملاتی در روز دوشنبه از ساعت ۱۲ تا ۱۲:۳۰ صورت می پذیرد. دامنه نوسان در حراج پایانی در تابلوی زرد ۶ درصد، تابلوی نارنجی ۴ درصد و تابلوی قرمز ۲ درصد خواهد بود. اما در بقیه روزهای معاملاتی هفته و نیز در روز دوشنبه تا قبل از ساعت ۱۲ دامنه نوسان در تابلوی زرد ۳ درصد، تابلوی نارنجی ۲ درصد و تابلوی قرمز یک درصد خواهد بود و مبنای نوسانهای اعلام شده قیمت پایانی روزهای دوشنبه هر هفته است.
دو دلیل کاهش حداکثری قیمت سهام شرکتهای بازار پایه
فردین آقا بزرگی کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه تنها علت عرضههای سنگین روز چهارنشبه هفته گذشته و هچنین دیروز در بازار پایه اخبار مربوط به اصلاح قوانین نبود، اظهار داشت: «نمادهای بازار پایه از روزهای قبل نیز رشدهای ۱۰ درصدی را تجربه کردند، به بیان دیگر از یک طرف اخبار مربوط به اجرای اصلاح قوانین بر روی عرضههای سنگین تاثیرگذار بود و از طرف دیگر هم رشدهای اخیر نمادها آنها را در آستانه اصلاح قیمت قرار داده بود.»
وی افزود: «با اجرای قوانین جدید دیگر شاهد نوسانگیری در بازار پایه نخواهیم بود و ریسکپذیری این بازار کنترل خواهد شد، همچنین با اجرای این قوانین نقدینگی از بازار پایه خارج خواهد شد و به سمت بورس و فرابورس سرازیر میشود، چرا که عملا دیگر بازار پایه به دلیل کاهش دامنه نوسان جذابیتی برای فعالان بازار نخواهد داشت.»
این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه در حال دامنه نوسان سه تابلوی بازار پایه ده درصد است، گفت: «با اصلاح قوانینی که صورت گرفت دامه نوسانها بسیار کاهش یافته، این در حالیست که در بورس نیز، ابتدا دامنه نوسانها یک درصد بود که بعد به مرور زمان افزایش یافت و به پنج درصد امروز رسید.»
آقا بزرگی اضافه کرد: «در ابتدا که قرار بود قوانین در اردیبهشت ماه اجرایی شود، با مذاکراتی که با سازمان بورس و شرکت فرابورس صورت گرفت، جلساتی با حضور فعالان بازار برای اصلاح قوانین جدید نیز صورت گرفت و ما نظرات خود را در مورد قوانین جدید بازار پایه به مسئولان اعلام کردیم.»
قوانین جدید بازار پایه محدودیت زاست
وی در پاسخ به این پرسش که قرار بود قوانین جدید ظرف شش ماه و به صورت تدریجی اجرایی شود، اما در حال حاضر در کمتر از ۲۰ روز قوانین دید بازار پایه اجرایی خواهد شد، گفت: «بنده در کل با اصلاح قوانین فعلی بازار پایه موافق هستم، اما در مورد اجرای این قوانین، در ابتدای سال قرار بود اجرایی شود، اما با توجه به مسائلی که وجود داشت، قرار بر این شد طی یک بازه شش ماه و به مرور زمان این قوانین جدید به مرحله اجرا در آید.»
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه بنده با هرگونه محدودیت در نظام عرضه و تقاضا در بازار سرمایه مخالف هستم،گفت: «یکسری از قوانینی که در حال حاضر در بازار پایه وضع شده محدودیتزا است و دلیل آن هم به خاطر عدم شفافیت در فعالیت شرکتهای حاضر در این بازار است، در این راستا با اجرایی شدن قوانین جدید باید به مرور زمان و با اصلاح وضعیت شرکتها این محدودیتها نیز کم شود.»
کاهش دامنه نوسان، ریسک پذیری را کاهش نخواهد داد
میثم رادپور کارشناس بازار سرمایه اما در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه با کاهش دامنه نوسان لزوما ریسک پذیری کاهش پیدا نمیکند، اظهار داشت: باید این سوال را از مسئولان سازمان بورس پرسید بر چه اساس و مبنایی، این قانون را وضع کردند که با کاهش دامنه نوسان، ریسک پذیری کاهش مییابد، مستندات این امر از کجا نشات میگیرد، از سویی سازمان بورس قیم سهامداران نیست که تصمیماتی اینچنینی اتخاذ میکند.
وی افزود: همچنین وظیفه سازمان بورس این نیست که باید و بگوید ریسک پذیری بازار پایه میبایست کاهش یابد، بلکه آنها باید اطلاع رسانی انجام دهند مبنی بر این که بازار پایه با این ریسکها مواجه است و سرمایهگذاران و سهامداران را با وضعیت بازار پایه آشنا کنند، نه اینکه با ایجاد محدودیت در دامنه نوسان اقدام به تغییر در وضعیت بازار کنند.
کارشناس بازار سرمایه اضافه کرد: این موضوع که مسئولان بازار سرمایه فکر میکنند، با کاهش دامنه نوسان، ریسکپذیری نیز پائین میآید، اینطور نیست، بلکه در بلند مدت با کنترل دامنه نوسان ریسکپذیری افزایش پیدا میکند و این موضوع در اکثر تحقیقات مرتبط با بازار سرمایه اثبات شده است.
شبکه صرافان قلابی چگونه پولهای ایرانیان را میدزدند
پایگاه خبری خبرآنلاین در گفت و گو با سید حمید حسینی، فعال اقتصادی و صادر کننده فراورده نفتی، آورده است: دستور تحریم بانکی ایران از فرسنگها آن سوتر صادر می شود . حالا نقل و انتقال پول از ایران به بانک های خارجی ممنوع است. صرافان امکان نقل و انتقال قانونی را ندارند و همین ماجرا ، امکان نگارش سناریویی جذاب و نفس گیر را مهیا می کند. سررشته این ماجرا می رسد به مجرمان یقه سفید ایرانی در یک سو و تاجران ایرانی در سوی دیگر.
یکی از صرافان درباره معرفی صرافان ایرانی آن سوی مرز می گوید پس از آنکه دوبی کار نقل و انتقال پول تاجران ایرانی را با اخلال مواجه کرد و دست به سنگ اندازی زد، پای برخی صرافانی که در اروپا بودند، خصوصا آلمان و سوییس و غیره به اجرا باز شد . آنها با تماس با صرافان ایرانی، خود را معرفی کرده و شماره تلفن تماس و ... را می سپارند تا اگر مشتری درخواستی داشت، کار انجام شود .
سید حمید حسینی ، فعال اقتصادی و صادر کننده فراورده نفتی نیز در گفت و گو با خبرآنلاین تاکید دارد از این دست کلاهبرداری ها به وفور یافت می شود و در سایه تحریم یک جانبه آمریکا علیه ایران، تجارت پول ایران به یکی از سودآورترین تجارت های جهان بدل شده است چرا که تحریم ها خود عاملی برای بروز بحران هستند .
شبکه های متعددی وجود دارد متشکل از ملیت های مختلف که البته یک سر آنها به ایرانیان خارج کشور و یک سرشان به ایرانیان داخل کشور متصل است .
این شبکه ها با شناسایی تاجرانی که قانونی در دخل کشور فعالیت می کنند، برای نقل و انتقال ارزی پیش قدم می شوند و با جلب اعتماد آنها در معاملات اولیه ، دام بزرگ تر را برای آنان پهن می کنند و در معامله اصلی ، پس از دریافت پول ، وجهی را به حساب مقصد منتقل نمی کنند و با از بین بردن کانالهای ارتباطی ناپدید میشوند.
هر چند این شبکه ها پیش از راه اندازی سامانه نیما فعال تر بودند اما همچنان از طرق مختلف از قبیل تماس با صرافان داخلی برای اطلاع از نام کارکنانشان و یا تلاش برای دریافت معرفی مشتری ، ادعای دور زدن تحریم را مطرح می کنند.
مجوزهای جعلی صرافی ، آدرسهای قلابی و اسامی مستعار در کنار شبکه ای که در سراسر جهان در صدد شکار ایرانیان است، در حال فعالیت هستند تا بتوانند از پس ضربات پس از تحریم برآیند. یک سر داستان اما اینجاست، در داخل. این چنین امکان انتقال فراهم میشود که صرافی قلابی در آن سوی مرز مسئولیت انتقال ارز را برعهده می گیرد تا در داخل ایران معادل ریالی به حسابی ایرانی واریز شود. حسابی که صاحبش در داخل ایران حضور ندارد و پول نیز به سرعت از ایران خارج میشود.
بررسیها نشان می دهد پرونده هایی مملو از شکایات ایرانیان بابت از دست رفتن پول هایشان در این شبکه های متعدد در دادگاههای کشورهای اروپایی ، نظیر آلمان در جریان است اما هنوز تا رسیدن به حصول نتیجه راه درازی در پیش است. بانک مرکزی پیش تر با هشدار نسبت به معاملات غیر قانونی از طریق صرافی های غیر مجاز و حتی مجاز در صدد برامده است نسبت به پیشگیری از بروز اتفاقاتی از این دست اقدام کند.
با عیسی کلانتری درباره بحران آب، بازداشتیها و منتقدان«تودهای» سازمان محیطزیست
وبگاه خبری خبرآنلاین در گفت و گو با عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست کشور، آورده است: او که برای ۱۲ سال وزیر کشاورزی ایران و شاید بنیانگذار اصلی کشاورزی ایران بعد از انقلاب بود، ۲ سال پیش با شعارهایی به نظر متناقض با پیشینهاش بر صندلی ریاست سازمان محیطزیست نشست؛ شعارهایی ترسناک درباره بیآبی در ایران.
عیسی کلانتری، با وجود ریاست کوتاهش بر محیطزیست ایران، شاید یکی از جنجالیترین مدیران تاریخ این سازمان باشد. از همان ابتدا و از زمان انتخابش به عنوان رییس سازمان محیط زیست با مسائل زیادی روبهرو شد. شعار اصلی کلانتری آب بود و همین موضوع عامل شروع انتقادات اولیه شد، اینکه چرا او به پروژه نجات یوزپلنگ ایرانی بیتوجهی کرده و هدف اصلیاش آب است، چطور وزیر کشاورزی سابق میتواند دغدغه آبی داشته باشد و ...
* البته در رابطه با عملکردتان به عنوان رئیس سازمان، شما فردی بودید که با شعارهای مربوط به آب کارتان را شروع کردید. خودتان عملکردتان را در این حوزه چگونه ارزیابی میکنید؟
من تا حدود نسبتا زیادی از وضعیت به وجود آمده راضی هستم، چراکه حالا مسئولان کشور به این نتیجه رسیدهاند که آب بسیار مهم است. برخی از دوستان تصمیمگیر در گذشته فکر میکردند آب مثل هواست و انتها ندارد. اما وقتی برخی از مسائل باز شد، خشکسالیهای شدیدی رخ دادند و مهاجرتهای آبی در کشور آغاز شدند، این دیدگاهها تغییر کرد. خوشبختانه دیگر به آمایش آب پی برده شده و حتی رییس جمهور از احیای تالابها حرف میزند، دانشگاه و مدارس به سمت کاهش مصرف آب حرکت کردهاند، دولت هزینههای زیادی را برای کاهش مصرف آب و افزایش بهرهورداری آب توجه کرده است، دیگر اصفهانیها چندین متر آب را پمپاژ نمیکنند و ...
طبق قانون مسئولیت آب با وزیر کشاورزی نیست و وزیر نیرو مسئول این حوزه است. یعنی وزیر نیرو است که باید آب را تامین کرده و آن را به حوزههای مختلف تخصیص بدهد. وزارت کشاورزی یک مصرف کننده آب است و در کشور ۴۲.۵میلیارد متر مکعب بیشتر از ظرفیت کشور با مجوز برداشته میشود. به نظر من در این حوزه هم باید تجدیدنظر شود
به طور کلی این واقعیت که ایران کشوری بیآبی است و به آب باید توجه شود، تقریبا جا افتاده است، البته قطعا این روند باید چند سال دیگر ادامه پیدا کند.
* اما همانطور که گفتید این موضوع را شرایط پیش آورده است، مثلا حاکمیت دیده مردم روستایی را به خاطر خشکسالی تخلیه کردهاند و بعد به این نتیجه رسیده است. سوال ما این است که شما درباره کمآبی چه کردید؟
دقیقا موضوع دعوا ما در دولت این مسائل است، اینکه بگوییم ایران توان مصرف این مقدار آب را ندارد و پتانسیل تولید در کشور نامحدود است. با این میزان آب بر افزایش خودکفایی نمیشود فشاری وارد کرد. هم این که در هرجایی غیر از شمال کشور کشت برنج ممنوع شده یکی از تاثیرات این اقدامات است و یا برای مثال ما دیگر به صنایع آببر فقط در مناطق ساحلی جنوب کشور اجازه فعالیت میدهیم تا به جای مصرف آب شهرها آب دریا را بخار کنند. همینکه به اهمیت آب پیببرید ناخودآگاه کارهایتان اصلاح میشود.
بالاخره اجبار ما را به تغییر در سیاستها وادار میکند، مثلا دیگر نباید برای تولید یک کیلو گوشت، ۱۵هزار کیلوگرم آب مصرف کنیم، این تولید برای پایداری توسعه کشور مناسب نیست. صنعت توسعه گوشت قرمز در کشور، صنعتی نادرست است. برای انتقال یک متر مکعب آب از جنوب به مشهد حداقل ۸۰هزار تومان باید هزینه کنیم، در حالی که آب هم اکنون هرمتر مکعب ۵ تومان قیمت دارد. آب باید ارزشش را پیدا کند، بعد از آن میشود به درستی درباره آن تصمیم گرفته شود.
ما تاکنون آب را به شکلی مصرف کردهایم که فرزندانمان در کشور جایی برای راحت زندگی کردن نداشته باشند.
* یکی از جاهایی که در آن آب به این شکل مصرف شده بخش کشاورزی است، بخشی که شما ۱۲ سال وزیرش بودید. چقدر خودتان را وقوع این بحران سهیم میدانید؟
طبق قانون مسئولیت آب با وزیر کشاورزی نیست و وزیر نیرو مسئول این حوزه است. یعنی وزیر نیرو است که باید آب را تامین کرده و آن را به حوزههای مختلف تخصیص بدهد. وزارت کشاورزی یک مصرف کننده آب است و در کشور ۴۲.۵میلیارد متر مکعب بیشتر از ظرفیت کشور با مجوز برداشته میشود. به نظر من در این حوزه هم باید تجدیدنظر شود.
میزان آبهای منفی(برداشت اضافی) کشور ما تا سال ۶۰ صفر بود، اما جمع برداشتهای آبهای اضافی کشورمان امروز به ۱۷۰میلیارد متر مکعب رسید است، در حالی که میزان کل منابع آبهای زیرزمینی کشور چیزی حدود ۲۰۰میلیارد متر مکعب است. جمعیت، عدم توجه به توسعه پایدار، برنامهریزی و ... همه مقصرند. قانونی که ما را وادار کرده در ۹۵ درصد محصولات خودکفا شویم، مقصر اصلی است. درواقع وزیر کشاورزی فقط دستوری که قانون به او داده را اجرا میکند، وزارت نیرو مسئول اصلی این حوزه است.
اما همین حالا که شما رییس سازمان محیط زیست هستید بحث استفاده از فناوریهای نو و افزایش بهرهوری در حوزه کشاورزی باز شده است. امکان انجام همین کارها در آن سالها وجود نداشت؟
این گوشه کوچکی از راه حل بحران است، اگر از فناوری استفاده کنیم و در برداشت آب صرفهجویی نکنیم وضع بدتر میشود. چراکه با تکنولوژی سنتی شما ۳۰درصد آب را به زیر زمین برمیگردانید، اما فناوریهای جدید دیگر اینکار را نمیکنند. اگر تکنولوژیهای جدید منجر به کاهش مصرف آب نشود، روزهای سیاه را نزدیکتر میکند. بحث فقط کاربرد تکنولوژی نیست. نتیجه این فناوریها باید به کاهش مصرف آب شود.
شما میتوانید جمعیت کشور را به ۱۵۰میلیون نفر برسانید اما این کشور با منابع امروز پتانسیل تامین غذا برای ۵۵ تا ۶۰میلیون نفر دارد، به طوری که همین امسال ۱۲ میلیارد دلار مواد غذایی وارد کشور شده است، در حالی که ارزش کل گندم تولیدی کشور ۲.۵میلیارد دلار است.
هوتن شکیبا :عاشق چارلی چاپلینم و دوست دارم کپیاش کنم
تارنمای خبری خبرآنلاین در گفت و گو با هوتن شکیبا به روایت صوتی کردن یک کتاب ژرداخته و آورده است: بازیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از جشنواره سیوهفتم فیلم فجر به تازگی نسخه صوتی یک کتاب را به بازار عرضه کرده است.
هوتن شکیبا حالا دیگر هم در سینما، هم در تئاتر و هم در تلویزیون نام ناشناختهای نیست. با سیمرغی که با اولین حضور جدی سینماییاش به کارنامه خود افزود، شکیبا حالا یکی از بازیگران مطرح و شناخته شده سینمای ایران است که در تلویزیون هم طرفداران خاص خود را دارند و احتمالا خیلیها این روزها منتظر آغاز «فوق لیسانسهها» با بازی شیرین این بازیگر هستند. بهانه این گفتوگو که پوریا عالمی با هوتن شکیبا در پادکست رادیو گوشه انجام داده اما نه بازیگری هوتن شکیباست و نه صداپیشگیاش. او ماه گذشته کتاب «مغازه خودکشی» نوشته ژان تولی را خواند و آن را به صورت کتاب صوتی به بازار عرضه کرد تا طرفدارانش را به خواندن کتاب هم تشویق کند.
یک بحث کلی وجود دارد که کتاب را باید خواند نباید شنید؛ همان بحثی که با اقتباس از کتابها در فیلم و سریال هم موافق نیست. تصویر ذهنی تو از این موضوع چیست؟
به نظرم موارد اینچنینی خیلی باید و نبایدی نیست. هر کدامشان فضایی برای خود ایجاد میکنند ذهن من ممکن است فضای دیگری تصویر کند. مثلا همین «مغازه خودکشی»، مغازه را طور دیگری تصویر میکند، شکل آدمها را طور دیگری تصور میکند. وقتی این کتاب تبدیل به فیلم میشود، من ذهنیت یک کارگردان را درباره آن میبینم و وقتی تبدیل به کتاب صوتی میشود، من به عنوان شنونده تصور صدایی هوتن شکیبا را از این رمان میبینم. به نظرم این خیلی اتفاق بدی نیست و هر کدام جای خودش را دارد.
وقتی از تو دعوت شد که این کتاب را بخوانی، به این فکر نکردی که اصلا چرا باید وارد کتابخوانی شوی؟ تو بازیگر هستی مخاطبت را در سینما و تلویزیون داری و مهمتر از همه مخاطب جدیات را در نمایش و تئاتر داری. نهراسیدی از اینکه قضاوتت کنند و بگویند اصلا هوتن چرا کتاب خوانده و بعد چرا اینطور خوانده؟
این ترس برای هر کاری هست و اگر قرار باشد به آن اهمیت بدهیم هیچ کاری نباید انجام بدهیم. من چون تجربههای کوچکی در زندگیام داشتم، صدا و صداپیشگی کلا دوست دارم. اتفاق افتاده قصههای کوتاهی خواندم و ظاهرا هم مورد استقبال قرار گرفته. یعنی آن تجارب کوتاه هم باعث شده یک مقدار اعتمادبنفس برای این تجربه بزرگتر پیدا کنم و از طرفی هم میگویم اگر صدنفر هم به خاطر من کتابی را بشنوند، اتفاق خوبی است.
در نمایشهای الیور تویست و بینوایان با همه انتقادهایی که به آنها میشد اهمیت نقش تو در آن دو نمایش این بود که آواز میخواندی. این تجربهها را به عنوان یک بازیگر چطور کنار هم قرار دادی؟
به عنوان یک بازیگر تمام لذتم این است که بتوانم تجربه جدید کسب کنم. این کارهای موزیکال هم برای من تجربه جدیدی بود. شاید اولین بار که اولیور تویست به من پیشنهاد شد، من گفتم من که خواننده نیستم. ولی آنها به نمایش دیگری اشاره میکردند که در آن یک تیکه کوتاه میخواندم. من گفتم آن تجربه با با ارکستر خواندن خیلی فرق میکند و برای همین هم شرط گذاشتم که حتما یک مربی آواز بیاید و من چک بشوم و اگر اوکی صددرصد داد من به پروژه اضافه شوم. خدارا شکر این اتفاق افتاد و الان هم خیلی خوشحالم که آن را تجربه کردم. در نسخههایی که دیده بودم مدام احساس میکردم یک کاراکتری هست که یک نقشی را ایفا میکند و بعد موقع خواندن تبدیل به یک خواننده میشود. نه همه جا ولی خیلی جاها این را دیدم و من این را دوست نداشتم چون میگفتم همان کاراکتر باید این را بخواند.
به «مغازه خودکشی» برسیم. ژان تولی یک نویسنده است که قبل از اینکه نویسنده شود طراح و کاریکاتوریست بوده. یک جمله جالب دارد که میگوید من وقتی نتوانم یک شخصیت را بنویسم، شروع به طراحی میکنم و بعد از طراحی آن شخصیت میتوانم آن را بنویسم. فکر میکنم این یک امکان خوب است که احتمالا همه نویسندهها ندارند، از سوی دیگر ما وقتی «مغازه خودکشی» را میخوانیم با یک دکوپاژ سینمایی هم روبهرو هستیم. نظر تو چیست؟
واقعا وقتی رمان را میخوانید خیلی تصویرسازی خوبی دارد. فضای مغازه خیلی با جزئیات گفته شده و مدام به مرور تکمیل شده و آدمها را تو یواش یواش میشناسی و با آنها روبهرو میشوی و این حس کاریکاتورها در تمام طول کتاب همراه خواننده است. رمان خیلی دیوانهای است. دیوانه خوب. و به نظرم هر کسی که بخواهد این را به یک نمایشنامه یا فیلمنامه تبدیل کند باید دیوانهبازی بیشتری در آن به کار ببرد. ما در ضبط کتاب تلاش کردیم خیلی این اتفاق نیفتد که ذهن شنونده را خیلی نبندیم که راحت آن را تصور کند ولی وقتی داری یک کتاب را به فیلم تبدیل میکنی تصویر را میسازی و تخیل را مدام محدودتر میکنی. به نظرم وقتی موقعیت تو این است و برای همین باید درخور کتاب خیالپردازی کنی.
داور ایرانی به فینال جام باشگاه های جهان رسید
به گزارش وبسایت خبری پارسینه؛ گلاره ناظمی، داور ایرانی در رقابتهای فوتسال جام باشگاههای مردان جهان در تایلند حضور دارد. او به عنوان یکی از داوران در بازی فینال جام باشگاههای فوتسال مردان جهان در تایلند بین تیمهای آرژانتین و برزیل سوت خواهد زد. گلاره ناظمی داور زن ایرانی از طرف مسئولین برگزار کننده در دیدار فینال رقابتهای فوتسال جام باشگاههای جهان میان دو تیم «بوکاجونیورز» آرژانتین و «مگنوس» برزیل به عنوان داورانتخاب شد.
گلاره ناظمی، داور زن ایرانی که پیش از این نیز بارها با قضاوت های جهانی، نام خود را بر سر زبان ها انداخته بود این روزها در تایلند و در رقابت های فوتسال جام باشگاه های جهان حضور دارد و پس از قضاوت های فوق العاده ای که از خود به نمایش گذاشت در نهایت توسط مسئولان برگزار کننده این رقابت ها برای حضور در دیدار فینال این بازی ها بین دو تیم بوکاجونیورز آرژانتین و مگنوس برزیل انتخاب شد. او داور سوم بازی پایانی این تورنمنت خواهد بود.
ناظمی البته تنها داور زن حاضر در این بازی ها نبود و به غیر از وی یک داور خانم از روسیه به نام ایرینا نیز در این بازی ها حضور یافت که در دیدار بارسا برابر شنزن به عنوان داور دوم در کنار ناظمی حضور یافت.ستاره داوری فوتسال دنیا در اولین دیدار خود به عنوان داور اول به قضاوت دیدار دو تیم بارسلونا برابر شنزن چین پرداخت.
سراب سرانه پزشک مطلوب در ۱۴۰۴؛ انتظار بیش از ۳۰ ساله در صورت عدم افزایش «ظرفیت رشتههای پزشکی»
وب سایت خبری تحلیلی الف گزارش داد: کمبود پزشک در ایران در سایه بیتوجهی مسئولین در طول دهههای گذشته تبدیل به معضلی اساسی برای مردم شده است. با این وجود آمارها نشان میدهد با ادامه روند فعلی افزایش ظرفیتها در رشته پزشکی نمیتوان به حل این موضوع در آینده امید بست.
اواخر آبان ماه سال گذشته بود که در دوران وزارت قاضیزاده هاشمی، هیئت دولت سند درمان ایران ۱۴۰۴ را به تصویب رساند. برنامهای ۱۰ ساله برای مدیریت آینده درمان کشور که قرار بود با اجرای آن، دسترسی عادلانه به خدمات درمانی بهبود یابد و گام بلندی در راستای تحقق عدالت اجتماعی برداشته شود. همچنین از دیگر اهداف این سند، میتوان به حداقل رساندن مدت زمان دسترسی به این خدمات، بخصوص در مناطق محروم و در نهایت ایجاد توسعه پایدار در آن مناطق اشاره کرد.
وعده عمل نشده دولت برای افزایش پزشکان
تعداد پزشک در کشور به عنوان یک شاخص کمی در متن سند درمان گنجانده شدهاست. طبق برآورد این سند، تعداد کل پزشکان در ایران تا سال ۱۴۰۴ باید با تجربه رشدی ۱.۵ برابری به عدد ۲۰۶ هزار پزشک برسد. با احتساب این آمار، سرانه پزشک در ایران تا آن سال به ۲۳ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر خواهد رسید و از این لحاظ با فرض ثابت ماندن این آمار در دیگر کشورها با سرانه فعلی کشور ترکمنستان برابری کرده و از این نظر جایگاهی بالاتر از قرقیزستان و پایینتر از عربستان خواهد داشت.
این تعداد با توجه به اینکه در کشورهای گروه بیست به ازای هر ده هزار نفر بیش از ۲۰ پزشک داریم سرانه پایینی محسوب نمیشود اما از این منظر که در کشورهای پیشرو در حوزه سلامت، این شاخص بین ۳۰ تا ۵۰ است؛ این تعداد پزشک، برای رسیدن به نقطه مطلوب در حوزه سلامت کافی نخواهد بود. ضمن اینکه بدون شک با روند افزایشی جمعیت سالخورده کشور در دهههای آینده، نیاز به خدمات درمانی افزایش قابل توجهی پیدا خواهد کرد.
بحرانی به نام کمبود پزشک
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی (WHO)، ایران دارای سرانه نگران کننده ۱۱ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر جمعیت است. شرایط وقتی نگران کنندهتر میشود که بدانید این آمار نه تنها نسبت به سرانه کشورهای توسعه یافته، فاصله قابل توجهی دارد؛ بلکه در مقایسه با کشورهای منطقه نیز سرانه پایینی محسوب میشود. خوب است بدانید سرانه پزشک در ایران از کشورهایی مثل تاجیکستان، سوریه جنگزده و حتی فلسطین هم کمتر است و با توجه به هدف گذاری مسئولان برای تبدیل شدن به کشور برتر منطقه در این زمینه، رسیدن به این هدف، با روند موجود دست یافتنی نخواهد بود.
اما آمار فاجعه بار ایران در حوزه سلامت، تنها در تعداد خلاصه نمیشود بلکه از لحاظ نسبت پزشک عمومی به متخصص هم شرایط نامناسبی وجود دارد. در ایران از مجموع کل پزشکان، برخلاف تمام کشورهای پیشرو در حوزه سلامت، ۵۵ درصد را پزشکان عمومی تشکیل میدهند و تنها ۴۵ درصد باقیمانده شامل پزشکان متخصص میشود. درحالی که متخصصین باید سهم بزرگتری از جمعیت پزشکان را به خود اختصاص دهند. در این شرایط، صفهای طولانی مطبها و بیمارستانها خصوصا برای ویزیت پزشک متخصص، ویزیتهای چند نفره و عموما بسیار کوتاه، هزینه بالای درمان و همچنین دسترسی سخت مردم به خدمات درمانی بخصوص در مناطق محروم و کمتر برخوردار دور از انتظار نخواهد بود.
عبور از بحران با جهش ظرفیتی
تنها در صورتی میتوان به ایجاد عدالت در ارائه خدمات درمانی امیدوار بود که سرانه پزشک در کشور به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند و در کنار این افزایش، تعداد پزشکان عمومی نیز از پزشکان متخصص پیشی نگیرد. بدیهی است؛ اصلیترین راه افزایش تعداد پزشکان در کشور، افزایش ورودی آن یا همان ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی در کشور است.
همانطور که گفته شد، سرانه پزشک در ایران ۱۱ به ازای هر ۱۰ هزار نفر جمعیت است. یعنی ما در کشور چیزی حدود ۸۸ هزار پزشک فعال داریم. حریرچی، معاون کل وزیر بهداشت نیز سال گذشته در نشست خبری خود تعداد کل پزشکان در سال ۹۵ را حدود ۸۰ هزار نفر اعلام کرده بود۱. این در حالی است که سند درمان کشور، برای سال ۱۴۰۴ تعداد ۲۰۶ هزار پزشک را پیش بینی کرده است.
با یک جمع و تفریق ساده میتوان به این نتیجه رسید؛ برای رسیدن به تعداد پیش بینی شده در سند درمان، نیاز داریم به جمعیت پزشکان کشور، تعداد ۱۱۸ هزار نفر افزوده شود. حالا با توجه به ظرفیت پذیرش سالانه هفت هزار نفری رشتههای پزشکی که وزارت بهداشت تعیین میکند؛ میتوان پیش بینی کرد بیش از دو دهه تا رسیدن به نقطه برنامه ریزی شده در سال ۱۴۰۴ فاصله داریم در صورتیکه تنها ۶ سال تا سال ۱۴۰۴ زمان باقیست.
میتوانم مدیرعامل استقلال با همه چالشهایش شوم؛ مدیریت در چنین باشگاه بزرگی مایه افتخار است
وبسایت خبری مشرق در گفت و گو با سعید آذری، مدیرعامل پیشین ذوب آهن، نوشت: پیرو بروز پاره ای مشکلات در بخش مدیریتی باشگاه استقلال و استعفای معاونت ورزشی این مجموعه همچنین اختلاف نظرهایی که در این مدت میان سرمربی ایتالیایی این تیم با فتحی بر سر ویزای اقامت، مترجم، خرید بازیکن و مواردی از این دست بهوجود آمد شایعاتی پیرامون مذاکره پشت پرده با مدیرعامل سابق باشگاه ذوب آهن به گوش رسید.
سعید آذری درباره این شایعات، میزان صحت و سقم آنها و توانایی هایی که در خود برای احراز سمت مدیرعاملی باشگاه استقلال می بیند و از طرفی شناختی که از کار در چنین مجموعه ای دارد حرف زد.
وی ابتدا در این باره که آیا چنین موضوعی حقیقت دارد یا نه اظهار داشت: نمی دانم منابعی که این اخبار را منتشر می کنند از چه طریقی این موارد را مطرح می سازند ولی تاکنون با من صحبت خاصی در این زمینه نشده است و اصلا در جریان نیستم.
مدیرعامل پیشین باشگاه ذوب آهن در ارتباط با اینکه حتی از وزارت ورزش پیامک یا تماسی در ارتباط با ای موضوع داشته یا نه توضیح داد: کسی که قرار است برای چنین سمتی کاندید شود را که با پیامک خبر نمی کنند. ولی هیچ ابلاغ یا تماسی نداشتم.
آذری در این باره که اگر در همین باره با وی صحبتی انجام شود چه واکنشی خواهد داشت بیان کرد: کار کردن در باشگاه های بزرگ مانند سپاهان، استقلال، فولاد، پرسپولیس یا تراکتورسازی برای هر مدیرعاملی مایه افتخار است. کار کردن در باشگاهی به بزرگی استقلال ویژگی های زیادی دارد ولی واقعیتش این است که صحبتی با من نشده است.
این مدیر ورزشی درباره اینکه مدیریت در چنین باشگاه هایی با این تعداد مخاطب چه ویژگی هایی باید داشته باشد توضیح داد: برای مدیرعاملی باشگاه هایی مانند استقلال و پرسپولیس باید شاخصه های خاصی داشته باشید که فراتر از شاخصه هایی هستند که برای مدیرعاملی در باشگاه های دیگر نیاز است. قطعا انتخاب کنندگان مدیرعامل استقلال که همان مجمع و هیأت مدیره باشگاه هستند باید چنین شاخصه هایی را در فرد مورد نظرشان ببینند و بعد سراغش بروند. ولی باز هم می گویم تا این لحظه صحبت رسمی با من در این باره نشده است.
آذری در پاسخ به این پرسش که اگر صحبت رسمی صورت بگیرد چه پاسخی خواهد داشت تصریح کرد: ابتدا باید ببینم می توانم مثمرثمر باشم یا نه. ابتدا باید بتوانم خواسته های مجمع را برآورده کنم. بعد خواسته های هیأت مدیره و بعد خواسته های مخاطبان باشگاه که مردم هستند. آدم باید ببیند توانایی برآورده کردن چنین خواسته هایی را دارد یا نه بعد جواب بدهد.
حسین مرعشی: اصلاحطلبان از احتمال دیدار روحانی و ترامپ استقبال نکردند، چون منتظرند خبرهایی برسد؛ مخالفان روحانی، چون مسئولیتی ندارند تند موضع گرفتند
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز در گفت و گو با حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، آورده است: ایران و آمریکا در وضعیت جدیدی قرار گرفتند. به نظر می رسد رویکرد مقاومت جواب داد و آمریکایی ها حالا متوجه محاسبات غلط خود شدند. چینش معادلات براساس واقعیات میان تهران و واشنگتن کاری است که می خواهد با وساطت فرانسه انجام شود.
* جمع بندی این نیست که آمریکایی ها تحریم ها را کاهش می دهند
*بعد از صحبت آقای ظریف و مکرون در حاشیه نشست گروه جی۷، احتمال دیدار ترامپ و روحانی در نیویورک مطرح شد، یک زمانی شما معتقد بودید که آقای روحانی یک بار برای مذاکره با آمریکا در قالب ۱+۵ مجوز دریافت کرد و بعید است نظام مجوز دیگری به او بدهد. آیا همچنان همین دیدگاه را دارید؟
این طور نیست که رئیس جمهور جدای از مجموعه نظام تصمیم بگیرد. نظام مجموعه ای یکپارچه و به هم پیوسته ای است و حتما براساس مصالح عالی کشور تصمیماتی گرفته می شود که درباره آنها اجماع وجود داشته باشد. اختلاف نظر کارشناسی ممکن است در همه سطوح مطرح باشد ولی به هر حال تا الان جمع بندی این نیست که آمریکایی ها تحریم ها را کاهش می دهند. بدون کاهش تحریم ها امکان این دیدار وجود ندارد.
* سال گذشته بعد خروج آمریکا از برجام یا هنگام موضوع بررسی اف ای تی اف، شاهد آتش زدن برجام و نصب طومارهای بلند بالا در مجلس بودیم، به نظر شما چرا مخالفان و موافقان دولت محتاطانه نسبت به موضوع احتمال دیدار ترامپ و روحانی موضع می گیرند؟
آنها هم منتقد دولت هستند و مسئولیتی هم در قبال اداره کشور ندارند، هر حرفی می توانند بزنند. مخالفان دولت درباره احتمال دیدار روحانی و ترامپ خیلی تند حرف زدند چون مسئولیتی ندارند
*اما مخالفان و منتقدان جدی دولت هیچ واکنش تندی به مسئله احتمال دیدار روحانی و ترامپ نشان ندادند و خیلی نرم با قضیه برخورد کردند؟
خیر، برخورد نرم نداشتند، اتفاقا موضع فضاهای اصولگرایی علیه احتمال این ملاقات خیلی تند بود. علتش هم این است که مسئولیتی در قبال کشور ندارند، خیلی راحت حرف می زنند.
به حسن نیت آمریکایی ها تردید داریم
* چرا اصلاح طلبان مثل زمان برجام خیلی حامی نشان ندادند و استقبالی نکردند؟
چون مسئله ای اتفاق نیفتاده است. اصلاح طلبان از هر اقدام متکی به کار جمعی نظام که منجر به کاهش تنش در روابط ایران با غرب شود حمایت می کنند. البته ما هنوز به حسن نیت آمریکایی ها تردید داریم. منتظریم خبرهایی برسد که آمریکایی حاضرند از این اشتباه شان عدول کنند.
یک ملاقات به معنی روابط حسنه نیست
*برخی معتقدند در طول چهل سال گذشته اگر می خواست بین ایران و آمریکا رفع اختلافی شود، تا حالا اتفاق افتاده بود، امکان ندارد ظرف یک ماه طوری بین دو کشور روابط حسنه یا رفع تنش شود که روحانی و ترامپ در نیویورک با هم دست بدهند؟
نشستن و انجام یک ملاقات به معنی روابط حسنه نیست بلکه شروع دور جدیدی از مذاکرات است.
معاون وزیر بهداشت یک سوم مردم ایران چاق هستند/ ابتلای ۱۱ درصد ایرانیها به دیابت
شفقنا در گفتوگو با باقر لاریجانی، معاون وزیر بهداشت، آورده است: باقر لاریجانی ضمن بیان این مطلب در خصوص وضعیت شیوع بیماری های غیرواگیر در کشور، گفت: بیشترین چالشی که ما در کسور در حوزه بیماری های غیرواگیر کشور داریم به بحث چاقی مرتبط می شود، متاسفانه حدود یک سوم جمعیت ایران چاق هستند و تعدادی از این افراد افزایش وزن دارند یعنی هنوز به رنج چاقی حاد نرسیدند و تقریبا می شود گفت افراد نرمال در کشور ما زیر ۴۰ درصد هستند.
وی در ادامه تصریح کرد: چاقی یک مشکل جامع در کشور محسوب می شود که این موضوع مشکلاتی از نظر بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت و غیره را برای سلامت مردم ایجاد می کند.
نایب رئیس کمیته ملی بیماری های غیرواگیر وزارت بهداشت خاطر نشان کرد: ما در این وزارت خانه در حوزه بیماریهای غیر واگیر تلاش هایی را انجام می دهیم تا بتوانیم شرایط این بیماریها را کنترل شده پیش ببریم و به نظر می رسد استراتژی های ما در کشور یکی از استراتژی های خوب در سطح جهان برای مبارزه با بیماری های غیر واگیر است.
دکتر لاریجانی تاکید کرد: کم و بیش همه گروه های سنی در کشور ما درگیر معضل چاقی هستند اما در سنین متوسط یعنی بالاتر از ۲۰ سال تا حدود ۳۰ و ۴۰ سال بیشترین گروهی هستند که با این معضل مواجه هستند.
رئیس پژوهشگاه غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیان اینکه ایران یکی از کشورهایی است که شیوع چاقی در آن زیاد است، افزود: دلایل چاقی تقریبا در همه کشورهای دنیا مشابه است اما ما در یک برنامه بین المللی گزارشی از چاقی با کمک ۲۰ نفر از صاحب نظران دنیا تهیه و منتشر کردیم که بر اساس آن دلایل چاقی تقریبا جهانی است اما درکشور ما چاقی یکی از مسائل و چالش های اساسی است و به نظر می رسد تغذیه ناسالم، ژنتیک، فعالیت کم و غیره از جمله دلایل اساسی این معضل محسوب می شود.
معاون آموزشی وزارت بهداشت به نقش جنسیت در بروز چاقی اشاره کرد و گفت: جنسیت بر بروز چاقی نقش دارد ما در بین زنان بیشتر از مردان با پدیده چاقی مواجه هستیم.
دکتر لاریجانی در خصوص وضعیت بیماری های دیابت در کشور نیز تاکید کرد: حدود ۱۱ درصد ایرانی ها به دیابت مبتلا هستند، در واقع شیوع این بیماری در زنان ۱۱.۵ و در مردان ۱۰ درصد است.
رییس پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران تعداد مبتلایان به دیابت در کشور را بین ۵ تا ۶ میلیون اعلام کرد و گفت: دو سوم افراد دیابتی در مناطق شهری و تقریبا دو سوم آنان در سنین کار و بهره وری هستند. در واقع در دنیا هر شش ثانیه یک نفر براثر ابتلا به دیابت جان خود را از دست می دهد.
به گفته وی، در دنیا سالانه ۴ میلیون مرگ بر اثر ابتلا به این بیماری داریم که در ایران ۳۲ هزار نفر پیش بینی می شود. در واقع اگر دیابت کنترل نشود در دنیا در هر ۳۰ ثانیه یک قطع عضو براثر ابتلا به دیابت پیش می آید؛ یک سوم کل دیابتی ها دچار مشکلات چشمی هستند و مشکلات کلیوی آنها ۱۰ برابر یک فرد معمولی است.
سرمربی تیم ملی: کاراته در المپیک ناشناخته است؛ کسب سهمیه۲۰۲۰ سخت است
پایگاه اطلاع رسانی جماران در گفت وگو با شهرام هروی، سرمربی تیم ملی کاراته ایران، نوشته است: تیم ملی کاراته ایران از جمله تیم هایی است که شانس بالایی برای کسب سهمیه و البته مدال المپیک دارد؛ هرچند که همه می دانند کار بسیار دشوار است و تیم های دیگر برای بازی های مهمی به مانند المپیک با آمادگی کامل می آیند.
شهرام هروی سرمربی تیم ملی کاراته ایران در گفت وگو با خبرنگار ورزشی جی پلاس، درباره شرایط تیم ملی در راه کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۰ توکیو اظهار کرد: شرایطی که فدراسیون جهانی برای کسب سهمیه بازی های کاراته المپیک گذاشته به مانند یک ماراتن است. ماراتنی که برای ما از آسیایی اردن و تیر سال ۹۷ شروع شد و تا پایان سال ۹۸ هم ادامه دارد. اسفند ماه زمان کسب سهمیه به پایان می رسد و بازیکنانی که از طریق رنکینگ سهیمه می گیرند کاملا مشخص می شوند.
هروی سرمربی تیم ملی کاراته ایران درباره وضعیت کاراته کاهای ایران در رنکینگ جهانی گفت: شرایط سختی در رقابت های کسب سهمیه حاکم است با این حال ایرانی ها تا الان موفق بودند و به تلاش خود در این مسیر ادامه می دهند. تمام کشورها برای رسیدن به توکیو در حال تلاش هستند و تمام کاراته ها می خواهند بیشترین امتیاز ممکن را به دست آوردند.
او در ادامه صحبت های خود درخصوص اینکه تا چه زمانی تکلیف سهمیه های ایران مشخص می شود، اظهار کرد: این موضوع هم بستگی به نتایج کاراته کاهای ایرانی دارد و هم کاراته های خارجی. بنابراین نمی توان گفت که چه زمانی دقیقا معلوم می شود که کدام کاراته کای ایرانی به سهمیه المپیک رسیده است.
هروی گفت: مشخص نیست که در مسابقه های پیش رو هر کاراته کا چقدر امتیاز می گیرد و در کل شرایط کسب سهمیه در کاراته خیلی سخت است و قابل مقایسه با رشته های دیگر نیست.
سرمربی تیم ملی ایران با بیان اینکه شرایط کاراته در المپیک خیلی خاص است، گفت: شرایط بازی های المپیک ۲۰۲۰ و مخصوصا کاراته خیلی خاص است چرا که برای اولین بار این رشته وارد المپیک شده است. همان طور که وزیر ورزش اعلام کرد اگر توقع از کاراته بالاست به خاطر نتایجی ست که در رقابت های قبل رقم خورده است. در رقابت های جهانی عملکرد ایران خیلی خوب بود به همین خاطر توقع از ما بالا رفت. با توجه به کارنامه ای که داریم همه توقع دارند که بهترین نتایج را هم کسب کنیم.
چگونه شهردار تهران برنده جایزه بهترین مستند ایران شد؟!
تارنمای خبری تابناک گزارش داد: بیست و یکمین جشن خانه سینما یک حاشیه عجیب داشت و آن هم اهدای جایزه بهترین مستند بلند به اثری بود که تهیهکنندگیاش را پیروز حناچی بر عهده داشت و از قضا در زمان اهدای این جایزه، اساساً موضوعی که کمرنگ شد، کارگردان این مستند بود؛ اتفاقی که اسباب شگفتی را در پی داشت، چون معمولاً در دورههای پیشین نیز از این ظرفیت برای تقدیر از شهرداران یا دیگر مسئولین استفاده میشد تا آنها با خانه سینما همراه باشند، ولی اینکه یک جایزه فنی به شهردار تهران اهدا شود، اتفاق قابل تأملی است!
به گزارش «تابناک»؛ «از همکارانم در خانه سینما تشکر میکنم و یادی میکنم از سیف الله داد که بنیانگذار این برنامه بودند. فیلم زمستان است از آنجایی ساخته شد که من در سفری به خیابان استقلال ترکیه رفتم، به این نتیجه رسیدم که این تجربه را تکرار کنم چرا که ما هم خیابان لاله زار را داریم که قدیمیترین خیابان تهران است. تلاش بر این بود که به ارزشهای شهرمان اشاره کنیم و تلاش بر این است که این خیابان را به شخصیت اصلی خودش که زمانی درگاه تجدد کشور بود برگردانیم.» این مونوگ پیروز حناچی شهردار تهران پس از دریافت جایزه بهترین مستند در بیست و یکمین جشن بزرگ سینمای ایران بود.
همان گونه که مشخص است، حناچی خود را یکی از اهالی خانه سینما میداند و سینماگران را همکارش خطاب میکند و حالا با اهدای این جایزه فنی به او در قامت تهیه کننده یک مستند بلند، شاید پربیراه نیز نگفته باشد. برخورداری از برخی کرسیهای خاص نظیر شهرداری تهران کلید هر دری و مجوز ورود به هر جمعی است و بنابراین شاید اگر حناچی مستند میساخت و چنین جایزهای نمیبرد، باید شگفت زده میشدیم اما اساساً کارگردان این مستند کیست و چرا به گونهای رفتار شد انگار این فیلم توسط حناچی ساخته شده است؟!
«زمستان است» مستندی با موضوع خیابان لاله زار تهران که هشتاد و پنج دقیقه ساخته شده، اثر مهرداد زاهدیان مستندساز باسابقه کشورمان است. زاهدیان درباره دلیل انتخاب این موضوع گفته بود: «من علاقه مندی زیادی به موضوعات و لوکیشن های شهری دارم و از آنجا که مستند قبلی من درباره میدان توپخانه بود و خیابان لاله زار که پتانسیل های زیادی به لحاظ موقعیت و فضای شهری دارد، در امتداد این میدان واقع شده است، نظر من را به خود جلب کرد. به همین دلیل سراغ این موضوع رفتم.»