تیم ملی فوتبال ایران در چارچوب رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و جام ملت های ۲۰۲۳ چین باید سه شنبه هفته آینده در هنگ کنگ به مصاف تیم ملی این کشور برود.
در همین رابطه گفت و گویی را با «اصغر شرفی» انجام دادیم. کسی که در حساسترین بازی تاریخ ایران و هنگ کنگ در جام ملتهای آسیای سال ۱۹۶۸ میلادی در تهران عضوی از تیم بود.
از بازی سال ۱۹۶۸ صحبت کنید. دیداری که به نوعی حساسترین مسابقه ایران و هنگ کنگ در طول تاریخ بوده است.
بله. جام ملتهای آسیا بود و مسابقات در ایران برگزار میشد. فوتبال ما تازه سر و شکل درستی به خود گرفته بود و تیم نظم و انضباط داشت. بازی افتتاحیه مقابل همین تیم هنگ کنگ بود. متاسفانه در بیرون از تیم، شرایط جالبی حکمفرما نبود و جریاناتی وجود داشت که ما نتیجه نگیریم. یک سری از طرفداران تاج سابق و پرسپولیس دوست داشتند بازیکنان تیمهایشان در ترکیب اصلی باشند و برنمیتابیدند که نفراتی چون من که عضو این ۲ تیم نبودم در زمین باشم. برای تیم پاس بازی میکردم. مثل الان هم نبود که بازیکنان هزار رنگ داشته باشند. ما روی اصول خود بودیم و پا پس نمیکشیدیم.
همه انتظار داشتند که ما بازی را به راحتی ببریم، اما ماجرا به شکل دیگری رقم خورد در مورد این مساله هم توضیح دهید.
دقیقا همینطور است. ورزشگاه امجدیه مملو از جمعیت بود و مردم حتی روی نردهها نشسته بودند. فکر میکردند هنگ کنگ تیم بسیار ضعیفی است و ما باید با شش یا هفت گل بازی را ببریم. به همین دلیل بعد از گذشت چند دقیقه که گل نزدیم صدای مردم درآمد و فشار روی ما افزایش پیدا کرد. تا اینکه در دقیقه ۳۰ داور مالزیایی برای ما پنالتی گرفت.
همان پنالتی معروف که شما زدید و آن شعار برایتان ساخته شد؟
بله متاسفانه. بگذارید به اتفاقات روز قبل از بازی اشاره کنم. ما تمرین سبکی در زمین شماره سه شهباز برگزار کردیم. محمود و محمد بیاتی که هدایت تیم ملی را به عهده داشتند بعد از پایان عرق گیری، از من و سه چهار بازیکن دیگر خواستند که بمانیم تا تمرین پنالتی کنیم. تنها کسی بودم که تمام پنالتیهایم گل شد. محمودخان رو به من کرد و گفت فردا اگر پنالتی شد خودت باید بزنی و قبول کردم. همان موقع بود که متوجه شدم در ترکیب اصلی هستم. باورم نمیشد، چرا که دفعه اول بود فیکس میشدم. وقتی داور پنالتی گرفت ترسیدم به سمت توپ بروم؛ ایستادم و از دور نگاه کردم. جالب این بود که بقیه بچه ها جرات نداشتند توپ را بردارند.
پنالتی از دست رفت.
دوست نداشتم زننده آن ضربه باشم و حس خوبی نداشتم. شاید هم گلر آنها شناسایی کرده بود که چگونه پنالتی میزنم. همیشه بدنم را به سمت چپ دروازهبان متمایل میکردم اما ضربهام را به سمت راستش میفرستادم. اما این بار پاهایم لرزید و آرام شوت کردم. نوک انگشت دروازهبان هنگ کنگ باعث شد توپ گل نشود. یک عده دلشان میخواست ما بازی را ببازیم و حسابی خوشحال شدند. نمیدانم چه طور شد که در چند ثانیه به یک باره ورزشگاه دم گرفت و همه شعار دادند «ای داد و بیداد، شرفی پنالتیو دست گلر داد.» نیمه اول تمام شد و به رختکن آمدم. گفتم بازی نمیکنم. واقعا روحیهام از دست رفته بود. با این حال محمودخان نصیحتم کرد. وقتی حرف میزد نمیشد سرپیچی کنی، چرا که قرص و محکم بود. اما من دیگر آن «اصغر شرفی» همیشگی نبودم. بازی با هنگ کنگ در مسیر فوتبالی من هم تاثیر منفی گذاشت و هیچ وقت فراموش نمیکنم. در نیمه دوم «همایون بهزادی» و «علی جباری» گل زدند و بازی را بردیم.
حالا واقعا تیم هنگ کنگ باکیفیت بود یا شما چون تحت فشار بودید نتوانستید بیش از ۲ گل بزنید؟
تیم خوبی نبودند، اما نیاز به زمان داشتیم. چون تحت فشار بودیم نمیتوانستیم بازی همیشگی را انجام دهیم. توپهایمان هم به گل تبدیل نمیشد. آنها فقط دفاع میکردند و از سوی دیگر، فضای ورزشگاه متشنج بود. فردای آن روز «محمود بیاتی» با کیهان ورزشی مصاحبه کرد و دفاع جانانهای از من داشت. او گفت مسوولیت پنالتی با من است و خودم خواستم شرفی پشت توپ بایستد. ما در نهایت قهرمان آن مسابقات شدیم.
حالا دوباره باید با هنگ کنگ بازی کنیم. آقای شرفی به نظرتان آنها باز هم مانند گذشته مقابل ایران شکست میخورند؟
هنگکنگیها هیچ وقت هم قد ما نبودند، ولی باید بدانیم فوتبال با نتیجه صفر بر صفر شروع میشود. تیمی که ضعیفتر است کار را با نتیجه پنج بر صفر شروع نمیکند و همه چیز به شرایط مسابقه بستگی دارد. آنها حریف ما نمیشوند و به امید خدا شاگردان ویلموتس کارشان را با برد شروع میکنند و راحت برنده میشوند.
از ویلموتس صحبت کردید. شما نسبت به کی روش انتقادات زیادی داشتید. نظرتان درباره سرمربی جدید تیم ملی چیست؟
به عنوان یک ایرانی کیروش را دوست داشتم و رفتار او مطابق با شخصیت فدراسیون فوتبال بود. مطمئن باشید اگر صفایی فراهانی یا دادکان رئیس فدراسیون بودند او را ادب میکردند و اجازه نمیدادند که پروازی باشد. کیروش حرفهای و زرنگ بود؛ او برای ما ۲ دسته گل درست کرد و رفت. در حالی که میتوانست ۲ گلدان درست کند. فرق دسته گل و گلدان در این است که دسته گل بعد از چند روز میخشکد و از بین میرود اما گلدان ریشه در خاک دارد و به این راحتی از بین نمیرود. از ویلموتس هم شناختی ندارم و باید زمان بگذرد. تیم ملی ما با این بازیکنانی که دارد و حمایتی که میشود باید نتیجه بگیرد و امیدوارم که این سرمربی بلژیکی در کارش موفق باشد.