تهران- ایرنا- هوشنگ مرادی کرمانی با اینکه ادعای سبک سازی ندارد اما در آثار وی رئالیسم خاصی وجود دارد که با پارامترهای نقد ادبی سنجیده نمی شود، به طوری که کارهایش از نظر واقع گرایی به آنتوان چخوف نزدیک است و شوخ طبعی هایش به کرت ونه گات پهلو می زند. مرادی کرمانی نه به چخوف و نه به ونه گات توجهی ندارد و سبک خاص قصه نویسی خودش را یعنی ساده نویسی توام با صفا و صمیمیت دارد.

 به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ معتقدم نویسنده مانند بوکسور و فوتبالیست و ... یک دوره‌ای دارد و تمام می‌شود؛ دوره من تمام شده و دیگر نمی‌خواهم بنویسم، البته اگر بتوانم. این جملاتی  است که هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده برجسته معاصر در نمایشگاه کتاب امسال بیان کرد و به نوعی طرفداران خود و دوستداران ادبیات را شگفت زده و شوکه کرد.

مرادی کرمانی از ۱۳۵۰ خورشیدی تاکنون، یعنی نزدیک نیم سده در حال خلق آثار داستانی برای نسل‌های مختلف بوده است؛ از معصومه در ۱۳۵۰ خورشیدی تا آخرین اثرش، قاشق چای‌خوری که در نمایشگاه امسال رونمایی شد. نخستین مخاطبان آثار او حالا کتاب‌های او را برای بچه‌هایشان می‌خرند!  این که یک نویسنده حدود ۵۰ سال برای نسل‌های مختلف بنویسد و همچنان محبوب باشد، کاری است که تنها از عهده امثال مرادی کرمانی برمی‌آید.

وی در جهان هم چهره‌ای شناخته شده است و از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان در دنیا به شمار می‌رود. مرادی کرمانی ۲ بار در ۱۹۸۶ و ۲۰۱۴ میلادی نامزد دریافت جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن شد و در ۱۹۹۴ میلادی جایزه کتاب کودکان و نوجوانان اتریش را دریافت کرد. همچنین بسیاری از آثار مرادی کرمانی به زبان‌های آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، هلندی، عربی، اسپانیایی و... ترجمه شده‌اند.

شاید هوشنگ مرادی کرمانی تنها نویسنده ایرانی باشد که آثار اقتباس شده از داستان‌هایش از جمله قصه‌های مجید، مهمان مامان و گوشواره شاخص از کار درآمده‌اند. از دیگر ویژگی‌های بسیاری از داستان‌های مرادی کرمانی، پررنگ بودن عناصر اقلیمی و بومی بودن و نیز زبانِ عوام فهمِ خواص پسند آن‌هاست. دیگر این که او برای خلق آثارش از جان مایه می‌گذارد تا جایی که به گفته خودش یک داستان کوتاه را پنج بار از نو نوشته است.

هوشنگ مرادی کرمانی سال گذشته نیز نامزد جایزه آسترید لینگرن ۲۰۱۸ شده است. آثار وی عبارتند از چکمه، خمره، مهمان مامان، نخل، کوزه، مثل ته خیار، بچه‌های قالیباف، مشت بر پوست، تنور، هوشنگ دوم، نازبالش، نه تر و نه خشک، مثل ماه شب چهارده، لبخند انار و قصه‌های مجید. هوشنگ مرادی کرمانی که سال گذشته از او به عنوان چهره ماندگار تقدیر شد، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با ۱۶ شهریور سالروز تولد هوشنگ مرادی کرمانی به واکاوی عنصر طنز در مهمترین ترین نوشته های وی پرداخته و نقش آن را در برجسته شدن و محبوب شدن این آثار بررسی کرده است.

قصه‌های مجید
یکی از آثار مهم و طـنزآمیز ایـن‌ نـویسنده قصه‌های مجید است؛ این اثر مجموعه‌ داستان‌های به ظاهر جداگانه‌ای است که‌ به‌ ویـژه مـیان نخستین و آخرین آن‌ها پیوند معنی‌داری‌ دیده می‌شود که‌ توجه‌ خواننده را از طنز داستانی‌ و حـوادث زنـدگی یـک پسر بچه‌ نیمه روستایی به ابعاد گسترده‌تری سوق می‌دهد که یکی‌ از آن‌ها اشاره بـه زنـدگی‌ خود نویسنده‌ و تلاقی‌ شخصیت او با مجید دارد. به سخن دیگر، خاطرات مجید و نـویسنده درهـم تـنیده شده است. قصه‌های مجید، دربرگیرنده‌ ۹۳ داستان‌ است‌ و هرکدام از آن‌ها موضوعی مشخص را دنبال‌ می‌کند. شـخصیت‌ اصـلی‌ داستان‌ها یعنی مجید، پسرک‌ بازیگوش، لاغر، عاشق کتاب و گریزان از ریاضی است که بـه‌ هـمراه بـی‌بی، مادربرزگ مهربانش زندگی می‌کند و همیشه‌ با خراب‌کاری‌هایش‌ جان او را به لب می‌رساند. مهم‌ترین‌ ویژگی‌ قصه‌های‌ مجید، در نـوع‌ تـوصیف‌های انـتزاعی و تک‌گویی‌ روبه‌رو آن است. به عبارت دیگر مجید بیش از آن‌که گفته باشد بـا تـوصیف‌هایش‌ ماجراها را نشان داده و زبان خاص و لحن‌ طنزآمیز در این اثر به تناسب ساختاری و غنای آن کمک کـرده و مرادی کرمانی در این اثر بیش‌ترین بهره را از طنز و تکنیک‌های آن برده است و به گـونه‌ای کـه می‌توان‌ آن‌ را طنزآمیزترین کار وی دانست.

یکی از ویژگی‌هایی که در بیش‌تر داسـتان‌های(قـصه‌های مجید) می‌بینیم شگرد پایان غیر منتظره است. نمونه‌ دیگری‌ از طنزپردازی کرمانی در داستان‌های مجید، نوع نقشه‌های طنزآمیزی است که مجید برای اشخاص یا حیوانات‌ مـی‌کشد کـه این نمونه را زیر عـنوان طـنز موقعیت دسته‌بندی می کنند، کاربرد لغات‌ و اصطلاحات‌ محاوره‌ و فرهنگ عامه، گویش محلی(که‌ بیش‌ترین‌ کاربرد آن را در بچه‌های قالیباف‌خانه داشته و باعث باورپذیری آن شده است.)، اشعار محلی و قومی‌ (که در خدمت زبان طنزآمیز نویسنده هـستند)، بـه‌ کارگیری‌ توصیف‌های گوناگون برای‌ تأکید و تقویت زبان و طرح داستانی، واج‌آرایی، سجع و جناس و تکرار جهت ایجاد اطناب هنری، کاربرد فراوان ضرب المثل‌ها و...اشاره کرد. مجید به عنوان نماد مدرنیته‌ و بی‌بی‌ بـه‌ عـنوان‌ نماد سـنت، مدام باهم در حال کشمکش و بحث و گفت‌وگو هستند و همین بحث‌ها به نوعی یکی از عوامل ایجاد موقعیت‌های طنزآمیز در داسـتان است.

براساس مجموعه داستان‌های قصه‌های مجید، یک مجموعه تلویزیونی به همین نام و به کارگردانی کیومرث پوراحمد ساخته شده‌است. این مجموعه شامل ۹ قسمت بود که در ۱۳۷۱ خورشیدی، عصرهای جمعه از تلویزیون پخش می‌شد و بینندگان فراوانی داشت و محبوبیت زیادی در بین کودکان و نیز بزرگسالان پیدا کرده بود. علاوه بر ۹ قسمت مجموعه تلویزیونی فوق، ۲ فیلم هم از قصه‌های مجید به نام‌های شرم و صبح روز بعد به وسیله کیومرث پوراحمد ساخته شد. در سال ۱۳۷۲ خورشیدی کیومرث پوراحمد فیلم دیگری به نام نان و شعر بر اساس داستانی از قصه‌های مجید ساخت.

خمره

دیگر اثـر طـنزآمیز مـرادی خمره است؛ این داستان جوایز ملی و بـین المـللی فراوانی را از آن خود کرده است و در آن ماجرای معلمی روایت‌ می‌شود که برای تأمین آب‌ آشـامیدنی دانـش‌آموزانش در یک روستا با مشکل روبـه‌رو شـده است و آنچه داسـتان را بـه پیش می‌برد، خمره(ها) یی‌ اسـت‌ کـه به شکلی اغراق‌آمیز و شبیه‌ یک‌ موجود جاندار و هوشیار آب را در خود نگه نمی‌دارند و بـا مـشکلاتی که برای آن(ها) پیش می‌آید، طـرح‌ داستان شکل می‌گیرد. طـنز و مـطایبه در این‌ اثر به ۲ شکل‌ دیـده‌ مـی‌شود؛ یکی در شوخی‌ها و جمله‌های خنده‌داری است که اشخاص داستان به کار می‌برند(برای نـمونه‌ در بـخشی از داستان که قرار است بـچه‌ها بـرای چـسباندن خمره‌ شکسته و بـرای کـار دستی‌ تخم‌مرغ‌ ببرند، پدر یـکی از بـچه‌ها به او می‌گوید: این دیگر از آن حرف‌هاست که بابت بردن تخم‌مرغ نمره بدهند! اگر قرار اسـت بـرای تخم‌مرغ نمره بدهند باید مرغ‌ نـمره‌ی ۲۰ بـگیرد که آنچنان تـخمی کـرده نه تو و دیـگری طنز موجود در ساختار و کلیت داستان است که گویی‌ لجاجت خمره(ها) در خراب شدن و نگه نـداشتن آب زمـینه‌ای فراهم‌ می‌آورد تا رفتارهای خرافی و بـاورهای نـادرست مـردم‌ یـک روسـتا نقد شود.


مـهمان مـامان

مـهمان مـامان نیز از آثار طنزآمیز مرادی کرمانی ‌به شمار می آید؛ این اثر حکایت محرومیت‌ها و کمبودهاست که با زبانی نـسبتا طـنزآمیز پرداخـت شده‌ است. مخاطب‌ رد پای‌ کمبودها و کم داشـتن‌ها را در جـای‌جای زنـدگی آنها احـساس مـی‌کند و هم‌چنین نقش‌ سنت‌ها را در پنهان کردن این کمبودها از دیگران به ویژه مهمان.

در این‌ اثر، شوخی‌ها، جمله‌ها، موقعیت‌ها و اغراق‌های خنده‌آور موجود در قصه‌های مجید و خمره دیده نمی‌شود و طنز و مـطایبه چندان آشکار نیست و در لایه‌های پنهان‌تر آن دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که این طنز را می‌توان در تضاد میان‌ کنش‌ها و رفتارهای پدر و مادر خانواده با مهمانانشان دید. پدر در این داستان با مهمان‌ بیش از اندازه خودمانی و راحـت اسـت و مادر برعکس او بیش از اندازه مبادی آداب و تعارفی‌ و حساس‌ است و همین موضوع زمینه‌ طنزی پنهان را در ساختار اثر پدید می‌آورد.

از روی این کتاب فیلمی هم به همین نام (مهمان مامان) و با کارگردانی داریوش مهرجویی در ۱۳۸۲ خورشیدی ساخته شده‌است که در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت ۱۰ سیمرغ بلورین شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد.

مربای‌ شیرین

مرادی کرمانی پس از مهمان مامان و  یک بار دیگر در داستان مربای‌ شیرین فـاصله گـرفتن از فضای‌ روستایی‌ و نیمه روستایی آثارش را تکرار می‌کند. وی در این داستان موضوع بسیار ساده‌ای مانند باز نشدن در شیشه‌ مربا را با استفاده از تکنیک بزرگ‌نمایی و بیانی طـنزآمیز موضوع‌ داستانی‌ برای مخاطب نـوجوان قـرار داده است. از آن‌جا که در داستان‌های این نویسنده شاهد حضور چندین عنصر ثابت‌ مانند فضای روستایی یا نیمه روستایی، تک فرزندی، یتیم بودن شخصیت‌ها یا زنـدگی‌ بـا یکی از والدین به‌ جـای‌ هـر دو، فقر و تنگدستی و طنز هستیم، در مقایسه با آثار دیگر، نویسنده در این اثر دست به نوعی هنجارگریزی می‌زند.

نخستین موضوع‌ همان‌گونه‌ که‌ گفته شد، آفریدن داستان در فضایی شهری با مشکلات‌ آن است. مـطلب دیـگر این‌ هنجارگریزی در شخصیت اصلی داستان است؛ اگر مریم کودک دیروز، در برابر انتقاد و تمسخر زن‌های‌ روستایی‌ از نان پختن یک مرد(پدرش) مجبور به تسلیم شد و خود، در سن و سالی نامناسب برای بستن دهـان دیـگران به تـجربه‌ خطرناکی دست‌ زد، اگر مجید، کودک ساده‌ی‌ دیروز در پی چند و چون به کرسی نشاندن حرف خود نبود و با نـگاهی‌ هراسان‌ به تسبیح معلم خیره می‌ماند و جواب‌های جدول ضرب روی زبانش یـخ مـی‌زد، جـلال امروز از این‌گونه‌ نیست.

جلال شخصیت اصلی داستان با شخصیت‌های داستانی دیگر این‌ نویسنده‌ متفاوت‌ به نظر می رسد؛ چـون ‌مـرادی کرمانی این شخصیت را نزیسته و تجربه نکرده اما محیط و مکانی‌ روستایی‌ و افراد روسـتانشین جـزیی از زنـدگی او هستند. داستان با طنزی امروزی‌ و صحنه‌های مبالغه‌آمیز در حال‌ حرکت‌ است. راوی نویسنده است و چون دیگر آثـار او، زبانی تصویری و متمایل به فیلم‌نامه‌ دارد. تکنیک‌ غالب بر این اثر بزرگ‌نمایی، مبالغه و اغـراق و استفاده از عبارت‌هایی است کـه مـوقعیت‌هایی طنزآمیز می‌آفریند. البته در کنار این شگردها که در روساخت اثر جریان دارد، آن‌چه اجزای‌ این‌ اثر را به هم پیوند می‌دهد و در لایه‌های پنهان‌تر اثر دیده می‌شود، انتقاد از رفتارها و کنش‌های‌ شکل‌گرفته‌ ناپسند در جامعه است؛ یـکی به رسمیت نشناختن دیدگاه و نظر کودکان و نوجوانان‌ است‌ و به‌ نظر می‌رسد درون‌مایه‌ این اثر به رسمیت شناختن حق اعتراض و گرفتن حق برای همه‌ افراد به‌ ویژه‌ برای کودکان و نوجوانان باشد کـه در آغـاز افراد بزرگ‌سال آنان را جدی‌ نمی‌گیرند و دیگری انتقاد از یک کلاغ چهل کلاغ کردن، شایعه‌سازی، تهمت‌زدن‌های بی‌دلیل به یکدیگر، رعایت نکردن حقوق‌ دیگران‌ و ... باشد. جابه‌جایی ارکان جمله(تقدیم یا تکرار فعل)، کـاربرد مـحاوره لغات و افعال، حذف‌ حرف اضافه برای تأکید بر واژه، جناس‌ و تکرار فعل‌ برای ایجاد اطناب طنزآمیز از جمله صنعت‌های‌ رایج‌ در این اثر هستند.

از روی این کتاب فیلمنامه ای هم به همین نام (مربای شیرین) به وسیله فرهاد توحیدی نوشته شده و فیلم آن با کارگردانی مرضیه برومند در ۱۳۸۰ خورشیدی ساخته شده است.

لبخند انار

لبخند انار از دیگر آثار طنزآمیز این نویسنده اسـت؛ در ایـن اثر که مجموعه‌ای از چند داستان محسوب می شود، طنزآمیزترین‌ داستان‌ لبخند انار است. آن‌چه این داستان‌ را خواندنی‌ ساخته، اغراق شخصیت‌ها در مطلوب پنداشتن کتک و فلک در دوران تحصیل‌ است، به گونه‌ای که هریک از آنـان‌ در ایـن‌ باره بـر دیگری سبقت‌ می‌جویند و می‌کوشند، چـنین وانـمود کـنند که‌ تنها دلیل رشد و ترقی آنان کتک‌ها و فلک‌های مدیر مرحومشان، آقای دباغ است اما در پایان‌ پس از اجرای پانتومیم یکی‌ از شاگردان‌ قدیم تـا حـدی‌ ایـن‌ موضوع دگرگون می‌شود و سخنان‌ همسر مدیر و فرزند او تـناقض‌های آشـکاری را روشن می‌سازد.

یکی از مسائلی که بیش‌تر به‌ جنبه‌های‌ طنز داستان کمک می‌کند، گفته‌های یکی‌ از شاگردان است‌ که‌ می‌گوید: جـوری شـده بـود که‌ هر که بیش‌تر کتک‌ می‌خورد، محبوب‌تر و به اصطلاح قهرمان‌تر از دیـگران بود. حتی دبستانی‌ها هم دیگر از کتک نمی‌ترسیدند و بچه‌هایی که کتک می‌خوردند، احساس‌ افتخار و قدرت‌ بیش‌تری‌ می‌کردند.  هـمین فرد که دانش‌آموز درس‌خوانی است و تاکنون از دست مدیر کتک نخورده، بـه عـمد کاری‌ می‌کند تا فلک شود و رفتار او پس‌ از فلک‌ شدن‌ چنین‌ است، سرم‌ را بالا گرفتم و مثل قـلی‌پور قـهرمانانه از جـلوی چشم‌ بچه‌ها رد شدم و رفتم توی صف، انگار دنیا را فتح کرده بودم. البـته اغـراق بیش از اندازه در شوق فراوان این شاگردان دیروز که حالا همه بیش از ۵۴ سال دارند، در پایـان داسـتان نـیز تمامی ندارد و پس از اعلام مجری برای این‌که قرار است یک‌ نفر خاطی به دلیل یـادآوری خـاطره‌ آن سال‌ها فلک شود، همه اعلام آمادگی‌ می‌کنند و اصرار دارند که حتما فلک شـوند. هـرچند ایـن اغراق به طنز موجود در اثر کمک می‌کند اما تا حدی آن را سطحی می‌کند.

تـنور

در مجموعه داسـتان تـنور این نویسنده به ویژه در داستان‌های سنگ اول، شیر، رضایت‌نامه، نقاشی، بوی‌ پلو و تـنور می توان بـرخی تـکنیک‌های طنز مانند بزرگ‌نمایی و اغراق و مبالغه و طنز موقعیت را دید. نویسنده در این کتاب از اتفاقات روستا و کودکانش می‌نویسد. از ویژگی داستان‌های این مجموعه مانند تمام آثار هوشنگ مرادی کرمانی، می‌توان به فضای ساده و صمیمانه روایت داستان اشاره کرد.

تنور یک مجموعه داستان کوتاه به شمار می آید که در ۱۳۹۲ خورشیدی برای نخستین بار چاپ شده و تا ۱۳۹۷ خورشیدی به چاپ نوزدهم رسید.

آن‌چه‌ می‌توان با بررسی آثار طنزآمیز مرادی‌ کرمانی برآن تـأکید کـرد ایـن است که به‌ نظر می‌رسد میان طنز کودک‌ و بزرگ‌سال‌ تفاوت‌هایی دیده می‌شود؛ اگر در طـنز بـزرگ‌سال‌ مخاطب در پس‌زمینه‌ طنز انتقاد را می‌بیند در گستره‌ طنز کودک و نوجوان نباید در پی وجود انـتقاد بـود، چـون در طنز کودک‌ چه‌ بسا همین‌که کنش‌ رفتاری، عبارت و کلامی‌ یا موقعیتی خنده‌ را بر لب مـخاطب نـشاند، بس است و مخاطب از این خنده احساس لذت می‌کند. البته این موضوع به هیچ وجـه بـه‌ مـعنای‌ نبود انتقاد در طنز کودک نیست‌ و همان‌گونه‌ که‌ در آثار مرادی کرمانی نیز نشان‌ داده شد، در بسیاری از مـواقع نـویسنده توانسته افزون بر ایجاد شادی و خنده در مخاطب او را به‌ درنگ نیز وادارد و انتقادی را مـطرح سـازد. هـم‌چنین‌ با درنگ‌ در آثار و گستره‌ کار طنزپردازی مرادی کرمانی، به این نکته پی می‌بریم که طنز وی طـنزی گـزنده، تـند، عصبی‌ و همراه با نفرت و کینه‌جویی نیست، بلکه طنزی ملایم و نسبتا تلخ‌ اسـت و رونـد بهره‌گیری مرادی کرمانی از طنز برای تحقیر و تمسخر دیگران نیست؛ بلکه خنده‌ ناشی از طنز کرمانی در اثر تـرحم و دلسـوزی مخاطب نسبت به شخصیت داستان‌ است. می‌خنداند اما نه‌ خنده‌ای از سر بـی‌دردی و تـفریح بلکه خنده‌ای همراه با تفکر، عبرت و درنـگ.

او با داسـتان‌هایش راه را طی کرده و تـصمیم را بـه مـخاطب واگـذاشته است‌ تا درباره‌ واقعیت موجود تصمیم‌گیری کند. تکنیک‌های طنزی که کرمانی به کار می‌برد تا از یک‌نواختی آثارش‌ جلوگیری‌ کند، فراوان‌اند اما او از چندین تکنیک بیش‌تر کمک می‌گیرد. بزرگ‌نمایی(مـبالغه و اغراق)، کوچک‌نمایی، موقعیت‌های طنزآمیز، دیالوگ و لحن طنزآمیز شخصیت‌ها، مقایسه و تشبیه، انواع بازی‌های زبانی-بیانی  از جمله عوامل طنزساز در آثار مرادی کرمانی به حساب می آید.  

فهرست منابع

توکلی، زهرا. (۴۸۳۱).بررسی آثار هوشنگ‌ مرادی‌ کرمانی. پایان‌نامه‌ی کـارشناسی ارشـد دانشگاه شهید بهشتی تهران.

جوادی، حسن. (۲۸۳۱).تاریخ طنز در ادبیات‌ فارسی. تهران‌:کاروان.

حاجی نصر اللّه، شکوه. (۶۸۳۱). «سبک مرادی کرمانی از قصه‌های مجید تا لبخند انار». پژوهش‌نامه‌ ادبیات کودک و نوجوان، شماره‌ ۳۳ و ۴۳، صص ۹۱۱-۱۴۱.

حـافظ، شـمس الدین محمد. (۲۷۳۱‌).دیوان حافظ. تهران:صفی علی شاه.

دهقانیان، جواد. (۶۸۳۱).بررسی محتوا و ساختار طنز در نثر مشروطه. پایان‌نامه‌ دکتری دانشگاه شیراز.

سلاجقه، پروین. (۰۸۳۱).صدای خط خوردن مشق. تهران:معین.

سـعیدی، مـهدی. (۱۸۳۱).تحلیل ساختاری و مضمونی طنز در کتاب‌های صابری فومنی‌ و... و. تهران:دانشگاه تربیت‌ مدرس.

سیدآبادی، علی اصغر. (۲۸۳۱). «در باب‌ آن‌چه مرادی‌ را از دیگر نویسندگان متمایز می‌کند».پژوهش‌نامه‌ ادبیات‌ کودک‌ و نوجوان، شماره‌ ۴۳ و ۳۳، صص ۲۴۱- ۷۴۱.

صلاحی، عمران و بـیژن اسـدی‌پور. (۴۸۳۱‌).طـنزآوران امروز ایران. تهران‌:مروارید.

کاشفی خوانساری، علی. (۹۷۳۱).چهره‌های‌ ادبیات‌ کودکان و نوجوانان. تهران:روزگار.

کریمی حکاک، احمد. (۹۵۳۱). «گفتاری در طنز».لوح، دوره‌ جدید، ۲ مـرداد.

مـرادی کـرمانی، هوشنگ. (۱۸۳۱‌).قصه‌های‌ مجید. تهران:معین.

مرادی‌ کرمانی، هـوشنگ. (۲۸۳۱).بـچه‌های قالی‌باف‌خانه. تهران‌:معین.

مرادی کرمانی، هوشنگ. (۷۷۳۱).مربای شیرین. تهران:معین.

مرادی کرمانی، هوشنگ. (۸۸۳۱).تنور. تهران‌:معین.

مرادی کرمانی، هـوشنگ. (۸۸۳۱).خـمره. تـهران‌:معین.

مرادی‌ کرمانی، هوشنگ. (۸۷۳۱).لبخند انار. تهران‌:معین.

مرادی کـرمانی، هوشنگ. (۵۸۳۱).مهمان مامان. تهران:نشر نی. ‌