تهران- ایرنا- پایان نماز جماعت مغرب و عشا یعنی آغاز مراسم عزاداری در هیات «ثارالله» میدان هفت تیر پایتخت اما نه آنطور که در بیشتر تکیه‌ها و حسینیه‌ها می‌بینیم.

برنامه عزاداری عملا شروع شده است ولی فعلا از زنجیر و سینه‌زنی خبری نیست زیرا اینجا مراسم با مدیحه سرایی شروع می‌شود، با سخنرانی درباره معارف دین و فلسفه قیام عاشورا ادامه می‌یابد و بعد با سینه و زنجیرزنی به پایان می‌رسد.

هیاتی که مورد علاقه اقلیت‌های دینی قرار دارد، ارامنه و زرتشتیان به اینجا می‌آیند، غذای نذری طلب می‌کنند یا نذری می‌آورند و مسئولان هیات می‌گویند در سال های گذشته میزبان یهودیان هم بوده‌اند.

خیلی ها دیگر می‌دانند که ظهر تاسوعا مخصوص دادن غذای نذری به اقلیت‌های دینی در این هیات است.

حسینیه ای که درباره قیام عاشورا به صورت خلاصه روی یک برگه به زبان انگلیسی مطالبی نوشته اند و در صورت مواجهه با گردشگران خارجی ، اگر مترجمشان آن لحظه حضور نداشته باشد، کاغذ را به آنان تحویل می‌دهند.

هیاتی که ایام عزاداری عاشورا بین ۱۰۰ تا ۱۳۰ گوسفند توسط مردم در آنجا قربانی می‌شود؛ تا حدود بیستم محرم هر شب عزاداری یا مراسم شب شعر عاشورا در آن برپاست و متولیان آن می‌گویند که برای نخستین بار اوایل دهه ۷۰ شب شعر عاشورا را با کمک شاعران نامی کشور از اینجا کلید زده‌اند.

تکیه مذهبی که غیر از سخنران، یک روحانی دارد تا پاسخگوی شبهات و پرسش های دینی مخاطبان باشد.

هیاتی که برخی عزاداران آن به جای سینه و زنجیرزنی، از همان شروع مراسم، گوشه ای در کنار عزاداران می نشینند، فرچه و واکس هایشان را می گسترانند و کفش های عزاداران حسین را برق می اندازند.

حسینیه ای که هر مداح و سخنران یا حتی آشپزی براحتی اجازه فعالیت در آنجا پیدا نمی کند؛ مسئولان تکیه می گویند در گذشته سابقه داشته حتی یک سخنران را از منبر پایین کشیده‌اند و اشعار مداحان را هم کنترل می کنند زیرا به عقیده آنان سخنرانان و مداحان باید مردم را به سمت دین هدایت کنند نه خودشان یا گروه و جناح خاصی.

هیاتی که هرروز بویژه ظهر تاسوعا و عاشورا نماز خواندن عزاداران در اولویت قرار دارد و مراسم عزاداری هم بدون تشریفات خاصی بلکه در فضایی ساده، صمیمی و دلی با حضور خود مردم گرم می‌شود و حس و حالی عجیبی به عزاداران می‌دهد؛ البته اگر طالب چنین حس و حالی باشید.

حال و هوای شب ششم محرم

خیلی از اقامه نماز نمی‌گذرد که خودمان را به تکیه رسانده‌ایم تا گزارشی از آن تهیه کنیم؛ جمعیت داخل خیمه کمتر از بیرون است هرچند کم کم به جمعیت آن هم اضافه می‌شود آن هم بیشتر مسن ترها هستند که سرراست به داخل می‌روند.

البته در این لحظه جمعیت بیرون خیمه که در حال نوشیدن چای صلواتی یا نذر کردن گوشت قربانی گوسفند هستند یا زنانی که پیش از آغاز مراسم کنار دیوار در تاریکی نشسته‌اند و منتظر، بیشتر از جمعیت داخل خیمه است.

داخل خیمه فرش شده، روشن و خنک است؛ خیمه ای در امتداد کوچه غفاری که در دو طرف آن مردان نشسته اند و منتظر شروع مدیحه سرایی هستند. در انتهای آن منبری چوبی برای سخنران و مداح گذاشته اند و چون شب ششم محرم است، سفره نمادین عقد کنان حضرت قاسم (برادر زاده امام حسین) هم آنجا با استفاده از چند سبد گل و دیگر تزیینات روی یک میز با تم رنگ توسی آماده شده است.

کنار خیمه، بنری را به درختی آویزان کرده اند که زیر آن روحانی جوانی نشسته و چند نوجوان دور او حلقه زده اند؛ از اینجا نمی شنوم چه می گویند.

در حال صحبت با دست اندرکاران هیات ثارالله میدان هفت تیر هستم تا هماهنگی های لازم را برای تهیه گزارش و عکس انجام دهیم. آقای اقبالی از بنیانگذاران تکیه آن ساعت در حسینیه حضور ندارد، آقای عسکری و همکارش مثل همیشه جلو خیمه روی صندلی نشسته اند به میزبانی مهمانان امام حسین؛ با یک کارتن خرما، ظرف شیرینی حلوا و صندوقی برای دریافت نذورات روی میز جلوشان.

پس از چند دقیقه معطلی «عباس زارع» یکی از مسئولان هیات را پیدا می کنیم؛ اول با بی میلی به استقبال خبرنگار ایرنا می آید با این توجیه که سرش شلوغ است، در خدمت ماست، ما بفرماییم که چکار داریم و خلاصه اصرار دارد بگوید که بدموقع آمده ایم چون اوج اجرای مراسم است و همه هماهنگی کارهای هیات را با او انجام می دهند و بهتر بود عصر می رفتیم که پاسخ می دهم: اگر عصر می آمدیم که از مراسم نمی توانستیم گزارش بگیریم.

کنج‌های دنج کوچه غفاری

دنبال جای خلوت تری می گردیم تا درباره تاریخچه هیات صحبت کنیم که آقای زارع ما را به سمت ساختمان حسینیه در داخل کوچه هدایت می کند.

هیات ثارالله در ضلع شمال غرب میدان هفت تیر دقیقا روبه روی تقاطع نقطه شروع بزرگراه شهید مدرس با کوچه غفاری قرار دارد؛ حالا مدیحه سرایی هم شروع شده است و صدای آن از طریق بلندگوها در کوچه هم شنیده می شود. از کنار خیمه می گذریم به داخل کوچه غفاری می رویم تا وارد ساختمان حسینیه شویم اما داخل کوچه بانویی جوان را می بینم که روسری رنگ روشن گلبهی با مانتو کرم پوشیده، روی زمین نشسته، به دیوار لم داده؛ نگاهش را از من می گیرد اما خیسی صورتش را نمی تواند پنهان کند، شاید هم قصدی برای پنهان کردن اشک هایش ندارد زیرا آمده اینجا خلوت کند برای همین کار.

از این دست عزاداران شب ها در کوچه غفاری زیاد دیده می شوند، آقایان و زنانی که هرکدام گوشه ای دنج برای خودشان دست و پا کرده اند، بی سر و صدا فقط می شنود و خدا می داند چه می گویند و چه غوغایی درونشان برپاست.

جنب و جوش هیات تنها به داخل یا مقابل خیمه محدود نمی شود، داخل حسینیه هم هرکس پرشتاب در حال انجام کاری است؛ طبقه بالا زنان نشسته اند، طبقه همکف نوجوانان لباس سبز و کلاه بر تن دارند برای تعزیه و تعداد زیادی از آشپزها و کمک آشپزها هم از داخل راهرو به سمت آشپزخانه در حال آمد و شد هستند.

بانویی سالمند و عصا به دست در طبقه همکف روی صندلی نشسته است؛ گویا بالارفتن از پله برایش سخت است اما اصرار دارد که در هیات و عزاداری هم حضور داشته باشد و آنجا را برایش تدارک دیده اند تا از فیض این حضور محروم نشود.

تاریخچه تشکیل حسینیه ثارالله

زارع که اصرار دارد اگر خواستیم نامی از وی در گزارش بیاوریم او را خادم تکیه امام حسین بنامیم از چگونگی شکل گیری این هیات اینچنین برایمان توضیح می دهد:

سال ۱۳۵۹ چند نفر از اهالی محل و کاسبان از جمله آقای اقبالی با همدیگر اینجا را راه می اندازند و امسال چهلمین سال فعالیت آن است؛ حسینیه ای که فعالیت های آن تنها مربوط به محرم، مناسبت های وفات و شهادت نیست بلکه در اعیاد و ماه رمضان هم فعال است. در طول سال هر هفته شب های چهارشنبه دعای توسل و جلسات قرآن دارد و شب شعر طنز هم در برخی اعیاد برگزار می کند.

«واقعا ما اعتقاد داریم اگر قرار باشد جایی حسینیه یا تکیه شود، خود امام حسین زمین و محدوده آن را از قبل آماده کرده است، همانطور که موسسان این هیات هم وقتی می بینند که خانم همایون از خیرین، محوطه ای را در همینجا وقف انجمن حمایت از کودکان معلول عقب مانده ذهنی کرده، اینجا در نزدیک آن محل را برای تاسیس حسینیه انتخاب می کنند و کلید آن را می زنند. سال ۸۳ همین ساختمان سه طبقه خریداری می شود و آشپزخانه نیز از محوطه روبه رو به حیاط ساختمان انتقال می یابد؛گرچه حالا دیگر این فضا برای ما خیلی کوچک است و در حال احداث ساختمان جدید برای حسینیه با ظرفیت بیشتر هستیم که مجوزهای آن هم اخذ شده است».

شب شعر عاشورا چطور متولد شد؟

وی درباره تاریخچه راه اندازی مراسم شب شعر عاشورا اینچنین روایت می کند: اولین بار در تهران از سال ۷۲ شب شعر عاشورا را با همکاری شاعران بنام کشوری از تهران، شیراز و دیگر شهرها راه انداختیم که در آن زمان آقای خسرو آقایاری و مردانی، حاج آقا فرهنگ  و احد ده بزرگی از شیراز از بنیانگذاران آن بودند. مراسم شب شعر عاشورا تاکنون ادامه داشته و اگرچه حضور شاعران دیگر شهرها ممکن است طی این سال ها کمتر شده باشد اما متولیان برگزاری آن همه تلاششان را کرده اند که از کیفیت و عمق آن کاسته نشود.

قربانی‌های هیات

قربانی گوسفندان در این هیات موضوع دیگری است که زارع آن را اینچنین شرح می دهد: از ابتدای راه اندازی تکیه، حاج آقا اقبالی -از موسسان حسینیه- توجه و عنایت خاصی به موضوع قربانی کردن در ایام محرم داشت چون از قدیم رسم بوده در هیات های تهران قربانی می کردند و این قربانی کردن از سال های اول با یک یا چند گوسفند شروع شده و سال به سال توسعه پیداکرده تا اینکه به هر سال ۱۰۰ تا ۱۳۰ گوسفند برای قربانی رسیده است. هرچند بعضی سال ها تقاضای بیشتر هم برای قربانی وجود داشته اما ما ظرفیت انجام آن را بیشتر از این نداشتیم.

ممیزی مداحان و واعظان

از وی درباره نحوه چیدمان برنامه های عزاداری و انتخاب مداحان و سخنرانان می پرسم که آیا در این زمینه نظارت و ممیزی هم وجود دارد که با قاطعیت جواب می دهد: بله، حتما، حتی سال های قبل ما سخنران از منبر پایین کشیده ایم.

بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا، ابتدا مدیحه سرایی داریم بعداز آن سخنران درباره معارف دین، امام شناسی و فلسفه قیام عاشورا صحبت می کند و سپس عزاداری سینه و زنجیر زنی به سبک سنتی انجام می شود.

«محتوای مداحی و سخنرانی خط قرمز ماست؛  حساسیت و نظارت ویژه ای بر انتخاب سخنرانان و مداحان داریم حتی اشعار مداحان را قبل از مراسم بررسی می کنیم و توجه داریم که به دنبال تبلیغ صحیح مبانی دینی باشند نه تبلیغ خود یا گروه و جناحی خاص».

ثارالله و اقلیت های دینی

و اما حضور اقلیت های دینی در این تکیه که شاید یکی از مهمترین دلایل شهرت و مخاطب آن هم همین موضوع باشد؛ زارع درباره چگونگی باز شدن پای این افراد در تکیه ثارالله از سال های گذشته چنین می گوید: این حسینیه میزبان اقلیت های دینی هم هست، از همان سال های اول تاسیس. سال های اول دست اندرکاران هیات مشاهده می کردند که این افراد در حاشیه هیات می ایستند، نظاره می کنند و از برنامه های عزاداری بهره می برند تا اینکه از اوایل دهه ۷۰ وقتی تبرکی از هیات مطالبه می کنند نذر کردن و نذر دادن هایشان هم بیشتر رونق می گیرد و مسئولان هیات متوجه می شوند که این افراد هم چقدر عطش و اشتیاق برای حضور در مراسم عزای امام حسین و نذری دادن یا نذری گرفتن دارند. این افراد کالاهای مختلفی برای نذری می آورند، از قند و خرما گرفته تا حتی نذر کردن گوسفند.

نذری مقدس برای اقلیت های دینی

«بیشتر این اقلیت های دینی از ادیان توحیدی حتی غذایی که از هیات می گیرند را نگه می دارند و در زمان های مختلف یا اعیاد خودشان استفاده می کنند. از چندسال پیش مشاهده کردیم که این اقلیت های دینی درخواست دارند برنج و خورشت نذری را جداگانه به آنان بدهیم و متوجه شدیم که این غذاها را در فریزر نگه می دارند یا خشک می کنند تا در طول سال هربار اندکی از آنها را در غذای روزانه خود استفاده کنند یا برای نزدیکانشان در کشورهای دیگر بفرستند چون معتقدند که نذری امام حسین مقدس و روحانی است».

ادامه می دهد: بسیاری از این اقلیت های دینی را دیده ایم که برای شفا گرفتن بیمارانشان به اینجا مراجعه و نذر کرده اند.

به گفته وی تاکنون طی سال های اخیر از اقلیت های دینی زرتشتی، ارامنه و حتی یهودیان در این تکیه حضور یافته اند. ظهر تاسوعا مخصوص اقلیت های دینی است که از روزهای قبل می آیند کارت نذری می گیرند و ظهر تاسوعا برای گرفتن نذری می آیند و نذری را تحویل می گیرند.

آشپزخانه با منو متنوع

برای دیدن آشپزخانه هیات وارد راهرو می شویم؛ نان های سنگک را روی میزی گذاشته اند و با چاقو برش می زنند؛ به نظر می رسد امشب غذای برنجی ندارند؛ سرآشپز هم تایید می کند و می گوید آبگوشت داریم با سبزی.

هادی شریفی از آشپزان پیشکسوت تر که محل رجوع دیگر آشپزها و از فرط خستگی روی زمین نشسته است در کنار جوانترها و نای بلند شدن هم ندارد اما با لبخند به استقبال از تیم خبری ایرنا می آید.

آقای شریفی بیشتر تلاش دارد دیگر آشپزها را معرفی کند تا از خودش و کارهای خودش بگوید و در ادامه هم اصرار دارد سختی کارشان در گرمای شهریورماه در آشپزخانه کنار دیگ های بزرگ را نادیده بگیرد و تاکید کند که برپایی خیمه به آن بزرگی مهمترین کار بوده که دیگر افراد هیات انجام داده اند.

در پاسخ به پرسش های خبرنگار ایرنا می گوید: از قبل از انقلاب در هیات های مختلف ایام محرم کمک می کنم برای طبخ غذا، آن زمان ها البته با هیزم غذا می پختیم؛ حالا البته دیگر کار متفاوت تر شده است. در اینجا بعضی شب های محرم تا پنج هزار پرس غذا هم سرو می کنیم.

«در این سال ها خیلی دیده ام که اقلیت های دینی حتی از شهرهای دیگر به این حسینیه می آیند چون بعد از آنکه به دیدن اقوامشان در تهران می آیند می شنوند که اینچنین حسینیه ای هست به اینجا می آیند برای گرفتن نذری یا تحویل دادن نذری. موارد بسیاری از اقلیت های دینی داشته ایم که آمده اند غذای تبرکی برای نزدیکانشان که بیمار بودند یا عمل جراحی داشتند برده اند».

می گوید که غذای نذری در این حسینیه محدود به محرم نیست بلکه در دیگر ایام سال و بیشتر مناسبت ها برنامه های فرهنگی و توزیع غذا دارند، همین عید غدیر امسال هم ۲ هزار غذا داده اند.

از منو غذای تکیه می پرسم که پاسخ می دهد:  سعی کرده ایم تنوع بدهیم و هر شب برنج و خورشت نباشد؛ آبگوشت، دمپختک، کشک و بادمجان ، عدس پلو، ماکارونی، اشکنه و دیگر غذاها هم درست می کنیم.

می گوید که چهار پنج نفر آشپز و چندین نفر کمک آشپز در این هیات مشغولند تا بتوانند غذای نذری به عزاداران مسلمان و غیرمسلمان بدهند.

تاکید می کند: اینجا همه مهمانان امام حسین برای ما عزیزند و برابر؛ حالا هرکسی می خواهند باشند، غنی، فقیر، شیعه، غیرمسلمان، هرکسی که اینجا می آید مهمان امام حسین است. البته ما اینجا میزبان افرادی هم هستیم که شاید خیلی تمایلی به رفتن به حسینیه نداشته اند، حتی شاهدیم که هر سال چند نفر از به قول معروف بچه پولدارهای بالاشهر ماشین های میلیاردی خود را گوشه ای در کنار هیات پارک می کنند و می آیند داخل آشپزخانه برای ظرفشویی. یکی از تاجران معروف و پولدار فرش هم داریم که اینجا می آید و در کارهای هیات کمک می کند؛ پای امام حسین که وسط باشد دیگر همه باهم یکی هستند.

علی ابوفاضلی دیگر آشپز این هیات است که رستوران تهیه غذایی در سطح شهر واقع در حوالی میدان شهدا دارد اما هرسال ایام محرم در اوج شلوغی مغازه اش، آنجا را رها می کند و بعضی شب ها به تکیه ثارالله می آید برای کمک در طبخ غذا. می گوید جرقه این حرکت از زمانی شروع شده که در تلویزیون دیده ارامنه در مراسم عزای امام حسین حضور داشته اند و به دنبال تبرک چای یا غذای امام حسین بودند و پس از بررسی متوجه می شود اقلیت های دینی در این حسینیه حاضر می شوند که پس از تلاش فراوان به عنوان آشپز در اینجا از حدود ۱۰ سال پیش تاکنون مشغول به کار می شود.

ادامه می دهد: در همه هیات های امام حسین همه افراد به عشق حسین داوطلبانه می آیند و کمک می کنند اما اینجا که ارامنه می آیند و نذری می گیرند، عشق و حال دیگری دارد، کار کردن برای آنان.

برنامه تکیه برای توریست ها

از جمله کمک آشپزهای هیات، جوانی است مسلط به زبان انگلیسی و دارای تحصیلات تکمیلی که در کنار کارهای آشپزخانه اگر مهمان خارجی هم به هیات سر بزند، او را مطلع می کنند برای صحبت با خارجی ها.

نامش علی عبدالله پور است و بسیار علاقه مند به کار در این هیات و خاطراتش از حضور خارجی ها در هیات را اینچنین روایت می کند: دو، سه سال پیش توریستی داشتیم از تایوان که به صورت اتفاقی با این تکیه مواجه شده بود. از دور ایستاده بود و داشت غرفه عرضه چای را می دید که روبه روی آن هم سینک ظرفشویی دایر کرده ایم و به مردم چای صلواتی می دهیم. برایش جالب بود وقتی نزدیک تر شد با او صحبت کردم، چای به او دادم و برایش گفتم که شیعیان چرا در ماه محرم عزاداری می کنند و فلسفه عاشورا چه بوده است.

از آن سال تاکنون نکات مربوط به فلسفه عاشورا و عزاداری ها را به صورت خلاصه و به زبان انگلیسی روی یک کاغذ پرینت گرفته ایم و اگر مهمانان خارجی بیاید و مترجم حضور نداشته باشد، آن کاغذ را به او می دهند.

« زمانی هم از هلند یک زوج به اینجا آمده بودند که از آنان میزبانی کردیم بعد از آن هم این ارتباط قطع نشد، هنوز و با گذشت چند سال از طریق شبکه های مجازی با همدیگر در ارتباط هستیم و خاطرات خوششان در ایران را هنوز برایمان روایت می کنند».

محمد هادی کریمی فاضل هم یکی از مداحان هیات است که در آن لحظه به جمع آشپزها می پیوندد و او هم می گوید که یک گردشگر خارجی هست که وقتی برای اولین بار با این هیات آشنا می شود، سال های بعد هم آمده و گفته که تلاش دارد هرسال بیاید و در مراسم حاضر شود.

پرسش و پاسخ با حاج آقای جوان و خوشتیپ

از آشپزخانه خارج می شویم و به سمت خیمه باز می گردیم؛ سینه زنی و زنجیرزنی شروع شده است؛  همه سرپا ایستاده اند و مشغول عزاداری، حتی روحانی حاضر در پشت میز پاسخگویی به پرسش های دینی. روحانی لاغر اندام و جوانی که وقتی از او می خواهیم برای مصاحبه به جای خلوت تری بیاید، با انگشتش زیر چشم های خیسش را خشک می کند و دنبالمان می آید.

۳۳ سال بیشتر ندارد، خوشرو و آرام؛ خودش را حجت الاسلام امیرحسین جعفری معرفی می کند و می گوید امسال برای اولین بار به این هیات آمده است.

از مراجعانش می پرسم و اینکه بیشتر چه پرسش هایی دارند، می گوید: همه نوع موضوع مطرح می شود اما بیشتر افراد از حق الناس هایی که به گردنشان هست می گویند که چکار باید بکنند. یا افرادی که به دنبال توبه کردن هستند چون در این ایام عزاداری امام حسین به فکر کارهایی که قبلا کرده اند افتاده اند و به دنبال راهکار برای آمرزش هستند.

ادامه می دهد: بیشتر، افرادی هستند که می خواهند متفاوت تر از قبلشان زندگی کنند.

می پرسم حاج آقا چطور است اینجا مردم دور شما زیاد جمع می شوند و میز شما خلوت نمی شود؟ لبخندی تحویلم می دهد و سکوت می کند، دوباره می پرسم: نکند به خاطر خوشتیپی شماست که لبخندش به خنده تبدیل می شود و می گوید: شما لطف دارید.

و به او پاسخ می دهم: محبت دارید، قطعا این نحوه تعامل و ارتباط گیری شما با مردم است که در رجوع مردم به شما بی تاثیر نیست.

چشمان خیس به نظاره ایستاده

اواخر عزاداری است، می خواهیم آنجا را ترک کنیم اما دلمان نمی آید؛ عده ای از عزاداران در وسط جمع شده اند، بخش هایی از سفره نمادین حضرت قاسم را آورده اند و در حلقه زنجیرزنان و سینه زنان روی دست گرفته اند و سینه زنی با حرارت بالایی جریان دارد اما من دوست دارم بیشتر نگاهم را به آنانی بدوزم که گوشه و کنار مخصوصا در تاریکی ایستاده اند، شاید بی آنکه خودشان متوجه شده باشند، اشک هایشان جاری است و نظاره گر عزادارانند.

دختری مانتویی، روی پل فلزی ایستاده است و محو عزای حسین شده است؛ پیرزنی روی جدول زیر درخت کنار کوچه نشسته است، گوشه چادرش را روی چشمانش گرفته و در سکوتش دارد با خودش و خدایش زمزمه می کند و دیگرانی که خدا می داند آن لحظه گرماگرم عزای حسین چه رازونیازی با خودشان و خدایشان دارند.

گزارش از داود میاندهی

 تهرام/ ۱۰۰۸