تهران-ایرنا- آیت‌الله سید محمد علی ایازی گفت: گاهی یک شخصیت سرمایه اجتماعی می‌شود. سرمایه‌ای که در عرض سرمایه‌های مالی و اجتماعی و سیاسی، می‌تواند امیدبخش و حرکت‌آفرین باشد. شخصیت امام‌حسین(ع) به این بیان مصداق تام سرمایه اجتماعی است.

آیت الله سید محمد ایازی عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و استادیار دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات به مناسبت عاشورای حسینی در اراک با موضوع «جایگاه امام حسین(ع) در اسلام و مسلمین» به بیان سخن پرداخت.

ایازی در آغاز سخن گفت: در مباحث علوم اجتماعی امروز سخن از سرمایه اجتماعی به میان می‌آید. در این ادبیات گاهی یک شخصیت هم تبدیل به سرمایه اجتماعی می‌شود. به گونه‌ای که در عرض دیگر سرمایه‌های اقتصادی و سیاسی و عینی و خارجی قرار می‌گیرد. شخصیتی که سرمایه اجتماعی شده است همچون دیگر سرمایه‌ها می‌تواند مایه امیدبخشی و حرکت‌آفرینی باشد. چیزی که اصلاً نباید آن را دست کم گرفت. به این بیان امام‌حسین(ع) در اسلام و اجتماع حاضر یک سرمایه اجتماعی است.

وی ادامه داد: پس از ظهور اسلام بنای رفیعی با زیربنای این سرمایه‌ها شکل گرفت. پیامبر اکرم (ص) درباره سرنوشت و آینده اسلام دغدغه داشت. ما مشاهده می‌کنیم که ایشان در مورد امام حسین(ع) تعابیری نظیر «حسین منی و انا من الحسین» را دارند. تعبیر دیگری که یکی از شواهد این سرمایه است همان جمله «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة» است.

استاد علوم قرآنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات افزود: ما در تحلیل تاریخ اسلام مواجهیم که مبانی اسلام محمدی و علوی در برابر مبانی اسلام اموی قرار دارد. پس از امام علی علیه السلام فضای سنگین و خفقان تا حدی ایجاد شد که کسی هراس داشت که نام فرزندش را علی بگذارد. به همین دلیل است که امام حسین نام همگی فرزندانش را علی می گذارد. در جای دیگری مواجهیم که یکی از تابعین نزد حسن بصری می‌آید و از او درباره زنجیره راویان حدیث‌هایی که از پیامبر نقل می‌کند می‌پرسد. حسن بصری ضمن شگفتی از اینکه تاکنون کسی از او این سوال را نکرده است می‌گوید فکر می کنی من زندگی‌ام را در معرض خطر قرار می دهم که راوی را ذکر کنم؟ یعنی خفقان تا آنجاست که او از بیان راوی خود که امام علی باشد هراس دارد.

وی ادامه داد: جمله ماندگار«ما رایت الا جمیلا» حضرت زینب(س) در مجلس یزید حاکی از تخریب تمام بنای اسلام اموی و زیبا دانستن این واقعه دردناک به خاطر رسوا کردن آن ساختار است. همچنان که ما می‌بینیم یزید رخ دادن حادثه کربلا و تقصیر خود را در زمان اندکی پس از این واقعه انکار می‌کند. این به چه علت است؟! آنها خیال می کردند با گیر انداختن و محصور کردن و ممانعت سپاه امام حسین(ع) از رسیدن به کوفه همه چیز به نفع آنها تمام می‌شود. اما اینگونه نشد و در فاصله کمی سلسله اتفاقات مداومی در تاریخ اسلام بر ضد امویان رخ داد.

این پژوهشگر قرآنی خاطرنشان کرد: ما می‌بینیم که ائمه دیگر نیز از این سرمایه برای هدف و آرمان خود در نفی هرگونه جنایت و ستمکاری استفاده کردند. همچنانکه در زیارت های وارده برای امام حسین(ع) ما با دو دست زیارت مواجهیم. زیارت های مطلقی که در هر زمان خوانده می‌شوند و زیارت هایی که در زمان خاصی خواندنشان توصیه شده است.از جمله زیارت‌هایی مطلق زیارت وارث است که در آن امام حسین(ع) میراث‌دار همه پیامبران و اولیا بیان می‌گردد. این تاکیدات و وفور زیارات برای چیست؟!

وی در ادامه ضمن شگفت انگیز خواندن سبک ائمه در زنده نگه داشتن نام و یاد امام حسین(ع) گفت: در دوره امام صادق(ع) و امام باقر(ع) که زمانی است که آشکارا نمی‌توان متعرض اهل‌بیت پیامبر(ص) شد، ائمه از هر فرصتی برای یادکرد امام حسین و شور و بهره گیری از این سرمایه اجتماعی استفاده می‌کنند.این کار در آن زمان با عنوان «ذکر الحسین» از اهم برنامه‌های ائمه است و پرسش اصلی این است که چرا این گونه است؟

آیت الله ایازی در بیان چرایی این رویکرد علت را در بیان وارونگی اسلام عرضه شده می‌داند و ‌می‌گوید: تعبیر امام علی(ع) با بیان «پوستین وارونه» در بیان وارونگی این اسلام رهگشاست. اشکال این دین وارونه در خروجی آن است. در فهم بهتر مثال پوستین وارونه باید اشاره کرد که پوستین رویه دارد. رویه‌ای که دباغی شده و وقتی باران به آن بخورد تر نمی‌شود. اما داخل این پوسته پوست است که گرما را حفظ می‌کند. اگر این پوستین وارونه شود چرم حالا داخلی شده به جای گرم کردن شخص را سرما می‌بخشد و از طرف دیگر برف و باران از جانب پوستین بیرونی جذب می شود و موجب آزار شخص می‌گردد.

وی ادامه داد: امام در این بیان گویی دو جور اسلام را معرفی میکند.یک اسلامی که خروجی‌اش معنویت، اخلاق، ایثار و از خودگذشتگی است و اسلامی دیگر که خروجی‌اش تقلب و فریب و تزویر و ستم است. امام باقر(ع) نیز در حدیثی دیگر، عمارت اسلام بنی امیه را مبتنی بر شمشیر زور و قلدری می‌داند و عمارت اسلام مدنظر اهل‌بیت را بر ورع و اجتهاد و مدارای بین مردم معرفی می‌کند. لذا امام حسین(ع) هم در روز عاشورا با اشاره به آیه قرآن (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ.حج/۳۹) بیان می کند که تا زمان اغاز حمله دشمن ما اجازه جنگ نداشتیم. پس از حمله است که در جهت دفاع از خود اجازه جنگ دفاعی داریم. از همین روی است که در بیانات ائمه، امام حسین(ع) به «بطل المسلمین» به معنای قهرمان یا چراغ مسلمین و نیز در عبارت دیگری به «دعائم الدین و ارکان المسلمین و مَعقل المومنین» تشبیه می شود.

امام حسین(ع) را فرقه‌ای و صرفا شیعی کرده‌ایم

ایازی در بخش دوم سخنان خود ضمن بیان اینکه ما در دوران متاخر متاسفانه کوشش کرده ایم که به امام حسین(ع) و نهضتش صرفا وجهی شیعی و فرقه‌ای ببخشیم گفت: این مسیر صحیح نیست. مورخینی نظیر طبری، ابن کثیر، ابن سعد و خیلی دیگر مولفین مقاتل و اتفاقات عاشورا همگی اهل سنت بودند. خود من در میان مستشرقین و در میان سایر فرق بسیار با افرادی برخورد کرده‌ام که قصه امام حسین(ع) را یک قصه فرا فرقه ای می‌دانند.

وی ادامه داد: شافعی به‌ عنوان یکی از امامان فرق اهل سنت درباره امام حسین(ع) اشعار بسیار ستایشگرانه‌ای دارد. در ادب فارسی ما نیز مولانا، عطار، سعدی و حافظ که هیچ کدام شیعه محسوب نمی‌شوند، امام حسین(ع) را به عنوان یکی از ارکان اسلام تمجید و تحسین کرده‌اند. در دوران معاصر نیز اقبال لاهوری اشعار مهمی در مدح و وصف امام حسین(ع) دارد. بنبراین ما نباید امام حسین را به یک فرقه و گروه محصور کنیم و پیامهای حرکت او را که پیام های کلی و  غیرمصداقی هستند -از جمله تاکید بر ذلت ناپذیری و عبارت مشهور «اگر دین ندارید آزاده باشید»- به پیام‌هایی فرقه‌ای تقلیل دهیم. همچنانکه وقتی از گاندی درباره روش و نحوه مقاومتش سوال می‌کنند، می‌گوید که من این روش را از نهصت امام حسین آموخته‌ام.

ایازی در بخش پایانی سخنان خود در بیان ۵ محور که به نظر او به حفظ این سرمایه عظیم انسانی منجر می شود گفت: در برابر نهضت عاشورا اولا باید به آگاهی بخشی و معرفت بخشی بپردازیم. دوماً روش امام حسین اصلاح امور و آماده کردن بسترهای اجتماعی برای تحول و تغییر است. نه زیر و زبر کردن انقلابی جامعه وقتی که هنوز بسترهای فرهنگی و مردمی فراهم نیست و موجب می‌شود که دوباره عناصر استبدادی پیشین بازتولید شوند. از این رو رویکرد امام را نمیتوان انقلاب به معنای زیر و زبر کردن شرایط بدون حرکتی اصلاحی برشمرد. اصلاحی که صرفا سیاسی هم نیست و به همه ابعاد اجتماعی و فردی نظر دارد. نکته سوم تاکید و برجسته کردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که صرفاً به فروعات و امورات فردی دین نمی‌پردازد. چهارم بیان صف‌بندی ارزشی دو اسلام حسینی و علوی و اسلام یزیدی و اموی است. پنجم اینکه زبان روشنگرانه ما درباره عزاداری‌ها نباید صرفا تخریبی باشد. ما نباید در تحلیل و نقد شیوه عزاداری‌ها صرفاً زبانی سلبی را به کار بگیریم. من به شخصه به این رویه تخریبی و صرفا سلبی منتقدم.