۴ نکته زیر در این رابطه حائز اهمیت است:
۱- حمله به تاسیسات آرامکو توسط حوثیها در عمل در جهت تغییر زمین بازی بین ایران و آمریکا و متحدان منطقهای آمریکا عمل کرده است. میتوان فرض کرد که بحران تاکنون در زمین تحریم و فشار اقتصادی جریان داشته و در چنین زمینی آمریکا دست بالا را داشته است. در نتیجه، کشیده شدن بحران به زمین متفاوتی ممکن است آمریکا را با دشواریهای جدی مواجه کند. حملات مشکوکی که در خرداد گذشته علیه تعدادی نفتکش در تنگه هرمز رخ داد و نهایتا سقوط پهباد آمریکایی، میتوانستند زودتر بحران را در مسیر مشابهی قرار دهند، اما محدود بودن دامنه آن وقایع در عمل مانع از تغییر جدی زمین بازی شد. حمله به آرامکو، یعنی حمله به یک دارایی باارزش عربستان در عمق قلمرو آن و حمله به نقطه ای در قلمرو نفوذ آمریکا، تحولی نیست که بتواند تاثیر جدی بر روند بحران نداشته باشد.
۲- در نتیجه این تحول و با اطلاع از آثار آن، ترامپ که قطعا تا این مقطع مخالف جنگ بوده، به نحوی بیسابقه صحبت از جنگ کرده و در عین حال، نوسان و تزلزل زیادی در مواضعاش داشته است. در چنین شرایطی مهم است که ما دچار اشتباه محاسبه نشویم. اگر در شرایط عادی به دلیل قولهای انتخاباتی ترامپ و خستگی افکار عمومی در آمریکا از جنگ، اجتناب از جنگ میتوانسته برای او امتیازی در انتخابات پیش رو باشد، معلوم نیست که در شرایط غیرعادی نیز حتما چنین باشد. تصور ترامپ تاکنون این بوده که تحریمها علیه ایران دارد کار میکند و تنها باید صبور باشد. در حالی که از این پس ممکن است رقبای انتخاباتی او را به خاطر ضعف و ناتوانی از متوقف کردن ایران مورد انتقاد قرار دهند و افکار عمومی نیز دستخوش تحول شود.
۳- این تصور که ترامپ در حال سبک و سنگین کردن انجام اقدام نظامی در دفاع از عربستان است، تصور درستی نیست. اولویت اول یک ابرقدرت حفظ موقعیت و هژمونی خود در مناطق مهم ژئوپلیتیک است و حمایت از متحدان نیز عمدتا در چارچوب مد نظر است. یکی از پیش فرضهای مسلم در رقابتهای ژئوپلیتیک بین ابرقدرتها همیشه این بوده که اگر تفوق یک ابرقدرت در یک منطقه مهم، بویژه یکی از سه منطقه مهم ژئوپلیتیک (خاورمیانه به شمول خلیج فارس، اروپای غربی و خاور دور) تهدید شود، موقعیت آن ابرقدرت در دیگر نقاط و در قبال ابرقدرتهای رقیب نیز به مخاطره خواهد افتاد. این مهم ممکن است در ذهن کاسبکار ترامپ چندان برجسته نباشد، اما ساختار سیاست خارجی آمریکا حتما به آن توجه دارد. به این دلیل، منتظر نظر عربستان ماندن یعنی موکول کردن نوع واکنش آمریکا به نظر و برداشت کشوری دیگر تاکنون سابقه نداشته است. چنین امری در این مقطع در حکم اختیار دادن به عربستان در ارتباط با تصمیمات آمریکا در حوزه سیاست خارجی و نظامی خواهد بود و بعید است ترامپ نهایتا بر این نظر بماند؛ اگر چه با توجه به خصلت عمدتا شخصی سیاست خارجی ترامپ هر چیزی ممکن است.
۴- تغییر زمین بازی تنها تحت شرایطی میتواند دارای فوایدی باشد: نخست اینکه ظرفیت ترامپ برای هضم و قورت دادن وقایعی از نوع حمله حوثیها به آرامکو را باید به صورت واقعبینانه سنجید. دوم اینکه باید توجه داشت که این تغییر زمین بازی بطور خودکار موجب تحولی عمده در مقوله تحریمها نخواهد شد. به عبارت دیگر، این تغییر زمین بازی تنها در صورتی که بتواند به لغو تحریمها کمک کند، ارزشمند است و لازمه این مهم نیز وجود طرحی برای هدایت آگاهانه امور در چنین جهتی است. سوم اینکه حملهای که توسط حوثی ها علیه آرامکو انجام شده، تنها در عرصههای دیپلماتیک قابل نقد کردن است.
لذا، به موازات صحنه جدیدی که در منطقه در حال شکل گرفتن است، ضرورت دارد که از هم اکنون علائمی دال بر آمادگی ایران برای درگیر شدن در تلاشهای دیپلماتیک به جانب اروپا و منطقه و حتی آمریکا (به دلایل تاکتیکی) فرستاده شود. چنین علائمی در عین حال میتوانند موجب تخفیف احساس تهدید در واشنگتن و منطقه نیز بشود و حداقل در کوتاه مدت امید به دیپلماسی در واشنگتن را زنده نگه دارد. درغیر این صورت هم خطر برخورد و هم خطر ادامه تحریمها می تواند به موازات یکدیگر ادامه یافته و حتی تشدید شود. بعلاوه، تغییر زمین بازی تنها در صورتی که به شکلی محتاطانه صورت گیرد و فراتر از آستانه تحمل ترامپ و سیاست داخلی آمریکا نرود، میتواند بدون اینکه به جنگ بیانجامد، دارای فایده باشد.
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۴
تقابل بین ایران و آمریکا و شرایط منطقه در حال ورود به مرحله جدیدی است. حمله گسترده حوثی ها به تاسیسات آرامکو در عربستان و سرنوشت ابتکار ماکرون دو موضوع بسیار مهمی هستند که طی یکی دو هفته آینده در مرکز توجه خواهند بود و سفر رئیس جمهور روحانی به مقر سازمان ملل تقریبا بطور کامل تحت تاثیر آنها قرار خواهد داشت.
منبع: روزنامه اعتماد