مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی درخصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران با توجه به عناوینی همچون «خود رای بودن بنی صدر و آغاز مشکلات، ثبات مدیریتی در ارتش و سپاه، اهداف و شعار اصلی جنگ معمولاً از امام(ره) صادر میشد، در نیروهای مسلح ایران آموزش مسائل عقیدتی، سیاسی و فرهنگی قویتر از ارزشهای دیگر بود، نظرات افراد در شورای عالی دفاع و ستاد مشترک مورد بحث و ارزیابی قرار میگرفت و فاصله واقعیتهای اجتماعی در ادوار مختلف دفاع» اظهار نظرهایی دارد که در دومین روز هفته دفاع مقدس به نکات مهمی از آن می پردازیم.
با خود رای بودن بنی صدر مشکلاتی پیش می آمد
آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص تشخیصهای متفاوت و مستلزم ریسک و تکروی در حوزههای مختلف و برکات و صدمات آن در جنگ بیان کرده: این موضوع در طول جنگ تا حدودی وجود داشت و یکی از آثار منفی آن بروز اختلافنظر در ماههای اول جنگ بود که با خودرأیی بنیصدر مشکلاتی پیش آمد و با رفتن او آن مسئله حل شد. ولی تفاوت نظر فرماندهان سپاه و ارتش در شیوه جنگ تا آخر هم بود و گاهی موجب آسیب هم میشد.
یکی از علل منصوب شدن من به شورای فرمانده جنگ قبل از عملیات خیبر از سوی امام همین مسئله است.
ولی بهرحال وجود شورای عالی دفاع و بالاتر از آن رهبری و فرماندهی امام تا حدود زیادی از آن آسیب جلوگیری میکرد. البته اختلاف نظرها و صحبتهایی که از این رهگذر پیش میآمد، منافعی مهم در پیدا شدن راهکارهای جدید و کم شدن اشتباهات و خودرأییها داشت.
مدیریت در ارتش و سپاه ثابت بود
رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره یکپارچگی مدیریت و عدم گردش مسؤولیت (عموماً) و ضرورتها، ناگزیریها و تالی فاسد آن در دفاع متذکر شده : اولاً مدیریتها در ارتش ثابت بود و بارها فرماندهان نیروهای سهگانه و رؤسای ستادها و ... جابجا شدهاند.
در سپاه هم گرچه فرماندهی کل تداوم داشت، امّا در ردههای قرارگاهی، ستادی، فرماندهی واحدها و ... جابجایی صورت میگرفت یا با شهادت عوض میشد. فرماندهی من در جنگ قبل از عملیات خیبر آغاز شد و در سال آخر جنگ تبدیل به جانشینی فرماندهی کل نیروهای مسلح شد. ستاد کل هم بعد از آن به وجود آمد و ریاست ستاد برای تجهیز امکانات کشور در جنگ به رئیس دولت واگذار شد. اصولاً ثبات و تداوم فرماندهی یا تغییر و جابجایی هریک، منافع و مضاری دارند و بستگی به اوضاع، احوال و شرایط دارد که مراعات میشد.
اهداف و شعار اصلی جنگ معمولاً از امام(ره) صادر میشد
مرحوم هاشمی درخصوص شعارهای ادواری مقاومت و نقش تأسیسی (احیاناً) جنابعالی و نحوه تعمیم، تدارک و بعضاً تعدیل آن افزوده است : اهداف و شعار اصلی جنگ معمولاً از امام(ره) صادر میشد. بعد از شروع تجاوز عراق، امام(ره) با اشرافی که بر اوضاع عراق و دیکتاتوری و رفتار ضددینی، ضدمردمی و ضدشیعی صدام داشتند، جنگ را فرصتی برای تنبیه متجاوز که صدام و حزب بعث بودند، میدانستند و پس از هدف اول که دفع تجاوز دشمن بود، تنبیه متجاوز را مطرح کردند که تا آخر جنگ با تعبیرات گوناگون حفظ شد و در پناه این هدف و شعار اصلی، شعارهای فرعی به مناسبتهای گوناگون مطرح میشد.
گاهی از سوی مردم و گاهی با حساب از سوی رزمندگان و گاهی با برنامهریزی ستاد تبلیغات جنگ. از قبیل «جنگ جنگ تا پیروزی»، «جنگ تا رفع فتنه در عالم»، «راه قدس از کربلا میگذرد»، «اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد تا آخرین نفس و آخرین نفر، میجنگیم» تعمیم این شعارها در آن حال و هوایی که بر کشورحاکم بود، مشکل نبود.
در نیروهای مسلح ایران آموزش مسائل عقیدتی، سیاسی و فرهنگی قویتر از ارزشهای دیگر بود
هاشمی در پاسخ به این سوال که اگر آموزش پایه تغییر و تحول باشد، ما در جنگ به چه معیارهای محکم سنجشی و عملی قابل القاء رسیدیم؟ گفته است : در ارتش آموزشهای کلاسیک و با استانداردهای کلاسیک ارتش مدرن جریان داشت و همان آموزشها در سپاه هم ابتداء توسط معلمان ارتشی و سپس خود سپاهیان انجام میشد. البته آموزش بسیجیان کوتاه، عملیاتی و فرهنگی بود.
در نیروهای مسلح ایران آموزش مسائل عقیدتی، سیاسی و فرهنگی قویتر از ارزشهای دیگر بود و از روحانیون و استادان دانشگاهها هم بهرهگیری میشد. به علاوه خود جبهه تبدیل به دانشگاه شده بود. آموزشهای تئوریک و هماهنگی با تجربه میدان جنگ، آموزشها را واقعیتر و مؤثرتر میکرد و متناسب با امکانات خودی و دشمن شکل میگرفت.
نظرات افراد در شورای عالی دفاع و ستاد مشترک مورد بحث و ارزیابی قرار میگرفت
ریاست مجلس شورای اسلامی در دوره سوم ضمن پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چقدر در جنگ امکان جمع دیدگاههای متفاوت روی اهداف مشترک داشتیم و با چه راهکارهایی منظور میشد؟ افزود: مثل جنگهای دیگر. نظرات از ردههای مختلف دسته، گروهان، گردان، لشگر و ... در ستادهای یگانها و سپس قرارگاهها و در صورت لزوم در شورای عالی دفاع و ستاد مشترک مورد بحث و ارزیابی قرار میگرفت و گاهی نظر امام هم استفسار میشد و مشورتهای جنبی در جلسات سران قوا و صاحبنظران مجلس هم بود که نهایتاً تصمیمگیری برای فرمانده بهتر میگردید.
وی درباره اینکه از چه مدلها، مهارتها و روشهایی جنابعالی در جنگ بهره بردید و به چه نظریات و جمعبندی رسیدید؟ می گوید : مهارتها را فرماندهان ستادها و قرارگاهها و مشاوران نظامی متناسب با شرایط و امکانات داشتند و در قرارگاه ها به جمعبندی میرسید و روش و مدل بدست میآمد. خود من گاهی در این مورد و همچنین جمع دیدگاههای متفاوت ساعتها با فرماندهان عمل کننده تا رده گردان به مذاکره می نشستم.
هاشمی درپاسخ به این پرسش که در مقام و موقعیت تصمیمساز نظام از چه ابزار تشخیص (مشاهده، مشارکت، مطالعه، مشاوره و تخیل ... ) و لوازم کاری بهره میبردید؟ اظهار داشته است : محدودیتی نداشتیم. از همه اینها و هر راه ممکن دیگر برای تصمیمسازی و تصمیمگیری استفاده میشد.
فاصله واقعیتهای اجتماعی در ادوار مختلف دفاع
وی درباره فاصله واقعیتهای اجتماعی در ادوار مختلف دفاع با ایدهآلها که چه مقدار بود؟ و همچنین خیزش و ریزش منابع مالی و انسانی در عسر و حرجهای جنگ چه سهی داشتند؟ می گوید : فاصله واقعیت با خواستهها و ایدهها و امکانات مالی و تجهیزات، تشکیلاتی روشن است. ارتش در حال تصفیه، سپاه و بسیج جوان و کم تجربه، کمی آموزش و قطع رابطه ارتش با منابع و مراکز اصلی لجستیک سلاح و تجهیزات و تحریم و فرار و حذف بسیاری از کادرهای متخصص و مطلع و محدودیتهای شدید مالی و ابزار و هزینههای ناشی از جنگ، علاوه بر هزینههای اداره کشور و ... نشان از اوضاع ما میدهد.
آرمانها و واقعیتها با هم نمیخواند. ارتش بعث عراق متکی به حمایتهای مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و تبلیغاتی اردوگاههای غرب و شرق و ارتجاع منطقه و دارای انضباط خوب و فرماندهی متمرکز بود. اتکاء دفاع ما به انبوه نیروهای بسیج مومن، شجاع و فداکار از واقعیتهای جبهه بود. بعد از سال اول جنگ، هدف عمده دشمن حفظ خودش بود و هدف ما شکست دشمن با آن امکانات بود.
اما حقانیت، ایمان، امید، اتکاء به خدا و کمکهای الهی از واقعیتهای ارزشمند تأثیرگذار در جنگ بود و حمایت مردمی در جبهه ایران قابل مقایسه با وضع دشمن نبود که اثر بسیار بزرگی داشت. همین وفاداری و حمایت مردمی، مشکلات، کمبودها، عسر و حرجها، ویرانیها و آوارگیها را قابل تحمل میکرد.
رضا رضایی مجد
منبع / https://rafsanjani.ir