تهران- ایرنا- رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه دستاوردهای تحقیقاتی و ابتکارات دوران دفاع مقدس بسیار چشمگیر بوده گفت:‌ این دستاوردها و موفقیت های جوانان ایرانی پس از جنگ در سازندگی کشور و تقویت بنیه دفاعی بسیار کارآیی داشته و دارد.

مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی درخصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران با توجه به عناوینی همچون «دستاوردهای چشمگیر تحقیقاتی و ابتکارات دوران دفاع مقدس، نیازهای فرا قانونی که راه‌گشا در جنگ بوده، ‌ ناگزیری‌های ما در سیاست‌های راهبردی و کلان کشور در جنگ، ‌ عقل راهنما و دین دامن گیر نداشتن، گرفتن یک نقطه حساس در داخل عراق و ‌حضور امریکا در منطقه» نقطه نظرات گرانبهایی دارد که در سومین روز هفته دفاع مقدس برداشت هایی از آن نقطه نظرات را به رشته تحریر در می آوریم.

 دستاوردهای تحقیقات و ابتکارات دوران دفاع مقدس بسیار چشمگیر است

مرحوم هاشمی درباره شاخص سهم تحقیقات در تخصیص اعتبارات نسبت به جمعیت (با فرض تزیینی تلقی شدن آن) در جنگ این گونه اظهار نظر می کند :‌تا آنجا که امکان تحقیق از جهت نیروهای انسانی و ابزار و منابع علمی وجود داشت، انجام می‌گرفت و منتظر تخصیص اعتبار نمی‌ماند.   نیازها به اندازه کافی وجود نداشت، بخصوص آنجا که نیاز به مراکز خارج از کشور مربوط می‌شد. در عین حال دستاوردهای تحقیقات و ابتکارات دوران دفاع مقدس بسیار چشمگیر است و پس از جنگ در سازندگی کشور و تقویت بنیه دفاعی بسیار کارآئی داشته و دارد.

وی درباره منشاء خطا در فهم و تحلیل جنگ و همچنین دریافت‌های غلط و ناصواب، بی‌ربطی منطقی قضایا و یا نوع نظام اندیشه و ایدئولوژی اشخاص می گوید :‌ همه اینها هستند و به علاوه خیلی چیزهای دیگر می‌توانند منشاء خطا باشند. از قبیل بی‌سوادی،   بی‌تجربگی،   غرور،   عدم مشورت، عجله و ...

امام جمعه موقت تهران درخصوص  تناسب توانایی و دانایی خود و مسؤولیت مقام فرماندهی کل قوا و امکانات و لوازم موجود در جنگ اظهار می دارد :‌ روشن است اگر فرماندهی تحصیلات و تجربه نظامی داشته باشد، بهتر از فرماندهی افراد فاقد آن است، ولی موقعیت سیاسی و روحانی من و اعتماد امام و رزمندگان نسبت به اینجانب و حضور موثر من در محیط قانونگذاری و شورای‌عالی دفاع و نفوذ مردمی و داشتن‌ تریبونهای مجلس و نمازجمعه برای اطلاع رسانی، بسیج مردم و ... بخشی از آن نقص‌ها را جبران می‌کرد، بخصوص رابطه خوب و صمیمی من با ارتش، سپاه،   بسیج و مردم.

 نیازهای فرا قانونی که راه‌گشا در جنگ بوده

هاشمی رفسنجانی در خصوص نیازهای فرا قانونی که راه‌گشا در جنگ بوده و به مصداق این مثال است (چون صیانت نفس به خطر افتد، ۱۰ فرمان نقض شود) ‌ تصریح می کند:‌ در همه کشورها و نظامها حالت اضطراری و فوق‌العاده وجود دارد که در آن حالت بخشی از مقررات عادی متوقف و مقررات متناسب با شرایط فوق‌العاده وضع می‌شود. جنگ معمولاً  از روشن‌ترین تعاریف وضع فوق‌العاده است و در دفاع مقدس هم ما این وضع را داشتیم و مقررات فوق‌العاده موقت برقرار شد. مرجع این گونه تصمیمات گاهی شخص امام بودند که از حق ولایت استفاده می‌کردند و گاهی به سران سه قوه اجازه می‌دادند که تصمیمات مناسب شرایط بگیرند و سرانجام اختیارات وسیعی به شورای عالی دفاع دادند. زمینه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت هم از این شرایط به وجود آمد و تصمیمات و مقررات آن دوره مضبوط و مشخص است و می‌توانید مراجعه کنید.

وی درخصوص مدیریت در جنگ و اینکه چقدر مدیریت دگرگونی پیچیده و جامع بود؟ و در جمع توانایی و اخلاص، موفق؟ می گوید :‌ در مورد توانایی‌ها، من نباید قضاوت کنم و باتوجه به محرمانه بودن بسیاری از امور جنگ و در عین‌حال مردمی بودن آن و نیاز به اقناع جامعه برای ادامه همکاری، واقعاً کار فرماندهی سخت و نیازمند تدبرهای خاص و غیرقابل طرح در رسانه‌ها بود، بخصوص مدیریت بر دو بخش از نیروها که یکی کلاسیک و دیگری انقلابی و خودجوش بود و نیاز به فرماندهی واحد در کل امور جنگ این پیچیدگی واضح است. شاید از آثار آن بتوانید به قضاوت برسید.

هنگام آغاز مسئولیت فرماندهی من در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۶۲ اختلاف نظرها در رده‌های فرماندهان درباره شیوه جنگیدن زیاد بود. مدتی طول کشید تا  به راهکار مناسب برسیم و در این مدت دشمن با دریافت چراغ سبز و امکانات زدن شهرها و تخلّف از موازین پذیرفته شده بین‌المللی جنگ، کارهای ایذائی فراوانی از قبیل زدن شهرها، استفاده از سلاح شیمیایی و زدن کشتی‌ها و حمله به اهداف غیرنظامی و جنگ روانی داشت و ما به فکر عملیات سرنوشت‌ساز در جبهه بودیم که مقدمات آن بخاطر اختلاف‌نظرها طولانی شد (فاصله بین عملیات خیبر و بدر تا عملیات فاو) و بالاخره به راهکار نسبتاً قابل قبولی رسیدیم که آثار آن را در عملیات والفجر۸ (فاو)، کربلای ۵ و حلبچه مشاهده می‌کنید.

 ناگزیری‌های ما در سیاست‌های راهبردی و کلان کشور در جنگ

هاشمی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چنانکه زمین، چگونگی عملیات را دیکته می‌کند، ناگزیری‌های ما در سیاست‌های راهبردی و کلان کشور در جنگ کدام بودند؟ گفته است :‌ تنوع میدان‌های جنگ در شمال، مرکز و جنوب و نیز حساسیت‌های ویژه هر بخش و تنوع شیوه‌های نبرد در دفاع ما بخاطر وجود سه‌ گونه نیروهای جنگ و حالت دفاعی دشمن در زمین، آنهم در خاک خودش و سختی جنگیدن در زمین ناآشنای دشمن و وجود عناصر نفوذی از منافقان، سلطنت‌طلبان و قومیت‌ها در داخل جبهه‌ها و سختی حفظ اسرار جنگ در هر زمان و در هر مکان راهبردهای مختلفی می‌طلبید و فرماندهی جنگ با استفاده از دانش، عشق، ابتکار، فداکاری رزمندگان، مشاوران و فرماندهان راهبردها را مشخص می‌کرد.

نمونه‌های آن را می‌توانید در چند عملیات موفق آن دوره مشخص کنید.

*‌ عقل راهنما و دین دامن گیر نداشتن

وی درباره اینکه با فرض «عقل راهنما و دین دامنگیر نداشتن» قاطبه دشمن، ما در آغاز جنگ و در ادامه به چه فهم متفاوتی رسیدیم؟ اظهار داشت :‌ اوایل کار باتوجه به وضع فکری مردم عراق و علاقه‌مندی اکثریت مردم عراق به انقلاب اسلامی ایران و امام، فکر می‌شد که عراق در ادامه جنگ از داخل هم دچار اشکال می‌شود و با آشکار شدن حقانیت راه ما و ناحق بودن عمل عراق، کار با سرعت به نتیجه خواهد رسید. البته در کنار آن، نگرانی‌هایی هم از عدم توان تحمل نبرد طولانی بخاطر تحریم بودن ایران و وابسته بودن امکانات نظامی ما  به خارج، بخصوص به آمریکا برای پیروزی وجود داشت.

پس از بیرون راندن عراق از اکثر اراضی اشغال شده و انهدام بخش عمده‌ای  از نیروهای عراق و سرعت به اسارت درآمدن نظامیان عراق و همکاری آنها با ایران و غنیمت گرفتن امکانات زیادی از عراق و وسعت حضور مردم در دفاع، این امید واقعی‌تر جلوه می‌کرد.

پس از فتح خرمشهر و احساس خطر استکبار و ارتجاع در مورد شکست عراق و پس از رسیدن امکانات و حمایت‌های شرق، غرب و ارتجاع برای دشمن و حالت دفاعی گرفتن دشمن در پشت استحکامات خود در داخل عراق و بروز اختلاف نظر در فرماندهی ارتش و سپاه در شیوه جنگ و ناکامی در عملیات مهم رمضان و والفجر مقدماتی، واقعیت‌های زمان و جنگ و جهان به گونه دیگری روی نمود.

در این مقطع طرح عملیات سرنوشت ساز برای تأمین اهداف اصلی جنگ،   مثل نجات کشور، تنبیه متجاوز،   گرفتن حق ایران و در نتیجه سقوط بعث عراق به خاطر خسارت‌های وارده به ایران، مطرح می‌شد. عمده عملیات بزرگ مثل خیبر، بدر، فاو، شلمچه، دربندیخان، حلبچه، ماووت و ... از مصادیق آن است.

 گرفتن یک نقطه حساس در داخل عراق

هاشمی درباره این موضوع گفته است:‌ موضوعی که قبل از حکم من به عنوان فرماندهی جنگ در جلسه سران سه قوه مطرح شد و من خدمت امام مطرح کردم، گرفتن یک نقطه حساس در داخل عراق بود که بدون آن مدیریت برای عراق دشوار باشد، از قبیل گرفتن بصره، قطع رابطه عراق با دریا،  قطع جاده‌های مرکز عراق به جنوب، قطع نفت کرکوک، تولید انبوه  موشک برای مقابله با شرارت‌های عراق در شهرها، دریا و گرچه بسیاری هم شعار «جنگ جنگ تا آخرین نفس» و «آخرین نفر» و «رسیدن به قدس یا کربلا» می‌دادند، ولی دریافت بسیاری از مسئولان این بود که ختم جنگ با عملیات سرنوشت‌ساز درست‌تر است. البته همه این اقدامها نیمه کاره می‌ماند و به هدف اصلی نمی‌رسید.

حضور امریکا در منطقه

مرحوم هاشمی می گوید :‌ حضور عملی آمریکا در منطقه و شرکت در جنگ به نفع عراق و دادن سلاح‌های پیشرفته موشکی، هوایی و شیمیایی که نمونه آن در حلبچه عمل شد و دادن امکانات تهیه سلاح هسته‌ای به عراق و ... نشان داد که استکبار نخواهد گذاشت که ایران به هدف شکست دادن عراق برسد.

با این دریافت، فکر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شیوع یافت که با تغییراتی در قطعنامه به نفع ایران پذیرفته شد که نتیجه آن محکوم شدن تجاوز عراق و متجاوز شناخته شدن عراق و پذیرفته شدن حق غرامت ایران و ... بود.

رضا رضایی مجد

منبع / https://rafsanjani.ir