تهران- ایرنا- تاکید بر تشکیل مجلسی نو، انقلابی و خالی از «این» و «آن» در موسم انتخابات از زبان برخی شخصیت‌های سیاسی و تریبون داران کشور گرچه سوژه طبیعی همین ایام است اما به نظر می‌رسد این بازار گرمی‌های انتخاباتی به بهانه‌ای برای تضعیف مجلس و تخریب دولت تبدیل شده است.

همزمان با نزدیک شدن به انتخابات مجلس در اسفندماه سال جاری، طرح‌های انتخاباتی جریان‌های سیاسی کشور در قالب کلماتی کهنه و ترکیباتی نو آشکار می‌شود. ترکیباتی که در پشت ظاهر موجه خود مقدمه‌ای برای دو قطبی‌های کاذب در کشور هستند. «اگر در انتخابات آینده جریان انقلابی و اسلامگرا نتواند به فهرست واحد برسد هیچ امیدی به پیروزی وجود ندارد»، «چه کسانی باید پاسخگوی نارسایی در کشور باشند، نیروهای انقلابی یا تکنوکرات ها و لیبرال ها؟ اگر مجلس انقلابی داشتیم از برجام خارج می شدیم»، «چند ماه دیگر انتخابات مجلس است و ما نیازمند مجلس نو هستیم.» «مجلس دهم نخواست که در راس امور باشد» «اصلاحات اقتصادی جرات می خواهد که نه مجلس دارد و نه دولت»

 این جملات نمونه هایی از اظهارنظرهای شخصیت‌های سیاسی است که از آن ها به عنوان لیدر یا رهبر یکی از جریان های سیاسی نام برده می شود. این جملات در حالی از تریبون های مختلف مطرح می شود که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها درباره ایجاد دوقطبی هایی که فضای انتخابات و رقابت را مسموم و مردم را نسبت به مسئولان بدبین می کند، هشدار داده اند.

دوگانه سازی ها از مجلس انقلابی و غیرانقلابی، مسئول لیبرال و مسئول انقلابی و مجلس نو و مجلس کهنه درحالی این روزها شدت گرفته است که تمامی روسای جمهور پس از انقلاب با تایید شورای نگهبان، با رای اکثریت قاطع مردم و با تنفیذ رهبری در راس امور اجرایی قرار گرفته اند و نمایندگان مجلس هم پس از عبور از فیلترهای نظارت استصوابی شورای نگهبان در خانه ملت حاضر شده اند. هر دو قوه اجرایی و قانون گذار در کشور قانون اساسی را نصب العین اقدامات خود قرار داده اند و هرگونه تخلف و عدول از اصول جمهوری اسلامی از سوی دولت با واکنش مجلس و هرگونه مصوبه خلاف شرع و قانونی از سوی مجلس با نظارت مستقیم شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام روبرو می شود. رهبر انقلاب هم بر اساس قانون امور هرسه قوه را مورد نظارت و ارزیابی قرار می دهند. در چنین شرایطی سخن گفتن از مجلسی نو از نوع انقلابی چندان منطقی به نظر نمی رسد و تنها می تواند مصرف انتخاباتی داشته باشد.

اگر تاکنون انتقاد از عملکرد مجلس و دولت محدود به رسانه های جریان رقیب و برخی شخصیت های حزبی و جناحی بود اما به این دسته، مسئولان فراجناحی و فراقوه ای و نیز تریبون ها و سایت های رسمی هم به این دسته اضافه شده اند و اظهارات تریبون ها و تریبون داران رسمی علیه نهادهای رسمی، موضوع عجیبی است که در هفته های گذشته رخ نشان داده است. تریبون داران انتخاباتیِ امروز گرچه تعریف مشخصی از انقلاب، انقلابی گری و مسئول انقلابی ارائه نمی دهند اما مصرانه خواستار اقدامات انقلابی هستند. منابر عزاداری ها در دهه اول محرم، پیش خطبه های نماز جمعه  برخی پایگاه های اطلاع رسانی رسمی کشور و رسانه های جریان اصولگرا این روزها در راس انتقادات و هجمه ها علیه دولت و مجلس هستند، دو نهادی که طی دو سال آینده، انتخابات سرنوشت سازی در پیش دارند.

با این هجمه از تضعیف ها که در فاصله ۶ ماه مانده تا انتخابات مجلس یازدهم شدت گرفته است می توان به ناظران، تحلیلگران، مردم و افکار عمومی حق داد که ناکارآمد جلوه دادن منتخبان ملت در مجلس و دولت را از سوی رقبای سیاسی و جناحی در حد میتینگ های تبلیغاتی تصور کنند. اینکه چنین ناکارامدسازی هایی چرا در کلام برخی مسوولان و مقامات و تریبون های رسمی کشور علیه نهادهای رسمی گفته و منتشر می شود همچنان علامت سوال بوده و در تضاد با منافع ملی است.

شکایت از دوقطبی های خودساخته هم دیگر نکته جالب و البته عجیب این روزهاست. در سخنان انتخاباتی برخی شخصیت های سیاسی انتقاد مداوم از دو قطبی کردن جامعه جایگاه خاصی دارد در حالی که این افراد خود انواع دوگانه ها را در کشور ایجاد کرده و بر آن اصرار می وزرند. همزمان با دو دسته کردن انقلابی و لیبرال یا نو و کهنه این گروه از رئیس جمهوری و دولت؛ از مجلس و نمایندگان و شماری از چهره های سیاسی حزب رقیب می خواهند که دوقطبی های کاذب نسازند و حافظ وحدت در کشور باشند.

تضعیف دولت و توهین به نمایندگان ملت در شرایطی که این دو در خط نخست مبارزه با تروریسم اقتصادی و ایران هراسی های آمریکا و کشورهای منطقه قرار دارند در تضاد کامل با منافع ملی است حتی اگر با اهداف انقلابی و نیت تاثیرگذاری بر مردم باشد.

تبلیغات انتخاباتی و مانیفست های مخصوص این دوران نباید در تضاد با منفعت عمومی کشور و در راستای تضعیف نهادهای رسمی صورت گیرد. این نوع هجمه ها علیه منتخبان مردم از سوی همان مردم شناسایی می شوند و تجربه سیاسی نشان می دهد چندان هم مورد استقبال قرار نمی گیرد.

به نظر می رسد رویای فتح بهارستان در سال جاری و فتح پاستور در ۱۴۰۰ برای ناکامان انتخابات گذشته چنان هدف بزرگی است که هر وسیله ای را برای دست یافتن به آن توجیه می کنند. در برخورد با دموکراسی بخشی از آن را که برگزاری انتخابات است می پذیرند اما بخش دیگر را که حضور جریان رقیب است خوش نمی دارند، برای رسیدن به وحدت کلمه راه درازی در پیش دارند اما تفرقه میان خود را فرافکنی می کنند، گروهی که کانون طرح های انتخاباتی خود را تخریب جریان رقیب قرار داده اند اما دم از وحدت می زنند و در نهایت منتظرند با چنین استراتژی هایی مورد تایید مردم قرار گیرند و پیروز میدان شوند. در چنین شرایطی باید منتظر ماند دید روش آن ها از سوی مردم مورد قبول واقع می شود یا نه؟