تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۶

تهران- ایرنا- هفته گذشته، پای صحبت یک واعظ در یکی از محافل عزاداری حسینی در تهران نشسته بودم و به مطالب او درباره وظایف کارگزاران نظام از نظر حضرت علی علیه‌السلام گوش می‌دادم.چون در نظام جمهوری اسلامی، روحانیت در راس قرار دارد و معیارهای ارائه شده توسط امیرالمومنین را می‌شناسد و به مردم وعده سپرده شدن مناصب و مسئولیت‌ها به افرادی که دارای این معیارها باشند را داده بود، بعد از 40 سال باید شاهد رعایت این ضوابط باشیم نه موعظه درباره آنها.حضرات روحانی نباید به موعظه اکتفا کنند. موعظه مربوط به زمانی بود که در حاکمیت نبودند. اکنون که در حاکمیت قرار دارند موعظه‌ کارساز نیست و باید با مدیریت و اراده قوی برای برخورد با تبعیض‌ها و سوءاستفاده‌ها به وعده‌هائی که داده شده عمل شود و لذت عدالت به مردم چشانده شود.

در گزیده ای از سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی، به قلم ‌مسیح مهاجری مدیرمسئول، آمده است: هفته گذشته، پای صحبت یک واعظ در یکی از محافل عزاداری حسینی در تهران نشسته بودم و به مطالب او درباره وظایف کارگزاران نظام از نظر حضرت علی علیه‌السلام گوش می‌دادم. مطالب را دسته‌بندی شده و با بیانی رسا عرضه می‌کرد، اما هرچه بیشتر می‌گفت سوال مهمی که در ذهن من به وجود آمده بود قوی‌تر و پررنگ‌تر می‌شد. به چهره سایر مستمعین که نگاه می‌کردم به نظرم می‌آمد آنها هم همین سوال را دارند.

سوال این بود که اگر کارگزاران نظام اسلامی نباید اهل اختلاس و سوءاستفاده از مقام و منصب باشند و شایسته‌سالاری باید جای قوم و خویش‌سالاری را بگیرد و امر بمعروف و نهی از منکر باید در روابط کاری کلیه کارگزاران جای بله‌قربان‌گوئی‌ها را بگیرد و افرادی که مدیریت ندارند نباید مدیر شوند و باید جای خود را به افرادی که توانائی دارند بدهند و... پس چرا در نظام جمهوری اسلامی ما این توصیه‌های امیرالمومنین رعایت نمی‌شوند؟ اینطور نیست که هیچیک از مسئولین نظام جمهوری اسلامی دارای معیارهای موردنظر مولا نباشند ولی بسیاری از آنها فاقد این ویژگی‌ها هستند. البته در نظام جمهوری اسلامی نباید همین تعداد افراد فاقد صلاحیت را هم تحمل کرد و تلاش‌ها باید این باشد که حتی یک نفر هم فاقد معیارهای موردنظر امیرالمومنین در مسئولیت نباشد.

آنچه این سوال را پررنگ‌تر می‌کرد این بود که چون در نظام جمهوری اسلامی، روحانیت در راس قرار دارد و معیارهای ارائه شده توسط امیرالمومنین را می‌شناسد و به مردم وعده سپرده شدن مناصب و مسئولیت‌ها به افرادی که دارای این معیارها باشند را داده بود، بعد از 40 سال باید شاهد رعایت این ضوابط باشیم نه موعظه درباره آنها.

اگر یک رژیم غیردینی مثل رژیم سابق زمام امور کشور را در دست داشت وجود افراد فاقد این معیارها در مناصب و مسئولیت‌ها امری طبیعی بود و از آن واعظ محترم هم انتظار این بود که بگوید کارگزاران دولتی در یک کشور اسلامی باید این‌چنین باشند که مولا فرموده است.

اینکه در 40 سالگی نظام جمهوری اسلامی هرچه واعظ بیشتر از ضوابط موردنظر و توصیه امیرالمومنین درباره کارگزاران نظام می‌گوید عملکرد مسئولین نظام در این زمینه بیشتر زیرسوال می‌رود، یک فاجعه است. تمام ابزارهای تبلیغاتی در دست مسئولین و روحانیت است ولی تبلیغات تاثیر لازم را ندارد. چرا؟ خبر موثق داریم که روحانیون زیادی در عسرت زندگی می‌کنند و بسیاری از آنها زیر خط فقر قرار دارند ولی قضاوت افکار عمومی نسبت به آنها طور دیگری است. چرا؟ بسیاری از روحانیون در جبهه و در صحنه‌های مختلف به مردم خدمت زیادی کرده‌اند و هم‌اکنون نیز مشغول خدمت به مردم هستند ولی قضاوت عمومی درباره آنها منطبق با این خدمات نیست و حتی در موارد زیادی عکس اینست. چرا؟ علت اینست که مردم در کل نظام در جستجوی عدالت هستند ولی آن را نمی‌یابند و این نایابی را به حساب روحانیت می‌گذارند، زیرا معتقدند وقتی روحانیت در راس نظام است، عدالت را باید روحانیت تامین کند. وقتی از عدالت خبری نیست، بطور طبیعی نتیجه می‌گیرند روحانیت عامل بی‌عدالتی است.

اینست که در فقر، در تبعیض و در هر تخلف و خلافی که پدید می‌آید، روحانیت را سهیم می‌دانند. نمی‌خواهم بگویم این تصور و این قضاوت درست است ولی نمی‌توان از مردم انتظار داشت همه‌چیز را با دقت از هم جدا کنند و درباره همه‌چیز بدون خطا قضاوت کنند. از مجموع وزرای دولت فقط یک نفر روحانی است و با خود رئیس‌جمهور دونفر در کسوت روحانیت قرار دارند و بقیه غیر روحانی هستند و براین اساس، طبعاً باید فقط 5 درصد اعتراض به مشکلات متوجه روحانیت باشد ولی تمام مشکلات به پای روحانیت نوشته می‌شود. زیرا افکار عمومی، روحانیت را در راس حاکمیت می‌بیند و انتظار دارد همه‌چیز براساس ضوابط به پیش برود و تبعیض و بی‌عدالتی وجود نداشته باشد.

حضرات روحانی نباید به موعظه اکتفا کنند. موعظه مربوط به زمانی بود که در حاکمیت نبودند. اکنون که در حاکمیت قرار دارند موعظه‌ کارساز نیست و باید با مدیریت و اراده قوی برای برخورد با تبعیض‌ها و سوءاستفاده‌ها به وعده‌هائی که داده شده عمل شود و لذت عدالت به مردم چشانده شود. داغ و درفش هم مشکلی را حل نمی‌کند. روحانیت از صدر تا ذیل در این زمینه مسئول است و باید با یک حرکت قوی و همه‌جانبه اصلاحی، برای ریشه‌کن ساختن تبعیض‌ها و سوءاستفاده‌ها اقدام نماید. حرکت اصلاحی اینست که روحانیت مانع قرار گرفتن افراد اهل تبعیض، سوءاستفاده‌گر و فرصت‌طلب در مسئولیت‌ها شود.

اینها در دایره عدالت اجتماعی قرار دارند. درباره عدالت قضائی هم انشاء‌الله در شماره آینده خواهید خواند.