در گزیده ای از گفت و گوی روزنامه اعتماد با پولینا واسیلنکو، پژوهشگر روابط بینالملل ،می خوانیم: به نظر میرسد که همکاریهای نظامی اخیرا به مجموعه همکارهایهای دوجانبه ایران و روسیه اضافه شدهاند. به عنوان مثال، در اوایل آگوست، وزارت دفاع روسیه و فرمانده نیروی دریایی ایران تفاهمنامهای را برای گسترش روابط نظامی دوجانبه امضا کردند. چه چیزی باعث شده که دو کشور در این مقطع همکاریهای نظامی را ضروری ببینند؟
وضعیت جاری بینالمللی ایجاب میکند که هر کشوری دست به متوازنسازی منافع خود و شرکایش بزند. ایران و روسیه تاکنون نتیجه همکاریهای دوجانبه از جمله در حوزه نظامی را در سوریه به نمایش گذاشتهاند. تفاهمنامهای که شما به آن اشاره کردید و اخیرا امضا شده نشاندهنده این است که دو طرف آماده گسترش همکاریهای نظامی ازجمله در حوزه هوایی و دریایی هستند اما قرار نیست دست یکدیگر را با چند و چونهای یک توافق رسمی ببندند.
باتوجه به اینکه آنچه میان دو کشور حاصل شده یک تفاهمنامه است، میتوان به نکات زیر اشاره کرد: نخست آنکه با تقویت همکاریهای نظامی با ایران، روسیه حمایت خود از ایران را نشان میدهد. ایران این روزها تحت فشار شدید هم امریکا و هم برخی بازیگران منطقهای قرار دارد. دوم آنکه با توجه به ظرفیت و پتانسیل تفاهمنامه امضا شده، روسیه از منابع موجودش برای تقویت و توسعه نفود در منطقه استفاده کرده و همچنین با استفاده از آن میتواند سیاستی سازنده و متوازن برای به ثبات رساندن اوضاع منطقهای را در پیش بگیرد. این مساله نهتنها به اهرمی برای روسیه تبدیل شده و حضور این کشور در منطقه خلیج (فارس) را توجیه میکند بلکه به این کشور وجه سازنده صلح را هم میدهد.
فکر میکنید تعمیق همکاریهای نظامی روسیه با ایران اقدامی در راستای مقابله یا رقابت با امریکا نیست؟
از آنجا که رابطه میان ایران و ایالاتمتحده امریکا یکی از فاکتورهای کلیدی است که به بهانهای برای ایجاد منطقه امن در غرب آسیا شده است، تقویت رابطه نظامی میان ایران و روسیه میتواند چالشی برای طرف امریکایی به حساب بیاید. اگر ما رقابت برای نفود بیشتر و برنامه هر کدام از بازیگران برای برخورداری از موقعیت بهتر در منطقه را درنظر بگیریم، آنگاه باید بگوییم که تقویت رابطه روسیه با ایران در مرحله نخست نشاندهنده کارآمدی دیپلماسی روسیه در مقابل یک رویارویی شدید میان ایران و امریکاست.
احتمالا طرف ایرانی، روسیه را تضمینی برای امنیت خود میداند، چراکه روسیه به قدرتهای خارجی اجازه نداد تا قواعد بازی خود را در سوریه پیگیری کنند. اما روسیه استراتژی خود را دنبال کرد تا در منطقه نفوذ پیدا کند بدون آنکه در مسائل داخلی میان کشورهای منطقه دخالتی کرده باشد. در نتیجه، روسیه نوعی از توازن میان بازیگران خاورمیانهای با وجود اختلافها و تضاد منافعی که هر کدام با یکدیگر دارند، ایجاد کرده است. این سیاست نشاندهنده یک مساله است؛ روسیه همکاری با ایران را تقویت کرده نه به دلیل رویارویی با امریکا بلکه به دلیل حمایت از منافع روسیه در خاورمیانه.
روسیه اخیرا طرح خود برای تامین امنیت در منطقه خلیجفارس را به سازمان ملل برده است. چه چیزی باعث شد روسیه در این مسیر گام بگذارد و آیا اطلاعی از جزییات این طرح دارید؟
تنش میان ایران و غرب بر کشتیرانی در خلیجفارس تاثیر گذاشته است. حوادثی که در چند ماه اخیر برای تعدادی از نفتکشها در این منطقه رخ داد گمانهزنیها درباره توسعه حضور نظامی سایرین در منطقه را قوت بخشید.
به عنوان مثال لندن پس از آنکه ایران نفتکش انگلیسی را توقیف کرد بر حضور نظامی خود در این منطقه افزود. علاوه بر این، امریکا پیشنهاد ایجاد ائتلاف دریایی برای محافظت از کشتیرانی در خلیجفارس را داده است. طرح امنیتی روسیه برای منطقه خلیجفارس هیچ نکته متفاوتی با آنچه پیش از اینها در قالب مسائل منطقهای گفته شده، ندارد. با این همه این سند، اصلیترین رویکردها و نقطهنظرهای مسکو برای ایجاد صلح در منطقه خلیجفارس را بیان میکند: اصلیترین نکتهای که در این سند مورد تاکید قرار گرفته ضرورت فعال بودن و حضور همه بازیگران بدون استثناست. در این سند بر قوانین بینالمللی و پیروی از اصول چندجانبهگرایی در پروسه تصمیمگیریها در منطقه تاکید شده است. این بخش همواره در دیپلماسی روسیه مدنظر بوده و هدف آن نیز ارایه رویکرد یا دستور کاری متفاوت به بازیگران منطقهای است. احتمالا روسیه با این رویکرد تلاش میکند به یک حلال مشکلات در منطقه غرب آسیا بدل شود تا در نتیجه منطقه را از نفوذ و حضور نظامی خارجی رها کند. جزییات این طرح هنوز منتشر نشده، چراکه نکته بسیار مهم این است که باید به کشورهای حاشیه خلیجفارس، طرحی را ارایه کرد که نیازمند همکاری مشترک تمام اعضای منطقه باشد.
روسیه همواره درباره نقش سیاستهای مخرب خارجیها در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه هشدار داده و به نظر میرسد که در طرح خودش نیز به دنبال پایان دادن به این دخالتهای خارجی است. با این همه باتوجه به وابستگی برخی کشورهای منطقه مانند عربستان به امریکا، واکنش آنها به طرح امریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
میخاییل بوگدانف، معاون وزیر خارجه روسیه میگوید جامعه جهانی از طرح روسیه استقبال خوبی کرده، چراکه ایده روسیه، طرحی جامع است که به ضرر هیچکس نخواهد بود، بلکه کاملا برعکس خواهان اجماع تمام بازیگران است. با این همه سادهلوحانه است اگر انتظار هیچ عکسالعمل منفی جدی را نداشته باشیم. هدف ارایه چنین طرحی تغییر موازنه قدرت در منطقه یا تغییر سمت و سوی تنش از یک جهت به جهت دیگری نیست، بلکه هدف نشان دادن رویکرد مسکو و جلبتوجه به تلاش سازنده روسیه برای کمک به صلح در منطقه خلیجفارس است. شاید بتوان گفت که طرح روسیه بیشتر لیستی از آرزوها باشد تا برنامه اقدام. برخی از نکات این طرح باتوجه به سطح تعارضها و نبود اراده در بازیگران منطقهای و فرامنطقهای برای امتیاز دادن یا متعهد شدن، امروز غیرقابل تصور به نظر میرسد.
فکر میکنید پس از حضور در سوریه حالا روسیه نوعی حضور نظامی در غرب آسیا را دنبال میکند و آیا این حضور امریکا را تحریک نخواهد کرد؟
تا همین اواخر، سیاست روسیه در خاورمیانه با رویکرد متوازن و عملگرایی همراه بوده است. روسیه با مهارت خاصی، سطح بالایی از رابطه و تعامل را با تمام کشورهای منطقه با وجود مشکلات داخلی فیمابین آنها پیش برده و منافع مسکو را با کمترین هزینه تامین کرده است. سوریه نمونه یکی از این موفقیتهای روسیه به حساب میآید. از آنجا که روسیه استراتژی مشخصی درباره رفتارهای آتی خود در منطقه خاورمیانه ندارد، سیاستهای او به نوعی در پاسخ به چالشهای موردی تعریف میشوند. علاوه بر این ما نباید فراموش کنیم که نقش روسیه در منطقه خاورمیانه و همچنین منابع آن، آنقدری نیست که بتواند تاثیر مستقیمی بر بازیگران منطقهای بگذارد. اگر روسیه خود را در مسائل فیمابین کشورها در منطقه وارد کند ناچار به انتخاب میان یکی از طرفها میشود و این در چارچوب منافع روسیه نیست. برای آنکه بگوییم روسیه از خاورمیانه میرود بسیار زود است، چراکه سیستم امنیت منطقهای با اجرا فاصله بسیار زیادی دارد و چالشهای جدیدی هم ظهور کردهاند که یکی از آنها بازسازی سوریه پس از جنگ است.
رابطه عمیق روسیه و ایران بهخصوص در سالهای اخیر قابل کتمان نیست اما به نظر میرسد که مسکو هیچگاه نقش میانجی میان ایران و سایر کشورهای طرف مشاجره برای خود قائل نبوده است. به عنوان مثال ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه در ماه اکتبر به عربستانسعودی میرود و البته پیش از این هم میزبان ملک سلمان در روسیه بوده اما هیچگاه نشنیدیم که روسیه میانجیگری در این زمینه کرده باشد. دلیل این امتناع روسها چیست؟
پاسخ به این سوال در استراتژی روسیه در خاورمیانه نهفته است. یکی از دلایل موفقیت سیاست خارجی مسکو در این منطقه، تحفظ روسیه در حفظ وضع موجود و ساختن رابطه سازنده با همه بازیگران است. روسیه معمولا در شرایطی که یا نفوذ مستقیم در پروندهای دارد مانند کنگره گفتوگوهای ملی سوریه در سوچی یا وزن سیاسی دارد مانند طرح برای بسترسازی به منظور مذاکرات اسراییل و فلسطین بدون پیششرط پیشنهاد ارایه خدمات واسطهای میکند. به دلایل مشخصی در مناقشه میان ایران و عربستانسعودی، روسیه نمیتواند به عنوان طرف معتبری ایفای نقش کند، چراکه رقابت میان تهران و ریاض نهتنها در منافع ملی و منطقهای متفاوت بلکه در ایدئولوژی هم ریشه دارد. روسیه به دنبال آن است که رابطه کاری خوبی با هر دو کشور داشته باشد اما سود چنین میانجیگری سختی مشخص نیست.
روسیه یکی از بازماندگان در برجام است و میدانید که این توافق به خاطر کنارهگیری امریکا و البته ناتوانی ۱+۴ در وفای به عهد در کماست.
شما تلاشهای روسیه برای نجات برجام را چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از کنارهگیری امریکا از برجام، روسیه دایما خواهان حفط توافق به دست آمده با ایران شد. روسیه منابع و اهرمهای نفوذ کافی برای جبران خسارت ناشی از سیاست فشار حداکثری امریکا یا جبران تعهدات ۱+۴ به تنهایی را ندارد اما به تعهد به نهادهای بینالمللی دخیل در این توافق مانند سازمان ملل ادامه میدهد. در حال حاضر روسیه فقط میتواند سطح به دست آمده در همکاری با ایران را باوجود تحریمها ادامه دهد و همچنین شرکای دیگر را تشویق کند که به جمع نیروها برای حفظ برجام بپیوندند.