سال های حماسه سازی هشت ساله دفاع مقدس تنها میدان آوردگاه رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل نبود؛ چرا که دوشادوش آنها جامعه فرهنگی و به ویژه شاعران نیز سلاحی متفاوت اما به همان میزان بُرا و تاثیرگذار در دست داشتند و آن قلمی بود که چشمه های جوشش ذوق شان را به واسطه همراهی با آرمان های انقلاب از یک سو و از سوی دیگر فصل مهم تاریخ معاصر کشورمان یعنی مقاومت، ایثار و پایداری در مسیر حریت و آزادگی ایران که یک شبه ناگهانی مورد یورش رژیم بعث قرار گرفت را به مهمترین رسالت ادبیات انقلاب و تاثیرگذارترین جریان آن سالها یعنی شعر انقلاب گره زده بودند.
تجلی قامت قلم و سحر شعر شاعران
بسیاری از شاعران که در سالهای نخست انقلاب و همسو با روزها و ماههای آغازین جنگ تحمیلی، مسیر و هدف خود را در راستای ثبت و ضبط عاشقی و شور حماسه رزمندگان در جبهه های جنگ از یک سو و از سوی دیگر روایت حماسه فرزندان ایران برای مردمی که هر چند به دور از جبهه ها اما هماره و پیوسته همراه رزمندگان بودند؛ باعث شد تا تعداد زیادی از شاعران متعهد به ادبیات پایداری و در ادامه تجلی مفهوم مقاومت در قامت ادبیات خود از نزدیک شاهد رزم و حماسه عشق و خون در جبهههای حق علیه باطل باشد.
شاعرانی که حقیقی ترین، ملموس ترین و صریح ترین تصاویر حماسه رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل را در قامت قلم و سحر شعر به واسطه جوشش هنرشان به مخاطبان معرفی می کردند.
عطش آتش عشق و شور حماسه در شعر سرودنِ امین پور
کیست که ادبیات دفاع مقدس به ویژه شعر این ایام را مورد رصد قرار دهد و از قیصر همیشه آفتابی ادبیات ایران زنده یاد قیصر امین پور یادی نکند. او که آغاز نامش با حرف آخر عشق شروع می شد؛ با شعرگفتن جنگ هشت ساله، حماسه دفاع مقدس و سال های پس از آنرا با ماهیت شعری برای جنگ بر تارک ادبیات ایران تا همیشه آفتابی و ماندگار و جاوید کرد.
زنده نام امین پور شاعر معاصر و در عین حال موثری بود که اعتقادش به بنمایههای هویت مردم انقلابی از یکسو و تعهدش به حماسه آفرینی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل در سوی دیگر، باعث شد تا انفعال را در قامت همراهی با ادبیات به نسیان تاریخ بسپارد و خود را مردانه و عاشقانه وقف ادبیات و شعر دفاع مقس کند.
امین پور در تحقق رسالت و آرمانش یک پایش در جبهههای حق علیه باطل بود و پای دیگرش در پایتخت و در این گذار و گذر با زبان شعر، شورِ حماسه و امید آفرینی را برای رزمندگان زمزمه می کرد و آتش عاشقی در راستای حمایت همه جانبه مردم از فرزندان انقلاب و این آب و خاک که برای حریت و آزادگی ایران و ایرانی جان شان را بر کف دستان خود قرار داده بودند را برای مردم زنده و جاوید نگه دارد.
قیصر؛ شاعری که دردهایش چامه و چکامه نبودند
وقتی که موشک های دشمن بر سر شهر به پرواز درآمدند و کوچه پس کوچه های دزفول عزادار مردمانش بود، ۲۰ سالگی را در چشمان جنگ می نگریست.
قیصر امین پور در سال ۱۳۳۸ در روزی بهشتی از اردیبهشت ماه پا به دنیا گذاشت. او که تا کمی بعد قیصر شعر فارسی لقب گرفت، از جنگ سرود و عشق و صلح. نامش زبان به زبان می چرخید و شعرش دست به دست می رفت.
نام کوچکش آنجا آغاز می شد که عشق پایان می گرفت. قیصر پیوندی میان ردپای شعر کهن و امروز است. در زبان ساده و در مفهوم عمیق. آنجا که غزل می گفت شور و ذوق مردی عاشق داشت و آنجا که از نامرادی ها و دردها به رنجی که می برد قلم می فرسود، دردهایش را آواز می داد. همان دردهایی را که چامه و چکامه نبودند. همان دردهایی نگفتنی. همان دردهای مردم را!
قیصر برای ما، کتاب هایی به یادگار گذاشت که خط به خط و مصرع به مصرعش گل های آفتابگردان شعر معاصرند. زمانی که تنفس صبحدم و منظومه روز دهم به دست مردم رسید و روزهایی که گل ها همه آفتابگردانند و آینه های ناگهان و همان روزهای آخری که هم نفس با ما بود دستور زبان عشق، خود می دانست دست دل از دامن عشق دور بود و باد.
قیصر درد بیماری را در شعرهایش ریخت اما بیماری امانش را برید و پاییز سال ۱۳۸۶ بود که با برگ ها به دیدار معشوق رفت.
آرمان گرایی و تعهد گرایی؛ دو وجه مهم شعر قیصر امین پور
شاید بهترین واژه برای ترسیم سیمای قیصر امین پور به عنوان شاعر دفاع مقدس را در کلام مرتضی کاخی از شاعران، منتقدان ادبی و از دوستان قیصر امینپور می توان وام گرفت؛ جایی که او قیصر را ملک الشعرای جنگ نامیده است.
اما در کنار آن که قیصر را می توانیم بی هیچ تردیدی ملک الشعرای جنگ بنامیم؛ نمیتوانیم از این نکته به سادگی عبور کنیم که در حماسی ترین و رزمی ترین اشعار دفاع مقدس امینپور، رنگهای درخشان از صلح را نیز می توان رصد کرد و به گونه ای می توان او را شاعر صلح نیز نامید.
در حقیقت شعر امینپور از دو زاویه آرمان گرایی و تعهد گرایی بی تردید قابلیت جریان سازی ادبیات دفاع مقدس را شدنی کرد. برای کسانی که همسو، همدوش و همگام با او در آن سال ها حماسه هشت ساله را شاعری می کردند تا شاعرانی که پس از جنگ تحمیلی مسیر شاعرانگی را برای بیان احوالات سفر درونی شان انتخاب کردند؛ تعهدگرایی قیصر در بازتاب عینی و حقیقی جبهه های جنگ و آرمان گرایی اش برای تحقق مفهوم صلح در سایه پیروزی نور بر ظلمت را هجی می کردند.
رفتند ولی همیشه ماندند
باریدن شعر امینپور با همان نخستین یورش دشمن بر خاک کشورمان آغاز شد و همین جا بود که شاعر تصویر شعریت خود را از واقعیت ها گرفت؛ چرا که همسو با بسیاری از رزمندگان، ارتشیان، بسیجیان و سپاهیان خود را به جبهههای حق علیه باطل رساند و تلاش کرد تا اینبار بر خلاف مسلک شاعری در رونمایی شعرش از کنایه و تصویر و تخیل بهره نبرد و هر آنچه عینیت آن حادثه بود را نعل به نعل تصویر کند با قلم جادویش.
در حقیقت تاثیری که اشعار امین پور در روایت صادقانه و صریح رادمردی و دلاورمردی رزمندگان اسلام گاه به تلخ و گاه به شیرین از نوشیدن شهرت شهادت گرفته تا پیروزی در عملیات؛ در سال های همراهی با جنگ به قلم امین پور شعر می شد؛ بازتاب همان ادای رسالت و دینی بود که نویسندگان و شاعران متعهد به آرمان های انقلاب این بار نه در حرف بلکه در عمل، حضورشان را ثابت می کردند.
شعرهای امین پور مانند دیگر همراهانش در این عصر و زمانه نگاهی صریح و بی پرده برای بازتاب و افزایش شور و انگیزه در میان رزمندگان از یک سو و از سوی دیگر میان جوانان و مردانی داشت که در قامت نیروهای مردمی و بسیجی آگاهانه و با آرمانی متعالی چون دفاع از میهن در برابر هجوم بیگانه به صف رزمندگان سپاهی و بسیجی می پیوستند.
به همین سبب اشعار امینپور در سال های نخستین حماسه هشت سال دفاع مقدس با بهره گیری از ضرباهنگی تند، زبانی صریح و شورآفرین قرابت داشت. مانند یکی از شاهکارهای او که اینگونه سروده:
ناگه رجز هجوم خواندند
بر گُرده گردباد راندند
شستند به خون شب زمین را
شمشیر به آسمان رساندند
ماندند به عهد خویش و رفتند
رفتند ولی همیشه ماندند
هر مخاطب در مواجهه با این غزل با مردانی مردتر از هر تفسیر کننده و تبیین کننده مفهوم مردانگی مواجه است که با روحی پولادین، قلبی عاشق و سری نترس برای ماندگاری در مسیر خاک و ناموس کشورشان تنها یک هدف داشتند و آن مقاومت در برابر یورش دشمنانی بود که نظر به خاکی داشت که همواره با حریت و آزادگی ایران و ایرانی گره خورده است.
به همین سبب در بسیاری از اشعار سال های نخستین شعریدن امین پور همسو با دوران دفاع مقدس، کمتر شاهد روایت اول شخص و «منِ شخصی» شاعر هستیم و او تلاش می کند تا به واسطه هنر شعر و نگاه زیبایی شناسانه اش تجلی مفهوم مقاومت و حماسه را اینبار در همراه شدن ایران و ایرانی برای پیروزی حق بر ظلمت در قامت «ما شدن» تعبیر کند.
خلق حماسه ای در حماسه دیگر
با پایان جنگ تحمیلی و ثبت شدن حماسه هشت ساله دفاع مقدس در قامت تاریخ تقویم معاصر کشورمان؛ عرصه شاعران دفاع مقدس این بار جریان دیگری یعنی شعر پس از جنگ را بنیان گذاشتند و باز هم در این مسیر امینپور و همراهنش بی شک بیرقدارانِ زنده نگاه داشتن مفهوم شورآفرین سال های حماسه بودند که قرار بود حماسه دیگری را در قالب سازندگی و امید آفرینی برای فردایی بهتر رقم زنند.
هر چند در این میان زنده نگاه داشتن نام و یاد شهیدان، یا حسرت و دریغ خوردن از برکشیدن بسیاری از دوستانشان و ماندن آنها بخشی دیگر از ماهیت و هویت شعر امین پور را به خود اختصاص میداد؛ اما برخلاف جریانی که در سالهای پس از جنگ تعدادی از شاعران در پیش گرفتند و شروع به خاطره گویی این بار در قامت نظم و شاعری کردند و آرزویشان بار دیگر بازگشت به فضای جبههها بود؛ اینبار اما امینپور عینیت و واقعیت جامعه را تصویر می کرد. به خصوص برای نسل نوجوان و جوانانی که در آن سال ها یا هنوز به دنیا نیامده بودند و یا اگر دنیا آمده بودند به قد خردسالی یاد، خاطره و ذهنیتی از آن سال ها نداشتند. پس اینبار بنا بود برای زنده نگاه داشتن حماسه هشت ساله دفاع مقدس، رسالت شاعران برای تربیت نسلی قرار گیرد تا یکی از مهمترین الگوهایشان؛ پدران، مادران و گذشتگانی باشد که به سادگی از جان خود گذشتند و سخت استوار کردند برقراری ایران همیشه سرفراز را...
قلم امین پور در کنار صداقت همیشه همراهش بر شعر، شروع امیدآفرینی و بازتاب حماسه هایی را آغاز کرد که به تجلی مفاهیمی چون ایثارف شهادت، پایداری و مقاومت دامن میزد. مفاهیمی که نوجوانان و جوانان سال های پس از جنگ در پس پشت سایه ترس از موشک باران و فرار از آژیر های قرمز قرار بود با شعر قیصر خاطری بازسازی ایران را تصویر و ترسیم کنند.
به جای نقد ایده آل، به نقد رئال بپردازیم
دکتر محمدرضا سنگری، شاعر و پژوهشگر ادبیات عاشورایی و دفاع مقدس، در مقاله ای سترگ با محوریت هنر شعر قصیر امین پور آورده است: هویت شعر شاعران دفاع مقدس، چون قیصر امین پور چند شاخص مهم دارد که جمله آنها می توان به الف) مردم داری در شعر؛ ب) دین در مرکز و محور اندیشه و شعر؛ ج) خود اتهامی و سرزنش خود؛ د) حرکت از فرم نیمایی به فرم سنتی به ویژه غزل؛ ه) حساسیت های جهانی (مثل فلسطین و بوسنی)؛ و) ستم ستیزی و نظایری از این دست اشاره کرد.
همچنین قیصر امین در پاسخ به این سوال، که: «قضاوت شما در مورد شعر دفاع مقدس از ابتدا تاکنون چیست؟» در گفت و گویی با روزنامه اطلاعات گفته است: قضاوت درباره هنر و ادبیات دوره های خاص، دشوار است. منظور از دوره های خاص، دوره هایی مثل مشروطیت، انقلاب اسلامی، جنگ و دفاع مقدس است که انگار شعر و ادبیات در این دوره ها، وظیفه و رسالت و درنتیجه، گویی تعریف دیگری پیدا می کند... بنابراین، در بررسی چنین دوره هایی، بهتر است که به جای نقد ایده آل، به نقد رئال بپردازیم؛ یعنی واقع گرایانه، نگاه کنیم، نه صرفاً آرمانی.
همراهی نگرش عاطفی و مفهوم انسانمدارانه؛ به نام امین پور رقم خورده است
جواد محقق شاعر سرشناس، منتقد ادبی و از دوستان و یاران شفیق قیصر امین پور که سالها همسایه آنها بود در گفت وگو با ایرنا درباره جایگاه شعر قیصر امین پور و ویژگی های آن گفت: نگرش عاطفی و از سوی دیگر مفهوم انسان مدارانه به عنوان دو بخش از مهم ترین ویژگی های شعر قیصر امین پور است که این دو نگاه برخلاف مفاهیم شعری است که شاعران بزرگ جهان در مواجهه با مفهومی به نام جنگ سروده اند.
وی افزود: اما امینپور در حیطه شعر دفاع مقدس این بار تلاش کرد تا با در هم آمیختن نوآورانه مضامین دینی در کنار بازتاب نگاه عاطفی و مفهوم انسان مداری، فصلی از مفهوم نوستالژی جریان شعری ایران در قامت شعر دفاع مقدس را زنده کند. شکل گیری این مفهوم و جریان بی هیچ تردیدی در تاریخ شعرمان به نام قیصر امین پور نوشته شده است.
به گفته محقق؛ گروهی از منتقدان ادبی بر این نظر استوارند که قیصر امین پور به عنوان یک شاعر دیدگاه خود را ابتدا با منظر اشعار ایدئولوژیک و محور روایت عاشقانه استوار کرده است و همین عامل باعث شد تا در ادامه و دهه پایانی فعالیت شعری قیصر امین پور اشعار او بیشتر رویکرد ضد جنگ داشته باشد.
این پژوهشگر و منتقد ادبی نامی کشورمان خاطرنشان کرد: اما برای نقض این مسئله می توان این مفهوم را به عنوان اصلی غیر قابل تغییر و جهانی عنوان کرد که هر شاعر در سیر تطور و تحول مسیر ادبی خود همسو با زمانه حرکت می کند. در حقیقت همان نگاه ایدئولوژیک با محور عاشقانه در سال های شاعری قیصر در دوران دفاع مقدس؛ بعد از آن ایام و همسو با جریان سال های سازندگی خرابه ها و ویرانههای جنگ؛ امین پور و قلمش را به سمت مفاهیم متعالی چون صلح رهنمون کرد.
نویسنده و شاعر کتاب های مردی چو آفتاب، با آخرین رسول و تاوان عشق با تاکید بر آنکه برخی از منتقدان که معتقدند امینپور در سال های پایانی عمر خود در آثار و اشعار اجتماعی اش تلاش کرد تا با شعر دفاع مقدس فاصله بگیرد یاد آور شد: کسانی این حرف را مطرح میکنند قیصر امینپور و جریان شعری او را نمیشناسند. امینپور معتقد بود که شاعر معاصر باید موثر باشد.این بار تاثیر امینپور در سال های پایانی عمر خود و با فاصله گرفتن از سال های حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس در راستای بازتاب اندیشههای محوری و مرکزی مفهوم انقلاب به عنوان یکی از آرمانهای همیشه همراه قلم شاعرانه امینپور با او همراه بود.
وی افزود: در حقیقت امین پور اینبار با محوریت قرار دادن شعر انقلاب نه تنها فاصله خود را از مفهوم ادبیات دفاع مقدس کم نکرد که در حقیقت جامعیت آرمانهای انقلاب را که بخشی از آن در تاریخ پرشکوه حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس متجلی بود را در قالب اشعارش پوشش دهد.
به گفته شاعر کتاب های هم سرو، هم صنوبر، آفتاب هدایت و کلمات در خط مقدم؛ گواه این مسئله آنکه قیصر امینپور هیچگاه در اشعار سروده شده اش در سالهای بعد از حماسه هشت سال دفاع مقدس؛ مفاهیمی مانند شهادت و ایثار را از قلم خود حذف نمی کند بلکه تلاش می کند تا در کنار پیوند زدن میان اصول اعتقادی اش به بازتاب مفاهیمی بپردازد که کمتر در شعر شاعران پس از جنگ قابلیت بروز و ظهور پیدا کرده بود.
محقق تصریح کرد: آن مفاهیم در حقیقت روایت کننده دردها، مصائب، سختی ها و در مقابل آنها شیرینی ها و شادی های مشترک مردمی است که در شکل گیری جریان انقلاب و زیست آن با وجود سال های سخت دفاع مقدس به رویای شیرین استمرار جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کرده بودند.
شعری برای جنگ
زنده نام قیصر امین پور آثار متعددی را در قالب کتاب برای ما به یادگار گذاشته است که از مهمترین مجموعه شعرهای که در حوزه شعر دفاع مقدس منتشر شده است میتوان به آثار درخشانی چون تنفس صبح، دستور زبان عشق، گل ها همه آفتابگردانند و دفتر شعر آینه های ناگهان اشاره کرد.
در پایان یکی از ماندگارترین اشعار قیصر امین پور که به عنوان الگویی در جریان شعر دفاع مقدس شناخته می شود را با عنوان «شعری برای جنگ» با هم مرور می کنیم:
می خواستم
شعری برای جنگ بگویم
دیدم نمی شود
دیگر قلم زبان دلم نیست
گفتم :
باید زمین گذاشت قلم ها را
دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست
باید سلاح تیزتری برداشت
باید برای جنگ
از لوله تفنگ بخوانم
- با واژه ی فشنگ -
می خواستم
شعری برای جنگ بگویم
شعری برای شهر خودم - دزفول -
دیدم که لفظ ناخوش موشک را
باید به کار برد
اما
موشک
زیبایی کلام مرا می کاست
گفتم که بیت ناقص شعرم
از خانه های شهر که بهتر نیست
بگذار شعر من هم
چون خانه های خاکی مردم
خرد و خراب باشد و خون آلود
باید که شعر خاکی و خونین گفت
باید که شعر خشم بگویم
شعر فصیح فریاد
- هر چند ناتمام...
گزارش از امین خرمی