گروه اطلاع رسانی بنابه رسالت خبری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجسته ترین گزارش های پایگاه های خبری داخلی منتشر شده در طول شبانه روز گذشته، گزیده ای از این گزارش ها را انتخاب و با عنوان «برجسته های تارنماها» منعکس کرده است.
چطور سیاست ترامپ در قبال ایران به درِ بسته خورده است؟
پایگاه خبری عصرایران گزارش داد: اعتبار نتیجه بخشی سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران زیر سوال رفته و این تحول در نتیجه سیاست «مقاومت فعالانه» ایران رخ داده است.
در ۳-۴ ماه گذشته صحنه رویارویی و تقابل ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران به نحو محسوسی تغییر فضا یافته است و سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران در حال ازدست دادن اعتبار است. با وجودی که استراتژی «فشار حداکثری» ایالات متحده آمریکا همچنان پابرجا بوده و از فشار تحریمی آمریکا علیه ایران ذرهای کاسته نشده، اما زمین بازی در تقابل دولت ترامپ و متحدان منطقهای آن از سویی و جمهوری اسلامی ایران در سوی دیگر تغییر شکل یافته است. از ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ (تاریخ خروج یکجانبه آمریکای ترامپ از برجام) تا خرداد ماه ۱۳۹۸ ایران نزدیک به ۱۳ ماه سخت را پشت سرگذاشت و صبر و انتظار در پیش گرفت؛ صبری که در ادبیات مقامات جمهوری اسلامی به «صبر استراتژیک» تعبیر و تفسیر شد. اگر فرض را بر این بگذاریم که تاکتیکهای چند ماه اخیر ایران در چارچوب استراتژی «مقاومت فعال» موفق بوده است، این امر مرهون همراهی و همگامی دو بخش مهم از اجزای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بوده است:
۱- دیپلماسی فعال: «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه و به طور کلی دستگاه دیپلماسی تحت مدیریت ظریف طی چند ماه گذشته با تحرکات زیاد و رایزنی سیاسی در اقصی نقاط دنیا، فضای دیپلماسی رسمی و دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران را فراخ کرده و میدان مانور تهران را در تقابل با آمریکا افزایش دادهاند به نحوی که همچنان به سیاق ۱۷ ماه گذشته – پس از خروج یکجانبه آمریکای ترامپ از برجام- این دولت آمریکاست که بابت نقض برجام و خروج یکجانبه از آن حتی از سوی نزدیکترین متحدان خود سرزنش میشود و بسیاری از متحدان آمریکا همچنان معتقدند برجام بهترین روش و فرمول ممکن برای ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جلوگیری از مسابقه تسلیحات اتمی در منطقه خاورمیانه است.
۲- اقتدار نظامی: در کنار بال دیپلماسی، عملکرد دستگاههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران نیز در تغییر میدان و فضا دادن به «دیپلماسی ایرانی» بسیار موثر بوده است.
سرنگون کردن پهپاد آمریکایی با یک سامانه بومی ایرانی (سامانه دفاع ضد هوایی سوم خرداد) و پس از آن توقیف مقتدرانه نفتکش بریتانیایی، این پیام را به همه جهانیان داد که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از اقتدار و حاکمیت ملی و مرزهای سرزمینی اندک مسامحهای با هیچ قدرتی ندارند و در مواقع لزوم قادرند ایدههای رهبران سیاسی را در میدان عملیاتی به تمیزترین شکل ممکن پیاده کنند. داشتن چنین قابلیتی برای هر کشوری یک فرصت مغتنم و امکان مهم در پیشبرد راهبرد ملی فراهم میکند.
هدف جمهوری اسلامی ایران، پشیمان کردن دولت ترامپ از اعمال سیاست فشار حداکثری و تجدید نظر او و تیم همراهش از مسیری است که طی ۱۷ ماه گذشته در پیش گرفته است و به همین منظور تلاش جمهوری اسلامی ایران طی ماههای گذشته مصروف قبولاندن چند نکته به طرف آمریکایی و متحدان اوست:
۱- تحریمها هر چقدر هم بر اقتصاد ایران تاثیرگذار باشند، بر سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران اندک تاثیری نخواهند داشت. نه تنها تاثیری باب میل آنها نخواهد داشت بلکه تاثیراتی معکوس خواهد داشت و ایران را در پیگیری اهداف و سیاستهای منطقهای مصممتر خواهد کرد.
۲- دشمنی با ایران بدون پرداخت هزینه نیست؛ آمریکا و متحدان منطقهای آن نخواهند توانست تنها به ایران ضربه بزنند و انتظار داشته باشند پاسخی دریافت نکنند؛ هر ضربهای پاسخی خواهد داشت.
۳- جنگ با ایران بسیار پرهزینه است.
۴- راهی که دولت ترامپ انتخاب کرده لاجرم به جنگ ختم خواهد شد و مسئولیت جنگ احتمالی آتی که همه منطقه را خواهد سوزاند، با سیاستهای تحریک آمیز دونالد ترامپ است.
تقلیل لایحه شفافیت همه ارکان حکومت به شفافیت رای نمایندگان در مجلس!
تارنمای خبری تابناک با اشاره به اینکه دولت چشم انتظار تصویب لایحه «شفافیت» در مجلس است؛ در این گزارش عنوان کرد: «شفافیت» یکی از مسائل و موضوعاتی است که از ارکان مردم سالاری، توسعه سیاسی و حکمرانی خوبی که منجر به عدالت برای همه می شود، است. این موضوع در شرایط فعلی کشور یکی از نیازهای اساسی و ضروری ما محسوب می شود و می تواند با عملی شدنش علاوه بر ایجاد عدالت و مساوات، جلوی بسیاری از دردهای جامعه نظیر اختلاس ها، رانت ها، ویژه خواری ها، تصمیم گیری به نفع یک گروه و یا جریان خاص و مسائلی از این دست را بگیرد.
حتی در همین رابطه اخیرا حجتالاسلام «علیرضا پناهیان» در مراسم عزاداری شب هفتم محرم نمایندگان مجلس شورای اسلامی را مورد خطاب و انتقاد قرار داد و با تاکید بر لزوم شفافیت، گفت: مردهایی که در مجلس هستند و نامرد نیستند، تا وقتی رأیها شفاف نشده، در هر رأیگیری رأی خودشان را صریحاً اعلام کنند و الا دارند از این فرصتِ پنهانکاری سیاسیون سوءاستفاده می کنند.
بسیاری از سیاسیون که عمدتا از جریان اصلاحات بودند، این سخنان پناهیان را دفاع موهن از شفافیت دانستند و تاکید داشتند که خود او برآمده از جریانی است (جبهه پایداری) که هیچگاه شفاف عمل نکرده و خواهان شفافیت هم نیست. بعضی از نمایندگان مجلس هم واکنش های تندی به سخنان پناهیان داشتند و او را به دلیل بیان چنین سخنانی به تندترین شکل ممکن مورد خطاب و عتاب قرار دادند. عده ای هم این سخنان را باز کردن باب خوبی برای شفافیت در بخش های مختلف دولت، مجلس، فوه قضائیه و حاکمیت دانستند.
با رجوع به اسناد و لوایح ارسالی دولت به مجلس برای تصمیم گیری، با لایحه «شفافیت» مواجه می شویم. لایحه ای که دولت آن را ۲۵ اردیبهشت امسال به تصویب رسانده و اول تیرماه با امضای «حسن روحانی» رئیس جمهور آن را برای تصمیم گیری تقدیم «علی لاریجانی» رئیس مجلس شورای اسلامی کرده است تا قوه مقننه این لایحه را تبدیل به قانون کند و شفافیت در ارکان مختلف بکار گرفته شود.
در مقدمه توجیهی و تعریف این لایحه آمده است: «شفاف سازی عملکرد دولت (به معنای عام) از جمله شاخصهای حکمرانی مطلوب است که ارتقای وضعیت این شاخص از طریق آگاهی مستمر و بدون تبعیض شهروندان از فرآیندها و امور مربوط به سازوکارهای حاکمیتی فراهم میشود. در این راستا و با عنایت به اینکه افزایش شفافیت دولت، نظارت و اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت را به دنبال داشته و مشارکت همگانی (مردم و دولت) برای مبارزه با فساد را تقویت خواهد کرد، رئیس جمهور لایحه شفافیت را برای طی مراحل قانونی به مجلس ارسال کرد.»
براساس این لایحه اطلاعات، صلاحیتها، رفتارها و عملکردهای مؤسّسات مشمول در زمان مناسب و با کیفیت مناسب در معرض دسترسی و استفاده اشخاص ذینفع یا عموم مردم یا مراجع نظارتی قرار میگیرد. لایحه شفافیت در دو سطح تکالیف عام و اختصاصی مهمترین حوزههای شفافیت را مورد توجه قرار داده که در سه دسته «شفافیت وظایف، اختیارات، مأموریتها و صلاحیتها»، «شفافیت فرآیندهای سازمانی» و «شفافیت اطلاعات سازمانی» تقسیمبندی شده است. لایحه مذکور اکثر حوزههای امور عمومی اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به صورت یکپارچه در برمیگیرد.
توازن استراتژیک جدید در خاورمیانه
پایگاه خبری فرارو گزارش داد: بامداد شنبه، ۱۴ سپتامبر، یکی از مهمترین تاسیسات نفتی جهان، واقع در شرق عربستان سعودی، مورد حمله موشکی و پهپادی قرار گرفت. آمریکا این حمله را «بیسابقه» دانست و فورا ایران را به دست داشتن در آن، متهم کرد. این در حالی است که حوثیهای یمن، مسئولیت این حمله را به عهده گرفته بودند. عربستان، ابتدا مدعی شد که سلاحهای به کار رفته در حمله، منشأ ایرانی داشت، سپس قطعاتی از این سلاحها را به نمایش گذاشت و رسما ایران را به نقش آفرینی در حمله متهم کرد.
در جدیدترین موضعگیری عربستان، عادل الجبیر، وزیر مشاور این کشور در امور خارجی، اعلام کرد عربستان با متحدانش در حال رایزنی است تا «اقدامات لازم» را در برابر ایران انجام دهد. الجبیر افزود پس از پایان تحقیقات، اگر نقش ایران تایید شود، عربستان سعودی دست به اقدام لازم خواهد زد. سعودیها هنوز نگفتهاند که چه پاسخی به ایران خواهند داد. اما فضای منطقه به شدت تنشآلود شده و همه طرفهای منازعه بر توانمندیهای نظامی خود در برابر یکدیگر تاکید میکنند.
رعبافکنی به جای دیپلماسی
روز دوشنبه هفتاد و دومین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با مشارکت بیش از ۱۵۰ تن از رهبران جهانی آغاز میشود. موضوعات زیادی در سخنرانیهای سران جهان مطرح خواهد شد. با این حال، بسیاری از ناظران در انتظار موضعگیریهای ایران، عربستان و آمریکا در خصوص تنشهای اخیر هستند. در آستانه این نشست، دیپلماسی کمرنگ شده و ادبیات نظامی در اظهارات مقامات این سه کشور برجستهتر شده است.
حمله به تاسیسات نفتی شرکت آرامکو، تقریبا نصف تولید روزانه عربستان، معادل ۵.۷ میلیون بشکه یا پنج درصد عرضه جهانی نفت، را مختل کرد. چند روز پس از حمله، سعودیها اعلام کردند تولیدشان به حالت اول بازگشته است با این حال، ترامپ از سوی برخی محافل متنفذ جمهوریخواه برای پاسخ نظامی تحت فشار قرار گرفت. ترامپ، گزینههای نظامی را بررسی کرد، اما در نهایت تصمیم گرفت به ایران پاسخ غیرنظامی بدهد. او به وزارت خزانهداری دستور داد تحریمهای ایران را به شکل قابل توجهی افزایش دهد. وزارت خزانهداری نیز، روز جمعه گذشته، تحریمهای بانکی و مالی جدیدی علیه ایران اعمال کرد که شامل بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی ایران میشوند.
«توازن استراتژیک جدید»
سعودیها و آمریکاییها هر کدام بنا به دلایل خود، تمایلی به درگیری نظامی با ایران ندارند. اما در عین حال، تلاش میکنند با تاکید بر توانمندیهای نظامی خود در هرگونه جنگ احتمالی، محاسبات طرف مقابل را تغییر دهند. از سوی دیگر، ایران نیز با تاکید بر اینکه، حمله محدود به ایران، محدود باقی نخواهد ماند، در صدد آن است که توازن وحشت برقرار کند. توازنی که ظاهرا پس از کمرنگ شدن دیپلماسی، آخرین راهکار کاهش تنش شده است. نشریه آمریکایی «سالن» در یادداشتی توازن فعلی خاورمیانه را اینگونه توصیف کرد: «بله، آمریکا میتواند ایران و زیرساختهایش را نابود کند. اما، اگر ایران نابود شود، زیرساختهای نفتی متحدان (آمریکا) در منطقه هم جان سالم به در نخواهند برد. این، توازن استراتژیک جدید است و هرچه آمریکا و متحدانش در ناتو، این را زودتر بفهمند، میتوانیم زودتر دنبال صلح در منطقه باشیم.»
به نظر میرسد آمریکا و سعودیها این توازن جدید را درک میکنند. از این رو، تلاش میکنند از مواجهه نظامی مستقیم با ایران اجتناب کنند. سفیر عربستان در آلمان، اخیرا در واکنش به حملات به تاسیسات آرامکو، مدعی شد که در برابر ایران، همه گزینهها روی میز است. اما روند تحولات نشان میدهد که عربستان ممکن است فاقد گزینه نظامی در برابر ایران باشد. چرا که سعودیها از عدم تمایل ترامپ به درگیری نظامی با ایران مطلع هستند و حتی از حمایت او در هر گونه درگیری میان عربستان و ایران هم مطمئن نیستند. آمریکا دیگر مانند قبل به نفت خاورمیانه، خصوصا عربستان، نیاز چندانی ندارد.
درست است که عربستان در حال حاضر، حدود ۱۰ درصد نفت جهان را تولید میکند، اما آمریکا در سالهای اخیر به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شده و فقط در دو سال گذشته وابستگی آن به نفت عربستان، ۵۰ درصد کمتر شده است. خودکفایی نسبی آمریکا در زمینه نفت، برای خاورمیانه تبعات مهمی داشت. واشنگتن با اتکا به همین خودکفایی، تمام معافیتهای تحریمی فروش نفت ایران را لغو کرد. ولی در عین حال، حمایت نظامی آمریکا از عربستان هم کمتر شد. زمانی که صدام حسین به کویت حمله کرد، جورج بوش پدر، به سرعت برای اقدام نظامی علیه عراق تلاش کرد. اما اکنون، ترامپ میگوید آمریکا دیگر به نفت خلیج فارس نیاز چندانی ندارد و خود کشورهای این منطقه، و نیز سایر کشورها مانند چین و ژاپن، باید برای تامین امنیت این منطقه هزینه کنند. در این میان، یک نکته مغفول مانده و آن این است که ریشه بحران فعلی خلیج فارس، در اقدامات آمریکا علیه ایران نهفته است. آمریکا با خروج از توافق هستهای و تحریم کل صادرات نفت ایران، امنیت منطقه را به سطحی از شکنندگی رساند که هر لحظه امکان شعله ور شدن یک نزاع در آن وجود دارد.
تغییرات در بازار پایه فرابورس به صلاح فعالان بازار است؛ بازدهی ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصدی سهامی در بازار پایه؛ بهترین گزینه تبدیل نوسان بازارهای دیگر به ۱۰ درصد بود؛ تغییرات جدید در بلندمدت به نفع فعالان بازار خواهد بود
وب سایت خبری تابناک در گفتوگو با فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه، آورده است: بازار پایه فرابورس با هدف تسهیل ورود شرکتهای سهامی عام به بازار سرمایه و سهولت در انجام معاملات آنها در سال ۱۳۹۰ شروع به کار کرد. در این بازار، شرکتهایی قابل درج و نقل و انتقال سهام هستند که بر اساس الزام بند ب. ماده ۹۹ قانون پنجم توسعه، مشمول ثبت نزد سازمان بورس بوده و امکان پذیرش در یکی از بازارهای بورس یا فرابورس را ندارند.
تا قبل از اعمال مقررات جدید، میزان دامنه نوسان سهام روزانه بازار پایه ۱۰ درصد و این درحالی بود که میزان نوسان سهام روزانه در نمادهای بورسی ۵ درصد تعیین شده بود. معاملات بازار پایه تا قبل از اعمال مقررات جدید در سه تابلو الف، ب. و ج. در حال انجام بود، اما مطابق با دستورالعمل جدیدی که ابلاغ شد، معاملات سهام ناشران این بازار در تابلوهای «زرد»، «نارنجی» و «قرمز» انجام خواهد شد. هم اکنون در بازار پایه ۱۸۱ نماد حضور دارند. با اعمال تغییرات در بازار پایه در سال جاری، برخی سهامداران که در این بازار فعال بودند، متضرر شدند و اعتراضاتی را به این تغییرات داشتند و این اعتراضات تا آنجا پیش رفت که حتی قرار است وزیر اقتصاد برای پاسخگویی به برخی پرسشها در این زمینه به مجلس برود.
روز گذشته سی ام شهریور ۱۳۹۸ حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده مجلس و عضو کمیسیون برنامه و بودجه طی مصاحبهای ضمن بیان این که سؤال از فرهاد دژپسند وزیر امور اقتصادی و دارایی به خاطر کاهش ارزش سهام سهامداران خرد در بورس پایه به هیأت رئیسه مجلس تقدیم شده است، افزود: در روزها و هفتههای اخیر ارزش سهام سهامداران خرد بورس پایه حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده و اجرای نادرست تدابیر و مقررات جدید توسط سازمان بورس باعث بروز این مشکل شده است.
سؤال مجلس از وزیر اقتصاد در مورد اتفاقات اخیر بازار پایه یک بار دیگر نگاه همگان را به این بازار و تغییراتی که در مدت اخیر در این بازار صورت گرفته است جلب کرد. پرسشهایی اساسی که در این زمینه مطرح است، اینکه چرا قوانین و مقررات در بازار پایه تغییر کرد و آیا این تغییرات در بلندمدت به نفع فعالان بازار است یا به ضرر آنها؟
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه و مدیرعامل کارگزاری بانک دی در پاسخ به پرسشهای فوق گفت: در همه جای دنیا سهام شرکتهایی که خارج از ضوابط معمول پذیرش در بورس هستند، در بازار فرابورس معامله میشوند. بر اساس قانون، کلیه شرکتهایی که در شرف نقل و انتقال سهام خود هستند، باید نزد سازمان بورس به ثبت رسیده باشند و بازار پایه فرابورس مکانی است که سازمان بورس برای انجام چنین کاری در نظر گرفته است.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: دامنه نوسان قیمت در شرکتهای بازار پایهای تا قبل از اعمال تغییرات جدید ۱۰ درصد در نظر گرفته شده و این در حالی بود که بازار پایه بنا به دلایلی، چون حضور شرکتهایی که بعضاً با حکم قضایی دستور انحلال آنها صادر شده بود یا شرکتهایی که فاقد انتشار اطلاعات بموقع برای سهامداران بودند با ریسک بالایی مواجه بود. برخیها نیز با استفاده از شبکههای اجتماعی و مجاری غیرقانونی شروع به جوسازی برای سهام این نوع شرکتها میکردند و همین باعث میشد تا ریسکها در این بازار افزایش دو چندانی یابد و ریسکهای زیادی ناخواسته به کلیه فعالان بازار تحمیل شود. به همین دلیل تصمیم اکثریت صاحب نظران بر آن شد که دامنه نوسان قیمت را از ۱۰ درصد به یک، دو و سه درصد برای تابلوهای قرمز، نارنجی و زرد تقسیم بندی کنند.
آقابزرگی دلیل انجام چنین کاری را جایز نبودن سرمایه گذاری آحاد مردم بر سهام شرکتهایی دانست که فاقد شفافیت و یا در شرف انحلال بودند و یا صورتهای مالی آنها مردود بود. وی ادامه داد: به این دلیل بود که مسئولین مربوطه تصمیم گرفتند که دامنه نوسان قیمت را محدود کنند حتی محدودتر از دامنه نوسان قیمت در بازارهای اول و دوم فرابورس.
مدیرعامل کارگزاری بانک دی با بیان این که تصمیمات اخیر باعث افزایش شفافیت و کاهش ریسک سرمایه گذاری خواهد شد، این تصمیمات را تأیید کرد و گفت: شاید اعتراضات به این خاطر بود که این تصمیمات درست اطلاع رسانی و اجرا نشد. پیشنهاد این بود که از مدتها قبل برای انجام چنین کاری مقدمه چینی و زمینه سازی می شد و یا از ابتدا تصمیم به نوسان قیمت ۱۰ درصد برای بازار پایه گرفته نمیشد.
آقابزرگی ادامه داد: فرآیند به شکلی صورت گرفته که من فکر میکنم این تغییرات به مرور زمان جا خواهد افتاد و بیشتر فعالان بازار هم، هم اکنون این تغییرات را به نوعی پذیرفته اند، چون این تغییرات به صلاح و به نفع خود فعالان بازار بوده است. این کارشناس بازار سرمایه گفت: اعمال هر گونه محدودیت در بازار و نظام عرضه و تقاضا جایز و شایسته نیست و بهترین روش ممکن این بود که بازارهای بورس و فرابورس را بدون محدودیت قیمت و یا به ۱۰ درصد نوسان قیمت ارتقا میدادند آن زمان کسانی که طالب ریسک و سود سهام بیشتر بودند، منابع خود را از بازار پایه به بازار بورس یا بازار اول و دوم فرابورس سوق میدادند.
پاستای ایتالیایی طعم فلفل قرمز گرفت!
وب سایت خبری عصر ایران در این گزارش آورده است: وقتی تیمی شهرآورد را بُرده است هوادارانش وقت ندارند به خطاها فکر کنند، شادی رنگ غالب است، کسی در مورد کیفیت بازی حرفی نمیزد. بُردن این بازی از مرگ و زندگی برای عدهای مهمتر است. این بازی با هر بازی دیگری فرق دارد، گلها و نتیجه و خاطراتش در تاریخ ثبت میشود، میماند. اینجا «نتیجه» از هرچیزی مهمتر است. بد بازی کنید ولی ببرید. خوب بازی کنید و ببازید چه فایدهای دارد؟
پرسپولیس با کالدرون به یک پیروزی حیاتی دست یافت. در پایان هفته چهارم، به رده دوم صعود کرد و حریف سنتی را به رده دوم از انتهای جدول هل داد. به لبه پرتگاه. اسباب کُری خواندن. استقلال با استراماچونی بازی را باخت تا کسی در تهران لبخند او را هنوز نبیند.
آبیها در روزی که سهراب بختیاریزاده کارشناس برنامه فوتبال برتر اصرار داشت که «بسیار بهتر» بودند باز هم یک ضربه پنالتی کلیدی را مثل آخرین شهرآورد هدر دادند. ضربهای کمرشکن که بعید است به این زودیها علی کریمی استقلالیها آن را فراموش کند. نقطه عطف بازی درست همین جا رقم خورد. جایی که علیرضا بیرانوند با اعتماد به نفسی رو به تزاید، باز هم در حساس ترین بازی لیگ خودش را به رخ کشید.
وقتی در بازیهای تدارکاتی پیش فصل یک گل بسیار بد از سایپا دریافت کرد، عدهای گفتند کارش تمام شده، تمرکزش روی جدایی و رفتن به خارج از کشور است. حتی موضوع محرومیتش که پیش آمد رسماً گفت از فوتبال ایران می رود. اما نرفت و ماند تا به داد قرمزها برسد. او در غیاب سیدجلال حسینی که در این چندفصل مثل صخره مقابل مهاجمان حریف ایستادگی میکرد باز هم نقشی کلیدی ایفا کرد. یک پنالتی روحیهبخش گرفت تا کالدرون بگوید: ما بهترین دروازهبان آسیا را داریم و مهدی ترابی به طنز در مصاحبه بعد از بازی عنوان کند که «حتی اگر مسی لباس استقلال را بپوشد و پنالتی بزند، بیرانوند مهارش میکند».
استقلال شکست خورد تا فشارها به استراماچونی فزونی بگیرد. برخی البته گفتند که در این بازی رگههایی از تاثیرگذاری او را دیدهاند و نباید فشار آورد و مقصر کسان دیگری هستند. اما کسب تنها دو امتیاز از ۱۲ امتیاز ممکن چیزی نیست که هواداران بتوانند با آن خیالپردازی کنند. بازی بعد استقلال میتواند حتی از شکست در شهرآورد هم بر آینده او اثر بگذارد.
در فضای هواداری هنوز بحثها داغ است. قرمزها کُری می خوانند که مهدی عبدی از روی نیمکت دبستان بلند شده و به استقلال گل زده و آبیها از آینده میگویند. داوری هم مورد تردید قرار گرفت. اینکه موعود بنیادیفر پنالتی علیه پرسپولیس را درست سوت زد یا نه؟ بیرانوند زودتر از سوت حرکت کرد یا نه؟ داور باید به یزدانی کارت زرد نشان میداد یا نه؟ توپ قبل از آنکه به مهدی عبدی مهاجم جوان پرسپولیس برسد، به دست مهدی ترابی خورد و... و. همه این قصهها هیچ تاثیری بر نتیجه این بازی نخواهد داشت. پرسپولیس ۱-۰ استقلال.
سیدحسین حسینی دروازهبانی که به عنوان بهترین دروازهبان تاریخ لیگ در حفظ دروازه از او یاد میشود حالا نامش به شکلی دیگر هم در تاریخ شهرآوردها ثبت شد. تنها دروازهبانی که با یک گل نتیجه بازی را رقم زد. جلوی زننده تک گل بازی، اسم او را ثبت کردهاند، شاید مهدی رحمتی کیلومترها دورتر در مشهد لبخند تلخی میزند. چرا که اختلاف میان این دو دروازهبان باعث شد او قربانی شود و به مشهد برود. تیمی که حالا در صدر جدول است و استقلال با سیدحسین حسینی در انتهای جدول!
جنگ برای مردم شهر ما ایلام، زودتر از روز رسمی آن آغاز شده بود / با شروع رسمی جنگ، ۶-۷ ماه در چادر زندگی کردیم / گاهی ده هواپیما در آسمان ایلام پرواز و ۴-۵ دقیقه بمباران میکردند؛ مستقیما هم خانههای مردم را میزدند / گاهی هواپیماها به قدری پایین پرواز میکردند که میتوانستم نوشتههای زیر بدنهشان را بخوانم؛ نوشته بود MIR؛ حتی باز شدن دریچههای بمبشان را هم میدیدم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب در گفت و گو با عبدالجبار کاکایی، شاعر در روایتی از آغاز جنگ تحمیلی پرداخته و آورده است: جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به طور رسمی در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد، اما برای ساکنان شهرهای مرزی از جمله ایلام خیلی زودتر از اینها شروع شده بود، یعنی از همان زمان که تنشهای مرزی بین ایران و عراق بالا گرفت. عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرای برجسته کشورمان که متولد ایلام است و خود شاهد عینی آن روزهای پرتب و تاب، در گفتوگویی با «انتخاب» از آن روزها گفته است.
روز آغاز جنگ تحمیلی کجا بودید؟
من، چون اصالتا اهل ایلام و متولد ایلام هستم، آن روزها در این شهر بودم. شهر ما بیشترین مرز مشترک را با عراق دارد و فاصلهاش تا مرز حدود ۹۰ کیلومتر است. برای همین هم برای ساکنان این شهر جنگ زودتر از نخستین روز رسمی آن آغاز شد. پیش از آن به فاصله دو ماه یعنی از تیر و مرداد همان سال جنگ به طور گستردهای آغاز شده بود و شهرهای مرزی، چون مهران و دهلران مرتبا در معرض آتش توپخانه عراق بودند؛ حتی گاهی اوقات جنازه میآوردند و میگفتند توپخانه عراق مردم را زده است.
زمانی هم که جنگ از ۳۱ شهریور ماه به طور رسمی آغاز شد، من در ایلام بودم. آن زمان ۱۸ سال داشتم. به یاد دارم که به محض اعلام وضعیت جنگی من و همه همسنوسالهایم به مسجد جامع ایلام رفتیم. میگفتند در آنجا برای جنگیدن اسلحه میدهند. وقتی به مسجد جامع رسیدیم، مردم در مسجد ازدحام کرده بودند، عدهای هم از روی پشتبام مسجد نامنویسی میکردند و از پنجره به ثبتنامشدهها اسلحه میدادند، یعنی اول شناسنامه میگرفتند و بعد اسلحه را تحویل میدادند. بعد ثبتنامشدگان برای آموزش کار با اسلحه به جایی که برای این کار در نظر گرفته شده بود فرستاده و از آنجا عازم جبهه میشدند. من هم در میان جمعیت ایستاده و منتظر بودم، منتها ازدحام جمعیت زیاد بود و افراد یوغورتر و درواقع بزرگتر موفق به گرفتن اسلحه میشدند، ما بچه ترها، چون نحیف و لاغر بودیم آخرها ایستاده و دستمان نمیرسید. در آن میان یکی از دوستان دوران راهنماییام را دیدم، پرسید «تو که آمدهای اینجا اسلحه بگیری رزم سنگربهسنگر بلدی؟» و چند اصطلاح به کار برد که من سر در نمیآوردم. گفتم «نه» گفت: «پس این کار را نکنی بهتر است. برو اول پادگان ششدار آموزش ببین بعد.» من بعد از مدتی به آن پادگان رفتم و و بعد از یک ماه آموزش به جبهه اعزام شدم.
میشود گفت از همان روزهای آغاز جنگ به جبهه اعزام شدید.
شروع جنگ که نشد، کمی فاصله افتاد؛ یعنی حدود پنج شش ماهی طول کشید تا من برای رفتن به آن دوره آموزشی تصمیم بگیرم، چون در ایلام با پدرم در مغازهای کار میکردم و تنها نیروی کمکی پدرم بودم، ایشان هم راضی به رفتن من نبودند، به همین خاطر مترصد فرصتی بودم و به محض اینکه فرصت پیدا کردم، به پادگان آموزشی ششدار رفتم و از آنجا به مرز مهران اعزام شدم.
آن زمان هم دستی به قلم داشتید؟
چیزهایی مینوشتم؛ ولی واقعا فکر نمیکردم که به شکل جدی این کار را ادامه دهم. بعد هم که از جبهه آمدم، خاطرات جبهه را به شکل قصههای کوتاه و گاهی به شکل شعر نوشتم. آن زمان صفحهای هم در مجله «جوانان» داشتم به نام «یک بال آتش یک بال پرواز» در آن صفحه به طور ثابت قصهها و خاطراتم را از مدتی که در جبهه بودم مینوشتم. مدیر مجله «جوانان» آن زمان آقای فتحاللهزاده [مدیر اسبق باشگاه استقلال] بود. تعهد داده بودم که ماهی یک قصه برایشان بنویسم. ولی متاسفانه آنها را جمعآوری نکردم. از جبهه که برگشتم مستقیما به روستایی به نام میشخاص از توابع ایلام رفتم؛ در بخش جعفرآباد این روستا یک پایگاه مقاومت به نام شهید عبدی تشکیل دادیم. در این پایگاه تازه نوشتن را به طور جدی آغاز کردم.
کارکرد این پایگاه چه بود؟
وظیفهاش حراست از انقلاب بود و به نوعی نهاد نظامی روستا محسوب میشد و به دعاوی مردم رسیدگی میکرد؛ چون در آن مقطع پوشش نظامی در روستاها ضعیف بود؛ برای همین لازم بود که پایگاه مقاومت تشکیل شود. ما در آن پایگاه چند جوان بودیم، معلم آن روستا هم مسئول پایگاه بود. میشود گفت: نخستین نوشتههای جدیام در آنجا اتفاق افتاد. به یاد دارم که بچههای پایگاه نوشتههایم را گوش میدادند و میگفتند تو در آینده شاعر یا نویسنده میشوی.
برگردیم به جنگ، خاطرهای از آن روزها در ذهنتان دارید؟
من راجع به جنگ زیاد نوشتم، تقریبا لحظهبه لحظهاش برایم خاطره است. هر بمباران برای من یک فایل فراموشنشدنی خاطره است، از لحظهای که هواپیما میآمد تا زمانی که بمبش را به روی شهر میانداخت. ایلام شهر کوچکی بود، کلا ۳۰ -۴۰ هزار نفر جمعیت و ۷-۸ خیابان داشت، که یکی از آنها خیابان اصلی بود. گاهی اوقات تا ده فروند هواپیما در آسمان این شهر به پرواز درمیآمدند و در عرض ۴-۵ دقیقه بمباران میکردند، مستقیما هم خانههای مردم را میزدند، چون پایگاه جمعآوری نیروی جنگ در ایران مردم بودند و عراقیها با بمباران منازل مسکونی میخواستند، مردم را از ادامه جنگ خسته کنند.
یک روز در حالی که مو و ریش بلندی داشتم برای آموزش به پادگان بسیج رفتم. به من گفتند که «با این موها نمیشود برای آموزش بروی، باید موهایت را بتراشی بتراشی» من هم به پادگان ششدار برگشتم و در اولین سلمانی سرم را تراشیدم، اما ریشم را گذاشتم بماند. بعد سوار مینیبوسی شدم که به سمت همان پادگان بسیج میرفت. نرسیده به پادگان یکدفعه صدای هواپیما آمد، مینیبوس زد کنار و مردم به سرعت پیاده شدند، من حین اینکه از مینیبوس پیاده میشدم به آسمان نگاه کردم، دو هواپیما را دیدم که زیر بدنهشان نوشته شده بود MIR؛ یعنی به قدری این هواپیماها پایین پرواز میکردند که من میتوانستم نوشتههای روی آنها را بخوانم، حتی باز شدن دریچههای بمبشان را هم دیدم، دریچههای زیر هواپیما باز شد و بمبها مثل بشکههای سیاه از زیر هواپیما به سمت جلو افتاد. بمبها به بالای شهر اصابت کرد. این صحنه را کاملا به یاد دارم.
یک بار هم روی پشتبام خانه در حال درس خواندن بودم، تکیهام به بالکنی بود که محل راهپله است. مادرم برای ناهار صدایم زد، رفتم پایین به محض اینکه نشستم سر سفره بمباران شد، ما به سرعت به سمت کوچه دویدیم، دیدیم که بمب به چند خانه اصابت کرده و چند نفر شهید شدهاند. در همین حین برگشتم بالای پشتبام که کتابم را بردارم، دیدم یک ترکش از محل بمب دقیقا به همان دیوار بالکنی خورده بود، که به آن تکیه داده بودم، یک تکه آهن سنگین سیاه که هنوز هم داغ بود.
احمد خرم: یک عده فرصتطلب از درون به جریان اصلاحات ضربه زدند
وبگاه خبری خبرآنلاین در گفت و گو با احمد خرم، وزیر راه دولت اصلاحات، آورده است: «اصلاحات از آرمانهای اولیه خود فاصله گرفته است»، «دیگر دغدغه اصلاحطلبی ندارند» و ... اینها تنها نمونهای از انتقاداتی است که حداقل در سالهای اخیر متوجه طیف چپ شده است انتقاداتی که زمان پوستاندازی اصلاحات را یادآوری میکند همان موضوعی که محمدرضا تاجیک از آن به عنوان «نواصلاحطلبی» نام میبرد و کرباسچی آن را بازسازی جبهه اصلاحات می داند. اینکه چقدر امروز وقت حرکت به سمت جریان نواصلاحطلبی است همان سوالی بود که آن را با احمد خرم وزیر دولت اصلاحات در میان گذاشتیم و او نیز مهر تائید بر این ضرورت زد. درادامه قسمتی از گپ و گفت با احمد خرم را بخوانید؛
* آقای خرم! اخیرا بحثی تحت عنوان «نواصلاحطلبی» در جریان چپ مطرح شده است، به نظر شما زمان پوستاندازی اصلاحات فرارسیده است؟ اعتقادی به این امر دارید؟
اصلاحات و هر جریان و جبهه دیگری نیازمند بازیابی و بازبینی حرکت خود است؛ یعنی اصل انتقاد از خود را نباید فراموش کنیم البته این انتقاد از خود باید درون تشکیلاتی باشد و اگر به بیرون درز پیدا کند منشا تخطئه آن جریان میشود. اینکه لیدرهای جریان اصلاحات و صاحبنظران و نظریه پردازان بنشینند و طرحی نو دراندازند حرکت خوبی است اما این هم باید در نظر بگیرند که چقدر بدنه اجتماعی اصلاحات پذیرای آن است یعنی فقط نظریه پردازی کردن کفایت نمیکند ما باید در کنار تولید کننده فکر به دو دسته دیگر هم نیاز داریم اول توزیع کننده فکر و دسته دیگر مصرف کننده فکر است که همان بدنه اجتماعی میشود. متاسفانه در این مورد کار نشده است.
درواقع در جریان اصلاحات بر روی کادرسازی و اینکه مطالبات مردم از دهان و ذهن اصلاح طلبان بیرون بیاید و پیگیری شود، اینکه نقد شود و رویهها و سیاستهای گذشته اصلاح شود کار نشده و این نقیصه وجود دارد. البته این نقیصه ها خاص اصلاحطلبان هم نیست اصولگرایان هم همین وضعیت را دارند و وضعیتشان بهتر از اصلاحطلبان نیست. به عبارت دیگر این نقیصه کل کشور است. از یک سو تشکلها تقویت و حمایت نمی شوند و از سوی دیگر گرایش مردم به تشکلها هم در سطح نازلی قرار دارد. ولی اصل این موضوع خوب است به هرحال بعد از چهل سال یک بازنگری و بازبینی و بازنگری شود و سیاست هایی که اصلاح طلبان، اهداف و روش هایی که داشتند اصلاح شود و با تغییرات و به قول معروف طرحی نو درانداختن باعث جذب بیشتر بدنه اجتماعی شود.
* فکر می کنید بدنه اجتماعی چقدر پذیرای این نو اصلاحطلبی است؟
برای ایجاد این مقبولیت چند فاکتور اولیه وجود دارد که اولین مولفه «برخورد صادقانه» است. مردم باید این موضوع را حس کنند. یعنی مردم را باید در جریان اتفاقات کشور و در جریان واقعیات کشور قرار داد. از سوی دیگر برای آنکه این نوسازی بتواند بدنه اجتماعی را با خود همراه کند باید تشکل ها و جریانهای سیاسی صدای رسای توقعات و مطالبات مردم و اعتراضات مردم باشد. مسئله دیگر آن است که علاوه بر اینکه جریانهای سیاسی باید صدای مردم باشد باید مطالبات مردم را هم پیگیری کنند. باید چالشهای مردم را کنکاش کند و برای آنها راه حل ارائه کند. به عبارت دیگر چه باید کرد و از کجا باید اغاز کنیم را پیش پای مردم بگذارند. اینها موضوعاتی است که تحقق انها میتواند صداقت جبهه، حزب یا تشکل را اثبات کند.
* چقدر اصلاحطلبان این مولفههایی را که نام بردید را در دستور کار داشتند و به آن عمل کردند؟
هیچکدام از تشکلها رسالتهای اصلی خود را که توزیع قدرت، کادرسازی، بیان مطالبات و دفاع از مردم را به درستی انجام نداند. دغدغههای مردم را آسیبشناسی کردن و حرکت در مسیر حل مشکلات مردم، از رسالتهای اصلی حزب است که باید انجام شود ولی متاسفانه هیچ کدام از احزاب و جریانها به این مسائل توجه ندارند و توجه اصلی متوجه قدرت است. لذا همه امورشان از منظر توزیع قدرت عبور میکند. درحالی که باید همه جانبه فکر کرد اینکه به یک شاخه توجه کنیم و دیگر مسائل را رها کنیم راه به جایی نمیبرد. البته ما ابتدای شکلگیری حزب و تشکل سیاسی هستیم؛ اروپا که امروز توانسته نهادهای دموکراسی را بنا کنند به این دلیل است که ۲۰۰ سال است تحزب دارند این درحالی است که ما در حال تمرین هستیم.
چرا خریداران از بازار مسکن کوچ کردند؟
وبگاه خبری خبرآنلاین با اشاره به اینکه بازار بنگاه داران در تهران کساد شد در گفت و گو با حسام عقبایی، نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران، آورده است: سال گذشته در چنین روزهایی، پس از آن که روند شتابان افزایش قیمت بازار ارز، سکه و خودرو را در نوردیده بود، بازار مسکن نیز با افزایش چشمگیر قیمتها مواجه شد. این مهم آن قدر ادامه یافت تا براساس آمارهای اعلام شده، نرخ مسکن در سال ۹۷ افزایش بیش از ۱۰۰ درصدی را در سراسر کشور از خود نشان دهد. این افزایش قیمت مانند بازارهای دیگر پس از آنکه شرایط را به گونهای تغییر داد که با قدرت خرید مصرف کنندگان فاصله معناداری پیدا کرد، به همان ترتیبی که در سال گذشته افزایش یافت، به سمت تعدیل شدن رفت. به عبارت سادهتر تعدیل قیمتها، مانند افزایش آن، ابتدا در بازار ارز آغاز شد و سپس بازارهای دیگر را نیز متاثر کرد؛ گرچه کاهش قیمت هیچ گاه سبب نشد شرایط به قبل از سال ۹۷ باز گردد.
حسام عقبایی، در رابطه با تحولات بازار مسکن در کشور گفت: اعلام خبر بیشترین و کمترین کاهش نرخ مسکن میتواند به هیجانی شدن بازار مناطقی منجر شود، به همین دلیل از بیان دقیق هر منطقه خودداری میکنم تا خدایی نکرده به نوسانات بازار کمک نکنم.
وی در ادامه افزود: به طور کلی میتوان گفت واحدهای با متراژ بیش از ۱۵۰ متر بیشترین کاهش را به طور معمول در سراسر کشور داشتند؛ به این ترتیب چنین واحدهایی به طور میانگین حدود ۳۰ درصد کاهش قیمت را تجربه کردند. در مقابل واحدهای کوچک تر بسته به منطقهای که در آن ساخته شدند نیز کاهش قیمتی بین پنج تا ۲۵ درصد داشتند.
بازار راکد است
بررسی وضعیت بازار مسکن نشان می دهد بیشترین کاهش قیمت در مناطق یک تا شش و البته شهرک های اقماری اطراف تهران رخ داده است. در این میان کاهش قیمت در مناطق میانی و پایین شهر به دلیل میزان قیمتها، کمتر از سایر مناطق بوده است. بازار مسکن ایران از نیمه دوم سال گذشته وارد فاز رکودی شد و عمق رکود در ماه های پس از ان افزایش یافت. در حال حاضر بازار مسکن در رکودی جدی به سر میبرد و فعالان بازار می گویند کاهش شدید خریداران و فروشندگان، معاملات بازار مسکن را قفل کرده است.
تحلیلهای ارائه شده بر این نکته استوار است که کاهش بیشتر قیمتها در بازار می تواند زمینه را برای خروج این بازار از رکود و خرید و فروش عادی در بازار فراهم نماید. در سال گذشته سرمایه گذاران از بازار مسکن خروج کردند و در شرایط فعلی، به دلیل رشد بالای قیمت ها خریداران واقعی نیز حضوری ندارند اما تعدیل بیشتر قیمت ها می تواند زمینه را برای حضور خریاران واقعی در بازار فراهم کند.
چرا خریداران از بازار مسکن کوچ کردند؟
فروکش کردن موج تورم از یک سو و آرامش نسبی بازار ارز از سوی دیگر مهمترین دلیل کوچ سرمایه گذاران نه از بازار مسکن که از سایر بازارهای مهم سرمایه گذاری در ایران است. بسباری از خریداران بالقوه مسکن معتقدند قیمت ها هنوز بسیار بالاست و خرید ملک در این محدوده قیمتی غالبا صرفه و صلاح اقتصادی ندارد. از سوی دیگر چشم انداز کاهشی حاکم بر بازار سبب شده است خریداران زمان خرید را به تعویق بیندازند چرا که احتمال می دهند در آینده بتوانند با قیمت هایی پایین تر مسکن مورد نیاز خود را خریداری نمایند. در عین حال کاهش شدید مستاجران در بازار به دلیل تمدید قراردادها به منظور پرهیز از انعقاد قرارداد با نرخ بالاتر، فضا را برای سرمایه گذاران در بازار مسکن تنگ تر کرد و سبب شده است خرید مسکن به منظور سرمایه گذاری با کندی بیشتری روبرو شود.
خطر اخراج استراماچونی در استقلال قوت گرفت!
به گزارش وبسایت خبری پارسینه؛ عصر یکشنبه قطعا برای استقلالی ها بد تمام شد و پایان شهریور و تابستان آنطور که باید برای هواداران پرشمار آبی پایتخت همراه نبود. دربی شماره «نود» که می توانست سرنوشت دیگر ی داشته باشد با از دست دادن پنالتی علی کریمی و مهار خوب بیرانوند باعث شد تا پرسپولیس که طی این سال ها باتجربه تر عمل کرد در نهایت با گلزنی مهدی عبدی در دقیقه هشتاد به برتری برسند تا علاوه بر صدرنشینی، استقلال را به قعر جدول بفرستند.
در این مسابقه استراماچونی تیمش را با تدافعی ترین چینش ممکن یعنی چهار پنج یک راهی زمین مسابقه کرد و با در اختیار داشتن دو هافبک دفاعی تلاش کرد خط هافبک پرسپولیس را از کار بیاندازد. تمرکز بیش از اندازه استراماچونی به فوتبال دفاعی و تخریبی باعث شد تا این تیم برنامه خاصی برای حمله و یا ضدحمله نداشته باشد. به همین دلیل خط دفاع پرسپولیس روز کم کاری را پشت سر گذاشت.
ریگی و علی کریمی دو بازیکنی بودند که استراماچونی آنها را به قصد از کار انداختن خط هافبک پرسپولیس در زمین گذاشته بود که اتفاقا در این امر موفق هم بودند، اما نکته شایان ذکر اینکه خط هافبک پرسپولیس طی این سه مسابقه آنقدر بد عمل کرده بود که بنظر میرسید نیاز نبود استراماچونی فوتبال را فدای از کار انداختن چهار بازیکن حریف کند.
در نیمه نخست موعود بنیادی فر یک ضربه پنالتی برای استقلال اعلام کرد که بیرانوند ضربه علی کریمی را مهار کرد و در ادامه این پرسپولیس بود که نبض بازی را در اختیار گرفت و مهدی عبدی تعویضی کالدرون در دقیقه هشتاد موفق به گلزنی شد تا دومین شکست پیاپی استقلال در دربی رقم بخورد.
بعد از این شکست خبر رسیده که برخی اعضای هیات مدیره باشگاه خواستار برگزاری جلسه فوری شده اند تا درخصوص ادامه یا قطع همکاری با استراماچونی به جمع بندی برسند، اما باتوجه به رقم قرارداد سنگین این مربی با باشگاه (۱ میلیون و ۶۰۰ هزار یورو برای یک فصل) اخراج سرمربی ایتالیایی برای باشگاه تقریبا شدنی نیست! چون غرامت نزدیک به ۳ میلیون یورو را در برخواهد داشت.
باید دید استقلال در دیدار هفته آتی مقابل ذوب اهن در ورزشگاه فولادشهر چه نتیجهای کسب خواهد کرد و در صورت شکست مقابل این تیم، دیگر بعید است استراماچونی بتواند به راحتی در این تیم حضور داشته باشد!
مقامات ایرانی در سازمان ملل؛ از تصویر ماندگار شهید رجایی و سخنرانی رهبری تا حضور جنجالی احمدی نژاد
جامعه خبری تحلیلی الف در این گزارش آورده است: نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد محلی برای بیان دیدگاه های کشورهای عضو است که در ماه های سپتامبر و اکتبر(شهریور و مهر) برگزار می شود. از ایران تاکنون نخست وزیران و روسای جمهوری مانند محمدعلی رجایی، حضرت آیت الله خامنه ای، محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی در این نشست شرکت کرده اند.
هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد از ۲۶ شهریور آغاز به کار کرده است. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران اسلامی روز دوشنبه به نیویورک سفر کرد و قرار است تا روز پنج شنبه در آمریکا باشد. روحانی قرار است روز سوم مهرماه طبق روال سال های اخیر در هفتاد و چهارمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند. سازمان ملل در بیانیه ای اعلام کرد هدف اجلاس امسال صلح جهانی، سلامت، رشد پایدار و تغییرات اقلیمی است.
گفتنی است سازمان ملل متحد دارای ۶ رکن است که یکی از ارکان آن مجمع عمومی می باشد. دیگر ارکان سازمان ملل متشکل از شورای امنیت، دبیرخانه، شورای اقتصادی- اجتماعی و دیوان بینالملل دادگستری است. رکن اجرایی سازمان ملل، شورای امنیت است و می توان گفت مجمع بیشتر مکانی برای بحث و تبادل نظر سران کشورهای عضو است.
در مجمع عمومی کلیه کشورهای عضو سازمان ملل حضور دارند و هر کدام از کشورها یک حق رای دارند. مجمع، سالانه یک اجلاس در سپتامبر و اکتبر برگزار می کند که سران کشورها در آن به بیان دیدگاه ها و نظرات خود می پردازند.
مقامات ایران بعد از انقلاب اسلامی حضور فعالی در جلسات مجمع عمومی سازمان داشته اند. اولین مقامی که بعد از انقلاب اسلامی در جلسات مجمع شرکت کرد شهید محمدعلی رجایی بود و بعد از وی، حضرت آیت الله خامنه ای، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی هم در جلسات مجمع عمومی سخنرانی کرده اند. هاشمی رفسنجانی هیچ گاه در جلسات مجمع شرکت نکرد و در زمان وی، وزیر امور خارجه در سازمان ملل حضور می یافت.
وزیر ورزش جواب مردم را بدهد؛ مورینیو هم با استقلال نتیجه نمیگیرد؛ لابیگری مجلسیها حقوق مردم را تضییع میکند
وب سایت خبری مشرق در گفت و گو با واعظی آشتیانی، مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال، آورده است: پیرو انتقادات گستردهای که در روزهای پیش از شروع فصل نوزدهم لیگ برتر نسبت به وضعیت مدیریتی باشگاه استقلال وجود داشت این تیم در ۴ هفته ابتدایی لیگ برتر از مجموع ۱۲ امتیاز موجود با دو باخت و دو تساوی تنها موفق به کسب ۲ امتیاز شده و در رده پانزدهم جدول ایستاده است. در پایان دیدار دربی ۳۱ شهریور ماه پس از باخت به رقیب دیرینه تیم استقلال، بار دیگر شاهد اعتراض شدید تماشاگران این تیم به مدیریت این باشگاه بودیم و اینکه مردم خواستار استعفای امیرحسین فتحی از مدیرعاملی باشگاه استقلال بودند.
امیررضا واعظی آشتیانی مدیرعامل باشگاه استقلال در فصل هشتم و نهم که موفق به کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر در فصل هشتم با این تیم شد، در گفت و گو با مشرق، درباره دلایل بروز چنین برهم ریختگی مدیریتی در این باشگاه حرف زد.
*استقلال بر اساس بودجه اش هزینه نمی کند!
باید قبل از هر چیز به نکته ای اشاره کنم که هیچ زمان به طور جدی به آن پرداخته نمی شود این است که بودجه باشگاه در طول سال چقدر است؟ این باید تعریف شود. یادم است در دوران مدیریتم در استقلال، در دو فصلی که در این باشگاه بودم بودجه ام را دادند. سال اول ۸ میلیارد و سال بعدش ۸ میلیارد و ۵۰۰. من در چارچوب پول و درآمدی که داشتم و پیش بینی هایی که از درآمد داشتیم باشگاه را اداره می کردم. اینگونه نبود که بودجه مشخص نباشد و اینکه بازیکنان گرانقیمت را بگیریم و بعدا هم ارقام هنگفتی روی دست باشگاه بماند رویه من نبود. لذا وقتی باشگاه ها بودجه شان تعریف نشده باشد همین می شود.
*وزرات ورزش بودجه استقلال را می گوید؟
الان از وزارت ورزش سئوال کنید که صاحب این دو باشگاه است. بپرسید بودجه این دو باشگاه چقدر است؟ پیش بینی درآمدشان چقدر است؟ آیا تا همین الان بر اساس بودجه شان پیش رفته اند یا نه! قیمت بازیکنان خارجی که این دو تیم گرفته اند را براساس نرخ ارز امروز محاسبه کنید ببینید چقدر برای مربی و بازیکن شان هزینه کرده اند. قطعا رقم هنگفتی می شود. قیمت بازیکنان داخلی مان هم که کمتر از یک میلیارد نیست. یعنی ساده ترین بازیکن بالای یک میلیارد می گیرد. حساب کنید ۲۴ بازیکن و ۴، ۵ مربی را می خواهند در لیست شان داشته باشند و متوسط بگیرید نفری ۲ میلیارد که رقمی بیش از ۵۰، ۶۰ میلیارد تومان می شود! هزینه های جاری باشگاه هم هست! با این فضا سرنوشت این باشگاه ها به کجا خواهد رفت؟ یک مربی خارجی هم که می آید انتظار دارد بازیکنانی جذب شوند که حداقل مشابه همان نفراتی باشند که در کشورهای حوزه خلیج فارس جذب می شوند یعنی هم از نظر کیفی و هم کمی! همین هم رقم هنگفتی را به خودش اختصاص می دهد!
*به مربی خارجی حقیقت را نمی گویند!
بنده اعتقادم این است که وقتی مربی خارجی می آورید براساس داشته های خودتان با آنها مذاکره کنید نه اینکه این مربی بیاید و بگوید من این را می خواهم و آن یکی را می خواهم! این که نشد کار! البته این بحث در شرایط اقتصادی فعلی است که باشگاه های ما بضاعت آنچنانی ندارند. باید به آنها گفته شود که واقعیت فوتبال ما این است.
*بی دلیل قول ندهید!
در دوران مدیریتم آقای روته مولر را به عنوان مربی اول در کنار صمد مرفاوی آوردیم. او هم در تیم ملی ما دستیار علی دایی بود. ما گفتیم بضاعت مان این است و خودتان وضعیت را بسنجید. ایشان با همان شرایط آمد و کار کرد و ما به ایشان قولی ندادیم که باید چه کنی و چه نکنی! درست است دستیار اول بود ولی می توانست بگوید که نقطه ضعف شما اینجاست و باید این خارجی ها را بیاورید ولی ما شرایط را برایشان ترسیم کردیم و چون ایشان فوتبال ما را می شناخت بازیکنانش را هم می شناخت. همه این مسایل را گفتم که بگویم هیچ دلیلی ندارد وقتی شرایط خودتان را برای مربی تبیین نکرده اید زیر هزینه های سنگین خرید بازیکنانی بروید و در نهایت هم به دلیل عدم اجرای تعهدات باشگاه نسبت به پرداخت دستمزد آنها بدهکار فیفا هم بشویم و چند برابرش را بپردازیم.
اخبار فوق محرمانه از نیویورک؛ ایران و آمریکا در آستانه یک توافق جدید
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز گزارش داد: با توجه به سخنان آشنا، عراقچی، ربیعی، محمدی و امانپور و با در نظر داشتن اقدامات اخیر ترامپ باید دید که آیا سفر روحانی به نیویورک به توافق با آمریکا و دیدار با ترامپ منجر میشود یا خیر؟
ماجرا با توئیت حسامالدین آشنا، مشاور روحانی آغاز شد. او در حساب شخصی خود نوشت: «رئیسجمهور در آستانه انجام مأموریتی دشوار از جانب ملت ایران است؛ مأموریتی شاید دشوارتر از همیشه. خالصانه محتاج دعایتان هستیم تا عزت، حکمت، حکمت و مصلحت چراغ راهمان باشد». مهدی محمدی، تحلیلگر سیاسی که معمولا خبرهای مهمی از موضوع هستهای منتشر میکند هم در توئیتر خود نوشت: «در آستانه یک توافق بسیار بد قرار داریم؛ مگر اینکه آقای روحانی از تجربه برجام چیزی آموخته باشد».
این سخنان وقتی با اظهارات اخیر عراقچی در گفتوگو با ایندیپندنت همراه میشود میتواند یک مفهوم مهم یعنی احتمال توافقی مهمی را به دست بدهد. عراقچی در این مصاحبه گفته است: «اگر ترامپ به توافق هستهای بازگردد، ما در چارچوب نشست ۱+۵ با آمریکا دیدار خواهیم کرد».
گزارش روزنامه خراسان هم در تکمیل این پازل خالی از وجه نیست. به ادعای این روزنامه یک «منبع آگاه» گفته است: «همزمان با برگزاری اجلاس جی ۷ در فرانسه، طرفهای فرانسوی با تهران تماس میگیرند و این خبر را میدهند که ترامپ با کلیات طرح ماکرون موافقت کرده است. بعد از آن بود که ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه نیز با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تماس میگیرد و از وی دعوت میکند تا به بیاریتز بیاید. البته لودریان این پیشنهاد را هم مطرح میکند که با حضور ظریف، منوچین وزیر خزانهداری آمریکا و خودش جلسهای در بیاریتز تشکیل تا فرمولی برای اجراییشدن طرح فرانسه تدوین شود. پیشنهاد لودریان با مخالفت ظریف روبه رو می شود بنابراین وزیر خارجه فرانسه میگوید در جلسهای بدون منوچین و با حضور وزیر اقتصاد فرانسه بحث و نتیجه را ما به منوچین اعلام می کنیم». وی ادامه می دهد: «پس از این تماسها و مشورتهای معمول با رئیسجمهوری، تصمیم گرفته میشود تا این سفر صورت بگیرد البته روحانی این شرط را هم با ظریف مطرح میکند که نباید به هیچعنوان به صورت عمدی یا تصادفی گفتوگو یا تماسی میان هیئت ایرانی و هیئت آمریکایی برقرار شود. در تماس با فرانسویها این شرط مطرح شد و آنها هم تضمین دادند که چنین اتفاقی نخواهد افتاد».
این منبع آگاه همچنین به اتفاقات در بیاریتز هم میپردازد و میگوید: «در بیاریتز و در راستای همین تضمین بود که هیئت ایرانی به ساختمان شهرداری شهر کوچک بیاریتز که با هتل محل اجلاس جی ۷ فاصله داشت برده شدند و همه ملاقات ها و رایزنی ها در ساختمان شهرداری صورت گرفت. شهردار بیاریتز اتاق خودش را در اختیار دو هیئت ایرانی و فرانسوی قرار داد و از این که وزیر خارجه ایران به همراه وزیران خارجه و اقتصاد فرانسه و بهویژه رئیس جمهور این کشور در اتاق او مشغول گفت وگو و مذاکره هستند بسیار خوشحال و هیجانزده شده بود. پس از استقرار هیئت ایرانی در ساختمان شهرداری، امانوئل ماکرون شخصا به دیدار ظریف آمد. آنجا هنوز شرط ترامپ برای دیدار با روحانی مطرح نبود اما وقتی ماکرون وارد جلسه با طرف ایرانی شد، گفت: الان در جمع سران جی ۷ بودم و اعلام کردم که می خواهم به دیدار ظریف بروم. ترامپ آنجا بود و به من گفت من هم برای دیدار با ظریف می آیم، به او پاسخ دادم ایران تضمین گرفته که دیداری نباشد. سپس ماکرون به شوخی رو به ظریف کرد و گفت: اگر می خواهی الان زنگ بزنم تا ترامپ بیاید؟ که ظریف هم مخالفت کرد». این منبع آگاه در پایان اظهار کرد: «ماکرون گفت آخرین تحول این است که ترامپ حاضر شده در جلسه ۱+۴ بیاید. البته پاسخ ما نیز منفی بود و شرط گذاشتیم که اول رفع همه تحریمها و بازگشت به برجام و سپس حضور ترامپ در جمع ۱+۴».
همچنین کریستیان امانپور مجری مصاحبه با ظریف در توئیتر خود نوشت که ظریف گفته است روحانی حاضر است با ترامپ دیدار کند مشروط به آنکه ترامپ شرایطی را فراهم کند تا تمام تحریمها در مقابل بازرسی فراگیر لغو شود. این سخن امانپور در کنار گزارههای دیگر از جمله صحبتهای عراقچی و آشنا و باتوجه به اقدامات اخیر ماکرون، رئیسجمهور فرانسه برای یافتن راهکاری به منظور حل مناقشه میان ایران و آمریکا نشان میدهد که سفر روحانی به آمریکا احتمالا دارای نتایجی خواهد بود. در نهایت این مدعا را ربیعی، سخنگوی دولت کامل کرد که گفت دلیل سفر رئیسجمهور به آمریکا برای احقاق حقوق ملت ایران است. حال باید دید که در وهله نخست آیا ایران و آمریکا میتوانند به توافقی منصفانه برسند و از سوی دیگر آیا این توافق با دیدار روحانی و ترامپ انجام میشود؟
عباس سلیمینمین: لاریجانی از قم نامزد نمی شود؛ زاکانی رای اول قم را دارد؛ پایداری حتی در قم هم تمام شده است
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز، در گفت و گو با عباس سلیمینمین، تحلیلگر مسائل سیاسی، آورده است: جریان های سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب این روزها ترجیح می دهند بیشتر سکوت کنند تا آنکه با کری خوانی به تهییج رقیب بپردازند. اصلاح طلبان بیشتر به مظلوم نمایی روی آوردند و از موضع پایین پالس هایی به شورای نگهبان می دهند؛ اصولگرایان هم بر نقد دولت متمرکزند و بعضا تمام مشکلات کشور را برآمده از ریاست جمهوری روحانی تعبیر و تفسیر می کنند.
عباس سلیمی نمین معتقد است مردم شناخت کافی از دولت پیدا کردند بنابراین اصولگرایان بهتر است وقت خود را روی تقویت ابعاد دیگر کمپین انتخاباتی خود صرف کنند.
قسمتی از گفت و گوی سلیمی نمین با نامه نیوز را در ادامه بخوانید.
جناح های سیاسی چراغ خاموش جلو می روند
*۲.۵ ماه تا ثبت نام نامزدهای انتخابات مجلس زمان باقی است، به نظر شما چرا این روزها شاهد یک کرخی و سردی در فضای سیاسی کشور هستیم و جناح های اصولگرا و اصلاح طلب سعی نمی کنند به تدریج مقدمات گرم کردن تنور انتخابات را تدارک ببینند؟
جریان های سیاسی تلاش می کنند کارهای شان را پنهان بدارند تا کمتر مورد هجمه و تخریب واقع شوند. هر جریان سیاسی معتقد است اگر جزئیات برنامه و کارهایش لو برود قدرت تخریب رقیب بیشتر می شود.
*پس سکوت این روزهای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب را به خاطر دور بودن از فضای تخریب می دانید؟
بله، برای مصون ماندن از تخریب های رقیب چراغ خاموش حرکت کنند.
جامعه به شناخت کافی از دولت رسیده است
*شما معتقدید جامعه به شناخت کافی از دولت رسیده است، حالا اگر اصولگرایان بخواهند در آستانه انتخابات پیازداغ نقد به دولت را زیاد کنند، به ضررشان تمام می شود یا به نفع شان؟
جامعه بیش از این کشش این مسئله را ندارد. معتقدم اصلاح طلبان دقیقا به همین خاطر که نگاه افکارعمومی به دولت را مناسب نمی بینند دارند خود را کنار می کشند، اگر غیر این بود با افتخار کنار دولت می ایستادند و از پاسخگویی طفره نمی رفتند.
زاکانی رأی اول را در قم دارد
*این جمله که پایداری ها در انتخابات مجلس دست بالا را دارند و اکثریت کرسی های مجلس در اختیار پایداری و همفکرانش قرار می گیرد، درست است؟
این هم به نوعی ایجاد یک نگرانی کاذبی است که اصلاح طلبان به آن دامن می زنند. به نظر من جبهه پایداری پایان یافته حتی ارتباط شان هم با آقای مصباح کاهش پیدا کرده است بنابراین خیلی موقعیتی ندارد که بتواند بر این انتخابات تأثیری داشته باشد. حتی در قم که بین نیروهای اصولگرا و ارزشی رأی گیری شده آقای زاکانی رأی اول را آورد حال آنکه پیش از این برخی نیروهای وابسته به جبهه پایداری آنجا چنین موفعیتی داشتند. این نشان می دهد که جبهه پایداری خیلی موقعیتی ندارد.
لاریجانی از تهران یا یک شهر شمالی نامزد میشود
*فکر می کنید نامزدی آقای زاکانی از قم و رقابتش با آقای لاریجانی چقدر معادلات انتخاباتی را در آن حوزه انتخابیه تغییر خواهد داد؟
ظاهرا آقای لاریجانی از قم کاندیدا نخواهد شد یا از تهران کاندیدا می شود یا از یکی از شهرهای شمال کشور.
*آیا از الان می شود اصولگرایان را پیروز انتخابات نامید؟
بستگی به نوع عملکردها دارد. اگر اصولگرایان در مسیر اثبات توانمندی های خودشان قرار بگیرند و بدون دادوستد سیاسی، افکارعمومی را با معرفی نامزدهای خوش سابقه اقناع کنند که رأی آوری و ورود آنها به مجلس می تواند منشأ تأثیرات بسیار مثبتی برای جامعه باشد؛ قطعا اصولگرایان موقعیت خوبی در انتخابات خواهند داشت.
جریان های سیاسی نامزد ریاست جمهوری و سرلیست انتخابات مجلس را با هم مشخص کنند
آیا وزارتخانه گردشگری به «قافله مدیران قرن ۲۱» میپیوندد؟
وب سایت خبری شفقنا از ماهیت تغییرات ساختاری در حوزه گردشگری کشور گزارش داد: آیا تبدیل سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به وزارتخانه تنها یک کشمکش سیاسی بین دو قوه است یا بالاخره مدیران این حوزه به قافله زمان میپیوندند و میپذیرند بهعنوان مدیران قرن ۲۱ باید «مدیریت و برنامهریزی» را بهعنوان یک علم به رسمیت بشناسند؟ آن روزهایی که در فراکسیونها و جلسات داخلی مجلس شورای اسلامی سخن از تبدیل سازمان میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری کشور به یک وزارتخانه بود یکی از مخالفان این موضوع علیاصغر مونسان بهعنوان رئیس این سازمان بود.
تغییر نام مشکلی را حل نمیکند
مونسان در جلسهای که در آذر ۹۶ با هیئترئیسه فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی داشت، عنوان کرده بود که تغییر نام مشکلی را حل نخواهد کرد و باید به فکر زیرساخت و توسعه گردشگری بود.
سال بعد نیز مخالفتهای ازایندست از سوی افرادی که در سازمانهای مرتبط با گردشگری در کشور بودن مسئولیتهایی را بر عهده داشتند مطرح شد. بهطور مثال در مرداد ۹۷ محسن قریب عضو هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت ایرانگردی و جهانگردی به باشگاه خبرنگاران جوان عنوان کرده بود: تغییر سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه دردی را دوا نمیکند. باید جا برای کار بخش خصوصی بیشتر فراهم شود و سازمانی که قرار است وزارتخانه شود در حوزه صدور مجوزها سیاستگذاریها نظارت بر فعالیتهای اجرایی و مواردی از این قبیل فعال باشد.
۱۰ میلیون گردشگر خروجی در ازای ۵ میلیون گردشگر ورودی!
درنهایت ۱۴ مرداد ۹۸ شورای نگهبان مصوبه تشکیل وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را تائید کرد درحالیکه تراز گردشگری کشور منفی است. سالانه ۱۰ میلیون ایرانی بهعنوان گردشگر به خارج از کشور میروند و در بهترین حالت ممکن فقط ۵ میلیون گردشگر به ایران میآید و برای اینکه گردشگریمان را از تراز منفی خارج کنیم سازمان را تبدیل به وزارتخانه کردهایم.
ماهیت این تغییر چیست؟
اما این ظاهر این تغییرات است و باید پرسید ماهیت این تبدیل چیست؟ آیا به حال گردشگری مؤثر است؟ ادامه سؤالهایی ازایندست را از زبان دکتر مرتضی طالع یکی از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور که درزمینهٔ سرمایهگذاری و جذب توریسم سابقه طولانی دارد، مطرح کنیم. او در گفتوگو با «شفقنا» میگوید: «به اعتقاد بنده تبدیل سازمان به وزارتخانه صرفاً یک دعوای سیاسی بین مجلس و دولت است. ممکن است در ساختار اثر داشته باشد اما در محتوا هیچ اثری ندارد.»
طالع در ادامه مطرح میکند: «آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیش از تصویب این طرح و تبدیل به یک مصوبه به سؤالاتی ازایندست پاسخ دادهاند؟
آیا واقعاً پدیدهای به نام گردشگری در کشور ما با وزارتخانه شدن یا سازمان ماندن چیزی نصیبش میشود؟
آیا این تغییر و تحول توجه به حوزه گردشگری در کشور را بیشتر کرده و نظام برنامهریزی کشور را جدی میکند؟
آیا وزارتخانه شدن سازمان گردشگری میراث فرهنگی و صنایعدستی معضلاتی که از سالهای پیش تاکنون در بخشهایی همانند آژانسهای مسافرتی و مافیایی که در این حوزه وجود داشته و باعث مشکلاتی که حتی منجر به بدنام شدن سازمان شده است را مرتفع میکند؟
آیا این تغییرات باعث میشود سایر وزارتخانهها نیز برای رونق حوزه گردشگری حامی و پشتیبان این وزارتخانه باشند؟
آیا بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی که سالهای سال از وزارتخانه برخوردارند رونقی را که باید دارند که سازمان گردشگری با تبدیلشدن به وزارتخانه امید به آن داشته باشد؟
آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی هنگام رأی به تبدیل سازمان میراث فرهنگی به وزارت گردشگری از اعداد ارقامی که پیرامون این سازمان سابق و وزارتخانه فعلی در جریان است، اطلاع داشتند؟
محمد اسماعیل سعیدی: توجه به سلایق گروه خاص توسط صدا و سیما به معنویت مردم لطمه وارد می کند/ متاسفانه صدا و سیما غافل شده است
وب سایت خبری شفقنا در گفت و گو با محمد اسماعیل سعیدی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، آورده است: عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه توجه به سلایق گروه خاص توسط صدا و سیما به معنویت مردم لطمه وارد می کند، اظهار کرد: صدا و سیما نبایستی در طول سال خصوصا در مناسبتها که مردم حال و هوا و معنویت خاصی دارند فقط سلیقه گروه خاصی را در نظر بگیرد. محمد اسماعیل سعیدی با تاکید بر لزوم استفاده از روحانیون و مداحان متنوع در برنامههای مذهبی گفت: صدا و سیما رسانه ملی است و مخاطبین آن از گرایشهای مختلف ملت و جامعه هستند لذا بایستی در برنامهها و موضوعات مختلف حتی فیلم ها و سریالها و مداحی ها، ذائقه و دیدگاههای مخاطبین به عنوان اصل مورد توجه قرار بگیرد.
او ادامه داد: از سوی دیگر ایام خاصی را در طول سال داریم مثل دهه محرم، اربعین، ماه صفر و یا مناسبتهایی مثل شبهای قدر که طبیعتا در اینگونه ایام بایستی از افراد و شخصیتهایی استفاده شود که هم شخصیتهای ملی هستند و هم اکثریت مردم و مخاطبین از آنها استقبال میکنند.
صدا و سیما از شخصیت هایی دعوت کند که هم ملی هستند و هم اکثریت مردم از آنها استقبال میکنند
عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: صدا و سیما نبایستی در طول سال خصوصا در مناسبتها که مردم حال و هوا و معنویت خاصی دارند فقط سلیقه گروه خاصی را در نظر بگیرد بلکه بایستی طوری مدیریت شود که ضمن اینکه از سخنران ها و شخصیتهای ملی استفاده می شود مدیریت شود که به سمت یک موضوعات خاصی پیش نرود که به فضای معنوی خاصی که در این ایام وجود دارد لطمه وارد شود.
توجه به سلایق گروه خاص توسط صدا و سیما به معنویت مردم لطمه وارد میکند
نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه صدا و سیما از تمامی ظرفیتهای کشور استفاده کند، اظهار کرد: ما در سطح کشور شخصیتهای زیادی از نظر تسلط بر مسایل علمی و تاریخی و تبحر در سخنرانی داریم. کشور ما شخصیت های خوبی را پرورش داده و ما شاهد حضور صدها نفر در این زمینه هستیم که نه تنها در داخل کشور بلکه در سطح بین الملل تاثیرگذار هستند؛ بنابراین صدا و سیما بایستی روندی را در پیش بگیرد که از همه این ظرفیتها استفاده شود؛ ظرفیتهای مختلفی که هم نیازها و انتظارات مردم را برآورده کنند و هم در معرفی استعدادها و شخصیتهای کشور گامی برداشته شود.
سعیدی تصریح کرد: من معتقد هستم که در مقابل هجمه سنگینی که از نظر فرهنگی توسط رسانههای نظام سلطه اتفاق می افتد صدا و سیما نتوانسته است آنچنان که شایسته و بایسته است برنامه سازی و مقابله خوبی انجام دهد؛ البته اقداماتی شکل گرفته و برنامههایی را ساختهاند اما در مقابل آن هجمههای سنگین قطعا انتظارات خیلی بیشتر از این است؛ خصوصا در چندسال گذشته سریالها و برنامههای فاخری که بتواند در مقابل این هجمههای سنگین فرهنگی موثر باشد را نداشتیم.
صدا و سیما در مقابل هجمههای فرهنگی نظام سلطه نتوانسته اقدامات شایسته ای انجام دهد
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار کرد: فرهنگ و گذشته ما فراوان از تاریخ و ادبیات داستانی مثل شاهنامه و سمک عیار است که مضامین بسیار عالی دارند اما صدا و سیما به جای اینکه سریالهای این داستانها را بسازد سریالهای کرهای را میخرد و پخش میکند درحالی که این سریالها اصلا هویت ندارند و تخیلات است که در قالب داستان آوردهاند.
حق شناس: باید پاسخی دقیق و روشن به همه ادعاها علیه ایران در خصوص حمله «آرامکو» داده شود/ دیپلمات های ایران مراقب باشند و موضع روشن بگیرند/ شفیعی: آمریکا تمایلی به جنگ ندارد/ باید راهی برای خروج از بن بستها بیابیم
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در گفت و گو با محمدجواد حق شناس و نوذر شفیعی کارشناسان حوزه بین الملل به ارزیابی خود از آنچه واکنش آمریکا به حملات آرامکو خوانده می شود، ارائه کردند. نوشته است: آمریکاییها سعی کردند واکنش عجولانهای نسبت به ماجرای حمله به تاسیسات نفتی آرامکو نشان ندهند. آنها تلاش کردند با دقت بیشتری گام برداشته و شواهد و استناداتی را ارائه دهند که بتواند به تصمیم سازی های آینده شان کمک کند. از این رو به محکومیت حملات آرامکو بسنده کردند. از آنجا که در این حمله ها ساختارهای پدافندی آمریکا مورد چالش جدی قرار گرفته است، عنوان کردند که این حملات از ناحیه جنوب یعنی کشور یمن صورت نگرفته است، بلکه از ناحیه شمال عربستان بوده و به نوعی این فضا را فراهم کنند که اذهان و افکار عمومی را به سمت متهم ساختن ایران سوق دهند. البته در واکنش های بعدی نیز تلاش شد تا این رویکرد مانند یک پازل در کنار هم قرار گیرد. به نحوی که عنوان کردند توان یمنی ها برای زدن تاسیسات آرامکو به لحاظ تکنیکی فراهم نبوده یا بُرد پهپادی آنها با مسافت طی شده هم خوانی نداشته است. بنابراین آنها برای اینکه این حملات را به ایران مرتبط سازند، تلاش هایی کرده و می کنند.
حق شناس در ادامه گفت: به نظرم آمریکا بعد از خروج از برجام در برابر افکار عمومی و کشورهایی که این رویکرد آمریکا را زیر سوال برده بودند، دیپلماسی و به ویژه دیپلماسی رسانه ای خودش را به سمتی پیش برده تا به محض رخ دادن هر اتفاقی در منطقه خلیج فارس، ایران را در زمره متهمان درجه یک قرار داده و به عنوان یک کشور متمرد و کشوری که پایبند به تعهدات بین المللی نیست، معرفی کند.
وی افزود: این روند به سیاستی دنباله دار و جدی آمریکا و کشورهای نزدیک به آن تبدیل شده است. از طرف دیگر، محور عربی و عبری نیز در همین راستا افکار عمومی منطقه را ساماندهی میکنند تا ایران را کشوری یاغی و متمرد معرفی کنند. و برای این تبلیغات خود نیز به ساقط شدن پهپاد آمریکایی از سوی ایران اشاره کرده و مدعی می شوند که آن پهپاد در فضای بین المللی بوده یا در همین ماجرای توقیف یک نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق، اقدام متقابل و درست ایران را در توقیف نفتکش انگلیسی محکوم کردند. همچنین در ماجرای اصابت موشک به چند نفتکش در خلیج فارس، بازهم تلاش هایی صورت گرفت تا انگشت اتهام را به سمت ایران روانه کنند. این ها مجموعه ای از اقداماتی است که از طریق آن تلاش شده ایران را به انزوا بکشانند.
آمریکا تمایلی به جنگ ندارد
نوذر شفیعی دیگر کارشناس مسائل بینالملل معتقد است: افزایش نیرو در خلیج فارس به زیان آمریکاست و دقیقا یکی از علائمی است که نشان می دهد آمریکا تمایلی به جنگ ندارد. زیرا هر چه نیروهای آمریکایی بیشتر در دسترس نیروهای ایرانی باشند، آسیب پذیرترند. به نظر می رسد که حمله آرامکو به لحاظ اعتباری ضربه ای سنگین به آمریکا بود. چرا که منافع کشورها در عرصه روابط بین الملل الزاما اقتصادی، سیاسی یا نظامی نیست، بلکه آنها جویای منفعت شخصیتی و اعتباری نیز هستند. بنابراین حمله اخیر به تاسیسات نفتی عربستان ضربه ای بود که به اعتبار آمریکا زده شد.
وی با بیان اینکه آمریکا چند ملاحظه اساسی دارد، گفت: اساسا جنگ با ایران دشوار و غیرقابل پیش بینی است. دوم اینکه آمریکا به خاطر عربستان حاضر نیست وارد جنگ با ایران شود. سوم اینکه جنگ با ایران به شدت بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیر می گذارد. بر اساس این مولفه ها آمریکا ناچار است رفتاری نشان دهد که هم وجهه بینالمللی اش حفظ شود هم خودش را درگیر یک منجلاب نکرده باشد. بنابراین، راه میانی برای آمریکا این است که اولا سیستم دفاعی عربستان سعودی را تقویت کند و از این طریق میزان تسلیحات بیشتری به عربستان بفروشد. دوم اینکه همانطور که شاهدیم تحریم ها علیه ایران را تشدید کرده و به جای یک درگیری نظامی از طریق افزایش تحریم ها به خصوص تحریم بانک مرکزی، فشارها علیه ایران را افزایش دهند و سوم در اقدامی نمادین نیروهای خود را در خلیج فارس افزایش دهند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اصولا افزایش نیرو در خلیج فارس به زیان آمریکاست و دقیقا یکی از علائمی است که نشان می دهد آمریکا تمایلی به جنگ ندارد. زیرا هر چه نیروهای آمریکایی بیشتر در دسترس نیروهای ایرانی باشند، آسیب پذیرترند.