تهران-ایرنا- یکی از شخصیت های پیچیده و مرموز در تاریخ معاصر ایران شاپور بختیار محسوب می شود زیرا وی در عرصه سیاسی خود دارای تلاطم‌های زیادی بوده است. فردی که در ابتدا با حمایت از قانون اساسی مشروطه و آزادی‌خواهی وارد عرصه سیاسی شد و بعد موضع خود را عوض و به رژیم پهلوی نزدیک شد تا جایی که توانست به نخست وزیری این رژیم برسد و پس از فرار از ایران برای براندازی جمهوری اسلامی با رژیم بعث همکاری کرد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛  شاپور بختیار در۲۲ بهمن ۱۳۵۷خورشیدی پس از ترک نخست وزیری از دانشکده افسری با هلیکوپتر به پادگان عشرت آباد و از آنجا به ساختمان آی. اس. ب درتقاطع خیابان حکیم وکردستان، به منزل یکی از آشنایانش می رود. دربان ساختمان او را شناخته و صاحبخانه به بختیار هشدارداده بود که آنجا محل امنی نیست پس به اجبار برای چند روزی به منزل یکی از اقوامش رفته بود. فرانس بختیار می گوید: چندبار به دیدار پدر رفتیم، خیلی مواظب بودیم وبین راه اتومبیل عوض می کردیم. پدرم دراتاق کوچکی درطبقه بالای ساختمانی زندگی می کرد که پنجره ای کوچک داشت. گاهی اوقات به طبقه پایین می رفت و باشنیدن صدای زنگ به اتاقش برمی گشت او وقتش را بیشتر با خواندن کتاب و گوش دادن به رادیو می گذراند. (۱)

از این زمان به بعد زندگی مخفی بختیار شروع می شود وی در این مورد می نویسد:چند دقیقه پس از خروج من از نخست وزیری زندگی مخفی من آغاز شد. تنها رابط من با دنیای خارج، که درآن انقلاب یکه‌تازی می‌کرد، یک رادیوی ترانزیستوری بود(۲) بنابراین بختیار نزدیک ۶ ماه در این خانه مخفی بود و در این مدت از خانه بیرون نرفت. زمانی که بختیار در مخفی گاه بود بسیاری از کشورها و دوستان وی در تلاش بودند که او را نجات دهند. (۳)سرانجام بختیار درتیرماه ۱۳۵۸خورشیدی با دردست داشتن گذرنامه ای فرانسوی به نام فرانسوا که دولت فرانسه برای او تهیه کرده بود، ایران راترک کرد. زمینه خروج وی را ازکشور پونیاتوفسکی، وزیرپیشین کشوردولت فرانسه درتهران تدارک دیده بودند. (۴)

بدین ترتیب فرار بختیار و رفتن به پاریس را باید نقطه آغاز تلاش های او علیه جمهوری اسلامی دانست. وی در این زمان به عنوان یکی از رهبران عمده ضد انقلاب شناخته شد و از هر تلاشی برای براندازی جمهوری اسلامی دریغ نکرد و در پاریس پرچم مبارزه با (امام) خمینی(ره) و جمهوری اسلامی را  به کمک تعدادی از اعضای فراری ارتش و جبهه ملی برافراشت. براساس اسناد به دست آمده جای پای بختیار در بسیار از توطئه ها و کودتا علیه ایران وجود دارد یکی از این توطئه ها همکاری با صدام در طول جنگ تحمیلی است.

صدام و جذب مخالفان جمهوری اسلامی ایران

عراقی ها در ابتدا تمایل به سقوط شاه نداشتند و حتی دولت عراق، (امام)  خمینی(ره) را اخراج کرد تا شاه را خشنود سازد و موجبات تحریک را درمیان ۵۰ درصد از جمعیت شیعی مذهب عراق ازبین ببرد در واقع دولت بعث عراق نمی خواست که (امام) خمینی(ره) و پیروان وی در همسایگی عراق صاحب قدرت شوند و بدین ترتیب حتی تهدید بزرگتری بوجود آید(۵)

اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و از هم پاشیده شدن رژیم شاهنشاهی حکومت عراق به زودی رژیم جدید ایران را به رسمیت شناخته و علاقه خود را به ادامه حسن همجواری و تشدید روابط دوستانه دوجانبه اعلام کرد اما از ایران خواست در قرارداد ۱۹۷۵م تجدید نظر کند و در بخش مربوط به اروند رود به اجحاف وارد شده به عراق خاتمه دهد اما ایران این درخواست عراق را رد کرد. بنابراین در کمتر از ۲ ماه پس از پیروزی انقلاب در ایران، رژیم عراق به تدریج موضع خصمانه طرح ریزی شده ای را علیه ایران آغاز کرد و عملاً به نوعی در امور داخلی ایران دخالت کرد.

یکی از نخستین اقدامات صدام در اواخر ۱۳۵۸خورشیدی ارتباط برقرار کردن با پاره ای از ایرانی نمایان که در خارج از کشور به سر می بردند، بود. از این رو صلاح عمر علی نماینده ی وقت عراق در سازمان ملل متحد، با منصور رفیع زاده رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در آمریکا تماس برقرار کرد. در آن زمان وی نقش رابط ارتشبد اویسی، فرمانده پیشین نیروی زمینی را بر عهده داشت در اثر این تماس ها، مقدمات سفر اویسی به بغداد آماده شد وی در نخستین سفر خود به عراق که در اوایل ۱۳۵۹خورشیدی انجام شد، افزون بر ملاقات با بلندپایگان حکومت عراق، با صدام حسین نیز دیدار کرد و صدام امکانات زیادی در اختیار وی و دیگر ایرانی نمایان قرار داد(۶)

همکاری بختیار با رژیم بعث علیه ایران:

پیش از اویسی، حکومت عراق با شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پیشین ارتباط برقرار کرده بود. بختیار چندین بار از بغداد دیدن کرد. این دیدارها حتی در زمان اشغال خاک ایران از سوی ارتش عراق نیز ادامه داشت. بختیار در این دیدارها، برابر تعهداتی که به گردن گرفت، مبالغ قابل توجهی پول و اجازه ی پخش یرنامه ای به مدت یک ساعت در روز را از بغداد به دست آورد. به دنبال این توافق، رادیوی مزبور زیر نام رادیو آزاد ایران آغاز به کار کرد. ۲ برنامه ی رادیویی ایران و صدای آزاد ایران نقش عمده ای در فریب مردم و نیروهای مسلح ایران و در نتیجه موفقیت اولیه ی آفند نظامی عراق به عهده داشتند. همچنین شاپور بختیار طی ملاقات های مکرر با مقام های حکومت عراق آن ها را تشویق کرد به ایران حمله کنند. (۷)

اگرچه بختیار در کتابی که خود منتشر کرده ادعا می کند که رفتن وی به عراق به خاطر مانع شدن از جنگ صدام علیه ایران بوده است و می گوید: جنگی که توسط عراق آغاز شد نتیجه مستقیم تحریکات (امام) خمینی(ره) بود من در حد امکاناتم کوشیدم که مانع بروز آن شوم قبل از جنگ من با دولت عراق و نماینده آن دولت مذاکرات و گفتگوهایی داشتم خود آنها با من تماس برقرار کردند. در ادامه می گوید: من مداوماً آن ها را علیه جنگ باایران برحذر داشتم. وقتی فضا برای آنان دیگر  قابل تنفس نبود باز به آنها پیشنهاد کردم که (امام) خمینی(ره) را منزوی کنند و از این راه وسائل سرنگونی اش را فراهم آورند. (۸)

صحبت های بختیار اگر هم واقعیت داشته باشد نشان دهنده تحریک عراق برای حمله به ایران بوده است از طرفی بختیار نه به عنوان مفسر وتحلیلگر اوضاع، بلکه درمقام رهبری سیاسی سخن می گفت وگفته هایش دراین عرصه، معنای دیگری جز توجه جنگی تمام عیار از طرف عراق برضد ایران برجای نداشت در جای دیگر وی می گوید:اگر (امام) خمینی(ره) در ایران بماند این خطر برای عراق هست که خود سرنگون شود و در نتیجه کشورهای عربستان سعودی و مصر و... دچارتزلزل شوند پس همگی آنها ناچارند علاج واقعه راپیش از وقوع در نظر بگیرند.

اما مگرنه این که علاج واقعه ای که بختیار پیش می کشید، معنای خود را در حمله نظامی عراق به ایران بازیافته بود. بختیار با تصویری که از خطر جمهوری اسلامی برای کشورهای اسلامی ترسیم می کرد آنها را به جنگ علیه ایران سوق می داد.

بختیار که در سراسر کتاب ها و سخنرانی هایش تناقض وجود دارد در جای دیگر به صورت علنی از هدف خود برای براندازی ایران و کمک خواستن از صدام در این راه می گوید:هدفی که من در فرانسه به دنبال آن هستم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است و در این راه از صدام و دولت عراق تقاضای کمک کرده ام که آنها به تقاضای من جواب مثبت و قول هرگونه کمکی را داده اند بختیار از این که صدام برخلاف برخی از شیوخ منطقه تعارف را به کناری گذاشته و علیه جمهوری اسلامی موضع خصمانه اتخاذ کرده است قدردانی کرد. (۹)

باید اذعان کرد که درباره همکاری و ارتباط شاپور بختیار با صدام حرف‌ و حدیث‌های بسیاری وجود دارد. چنانکه که بنی‌صدر در این باره اعتقاد دارد: او رفته بود با صدام معامله کرده بود. نه اینکه حالا معلوم است، بلکه در آن وقت این موضوع را همه مطبوعات غرب هم نوشتند. صدام که پول مفت به ایشان نمی‌داد. به هر حال انسانی به هر بهانه‌ای برود و قشون بیگانه را بخواهد بیاورد به وطنش، این از گناهانی است که به نظر من هیچ نباید بخشید و بخصوص در ایران که مرکز برخوردهاست در جهان... ایشان قشون بیگانه را به داخل وطن آورده است.» (۱۰)

کمک های مالی صدام به بختیار

شاپور بختیار در فاصله چند ماه بعد از انقلاب از ایران خارج شد و از فرانسه مبارزه همه‌جانبه‌ای را علیه نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی آغاز کرد. اما این مبارزه خرج داشت و به همین دلیل بختیار تصمیم گرفت که از منابع مالی مختلف برای این کار بهره ببرد. بختیار، صدام را که  یک منبع تمام ‌نشدنی بود پیدا کرد.

وی در بهار ۱۳۵۹خورشیدی مبلغی در حدود ۴۰ میلیون دلار از صدام حسین به منظور مبارزه با رژیم حاکم بر ایران گرفت. (۱۱)

بختیار در مصاحبه با روزنامه ایران پست چاپ آمریکا در ارتباط با کمک مالی گرفتن از صدام می گوید: بله عراق به من کمک کرده است. علاوه بر این وی در جواب این سوال که روشن بفرمایید عراق چه نوع کمک به شما کرده است و به چه صورت؟ می گوید:این جا دیگر ایرانی بودمان را نشان می دهیم. آیا شما به عنوان مثال از تیتو پرسیده اید تو که با آلمان ها مبارزه می کردی از روسیه پول گرفته ای؟ شما وقتی هیچی ندارید بگویید وقتی خودتان هزار و یک عیب دارید، می رسید به این موضوع این هم دلیل دارد. برای این که این پول هایی که خارجی ها و یا ایرانی ها به من داده اند، جمع شده در یکجا که پانصد ایرانی را نان می دهد و در ایران سالی پنجاه شصت میلیون تومان خرج مبارزه می شود.

بختیار در مصاحبه دیگر با مجله راه زندگی، چاپ آمریکا ۱۵آبان ماه ۱۳۶۰، پیرامون پول هایی که از رژیم عراق گرفته است می گوید: مبالغ قابل توجهی پیش از جنگ با عراق وام گرفته شده است که بعد از به ثمر رسیدن مبارزه علیه حکومت ...، با قدردانی و بهره ی مناسب مسترد خواهیم کرد. (۱۲)

افشای رابطه بختیار با صدام

علاوه بر مشورت دادن به صدام برای حمله به ایران و کمک مالی گرفتن از آنها، بختیار در سوم بهمن ۱۳۶۱خورشیدی در مصاحبه با روزنامه کویتی السیاسه می گوید:جزایر سه گانه(تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) متعلق به ایران نیست و نباید بر سر آن ها با همسایگان خود کشمکش داشته باشیم(۱۳)

تمام صحبت های بالا در مورد ارتباط بختیار با رژیم بعث را اسناد آزاد شده انگلیس ثابت می کند. آرشیو ملی انگلیس در ۲۰۱۰م اسنادی را از سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ میلادی منتشر کرد بر طبق این اسناد تمام حرف های بختیار در مورد وطن پرستی و عدم همکاری با صدام زیر سوال می رود. این اسناد که توسط احمد تفرشی، پژوهشگر تاریخ مقیم انگلیس منتشر شد نشان داد بختیار با حکومت بعثی عراق علیه ایران همکاری گسترده ای داشته است. تفرشی در مطلبی در این‌باره نوشته است: موضوع ارتباط بختیار با حکومت بعثی عراق در پرونده‌ها و اسناد رسمی انگلیسی آمده است. برای نمونه، وقتی جان گراهام سفیر فراخوانده شده بریتانیا از تهران در ۳۰ نوامبر/ نهم آذر، در حین گفتگوی حین صرف ناهار، از لرد جورج براون وزیر خارجه پیشین انگلیس و لابی سرسخت بختیار و حکومت عراق در لندن، درباره آشناییش و دیدارش با بختیار پرسید، جورج براون گفت که بختیار را می‌شناسد و بخشی از این آشنایی به دلیل دعوت صدام از بختیار برای دیدار از عراق است. همچنین در این اسناد از دیدار بختیار با جولیان ایمری معاون وزیر امور خارجه انگلیس سخن گفته شده است. در این دیدار که یک ماه پیش از حمله عراق به ایران انجام شد، بختیار از ایمری خواست برای جلب حمایت حکومت صدام از تلاش وی برای سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران میانجی گری کند. بختیار بر این عقیده بود که پس از انقلاب، ارتش ایران تضعیف شده و اقتدار لازم را ندارد و در نتیجه مقابل حملات ارتش های مهاجم توانایی دفاع نخواهد داشت. البته همین مشورت های غلط بختیاربه صدام بخشی از عامل اشتباه عراق در حمله به ایران شد. در حقیقت اویسی و بختیار، بر این باور بودند که با حمله عراق به ایران ظرف یک هفته ارتش ایران شکست خواهد خورد و در طول یک ماه حکومت اسلامی سرنگون شده و دولت جدید تحت حمایت عراق در تهران یا دست کم مناطق اشغالی مستقر خواهد شد.

بنابراین بختیار صدام را مطمئن ساخت که به محض آغاز عملیات نظامی ایل بختیاری وارد عمل خواهد شد و از اصفهان تا اهواز را در اختیار خواهد گرفت به علاوه، دیگر ایل های ایران نیز در اتحاد با ایل بختیاری سر به شورش بر خواهند داشت.

از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که شاپور بختیار نه تنها حاضر شد به طور رسمی، از بخش هایی از سرزمین ایران که مورد نظر حکومت بعث عراق و دیگر حکام عرب منطقه بود چشم پوشی کند بلکه در تمام مراحل جنگ، اطلاعات در اختیار حکومت عراق قرار می داد و عراقی ها را در جهت ضربه زدن هر چه بیش تر، به سرزمین منابع و اقتصاد ایران راهنمایی می کرد.

منابع:

۱- شوکت، حمید، پرواز در ظلمت، زندگانی سیاسی شاپور بختیار، نشر بازتاب، ساروبروکن آلمان، ۲۰۱۴، ص۳۹۶

۲- شاپور بختیار، یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، پاریس، ۱۹۸۲، ص۲۳۶

۳- روزنامه کیهان، مورخ ۱/۱۲/۱۳۵۷

۴- شوکت، حمید، پرواز در ظلمت، زندگانی سیاسی شاپور بختیار، نشر بازتاب، ساروبروکن آلمان، ۲۰۱۴، ص۳۹۹

۵- جان. دی. استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، موسسه خدمات فرهنگی رسا، نشر نگارش، ۱۳۷۷، ۱۹۶

۶- طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران، مرزهای باختری ایران، دفتر سوم، لنگرود، انتشارات سمرقند، ص۲۶۳۱۳۸۶

۷- همان، ص ۲۶۴

۸- شاپور بختیار، پیشین، ص ۲۶۴

۹- اطلاعات، ۸ مرداد ۱۳۵۹، صفحه ۱۶

۱۰- درس تجربه، خاطرات ابولحسن بنی صدر، حمید احمدی، ۱۳۷۸، ص۱۲۳

۱۱- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، سرنوشت یاران مصدق، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۸۳، ص۵۸

۱۲- طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران، مرزهای باختری ایران، دفتر سوم، لنگرود، انتشارات سمرقند، ۱۳۸۶، ص۲۸۰

۱۳- همان