به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، «دونالد ترامپ» در سال های اخیر نتوانسته است راهبرد مشخصی را در مورد خاورمیانه و تحولات آن دنبال کند. وی از یک طرف خود را به وعده انتخاباتی که پیش از سال ۲۰۱۶ به افکارعمومی داده بود متعهد می داند اما در طرف مقابل سیاست ها از هم گسیخته ای در این منطقه به اجرا در می آورد.
رئیس جمهوری آمریکا مدعی است سعی می کند تا کمترین مداخلات را در امور کشورهای منطقه انجام دهد. البته تغییر رویکردهای کاخ سفید نسب به خاورمیانه از دوره «باراک اوباما» اغاز شد و از ارزش و اهمیت این منطقه برای کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری پیشین آمریکا کاسته شد. در واقع رشد قدرت مهم ترین رقیب جهانی آمریکا در شرق آسیا یعنی چین، باعث شد تا واشنگتن بیشتر انرژی و توان خود را به این منطقه و چینش مناسب اهداف و برنامه ها برای به عقب راندن پکن معطوف کند.
سیاست های ناهمگون و گسیخته کاخ سفید
در همین راستا ترامپ چنان نشان می دهد که برای کاستن از دخالت کاخ سفید در امور کشورهای منطقه تلاش می کند و تصمیم دارد از تعداد نیروهای نظامی واشنگتن به ویژه در کشورهای عراق و افغانستان بکاهد ؛ وی همزمان اما اینگونه وانمود می کند که تحولات منطقه خاورمیانه اجازه خروج از منطقه را به دولت آمریکا نمی دهند. مهم ترین بهانه ای که ترامپ به افکارعمومی آمریکا و جهان ارائه می کند سیاست های ایران به ویژه نفوذ و قدرت منطقه ای تهران است.
تحلیلگران نظری مخالف با ادعاهای ترامپ را مطرح می کنند. موسسه پژوهشی «مرکز مطالعات امنیتی» (Center for Security Studies) در زوریخ سوئیس اعتقاد دارد سیاست خاورمیانه ای دونالد ترامپ به طور کلی با رویکردها باراک اوباما متفاوت است. رئیس جمهوری آمریکا به دنبال تقویت جایگاه عربستان سعودی و اسرائیل و منزوی کردن ایران است. این رویکرد اما نه در قالب یک استراتژی منسجم بلکه به صورت تکه تکه و از هم گسیخته به اجرا در می آید.
براساس تحلیل این اندیشکده اروپایی، دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی، بی توجهی به ارتقای هنجارهای دموکراتیک، وضعیت نامشخص صلح خاورمیانه و نوع رابطه واشنگتن - تل آویو، دیدگاه ها به ترکیه و مصر و تلاش برای ایجاد ناتوی عربی از جمله مولفه های ناهمگونی هستند که در چارچوب برنامه های ترامپ قرار گرفته اند.
گذشته از رویکرد همیشگی ایالات متحده نسبت به رژیم صهیونیستی، تقریبا آمریکا در خاورمیانه تنها کشورهای عرب نفت خیز را به عنوان دوست و متحد خود دارد که البته کاخ سفید این کشورها را هم گاو شیردهی می بیند که منافع اقتصادی و نظامی آمریکا را با دلارهای نفتی خود تامین می کنند. حتی در دوره ریاست جمهوری ترامپ رابطه واشنگتن و آنکارا هم به سردی گرائید. تحولات در مورد سوریه، وضع تعرفه های تجاری، نگرانی از نزدیکی ترکیه به روسیه و محدود کردن همکاری های تسلیحاتی دوجانبه در کنار نزدیکی واشنگتن به گروه های کرد از جمله چالش هایی بود که ترامپ در رابطه آمریکا با ترکیه ایجاد کرد.
طبق تحلیل اندیشکده فوق «با این حال مهم ترین نگرانی آن است ترامپ و مشاورانش هیچ توجهی به پیامدهای سیاست های خود ندارند. آن ها نمی اندیشند که کنار گذاشتن راه حل دو کشور برای منازعه اسرائیل و فلسطین، خروج از توافق هسته ای با ایران، ادامه دخالت در امور منطقه و حضور در عراق چه نتایجی را به بار خواهد آورد».
موضوع یمن نتیجه سیاست های آمریکا است
همه مسائل در بیش از ۳۰ ماه ریاست جمهوری ترامپ موجب شده اند تا تحلیلگران خط مشی های کاخ سفید نسبت به تحولات در خاورمیانه را مبهم و نامشخص بدانند و حتی برخی دولت ترامپ را بدون راهبردی مشخص برای این حوزه جغرافیایی ژئوپلیتیک ارزیابی کنند. تحلیلگران مشخص ترین جنبه از سیاست های خاورمیانه دونالد ترامپ در خاورمیانه را تقابل با جمهوری اسلامی ایران می دانند.
تارنمای روزنامه «فایننشال تایمز» همین نکته را به شکلی دیگر مطرح کرده و از نامشخص بودن زمان پرده برداری دونالد ترامپ از سیاست های واقعی آمریکا در خاورمیانه نوشت. این روزنامه با اشاره به تحولات اخیر منطقه آورده است در مقابل اما استراتژی ایران کاملا مشخص است. در چارچوب پاسخ به فشار حداکثری کاخ سفید، تهران می گوید در صورت وارد شدن آسیب به منافع خود، منافع دوستان و متحدان واشنگتن هم آسیب می بینند. ایران نشان داده است که درد ناشی از سیاست ها و فشارهای آمریکا منتشر می شود و گریبان همه را در منطقه می گیرد. در این نگرش اگر ایران نتواند نفت صادرکند دیگر تولیدکنندگان و بازار هم دچار دردسر خواهند شد.
به نوشته این روزنامه بریتانیایی، اگر ترامپ یک نکته را از حضور در کاخ سفید آموخته باشد این است که بحران را تشدید کرده است. این گزارش تاکید دارد: خروج ترامپ از توافق هسته ای با ایران که تنها دستاورد دیپلماتیک منطقه در یک دهه اخیر به شمار می رفت، انتخاب اشتباهی بود که تنها به این علت صورت گرفت که به وسیله رئیس جمهوری قبلی آمریکا به نتیجه رسید. ترامپ می خواهد خود را استاد معامله نشان دهد که می تواند توافقی بهتر را به نتیجه برساند.
طبق تحلیل فوق اما وی توانایی ایران در جذب فشار تحریم ها را نادیده گرفت. ترامپ همچنین این موضوع را درک نکرد که اگر ایران احساس کند به دفاع از خود نیاز دارد، رویکردی تهاجمی را پیش می گیرد. نفوذ ایران در سوریه، عراق، یمن و لبنان هم اهرم فشاری است که عرصه را برای آمریکا و متحدان منطقه ای آن تنگ می کند.
برخی نزدیکان ترامپ همچون «جان بولتون» مشاور امنیت ملی برکنار شده کاخ سفید، برای ترامپ بازی نهایی در برابر ایران را فروپاشی ایران از طریق تحریم یا راه اندازی جنگ ترسیم کردند. حال آنکه این برآورد به هیچ عنوان واقع بینانه نیست. به باور فایننشال تایمز «ترامپ همیشه به دنبال استفاده از تهدید یک جنگ بود و نه دست زدن به جنگ. فرضیه وی آن است که تهران با افزایش فشار به مذاکره بیشتر راضی می شود».
فایننشال تایمز تاکید دارد: بروز یک منازعه غیرقابل کنترل در خاورمیانه چیزی نیست که ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ به آن نیاز داشته باشد.
شاید به همین دلیل است که برخی تحلیل ها ادامه این رویکرد را به ضرر آمریکا و به ویژه دونالد ترامپ ارزیابی می کنند. نشریه آمریکایی «نیو یورکر» در گزارشی آورده است که سیاست نامناسب ترامپ در خاورمیانه دارد جواب عکس می دهد و در نهایت خود رئیس جمهوری را شکار می کند.
طبق این تحلیل به رغم آنکه تحلیلگران معتقد هستند در بیش از دوسال ونیم اخیر کاخ سفید سیاست خارجی نامنسجمی را پیگیری کرده که در برخی مواقع متناقض هم بوده است ،اکنون حتی با معیارهای ترامپ هم این سیاست ها چالش برانگیز هستند. به نوشته نیو یورکر، ترامپ در دوره ریاست جمهوری به نحو چشمگیری از مسئولیت شخصی یا از پذیرش نتایج سیاسی تصمیم های بد و احمقانه خود طفره رفت، اما اکنون نتایج برخی این سیاست ها دامن وی را گرفته و وی را با خود می برد. دیدگاه کاخ سفید به تهاجم چندساله عربستان سعودی به یمن از جمله همین سیاست ها بود که اکنون نتیجه عکس داده است.