جلیل رحیمیجهانآبادی، رییس کمیته بینالملل کمیسیون حقوقی مجلس در یادداشت روزنامه اعتماد می نویسد: آن هم در شرایطی که امروز شاهدیم وضعیت کشورهای حاشیه خلیج فارس عادی نیست و تنش و فشارهایی که منطقه را به لحاظ امنیتی آسیبپذیر کرده، به اقتصاد، رفاه عمومی شهروندان این کشورها همچنین امنیت منطقه آسیب زده و زمینهساز حضور نیروی خارجی ازجمله امریکاییها شده است. در چنین شرایطی طبیعی است که ایران بخواهد با طرح ایدهای نو در راستای حل این مشکلات گام بردارد و این طرح نو را در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که اصلیترین میدان و عرصه طرح دیدگاهها و ایدهها در فضای بینالمللی و افکار عمومی جهانی است، مطرح کند. بر این اساس معتقدم، ایده ایران که رییسجمهوری آن را با عنوان «ابتکار صلح هرمز» مطرح کرد و محتوای آن در نگاه کلی این است که امنیت منطقه باید مبتنی بر همکاری کشورهای منطقه باشد، و اتفاقا بدون حضور بیگانگان محقق شود، ایدهای درست و اصولی است. باید این مهم را درنظر داشته باشیم که منطقه خلیج فارس و امنیت این منطقه، بیش از هر کشور و بازیگران سیاسی، برای کشورهای ساحلیِ حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورهای منطقه حائز اهمیت است و سرنوشت آنها را رقم میزند. بنابراین طبیعی است که ایران بخواهد بهسمت تنشزدایی با عربستان یا دیگر کشورهای عربی منطقه گام بردارد و اگر به 4دهه گذشته بنگریم، میبینیم ایران هیچگاه کشوری نبوده که دست به مشکلسازی برای کشورهای منطقه زده باشد.
فراموش نکنیم زمانی که ما با عراقیها مشغول جنگ بودیم، بسیاری از کشورها ازجمله عربستان سعودی، سودان، اردن، مصر و حتی کویت از صدام حسین حمایت کردند اما زمانی که صدام حسین به کویت حمله کرد، با وجود همه تلاشهای حکومت عراق در آن برهه زمانی برای اتحاد با ایران، جمهوری اسلامی هرگز حاضر به همراهی با عراق نشد و اتفاقا بر لزوم دفاع و صیانت از تمامیت ارضی کویت تاکید کرد. همچنین زمانی که امریکا برای سرنگونی صدام حسین، به عراق حمله کرد، ایران با وجود دشمنی دیرینهای که با صدامحسین داشت، زمینهساز حضور امریکاییها در منطقه نشد و حتی این حضور امریکاییها را تقبیح کرد. در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و کشورهایی که به تنش در منطقه دامن میزنند، باید بدانند تنها راه پیشرو، همین الگویی است که ایران ارایه کرده است؛ یعنی طرح صلحی مبتنی بر همکاری متقابل برای کاهش تنشها و حرکت به سوی فضایی مثبتتر در روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی همچنین رفع سوءتفاهمها، اختلافها و چالشها.
همزمان اما باید واقعیتی حائز اهمیت را نیز بپذیریم؛ در خاورمیانه پس از روند فروپاشی که در برخی حکومتها ازجمله مصر و تونس اتفاق افتاد، خلأ قدرت ایجاد شد و در این شرایط طبیعی است که 3 کشور بزرگ منطقه یعنی ایران، عربستان و ترکیه تلاش کنند برای پر کردن این خلأ و افزایش نفوذشان جهت کاهش تنشهای امنیتی و دغدغههایی که در طول تاریخ دارند، در این عرصهها حضور پیدا کنند. همچنین طبیعی است که ایرانیها به کشورهای عربی و رفتار و اعمالشان حساس باشند. دلیل این مساله نیز آن است که بخش عمدهای از آسیبها، جنگها و مشکلات از همین مرزها علیه ایران اتفاق افتاده بنابراین وقتی خلأ قدرت در عراق وجود دارد، وقتی چالشهای امنیتی در یمن، بحرین و سوریه هست و وقتی شاهد مشکلاتی از این دست در منطقه هستیم، طبیعی است که جمهوری اسلامی بخواهد اقدام به اعمال نفوذ سیاسی در این عرصهها کرده تا میزان آسیبپذیری فرامرزی خود را کاهش داده و منتظر نباشد که احیانا دشمن وارد خانه شود و پس از آن، برای مقابله اقدام کند. ایران در طول تاریخ، در بسیاری مواقع، ضعیف عمل کرده و نیز مواقعی بوده که دشمن وارد خاک ما شده و بخشهایی از مرزهای ما را اشغال کرده است. ایران، چه در دوران قاجار، چه در عهد صفوی و چه در ادوار دیگر با این موضوع مواجه بوده و امروز نیز جای تعجب نیست که از تکرار این تجارب تلخ پیشگیری کند. به نظر میرسد رفتاری که ایران در خاورمیانه داشته، لازمه امنیت ایران و البته امنیت خاورمیانه است. در حال حاضر پیامی که ازسوی رییسجمهوری مخابره شده، واضح و روشن است؛ اتکا به بیگانگان و حضور آنها بهویژه امریکاییها را در منطقه کاهش دهیم و کشورهای عربی نیز از گسترش روابط خود با اسراییل پرهیز کنند و کشورهای مسلمان و دیگر کشورهای منطقه نیز ازطریق تنشزدایی و همگرایی مشکلات منطقه را حل کنند. این الگو، الگویی منطقی، عقلانی و قابلاجراست.
ما در حال حاضر در منطقه با دو مشکل مواجه هستیم؛ یکی کادر جدید هیات حاکمه عربستان پس از ملک عبدالله است که درک، تجربه و شناخت دقیقی از مسائل خاورمیانه ندارند و نکته دوم، نفوذ امریکا در سیاستهای برخی کشورهای عربی است. امریکاییها برخلاف شعارهایی که میدهند، خواهان آرامش در خاورمیانه نیستند. آنها بهدنبال حضور نظامی در منطقه و گسترش پایگاههای نظامی خود هستند و حتی اگر افزایش قیمت نفت رخ دهد، بیش از امریکا، بر هند و چین که دو کشور فاقد نفت و رقبای تجاری امریکا هستند، آسیب وارد میشود. امریکاییها هم بدشان نمیآید که جنگی در منطقه در بگیرد، زیرساختهای کشورهای اسلامی نابود شود، سلاحهای امریکایی خریداری و مصرف شود و میلیاردها میلیارد خسارت به بار بیاید تا باز خودشان برای جبران اقدام و کسب درآمد کنند.
حال آنکه طبیعتا حضور و نفوذ امریکاییها درمنطقه به تنش میانجامد و پیام ایران، پیامی مثبت و صلحآمیز است. بنابراین امیدواریم عربستان نیز متوجه شود که در چه عرصهای قدم گذاشته و چگونه در حال بازی خوردن از امریکاییهاست. آنچه مسلم است، نه قدرت نظامی عربستان و نه شرایطی که در حال حاضر دارد، اجازه نمیدهد که این کشور قادر به ورود به جنگی تمامعیار با ایران شود؛ امریکاییها هم کسانی نیستند که بخواهند امنیت خود و سربازهایشان را فدای عربستان کنند. فکر میکنم اگر عقلانی و منطقی به مساله نگاه کنند، باید از پیشنهاد صلح ایران استقبال و زمینه گفتوگو و تنشزدایی را فراهم کنند. بنابراین امیدواریم که این سخن رییسجمهوری که از پشتوانه منطقی و دقیق دیپلماتیک هم برخوردار است، در جهان و در عرصه بینالمللی شنیده شود و پاسخ مثبت بگیرد.