مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی درخصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران با توجه به عناوینی همچون« رژیم بعث عراق جنگ افروز و متجاوز و ایران مظلوم، امام شجاعت تصمیمگیریهای سترگ را در من سراغ داشتند، در فرماندهی بنا را بر ختم جنگ با یک عملیات بزرگ و سرنوشتساز گذاشتم ،تصمیمات بزرگ در طول جنگ و مسلح شدن به موشک ، کربلای 5 مشکلترین تصمیم مشترک من در فرماندهی و جلسه سرنوشتساز در قرارگاه خاتمالانبیاء» موضوعاتی حساس را بیان داشته که با توجه به آغاز ایام مبارک هفته دفاع مقدس آنها را مرور می کنیم.
* رژیم بعث عراق جنگ افروز و متجاوز و ایران مظلوم
هاشمی در خصوص ظرفیتسازی جنگ درعرصههای مختلف علمی، انسانی و ایمانی در کوران پیشامدهای ناگوار و تعارض با مذموم بودن جنگ (ونه دفاع) و خیر بودن صلح معتقد بود : چون به روشنی قابل رویت و اثبات بود که رژیم بعث عراق جنگ افروز و متجاوز و ایران مظلوم است و نه نفعی در شروع جنگ داشته و نه آمادگی برای جنگ، باتوجه به جوانی انقلاب و تضعیف ارتش و . . . خدشهای به اقدامات دفاعی ایران وارد نمیباشد، بلکه حالت واضح مظلومیت ایران دفاع ما را موجهتر و ارزشمندتر میکرد.
براین اساس نیروهای انسانی واجد دانش، مهارت و تجربه از کمک به دفاع دریغ نداشتند و فداکاری میکردند. حضور اقشار تحصیل کرده و متخصص از همه رشتهها در جنگ و پشت جبهه دلیل خوب این حرف است. فداکاریهای اطباء، مهندسان، دانشجویان، معلمان، استادان، علما و روحانیون در کنار تودههای مردمی از کارگران، کارمندان، کشاورزان، کسبه و . . . گواه خوبی است و دستآوردهای فنی در تعمیر، نگهداری و ساخت قطعات و ابتکارات و اختراعات دفاعی چشمگیر بود. کارهایی مثل ساخت پلهای خیبر و بعثت در زیر آتش دشمن و ساخت موشک و همه نوع مهمات و نهایتاً هواپیما، هلیکوپتر، تانک، توپ، خمپاره، قایق، زیردریایی و . . . از آثار آن است.
برخورداری حقانیت در مقابل بطلان دشمن سرمایه بزرگی است. وعده قطعی الهی و قرآنی است که حق پیروز است وباطل چون کف روی آب است وحق ماندنی، و یریدا. . ان یحق الحق بکلماته (سوره انفال آیه 7)
* امام شجاعت تصمیمگیریهای سترگ را در من سراغ داشتند
مرحوم هاشمی در پاسخ به این سوال که دشواری فرمان دادن به کارهای بزرگ و سترگ، خاصه در شرایط حاد جنگ و موقعیت مقتضی خود گفته است : شاید یکی از عوامل موثر در انتخاب من از سوی امام همین باشد که ایشان باتوجه به سوابق، شجاعت تصمیمگیریهای سترگ را در من سراغ داشتند و گاهی هم بر زبان میآوردند.
مواردی از قبیل تأسیس مکتب تشیّع در قم در زمانی که زمینه چنان کاری نبود و تصمیم سفر به عراق برای اقدامات من در چند هفته اعزام به سربازی در پادگان باغشاه، مشاوره دادن به امام در آن زمان که بسیار خطرناک و نیز مهم بود. اقدام به تألیف کلید قرآن در زندان علیرغم کاستیها و خطر مصادره آن در درگیری با منافقین در زندان، اقدامات قابل توجه در سفر هیأت حل مشکل سوخت داخلی در ماههای آخر مبارزات، اقدام به تأسیس شورای انقلاب در اواخر دوران مبارزه بطور غیررسمی که نهایتاً با حکم امام رسمی شد، اقدام به جمع کردن گروههای مبارز مسلح اسلامی برای تشکیل سپاه پاسداران بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در پادگان جمشیدیه.
هاشمی در ادامه این خدمات می افزاید : اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی که با اصرار من بالاخره امام(ره) پذیرفتند، پذیرفتن ریاست مجلس در شرایطی که بزرگان زیادی در مجلس بودند، درگیری صریح با انحرافات بنیصدر با مصاحبهها، سخنرانیها، تصمیمها و مدیریت مجلس، درگیری با دو تروریست مسلح فرقان که برای ترور به منزلم آمده بودند وخلع سلاح یکی از آنها که مانع انجام ماموریتشان شد و موارد دیگری که امام میدانستند و تاکنون ناگفته مانده است. در نامهای به امام از ایشان چند مورد را درخواست کردم که عمده آنها در عمل تحقق یافت. نامههای دیگر به امام. اظهارات صریح در جلسات مشاوره امام که معمولاً دیگران ریسک اظهار آن را نمیپذیرفتند و بعضی از آنها تاکنون ناگفته مانده است.
* در فرماندهی بنا را بر ختم جنگ با یک عملیات بزرگ و سرنوشتساز گذاشتم
هاشمی در این خصوص می گوید : و آخرین آنها اظهارات صریح من به ایشان قبل از صدور حکم فرماندهی جنگ بود که گفتم: من در فرماندهی بنا را بر ختم جنگ با یک عملیات بزرگ و سرنوشتساز میگذارم که دستآورد آن اهرم فشار بر صدام برای پذیرفتن شرایط و خواستههای ما باشد. گرچه امام صریحاً اعلام موافقت یا مخالفت نکردند، اما با لبخند، چیزی را به من فهماندند و عملاً هم در فرماندهی چنین کردم و با نیرو گرفتن از همان لبخند امام به جبهه رفتم و قبل از آغاز عملیات خیبر در تاریخ سوم اسفندماه 1362 در جمع فرماندهان در جلسه قرارگاه خاتم الانبیاء که در پایگاه چهارم شکاری دزفول برگزار شده بود و دکتر روحانی به عنوان مشاور من همراه بودند، به فرماندهان گفتم که اگر اهداف عملیات را تأمین کنند، من جنگ را ختم میکنم. قرار بود در آن عملیات دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون را بگیریم و هور را تصرف کنیم و خشکیهای بین هور و دجله را از شمال القرنه بگیریم و از دجله عبور کنیم که عملاً جاده بغداد ـ بصره در تصرف ما قرار میگرفت و جاده ناصریه ـ بصره را تهدید میکردیم.
این صحبتها را در زمانی و در جمعی ایراد کردم که آن روز چنین گفتههایی نزدیک به کفر تلقی میشد و شعارها، سرنگونی صدام، رسیدن به کربلا و سپس قدس و جنگ جنگ تا پیروزی و جنگ جنگ تا رفع فتنه بود.بعضیها از آن نظریه استقبال کردند و بعضیها گفتند؛ همه میگویند جنگ جنگ تا پیروزی و آقای هاشمی میگوید؛ جنگ جنگ تا یک پیروزی بزرگ.
*تصمیمات بزرگ در طول جنگ / مسلح شدن به موشک
امام جمعه موقت تهران در باره این تصمیمات گفته است : بعداً در طول جنگ تصمیمات مهمی اتخاذ شد، از جمله عبور از اروند و تصرف فاو به امید رسیدن به القرنه و قطع ارتباط عراق با خلیج فارس و اشراف بیشتر بر جنوب خلیج فارس، عبور از کوههای سربه فلک کشیده و پربرف منطقه حلبچه و رسیدن به ساحل در ناحیه سد دربندیخان و اقدام برای تصرف سد دربندیخان که میتوانست اهرم بزرگی برای فشار بر دشمن باشد.
اقدام به مسلح شدن به موشک که تا آن تاریخ سابقهای در نیروهای مسلح ما نداشت، آوردن موشک از خارج با آن همه مشکلات سهمگین و تلاش برای ساخت موشک که اواخر جنگ به نتیجه رسید. مدیریت مسئله مک فارلین که نتیجه آن تأمین بخشی از نیازهای بسیار ضروری از قبیل موشکهای تاو و موشکهای هاگ و لامپهای رادارها و . . . بود که کمبود آنها خیلی از تجهیزات جنگ را از کار انداخته بود و گاهی لامپ هاگ را برای فعال کردن هاگ در نقطه حساس از تهران به جبهه یا خارک میبردند و تأثیر زیادی که آنها در عملیات والفجر 8 و عبور از اروند داشتند. البته این جریان با همدلی سران قوا و حاج احمد آقا و موافقت امام انجام شد.
*کربلای 5 مشکلترین تصمیم مشترک من در فرماندهی
مرحوم آیت الله رفسنجانی ادامه داده است : یکیاز مشکلترین تصمیم مشترک من در فرماندهی، تصمیم به فرمان شروع عملیات کربلای5 بود که موفقترین عملیات دوران دفاع است. مشکل از آن جهت که نیروی زیادی، برای عملیات سرنوشتساز موعود جمع شده بود و طرح عملیات کربلای 4 تهیه شد و آماده اجرا بود، اما نقطه حساس عملیات کربلای 4 که رکن کار بود، توسط دشمن کشف شده بود و به محض شروع عملیات در تاریخ 3/10/1365 معلوم شد که دشمن مطلع بوده و در آن نقطه کلیدی، ضربه خوردیم و تلفات دادیم. یک تصمیم مهم در آن زمان متوقف کردن بقیه عملیات بود که با امیدها و آمادگیها پذیرش آن سخت بود، ولی شد. تصمیم مهمتر از آن مسئله ادامه کار با آن نیروی عظیم و امکانات زیاد بود. اختلاف جدّی بین فرماندهان بروز کرد. تیمی اصرار بر ختم عملیات و برگرداندن نیروها و انتظار برای رسیدن امکان غافلگیری دشمن داشت که رکن عملیات مورد نظر سپاه بود و بعضی برگرداندن نیروهایی را که ماهها منتظر عملیات بودهاند و آموزشهای ویژه گرفته بودند، بخصوص انتظارات مردم را که مدت طولانی به امید عملیات سرنوشتساز، آزار و اذیّتها، شرارتهای دشمن در جنگ شهرها و کشتیها را تحمل کرده بودند، خطرناک میدانستند.
* جلسه سرنوشتساز در قرارگاه خاتمالانبیاء
ریاست وقت مجلس سوم شورای اسلامی درباره این جلسه سرنوشت ساز اظهار می دارد : پس از بحثها در جلسات متعدد خوزستان، تهران و . . . یک جلسه سرنوشتساز در قرارگاه خاتمالانبیاء در جاده اهواز ـ خرمشهر تشکیل دادیم و ساعتها بحثها کردیم و نظرات فرماندهان مطرح شد و در پایان بحثها، نتوانستند یک دیگر را قانع کنند و همه پذیرفتند که چارهای جز تصمیم فرماندهی برای شکستن طلسم و بنبست نیست.
من در همان جلسه با استدلالی قابل توجه و با توکل بر خداوند فرمان شروع عملیات کربلای5 را در زمان مشخص و نقطه مشخص دادم. قبل از تصمیم، نفسها بند آمده بود و بعد از تصمیم، مخالف و موافق اعلان آمادگی اجرای فرمان کردند و با استفاده از همان نیروهای موجود و امکانات، کار عملیات آغاز شد و پیروزی آن چنان درخشان بود که مستشاران شرق و غرب در قرارگاه ارتش بعث در بصره به کمک عراق آمدند و نگذاشتند گام آخر که کنترل بصره بود، بدست آید. بعداً رهبری انقلاب به فرماندهان آن عملیات نشانهای زیادی اعطا کردند.
تصمیماتی از این گونه در مذاکرات قرارگاهی و غیره وجود دارد و متاسفانه کسانی که حساب شده این اسناد را تصاحب کردهاند، به ادلهای که خود میدانند و متهم میکنند، اجازه پخش آنها را نمیدهند و گاهی بخشی از آنها که در سؤال دیگر هم هست، در ضمن اسناد دیگر پخش میشود.
منبع / https://rafsanjani.ir