تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۹

تهران- ایرنا- یک روانشناس گفت: اگر در گذشته طلاق به عنوان پدیده‌ای زشت شناخته می‌شد و خیلی سخت افراد به این مسأله تن داده و ازدواج را یک پیوند مستحکم الهی می‌دانستند، اکنون با تغییرات اجتماعی و فرهنگی نوع نگاه به مسأله طلاق نیز تغییر کرده و برای جامعه پیامدهایی در برداشته است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی و در عین حال یکی از مهمترین ارکان هر جامعه است که قوام آن به پایبندی و تعهد کامل زوجین به یکدیگر بستگی دارد. اما وجود برخی عوامل موجب شده تا دوام چارچوب خانواده دستخوش ناملایمات و آسیب‌هایی قرار گیرد. بطوریکه سالانه شاهد افزایش میزان آمار طلاق و پیامدهای ناشی از آن در جامعه نسبت به سال‌های قبل هستیم. از این رو با بالا رفتن میزان طلاق و بروز تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن بر فرزندان و والدین، مطالعه عوامل زمینه ساز  و اتخاذ راهکارهای موثر در این زمینه بیش از پیش احساس می شود.

با توجه به اهمیت بحث حاضر، پژوهشگر ایرنا با علی فتحی آشتیانی، مشاور و روانشناس به گفت و گو نشست. مشروح این گفت وگو در ادامه می‌آید.

۵ سال اول زندگی مشترک و آمار بالای طلاق

آشتیانی در خصوص طلاق و افزایش میزان آن گفت: طلاق یک پدیده فردی و در عین حال اجتماعی است. به این معنا که افرادی که از هم جدا می‌شوند تاثیرات مستقیم و غیر مستقیمی بر اطرافیان و خصوصاً‌ جامعه می‌گذارند. در یک دهه گذشته میزان طلاق‌ها نسبت به ازدواج افزایش یافته و این امر پیامدهای بسیاری دارد. همچنین میانگین سن ازدواج طی ده سال گذشته افزایش یافته است. از طرفی آمارهای رسمی منتشر شده بیانگر این است که آمار طلاق درسال اول و نیز ۵ سال اول زندگی مشترک بیش از سال‌های بعدی است؛ به گونه ای که حدود ۱۴ درصد طلاق‌ها در سال اول و نزدیک به ۵۰ درصد طلاق‌ها در ۵ سال اول رخ می دهد.

وی افزود: وقتی از طلاق صحبت می‌کنیم، عمدتاً منظورمان طلاق قانونی است. چون ما شکل های مختلفی از طلاق داریم. اما این آمار و اطلاعات مربوط به طلاق قانونی است که رسماً ثبت می‌شود، در حالی که طلاق‌های عاطفی بسیاری هم وجود دارد که در جایی ثبت نمی‌شوند.

کاهش طلاق در گرو افزایش صبر و تاب آوری است

آشتیانی در خصوص علل روانشناختی طلاق گفت: طلاق یک مساله چند بعدی است که هم بعد روانی دارد و هم بعد اجتماعی و هم بعد اقتصادی. از مهمترین علل روانشناختی طلاق به ویژه در سال‌های اول ضعف در شناخت قبل از ازدواج است. ازدواج هایی که صرفاً بر اساس ارزیابی‌های سطحی و ظاهری صورت گرفته و طرفین شناخت کافی و لازم نسبت به خصوصیات رفتاری، شخصیتی، روانی و ...یکدیگر ندارند و، قطعاً دچار مشکل می شوند.

آشتیانی افزود: کاهش میزان برخی از ویژگی‌های شخصیتی مثل صبر، تحمل و بردباری در زوجین طبیعتا سبب می شود آنها به راحتی نتوانند با هر مساله‌ای کنار بیایند و با کوچکترین اتفاق حاضر به جدایی شوند. بنابراین، تاب آوری به عنوان مهمترین عنصر روانشناختی در زمینه علل طلاق شناخته می‌شود و لازم است برای جلوگیری از این اتفاقات با آموزش مهارت هایی میزان تاب آوری در افراد افزایش یابد.

ضرورت تقویت مهارت‌های ارتباطی

این روانشناس در خصوص مهارت‌های زندگی و نقش آن در تداوم زندگی زناشویی گفت: زندگی زناشویی مستلزم مهارت‌هایی است. شاید مهمترین آنها رابطه با یکدیگر و یا خانواده یکدیگر و مهارت حل مساله است. مدیریت خشم، استرس، حل تعارضات، تصمیم‌گیری و مدیریت روابط جنسی همه می‌توانند از جمله عوامل روان‌شناختی در جلوگیری از بروز طلاق باشد. در بین این عوامل، مهارت‌های ارتباطی اهمیت بسیاری دارد. عدم درک متقابل طرفین، صعف در همدلی و یا کمبود در ارتباطات عاطفی، ضعف در برقراری رابطه و ضعف در نحوه عشق ورزی زمینه های متزلزل شدن روابط خانوادگی را فراهم می‌کند.

از سویی، گاهی بیماری روانی یکی از زوجین برای مثال اختلالات شخصیتی، بیماری‌های دو قطبی، افسردگی اضطراب، وسواس و... سبب می‌شود تا شرایط زندگی برای یکی از طرفین سخت شود و در نهایت راهی بجز جدایی نماند.

شرایط اقتصادی بد، علت اولیه طلاق نیست

آشتیانی در خصوص تاثیر عوامل اقتصادی طلاق گفت: مشکلات و تنگناهای اقتصادی بر فروپاشی یک ازدواج، غیرقابل کتمان است. معمولاً در بحث مشکلات اقتصادی، موضوع بیشتر متوجه بحران‌های اقتصادی و سازوکار تاثیر آنها است. ممکن است اوضاع بد اقتصادی و مشکلات و مسائل مالی زوجین، علت اولیه و اصلی طلاق نباشد، ولی می‌تواند سطح رضایت زناشویی را کاهش دهد.

وی افزود: زندگی با شرایط سخت مالی در یک بازه زمانی کوتاه، چندان مشکل نیست؛ اما اگر این شرایط به شکل دائمی باشد و زندگی همواره در یک شرایط بسته مالی انجام شود، به طور طبیعی بسیاری از نیازها نیز بدون پاسخ خواهند ماند. انباشت این نیازها موجب می‌شود تا طلب یک نیاز اولیه، پس از مدتی یک خواسته نابجا محسوب  شود. یعنی اگر یکی از زوجین آن نیاز را مطرح کند، می‌تواند تبدیل به مشاجره تمام‌عیار شود و خشونت را در پی داشته باشد. خشونت خود نیز می‌تواند به مسأله ابعاد تازه‌ای دهد و اینکه موضوع بحث یک دلیل اقتصادی بوده است، فراموش شود.

تغییر نگرش‌ها و شکسته شدن قبح اجتماعی

این مشاور خانواده در خصوص عوامل اجتماعی و فرهنگی طلاق گفت: از منظر اجتماعی و فرهنگی شاید بتوان یکی علل طلاق را ضعف در باورها و ارزش‌های دینی و یا کمرنگ شدن باورها در جامعه و خانواده دانست. آشفتگی‌هایی که در نقش های زوجی زنان و مردان وجود دارد، تغییرات اجتماعی- اقتصادی به خصوص مشکلات اقتصادی که در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگر درگیرش بودیم و عدم تامین نیازهای خانواده و کاهش نقش بزرگترها در حل و فصل مشاجرات خانوادگی و کاهش قبح طلاق، همگی در افزایش میزان آن در جامعه نقش دارند.

 آشتیانی افزود: اگر در گذشته طلاق به عنوان پدیده‌ای زشت شناخته می‌شد و خیلی سخت افراد به این مسأله تن می‌دادند و ازدواج را به عنوان یک پیوند مستحکم و الهی می‌دانستند، اکنون با تغییرات اجتماعی و فرهنگی نوع نگاه به مسأله طلاق تغییر کرده است و نه تنها به عنوان امری مذموم تلقی نمی‌گردد، بلکه همچون کنشی روشنفکرانه بین جوانان شناخته می‌شود. در دنیای کنونی ازدواج‌ها به صورت قراردادهای اجتماعی شناخته می‌شوند که زمان انقضایی دارند و بعد از مدتی این زمان فرا می‌رسد. حال آنکه، قبل از طلاق راه حل‌هایی وجود دارد که با اتخاذ این راه حل‌ها و استفاده از نظرات مشاوران می‌توان تا حدود زیادی از بروز آن در جامعه جلوگیری کرد.

.