تهران- ایرنا- نمایشنامه همواره از دغدغه‌های جدی گروه‌های تئاتر بوده است و پیداکردن متنی از هر جهت مناسب، مهمترین مساله کارگردان‌ها برای به صحنه بردن یک اثر است.

با نگاهی به تاریخ تئاتر در کشورمان متوجه می شویم که نخستین اثری که یک نمایشنامه‌نویس ایرانی و به زبان فارسی نوشته است مربوط به حدود ۱۵۰ سال قبل می‌شود، زمانی که میرزاآقا تبریزی با مطالعه آثار فتحعلی آخوندزاده که او نیز ایرانی تبار بود، دست به نگارش نمایشنامه زد. بنابراین تجربه نمایشنامه‌نویسی ایرانیان برخلاف تجربه جهانی این عرصه که به حدود ۲۵۰۰ سال می‌رسد، بسیار کمتر است.

اما در همین مدت به نسبت کوتاه در برابر تجربه جهانی آن، نمایشنامه‌نویسان ایرانی تقریبا در همه انواع نگارش نمایشنامه دست به تجربه زده اند و در طول همین مدت زمانی انصافا آثاری درخور توجه و تامل آفریده اند. زیرا که ایرانیان علیرغم اینکه در گونه ادبیات نمایشی صاحب تجربه کهن نبودند اما در گستره ادبیات به معنای عام کلمه شخصیت های بی بدیل و جهانی با آثاری بی‌رقیب معرفی کرده اند، شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی، دیوان حافظ و... چنین است که اکنون نمایشنامه‌نویسان معاصر از حیث ادبیات، وامدار این بزرگان سپهر ادبیات هستند.

با آشنایی هر چه بیشتر هنرمندان تئاتر ایران با نمایشنامه‌نویسی و تئاتر جهانی، ابتدا تقلید و فارسی‌سازی این نمونه‌ها و سپس ابداع روش‌های تازه در خلق ادبیات نمایش ایرانی، پایه‌های نمایشنامه‌نویسی در کشورمان را روزبه‌روز محکم‌تر ساخت. به گونه‌ای که دهه ۴۰ شمسی یکی از بزنگاه ها و نقاط اوج نمایشنامه‌نویسی ایران نام گرفت و نمایشنامه‌نویسانی چون ساعدی، رادی، بیضایی و... جنبش به یادماندنی در عرصه نمایشنامه‌نویسی ایجاد کردند.

با پیروزی انقلاب اسلامی که نقطه عطف مهمی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران زمین به شمار می‌رود، بنیان‌های فرهنگی نیز دستخوش تغییر و تحولات اساسی شد و آغازی تازه برای ادبیات و هنر و از جمله ادبیات نمایشی شکل گرفت.

هنوز دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که جنگی نابرابر از سوی دشمنان انقلاب به نمایندگی حزب بعث عراق در برابر ملت ما آغاز و طبعا تمام امکانات و استعدادهای مردم مقاوم و عزت‌مدار ایران اسلامی در برابر این هجوم ناگهانی بسیج شد و در حقیقت مقاومتی جانانه که هشت سال به طول انجامید، برگی دیگر در تاریخ مقاومت ملت ایران در برابر دشمنان را ورق زد.

قاعدتا چنین اتفاق مهم و عظیمی، از چشم همه هنرمندان عرصه‌های گوناگون دور نماند و هنرمندان تئاتر که تازه داشتند تجربیات تازه ای با محتوای تئاتر انقلاب را تجربه می کردند، نوک قلم خود را به سمت واقعه مهم جنگ تحمیلی چرخاندند.

در طول هشت سال جنگ تحمیلی و به ویژه چند سال آغازین آن، تئاتر به حمایت از رزمندگان اسلام پرداخت و در واقع شکل تبلیغی و تهییجی آثار نمایشی در رده نخست فعالیت های تئاتر قرار گرفت.

گروه های تئاتر در جبهه و چه در پشت جبهه به اجرای آثاری می پرداختند که بیش از هر چیز روحیه مقاومت و برتری طلبی رزمندگان و خانواده ها را نشان می داد. در حقیقت، هنرمندان و نویسندگان تئاتر پس از انقلاب، دست به خلق و اجرای آثاری زدند که در آن شجاعت ها، رشادت‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان وجه غالب داستان و اجرا بود و در اغلب این آثار، پیروزی قاطع با لشکر اسلام بود، به گونه‌ای که گاهی به شکل اغراق‌آمیز نیروهای مهاجم، بسیار زبون و ناتوان در می آمدند.

با گذر سال‌های جنگ، هم هنرمندان تئاتر باتجربه‌تر شدند و هم نمایشنامه‌نویسان نگاهی واقعی‌تر و با تحلیل اوضاع و شرایط جنگ به دفاع مقدس پیدا کردند.

شخصیت‌ها (چه جبهه اسلام و چه نیروهای مهاجم) در این شرایط منطقی‌تر و واقعی‌تر شدند و به تدریج عوارض ظاهری جنگ هم به نمایش در آمد. تا اینکه سال‌های جنگ و هشت سال دفاع مقدس به سر رسید و مقاومت جانانه ملت بزرگ ایران بدون از دست دادن حتی یک وجب از خاک پرگهر ایران اسلامی و با پیروزی رزمندگان اسلام به پایان رسید.

جنگ که به تعبیر زیبای امام راحل (ره) نعمتی بود برای تحکیم انقلاب اسلامی و به اثبات رساندن توانایی‌های ملت ایران، اما مانند هر جنگ دیگری تبعاتی داشت. ویران شدن بخش مهمی از تأسیسات و شهرها و... از همه مهمتر از شهادت جوانان و رزمندگان جان برکف.

به همین سیاق، دور دیگری از نمایشنامه‌نویسی دفاع مقدس شکل گرفت که قاعدتا بخشی از این تبعات را به بوته نمایش و نقد می‌گذاشت.

نمایشنامه‌نویسانی چون علیرضا نادری، جمشید خانیان، محمد چرمشیر، مهرداد رایانی مخصوص و... که نمایشنامه‌نویسان قابلی به شمار می آمدند و هنوز هم در عرصه نمایشنامه‌نویسی قلم می‌زنند. در این مقطع زمانی (سال‌های پس از دفاع مقدس) نگاهی تحلیلی و گاه منتقدانه به اوضاع و شرایط جنگ و اشخاص حاضر در آن داشتند. که البته در چند سال آغازین پس از جنگ تحمیلی این نگاه ها را برخی نهادها بر نمی تابید. در حالی که حقیقت ماجرا این بود که این نمایشنامه‌نویسان اغلب هم انقلاب و هم جنگ را تجربه کرده بودند و قطعا قصد تضعیف مبانی دفاع مقدس و یا انقلاب اسلامی ایران را نداشتند.

نکته این بود که تئاتر در طول تاریخ وظیفه مهمش عریان کردن مناسبات و شرایط و نقد پلشتی ها بوده است و صرفا تعریف و تمجید گاه اغراق‌آمیز و در حقیقت ضربه زننده به حقیقت ماجرا.

به تدریج که تئاتر در جامعه بیشتر شناخته شد، خوشبختانه هجوم به نگاه های تحلیلی هنرمندان نمایش به پدیده دفاع مقدس هم کمتر شد. به گونه‌ای که گاهی رزمندگان با تجربه قدم به عرصه نظر و نقد به تئاتر نهاده و از نگاه تحلیلی نمایشنامه‌نویسان دفاع می‌کردند.

به نظر راقم این سطور تا زمانی که تشکیلات تئاتر و سازمان‌های حمایت کننده این هنر، به طور کل از شرایط و اوضاع تئاتر دفاع می‌کردند، تئاتر دفاع مقدس نیز به عنوان یکی از گونه‌های هرچند در حاشیه تئاتر بهتر نفس می‌کشید، اما با قطع یا کمترشدن حمایت نهادها، چنین گونه‌هایی ضربه پذیرتر شدند.

مثلاً در طی دوران درخشانی که بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با فراخواندن کارشناسان با تجربه و با دانش جشنواره تئاتر دفاع مقدس را برگزار می‌کرد، خونی تازه در رگ‌های تئاتر دفاع مقدس جریان گرفت، اما با تعطیلی این جشنواره و کم شدن حمایت، این تئاتر نیز به حاشیه رانده شد.

در حالی که جنگ تحمیلی و دفاع جانانه ملت مقاوم ایران، پدیده‌ای است که نظیر آن کمتر در تاریخ کشورمان و جنگ‌های جهان دیده شده است و به فرمایش رهبر معظم انقلاب، هنوز هنرها نتوانسته اند حق این دفاع مقدس را ادا کنند.

نمایشنامه‌نویسان این وادی نیز که خوشبختانه تعدادشان کم نیست، هنگامی که اثری نوشته و قصد ورود به این عرصه را دارند متاسفانه با موانع مختلفی از جمله بودجه، نگاه های غیرمنطقی ممیزی، فقدان سالن های مناسب و... روبرو می‌شوند و به نظر می رسد افراد دلسوز زیادی هستند که قصد رفع موانع را دارند اما به قول معروف تیغشان قدرت برش ندارد و موانع محکم تر از تصور هستند.

اگر قصد اقدام موثری در عرصه تئاتر دفاع مقدس است و میل به اقدامات بزرگ وجود دارد، باید بیش و پیش از هر چیز از اندیشمندان این عرصه یعنی نمایشنامه‌نویسان این وادی حمایت واقعی کرد. چرا که نمایشنامه رُکن رَکین تئاتر دفاع مقدس است. به امید آن روز...