به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ اکبر رادی نمایشنامهنویس و داستاننویس معاصر ایرانی با آنکه در دی ۱۳۸۶ خورشیدی دارفانی را وداع گفت، اما همچنان حضور پررنگی در جامعه تئاتری ایران دارد. آثارش روخوانی و اجرا میشوند. نمایشنامههایش تجدید چاپ شدهاند. در دانشکدهها و محافل ادبی و هنری هنوز نام و آثارش بر سر زبانهاست. رادی را بیشتر به رئالیسم انتقادی منتسب میکنند، اما برخی از آثار او در قالبهای دیگری میگنجند.
پیش از انقلاب عباس جوانمرد، رکنالدین خسروی، جعفر والی و شاهین سرکیسیان از جمله کارگردانهایی بودند که موفق به اجرای یک یا چند متن از اکبر رادی شدند. با آنکه این اجراها را نسل های امروز نمیبینند، اما آنقدر حرف و حدیث دربارهشان نوشته و شنیده میشود که گویی همین حالا هم بهطور مکرر در حال اجرا هستند.
اکبر رادی پیش از انقلاب، موفق به نوشتن متنهای مرگ در پاییز، از پشت شیشهها، ارثیه ایرانی، صیادان، لبخند باشکوه آقای گیل، در مه بخوان و هاملت با سالاد فصل شد. پس از انقلاب هم نمایشنامههای پلکان، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس، آمیزقلمدون، باغ شب نمای ما، پایین گذر سقاخانه، ملودی شهر بارانی، جناب کنت و آهنگهای شکلاتی را نوشت که همه این متون از سوی هادی مرزبان به علاوه دو متن هاملت با سالاد فصل و لبخند باشکوه آقای گیل در تهران اجرا شدهاند. خانمچه و مهتابی، تانگوی تخممرغ داغ، جناب کنت، مجموعه داستان جاده و چندین مجموعه مقالات از جمله آثار به جای مانده از این نمایشنامهنویس معاصر به شمار می رود. علاوه بر مرزبان، مسعود دلخواه، میکاییل شهرستانی و مسعود طیبی از جمله کارگردانانی هستند که به متون اکبر رادی توجه نشان داده و آثاری از این نمایشنامه نویس را به صحنه آورده اند.
او خود اعتراف میکرد که بیش از همه به چخوف و ایبسن علاقه دارد و تاثیر زیادی از آن ها گرفته است. اما این اعتراف دلیل بر تقلید کورکورانه نیست که او به زیبایی و خلاقانه در پی بیان دردها، درک و دریافتهای یک درامنویس ایرانی از جامعه پیرامون خود است. رادی دوران پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی را لمس کرده بود، بنابراین بخشی از آدمهای درامهای او روشنفکران سرخورده و منفعل اند. گاهی نیز به عدالت اجتماعی در چارچوب جغرافیای ایرانی و حکومتهای فئودالی میپردازد و راه پیشرفت را برداشتن این نظام اقتصادی منحط تلقی میکند. گاهی به نقد حکومتها میپردازد و گاهی نگاهی به انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی و انقلاب مشروطه میاندازد و گاهی از جنگ میگوید. او عاشق است و بارانی. مرگ هم همیشه برای او یک رکن بوده است. پس آگاهانه آمده تا جاودانگی خود را با تحمل وسواسها و سختیهای همیشگیاش ممکن کند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با ۱۰ مهر سالروز تولد اکبر رادی به عنوان یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان تاریخ معاصر به بررسی موردی آثار وی پرداخته است:
روزنه آبی ۱۳۳۸
روزنه آبی با تمام قوت و ضعفهایش در مسیر پرتلاطمی قرار گرفت و حتی در نهایت با کارگردانی شاهین سرکیسیان در انجمن ایران امریکا به نمایش درآمد که مرگ سرکیسیان هم با آغاز این اجرا اتفاق افتاد. آربی آوانسیان، شاگرد و دستیار شاهین، آن را به سرانجام رسانید. با این اجرا، باز هم جلال آلاحمد برافروخت که ای کاش این متن را هرگز اجرا نمیکرد و به توصیههایش برای اصلاح برخی از موارد روزنه آبی گوش میداد و کله شقی نمیکرد. به عبارت واضح تر پنج سال طول کشید تا رادی روزنه آبی را به صحنه بیاورند، حتی خود سرکیسیان هم در این امر ناکام ماند. در شبهای مانده به اجرا، این کارگردان ارمنی دار فانی را وداع گفت و بعد آربی آوانسیان درصدد برآمد تا آنجا که سرکیسیان میزانسن داده است، نمایش را به صحنه ببرد و مابقی را به صورت روخوانی برای ادای احترام به کارگردان اجرا کند. جلال آل احمد با این نمایشنامه خیلی تند برخورد کرد و بعد با انتشار افول، آل احمد هم ایمان آورد که در نمایشنامهنویسی کشور ما باید اتفاق تازهای روی دهد. شما که اکبر رادی نویسنده روزنه آبی (من یقین دارم و حاضرم دستم را بدهم ببرند و شرط ببندم که مولییر هرگز چنین عنوانی به نمایشنامه خود نمیداد) و افول هستید شخصی با شخصیت و با فکر و جوشش هستید و چشم بیننده و قلم تند و صریح دارید و بسیاری از چیزهایی را که بسیاری از مردم نمیبینند یا درست نمیبینند، اما باید سعی کنید که سادهتر باشید.
محمدعلی جمالزاده در ۱۳۴۳ خورشیدی با ارسال نامهای این سخنان را به اکبر رادی، که در ابتدای نوشتن است، یادآور میشود. او در این نامه بر نکات ارزنده و انتقادی تاکید میکند که پس از آن در آثار رادی بیشتر لحاظ شده است. جمالزاده بر ساده نوشتن تاکید میکند که شاید تا امروز هم کمتر از سوی نویسندگان ما مراعات شده و همین خود یک دلیل عمده بر فاصله افتادن میان مردم و نویسندگان است.
اکبر رادی درباره نخستین نمایشنامهاش مینویسد: زمستان ۱۳۴۰ خورشیدی من نمایشنامه روزنه آبی را برای آخرین مرتبه پاکنویس کرده بودم و مدتی بود در هوای انتشار آن در راسته شاه آباد پرسه میزدم که بورس ناشران فربه تهران بود. من روزنه آبی را به شاملو دادم که نسخه پیشین آن را در ۱۳۳۹ خورشیدی دیده بود و مرا به شاهین سرکیسیان هم معرفی کرده بود که در معنی معاصر کلمه رویای تئاتر ملی در سر پخته میکرد و در به در به دنبال یک نمایشنامه مایهدار ایرانی میگشت. شاملو این بار هم دست مرا گرفت و روزنه آبی را به آلاحمد سپرد؛ با این تاکید که به قصد قربت بخواند و چنانچه مناسب دید، در کتاب ماه چاپش کند.
افول ۱۳۴۳
افول در ۱۳۴۲ خورشیدی نوشته و در ۱۳۴۳ خورشیدی با حمایت مالی گروه طرفه منتشر میشود. این نمایشنامه برای نخستینبار به کارگردانی علی نصیریان در ۱۳۴۹ خورشیدی در تالار سنگلج اجرا شد. جواد مجابی درباره این نمایشنامه نوشته است: رادی در نوشتن افول موفق بوده و قهرمانان او در محیط خودشان ملموس و زندهاند و در ورای این زندگی عادی، نمایشنامه در سطحی کلیتر جریان مییابد. این نمایشنامه دشمن مردم ایبسن را به یادم میآورد و خط اصلی این ۲ نمایشنامه یکی است؛ هدف مبارزه در هر ۲ نمایشنامه سلامت مردم است. گرچه یکی سلامت تن و دیگری تعالی روان را میطلبد. نومیدی از متحدانی که یک یک کنار میروند، مقابله با توده و در آخر تنهایی انسان و قهرمان نمایشنامه. در افول شدت فاجعه به قدرت دشمن نیست و جنگ ۲ برادر در این جا به جنگ داماد و پدر زن بدل شده است.
مرگ در پاییز ۱۳۴۵
مرگ در پاییز نمایشنامهای اپیزودیک و متشکل از سه متن کوتاه و به هم پیوسته است. محاق، مسافران و مرگ در پاییز نام این متنهاست که محاق در ۱۳۴۴ خورشیدی و ۲ متن دیگر در ۱۳۴۵خورشیدی نوشته شدهاند. در ۱۳۴۶ خورشیدی هم عباس جوانمرد آن سه را با هم در تلویزیون اجرا و پخش کرد.
نمیتوان به سادگی از کنار مرگ در پاییز گذشت، زیرا این متن با تمام بیپیرایگیاش به زندگی ایرانی، آن هم در جنگلهای گیلان و روزهای بارانیاش پیوند میخورد، پیوندی که بریدهای از زندگی ما ایرانیان را با تمام تراژدیهای ممکنش آشکار می کند. نمایشنامه نخستین بار به طور کامل در قالب یک کتاب در ۱۳۴۹خورشیدی به وسیله انتشارات رز چاپ شد. نویسنده نمایشنامه را در بهار ۱۳۵۶ خورشیدی بازنوشت.
از پشت شیشهها ۱۳۴۵
۱۳۴۵خورشیدی سالی است که از پشت شیشهها بر قلم اکبر رادی جاری و در پیام نوین هم چاپ و منتشر میشود. رادی این بار متفاوت مینماید و زندگی را با تمام واقعیت ممکنش درمینوردد تا حقیقت دردناکی را پیش روی مخاطبش جاری کند.
بهرام بیضایی این متن را برای کارگردان پسندید و قول و قرارهایی هم با رادی گذاشت، اما نشد. رکنالدین خسروی در ۱۳۴۸خورشیدی آن را به صحنه آورد و پس از ۴۰ سال دوباره در تابستان ۱۳۸۸خورشیدی مصطفی عبداللهی خاطره این اجرا را زنده کرد.
بیضایی درباره این متن با ارسال نامهای به رادی مینویسد: از پشت شیشههای بسیار غمانگیز و بسیار قشنگت را خواندم و پیش از هر چیز میخواهم صمیمانه بهت تبریک بگویم... حرف آخر اینکه من نمایشنامه را خیلی میپسندم، به خاطر عدم طمطراق در جمله بافیهایش و عدم بازیهای روشنفکرانه در کلام و اینکه حق مطلب را یک کل ادا میکند نه هر جمله به تنهایی و به اصرار و با تاکید بسیار و باز به نظر من اجرای این نمایش به همان علت اصلی که گفتم (کمی تحرک، غیرصحنهای بودن) بسیار سخت است و توفیق یافتن در آن بینهایت مشکل، چه برای بازیگر و چه برای کسی که مسئولیت روی صحنه آوردنش را میپذیرد.
ارثیه ایرانی ۱۳۴۷
رادی در ۱۳۴۶خورشیدی ارثیه ایرانی را مینویسد و یک سال بعد آن را منتشر میکند. ارثیه ایرانی در ۱۳۴۹خورشیدی به کارگردانی خلیل موحد دیلمقانی اجرا میشود که در ۱۳۵۲خورشیدی یک اجرای رادیویی و در ۱۳۵۶خورشیدی یک اجرای تلویزیونی هم داشته است.
صیادان ۱۳۴۸
رادی در ۱۳۴۸خورشیدی موفق به نوشتن صیادان میشود که فرامرز طالبی این نمایشنامه را در دانشگاه تهران اجرا میکند. این نمایشنامه ابتدا در ۱۳۴۹خورشیدی و با بازنویسی برای مرتبه دوم در ۱۳۵۴خورشیدی منتشر میشود.
لبخند باشکوه آقای گیل۱۳۵۰
یک سال بعد رادی، لبخند باشکوه آقای گیل را مینویسد که در ۱۳۵۲خورشیدی بازنویسی و منتشر میشود. در ۱۳۵۳خورشیدی هم رکنالدین خسروی آن را به صحنه میبرد. او در ۱۳۵۲خورشیدی مجموعه مقالات دستی از دور را منتشر میکند. در ۱۳۵۳خورشیدی موفق به نگارش نمایشنامه در مه بخوان میشود که سال بعد رادی آن را منتشر میکند. این متن در ۱۳۵۶خورشیدی در دانشکده اقتصاد اهواز به صحنه میرود. رادی در سال ۱۳۵۵خورشیدی به تدریس نمایشنامهنویسی در انستیتوی تربیت مربیان امور هنری میپردازد.
هاملت با سالاد فصل ۱۳۵۶
در ۱۳۵۶خورشیدی نمایشنامه هاملت با سالاد فصل را مینویسد که متنی متفاوت با تمام آثار این نویسنده صاحب سبک است. رادی، که به رئالیسم شهره بود، در این متن ضدرئالیسم محض است. یک سال بعد آن را منتشر میکند. جعفر والی میخواهد آن را تمرین و اجرا کند که انقلاب ۱۳۵۷خورشیدی اتفاق می افتد؛ تا اینکه در ۱۳۶۹خورشیدی هادی مرزبان آن را به اجرا میگذارد. در ۱۳۹۲خورشیدی هم همین کارگردان هاملت با سالاد فصل را در تالار سنگلج اجرا میکند. البته این متن در سال ۱۳۶۶خورشیدی هم بازنویسی شده است.
منجی در صبح نمناک ۱۳۵۸
اکبر رادی پس از انقلاب به پختگی لازم رسیده بود تا به دور از تمام قیل و قالهای موجود و ناشی از انقلاب و جنگ در خلوت خود بنویسد. همچنان یک نویسنده باشد تا نظریهپرداز جریانات سیاسی. یک نویسنده که دلبسته مردمش است و میخواهد در آگاهی جمعی بکوشد. وی در ۱۳۵۸خورشیدی شروع به نوشتن منجی در صبح نمناک میکند که در ۱۳۵۹خورشیدی نگارشش را به پایان میرساند. ۱۳۶۰خورشیدی آن را چاپ میکند که ۵ سال بعد مجوز نشر میگیرد.
پلکان ۱۳۶۱
اکبر رادی در ۱۳۶۱خورشیدی پلکان را مینویسد که در ۱۳۶۳خورشیدی هادی مرزبان آن را به صحنه می آورد و در ۱۳۶۸خورشیدی این متن منتشر میشود. در ۱۳۶۹خورشیدی هم در شیراز به صحنه می رود. رادی پلکان را در ۱۳۷۵خورشیدی بازنویسی میکند و در ۱۳۷۷خورشیدی در مراسم تجلیل از این نویسنده در زادگاهش، رشت، به همراه مرگ در پاییز به صحنه میرود.
تانگوی تخم مرغ داغ۱۳۶۳
پس از پلکان، رادی تانگوی تخم مرغ داغ را براساس ارثیه ایرانی مینویسد که در ۱۳۷۸خورشیدی بازنویسی میشود. این متن در ۱۳۸۰خورشیدی انتشار مییابد که متاسفانه تا امروز هم اجرا نشده است.
آهسته با گل سرخ ۱۳۶۵
او در ۱۳۶۴خورشیدی پرده اول آهسته با گل سرخ را مینویسد و نگارش کامل آن را در سال بعد به پایان میرساند. این نمایش در ۱۳۶۶خورشیدی به کارگردانی هادی مرزبان در تالار اصلی مجموعه تئاترشهر اجرا میشود که در ۱۳۶۷خورشیدی اجرایش در مشهد و تهران ادامه مییابد. البته در این سال اجرای رادیویی آن هم پخش میشود.
نمایشنامه آهسته با گل سرخ یکی از آثار برجسته این نمایشنامهنویس وطنی است. قطبالدین صادقی درباره آهسته با گل سرخ مینویسد: اگر آهسته با گل سرخ را برای مثال با روزنه آبی، افول یا از پشت شیشهها مقایسه کنیم، باید گفت که در اکبر رادی هم از جهت موضوعی و هم از نظر زبان و شیوه نگارش، تحولی درخور توجه روی داده است. این تحول را بیهیچ تردیدی باید ناشی از تاثیری دانست که ضرباهنگ انقلاب و حوادث و هیجاناتش بر رادی گذاشته است. هر چند که پیش تر نیز ما رادی را نویسندهای جدلی و سخت اخلاقگرا میشناختیم. رادی را میشود برای زبان پالوده، زنده و استعاریاش همیشه ستود. هر چند که این زبان از واقعیت روزمره دور میماند. زبان او در این نمایشنامه یک زبان شسته ـ رفته طبقه متوسط و با فرهنگ تهرانی است که در عین پالودگی، پر از طنز و تصویر است.
شب روی سنگفرش خیس ۱۳۷۰
رادی در ۱۳۶۷خورشیدی شب روی سنگفرش خیس را شروع میکند که در ۱۳۶۷خورشیدی نگارشش پایان مییابد. در ۱۳۷۷خورشیدی مرزبان آن را به صحنه میآورد و در ۱۳۷۸ خورشیدی هم منتشر میشود.
آمیز قلمدون ۱۳۷۱
رادی در ۱۳۷۱ خورشیدی آمیز قلمدون را می نویسد که در ۱۳۷۳خورشیدی مرزبان آن را برای تلویزیون ضبط میکند و تا امروز این تله تئاتر پخش نشده است. مرزبان آمیز قلمدون را در ۱۳۷۶خورشیدی در تالار چهارسوی مجموعه تئاترشهر به صحنه میآورد. در ۱۳۷۷خورشیدی هم در اصفهان به صحنه میرود و منتشر هم میشود.
باغ شب نمای ما ۱۳۷۵
رادی همچنین از ۱۳۷۲خورشیدی مطالعات و گردآوری اسناد برای نوشتن یک نمایشنامه تاریخی را آغاز میکند که منجر به نگارش پیشنویس نمایشنامه باغ شبنمای ما در ۱۳۷۳خورشیدی میشود. ویرایش و پرداخت نهایی آن هم در ۱۳۷۵خورشیدی صورت میگیرد. این نمایش در ۱۳۸۰خورشیدی به مدت سه ماه در تالار اصلی تئاترشهر اجرا میشود.
ملودی شهر بارانی ۱۳۷۹
اکبر رادی در ۱۳۷۳ خورشیدی، پس از ۳۲ سال تدریس در آموزش و پرورش، بازنشسته میشود. او در ۱۳۷۴ خورشیدی طرحی برای یک نمایشنامه بارانی را در سر میپروراند تا در ۱۳۷۶ خورشیدی نمایشنامه بوی باران لطیف است را می نویسد، در ۱۳۷۹ خورشیدی به نامملودی شهر بارانی ضبط رادیویی میشود که یک سال بعد از رادیو هم پخش میشود. این نمایشنامه هم در ۱۳۸۴ خورشیدی به کارگردانی هادی مرزبان در تالار اصلی تئاترشهر اجرا شد.
خانمچه و مهتابی ۱۳۷۹
در ۱۳۷۸ خورشیدی طرح خانمچه و مهتابی را مینویسد که در ۱۳۷۹ خورشیدی نگارش آن به پایان میرسد. این نمایشنامه منتشر شده، اما هنوز اجرای صحنهای در تهران نداشته است.
روی صحنه آبی ۱۳۸۳
رادی پس از آن کمتر مینویسد و بیشتر در تدارک و بازنویسی متنهای خود است تا در یک مجموعه چهار جلدی به همت نشر قطره منتشر شود. روی صحنه آبی حاوی متن گاه بازنگریشده نمایشنامههای اکبر رادی از آغاز تا انجام است. جلد نخست تا چهارم به ترتیب نمایشنامههای دهههای چهل و پنجاه و شصت و هفتاد خورشیدی را دارند.
پایین گذر سقاخانه و تک پردهایهای کاکتوس ۱۳۸۴و ۱۳۸۶
او در دهه ۸۰ خورشیدی نمایشنامه پایین، گذر سقاخانه را مینویسد که در ۱۳۸۵ خورشیدی به کارگردانی مرزبان در تالار وحدت اجرا میشود. همچنین تک پردهایهای کاکتوس، جناب کنت و آهنگهای شکلاتی را مینویسد که به کارگردانی میکائیل شهرستانی در ۱۳۸۶ خورشیدی اجرا میشود.
متنهای رادی هر یک به نوعی برای مخاطبانش از ارزش و اعتبار خاصی برخوردارند؛ اعتباری که از دل آدمها، گفتوگوها، واقعگرایی، زبان و اندیشه میآید. رادی دست خط خود را تعمیم میدهد تا با خلق آثار متنوع بتواند بر وسعت نگاهش بیفزاید و این گونه دامنه حضور فراگیر خود را اعلام کند. او زیر بار نصیحتهای آلاحمد نرفت تا بر تکرویهای هنرمندانه و زیباییشناسانهاش، با بهرهمندی از تعهد اجتماعی، تاکید کند و هیچگاه سیاستزده نشد. قصه زندگی اکبر رادی در هفته نخست دی ۱۳۸۶ خورشیدی تمام شد. اما خودش هنوز داستانی است ناتمام برای ادبیات و هنر و فرهنگ ایران زمین، زیرا یکی از بنیانگذاران ادبیات و هنر این سرزمین است و هر که از گرد راه می رسد، به ناچار باید مروری دقیق بر این نویسنده داشته باشد تا بتواند در این راه طی طریق کند.
منابع:
شناختنامه اکبر رادی، به کوشش فرامرز طالبی، نامه محمدعلی جمالزاده به اکبر رادی، نشر قطره، ۱۳۸۲، ص ۳۰۷
آن شر با شکوه، اکبر رادی، مجله تکاپو، شماره ۶، آذر ۱۳۷۲
صداقت بشری در نبردی مشکوک، جواد مجابی، اطلاعات، شماره ۱۳۴۴۴، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۴۹، ص ۲۰
از پشت شیشههای غم انگیز، نامه بهرام بیضایی به اکبر رادی، شناختنامه اکبر رادی، ص ۲۷۲ و ۲۷۳
واقعگرایی رادی و اسطوره گل سرخ، دکتر قطبالدین صادقی، آدینه، شماره ۲۵، ۲۲ تیر ۱۳۶۷، ص ۴۵ ـ ۴۲