نام «محمد فنایی» برای هواداران و کسانی که فوتبال را به صورت حرفه ای دنبال میکنند یادآور نخستین داور ایرانی است که توانست بازی فینال جام جهانی ۱۹۹۴ که بین ۲ تیم فوتبال برزیل و ایتالیا برگزار شد، قضاوت کند. افزون بر این مهم وی در میادین مختلفی حضور داشته و سال ۲۰۰۰ نیز از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان کمک داور سال قاره کهن معرفی شد.
اما تمام فعالیت این پیشکسوت داوری به پرچم زدن در کنار خط طولی زمین فوتبال منتهی نمیشود بلکه او افزون بر حضور در تیم داوری بزرگانی مانند «ساندرو پل» مجاری، در حوزه آتشنشانی نیز فعال بوده است.
روز آتشنشان بهانهای شد تا گفت وگویی با این پیشکسوت داوری ایران انجام دهیم. او میگوید کارمند شهرداری هستم و از ۱۴ سالگی در این نهاد فعالیت داشتم. سال ۱۳۵۹ پس از فارغ التحصیلی نیز با مدرک تربیت بدنی حوزه مدیریت تربیتبدنی شهرداری رفتم. در آن زمان مرحوم نامجو از بزرگان ورزش ایران در این بخش مشغول فعالیت بودند. در مدت کوتاهی که در این حوزه فعالیت داشتم ضرورتهای آمادگی جسمانی ورزشکاران را مورد توجه قرار دادم زیرا آمادگی جسمانی یکی از مهمترین شرط لازم برای فعالیت یک آتشنشان است.
پیشکسوت داوری ایران روح ورزش را نشاط آور تعریف میکند و بر این باور است که برای خروج از یکنواختیهای کار به ویژه شغل سختی مانند آتشنشانی، نه تنها آمادگی جسمانی لازم و ضروری به نظر میرسد بلکه ورزش گروهی و مسابقات تیمی میتواند آنان را از لحاظ روحی و روانی تقویت کند. برای ایجاد چنین روحیه ای برای ماموران آتش نشانی یک سری برنامه ورزشی در نظر گرفتم تا علاوه بر آمادگی جسمانی، آنان را برای رقابت های ورزشی آماده شوند.
فنایی با بیان اینکه این برنامه ها در نهایت منجر به تشکیل تیم و مسابقه شد گفت: در مدت کوتاه چهار سال که در بخش مدیریت تربیت بدنی آتشنشانی بودم توانستم ماموران عملیاتی این حوزه را آماده کنم و برخی از آنان در قالب رشتههای فردی و گروهی در مسابقات کارگران و کارکنان دولت حاضر شدند.
زمانی از خاطراتش در آن چهار سال سخن به میان میآورد مرگ تلخ یک سرباز در پارک شهر برایش تداعی میشود. مرگی که بنا به گفته فنایی به خاطر غرق شدن در استخر مجموعه پارک بود و تیم امداد نیز نتوانست برای او کاری کند. در آن روز فنایی با تیم امداد به پارک میرود تا ناجی یک هموطن باشد اما قبل از رسیدن تیم سرباز غرق شده بود.
وی میگوید: تلاشهای زیادی شد تا وی را از عمق چند متری آب بیرون بکشند اما تلاشها ناموفق بود تا اینکه مجبور شدم خود را به آب بزنم. به خاطر دوره های غواصی که دیدم همیشه وسایل همراه داشتم و آماده عملیات بودم به آب زدم و سرباز را از ته استخر پارک بیرون کشیدم اما فوت کرده بود. مرگ وی هر چند که دردناک بود اما پس از آن به صورت جدی برنامه و دستورالعملهایی را برای تیمهای در دستور کار قرار دادم تا شاهد شکل گیری چند باره این اتفاق نباشیم.