ادیان در ظهور و بسط تاریخی خود پیدا و نهان، همواره پیوند عمیقی با هنر داشتهاند. آنقدر که برخی صاحبنظران در شناسایی خاستگاهها و تحلیل مفاهیم به سختی توانستهاند میان الوهیت و قدسیت هنر و دین تمایز قائل شوند. پس بهرغم برخی تنگنظریها و ظاهربینیها پرسش از چرایی گسست این دو طبیعیتر است تا گِله و هراس از نزدیکی آنها.
واقعه عاشورا در متن فرهنگ شیعی به عنوان یکی از پُررنگترین منابع الهام و بازتولید هویت همواره با هنرهای نمایشی،ادبی و موسیقیایی در عزاداریها پیوند عمیقی داشته است. اما این پیوند عمیق، محافظهکارانه و حساس همواره در همان اسلوبهای متعارف عرضه میشده است. با این حال همواره به صورت خودجوش در متن مردم خلاقیتهایی برای یادکرد هنری این واقعه پی گرفته میشده است. در طیف هنرمندان نیز بودهاند کسانی که با جسارت و دلبستگی به مفاهیم نهضت حسینی راه تازهای را با هنر خود گشودهاند که پیشینیان به شیوه آنان به مفاهیم نپرداخته بودند. تاریخ هم نشان داده است که شیوههای در ابتدا نو و تجربهنشده بعدها جریانساز و الهام برانگیز شدهاند. از این نمونه و در سالهای اخیر، نقاشیهای نقاشِ جوان حسن روح الامین در تصویرگری بدیع وقایع کربلا است. حسن روح الامین، متولد ۱۳۶۴، هنرمند نقاش ایرانی و فارغ التحصیل دانشکده هنر دانشگاه شاهد ایران است.
روحالامین از طریق برادرش به هنر نقاشی گروید و پایاننامهاش را حول موضوع عاشورای حسینی انجام داد. آثار روحالامین رئالیستی، فضای کلاسیک و سبک باروک و نورپردازیهای اعصار گذشته بهره میبرد. سبک باروک از غنیترین و کاملترین پدیدههای قرن هفدهم است. در نقاشی باروک خطوط پیرامون اشیا حذف میشود و از خطوط محو به جای آن استفاده میشود.در این سبک به جای پرداختن به جزئیات اثر به کلیات پرداخته میشود. یکی از عناصر اساسی در همه نقاشیهای باروک نور است.
روحالامینی اخیرا در یک تور نمایشگاهی با عنوان «کشتی نجات» در سه شهر پاریس، برلین و رم پنج اثر خود را به نمایش گذاشته است. نمایشگاه برلین با حضور حمید محمدی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در محل کلیسای برادران منطقه نوکلن برلین برپا شد. میزبان این نمایشگاه که در آن پنج تابلو فاخر به نمایش گذاشته شده بود و مورد استقبال جمعیت زیادی قرار گرفت، کشیش کریستوف هارتمان از کلیسای پروتستان بود.
روحالامین در روزهای برگزاری تور، کارگاه آموزشیای هم در محل «خانه دیدار» شهرداری منطقه مرکزی شهر برلین، برای تعداد زیادی از جوانان مسلمان و مسیحی برگزار کرد و سپس آثار خود را در «مرکز القائم» متعلق به شیعیان لبنانی هم به نمایش گذاشت.
روح الامین در نشست پیرامون نمایش آثارش در کلیسای برادران منطقه نوکلن برلین هم گفت: نه تنها امروز یک کشیش و یک کلیسا میزبان تصاویر امام حسین علیه السلام است بلکه باید یادآور شویم که بیش از ۱۳۸۰ سال پیش نیز یک کشیش مؤمن و یک کلیسا در دمشق، شبی میزبان رأس مبارک حضرت امام حسین(ع) بوده است.
او همچنین درباره احوالات برگزاری نمایشگاه در برلین و نمایش تابلوی نقاشی دیر راهب نوشته است: به نظرم یکی از جذابیتهای این سفر که در ذهن خودم نقش بست و ماندگار شد، صحبتهای کشیش مسیحی بود. او قرار بود در مورد نقاشیها برای حاضران صحبت کند و تابلوها در کلیسایشان نصب شود. روز قبل از اینکه بخواهیم نمایشگاه را برپا کنیم، کشیش مخالفت میکرد و میگفت: میخواهم برنامه را به هم بزنم. همراه با دوستانم رفتیم و با او صحبت کردیم که ما چقدر به هم نزدیک هستیم و این نقاشیهایی که قرار است در اینجا به نمایش گذاشته شود، در مورد مسائلی است که شما هم آن را قبول دارید و بالاخره بعد از صحبت کردن، موافقت کرد و با روی باز پذیرفت و حتی گفت: دفعات دیگر هم حتما میزبان شما در این مجموعه خواهیم بود. البته فکر میکنم دلیل مخالفتش، نفوذ بیش از حد یهودیها در برلین بود. در جای دیگری هم گفته بود: تا بهحال در این کلیسا، هیچ تصویری به نمایش درنیامده و این اولین بار است که نمایش تصویر داریم. و نکته جالبتر اینجا بود که کشیش، محراب خودش را هم به تابلوی «دیر راهب» اختصاص داد.
در نمایشگاه برلین، یک معلم مسیحی آمد و گفت: «حسی که من از این نمایشگاه دارم، حسی معنوی همراه با حزن است. هر روز به کلیسا میآیم، اما حسی که امروز دارم، یک احساس برافروخته و معنویتری نسبت به گذشته است و خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم و با این مکتب که شما از آن نقاشی کشیدید. دوست دارم بیشتر با شما آشنا شوم و از این مکتب بدانم.
حرفهای مشابه این معلم مسیحی زیاد بود، مردها و زنهایی که برای بازدید میآمدند و میخواستند از نقاشیها بپرسند و اینکه چه چیزی باعث شده تا من این تابلوها را بکشم یا اینکه از زمان کشیدن تابلوها سوال میکردند. بیشتر کسانی که به این نمایشگاه یا کارگاه میآمدند، کنجکاو دانستن بودند و نگاه مطالعاتی داشتند، برای همین سعی کردیم در کنار نقاشیها توضیحاتی هم به زبان انگلیسی بدهیم تا کمی به سوالهایشان جواب داده باشیم. مثلا بچههایی که به نمایشگاه میآمدند، بعد از دیدن نقاشیها از توضیحاتشان عکس میگرفتند تا در فرصتی دیگر مطالعه کنند. با اینکه پیش از این هم در کشورهای مختلف نمایشگاه داشتم، اما این کنجکاوی در مورد شنیدن قصههای هر تابلو برای من جذابیت داشت، چون برای کسانی که بازدید میآمدند جذاب بود.
روح الامینی پیشتر درباره انگیزه آثار عاشورایی خود گفته است: حرفهای بسیاری هست برای اینکه بگویم چرا این کار را کردم؛ ولی یک چیزی در ذهنم بود، آنهم اینکه وقتی تاریخ هنر را نگاه میکنم و راجع به موضوعاتی که نقاشهای دیگر کار کردند، فکر میکنم، این سوال برایم طرح میشود که چرا ما درباره موضوعات تاریخ روایی مذهبی شیعه هیچ تصویری نداریم؟ اگر روزی موزه داشته باشیم، چه کارهایی میخواهیم به دیوار بزنیم؛ آنهم کاری که آدمهای مختلف بیایند و محو کار و موضوعش شوند. بهنظرم چیز زیادی نداریم.
در جای دیگری او ضمن اشاره به احساس وظیفه در قبال تولید آثار هنری خود درباره عاشورا گفت: مثل خیلی از مردم که با اهلبیت (ع) نسبت دینی، عقیدتی و عاطفی برقرار کردهاند، با ائمه رابطهای از این جنس دارم. نسبت به ایشان احساس دین و وظیفه میکنم. شیعه هستم و هنر نمیکنم برای امام حسین (ع) کاری میکنم. ما باید برای اهلبیت (ع) احساس وظیفه کنیم. خیلیها از بنده بابت این کارها تعریف میکنند. از مردم تشکر میکنم، ولی به هیچوجه نباید از این تعریفها خشنود شوم. به نظرم برای نقاش بهتر این است که از این تکبر فاصله بگیرد و در خلوت به فکر کارهای بهتر باشد.
روحالامین همچنین تضاد قدسیت موضوع با سبک رئال و واقعگرای خود را نمیپذیرد و معتقد است: بهنظر من، این اتفاق (ناسازگاری بین سبک واقعگرا و موضوع قدسی) نمیافتد؛ بلکه تقدسهای کاذب را کم میکند؛ مثلا الان بعضیها راجعبه امام زمان(علیهالسلام) یک فکرهایی میکنند که شاید فردا که تشریف آوردند، بگوییم همان آقایی است که ما قبلا او را دیده بودیم. بنابراین، آنچه اضافات است، حذف میشود. اگر تجسم عینی از تقدس کم میکند، فردا که ایشان را میبینیم آیا تقدسشان کم میشود؟ آیا آنهایی که زمان امیرالمؤمنین بودند و ایشان را میدیدند، از تقدس ایشان در نظرشان کم میشد؟
او درباره احوالات خود در ضمن خلق آثار عاشوراییاش گفته است: احوالاتی که انسان در زمان کشیدن این وقایع دارد، امور شخصی است. یعنی شاید اصلا نشود توضیحش داد. دلم هم نمیخواهد کسی از این احوالات سوال کند یا دربارهاش توضیح بدهم، اما درباره فرآیند به تصویر کشیدن این صحنهها، مقاتل و روضهها باید دقیق و ظریف بود و به جزئیات توجه کرد. مقاتل را میخوانم و در جلسات روضه حضور پیدا میکنم. برایم مهم است کار دقیق و نزدیکترین صورت به روایتهایی باشد که از کودکی شنیده و دنبال کردهایم. در کنار اینها تاریخ را هم باید مطالعه کرد. اگر کسی به این جزئیات توجه نکند، معلوم میشود کارش تصنعی است.
از میان برنامههای این تور نمایشگاههای پاریس و برلین برگزار شده و اخیرا در شهر رم از روز یکشنبه ۲۸ سپتامبر(شنبه ۶ مهر) آثار عاشورایی روحالامین در معرض دید عموم قرار گرفته است.