اگر به تحولات و بحرانهای منطقه، نه در قالبی مجزا بلکه در یک بسته تحلیلی در دو چهارچوب، یکی تنش میان ایران و آمریکا و دیگری رقابت و نزاع میان سه محور ترکی ایرانی سعودی به ویژه دو محور اخیر بنگریم، یمن امروز از اهمیت کارکردی بزرگی برخوردار است و فعلا به عنوان بزرگترین اهرم فشار جبهه ایران در تقابل با آمریکا و محور عربستان مطرح میباشد.
البته در این میان، تحولات یمن برای محور ترکیه ـ قطر نیز فارغ از اهمیت نبوده وچنان با آب و تاب عملیاتهای مهم جنبش انصار الله (حوثیها) را پوشش میدهند که کاملا ریاض را نزد افکار عمومی عربی تحت فشار قرار دادهاند. البته این پوشش گسترده رسانهای هم با رعایت یک نوع فاصله از ایران انجام میشود.
این مساله هر چه بیشتر اشتباهات راهبردی عربستان در منطقه و اتکای سیاستهای آن بر زر و زور قبیلهای و بدون دوراندیشی را نمایانتر میسازد. در واقع اگر بحران مربع عربی با قطر نبود که سیاست رسانهای غول رسانهای قطری در قبال تحولات یمن دچار چنین شیفت پارادایمی نمیشد. این رسانهها قبل از این بحران در همان چارچوب سیاست ائتلاف عمل میکردند؛ اما امروزه با تمرکز بر اوضاع انسانی ناگوار یمن و تحولات جنگ و عملیاتهای حوثیها کاملا سیاست منطقهای ریاض و ابوظبی را به چالش میکشند.
البته قبلا هم بخش رسانهای بلوک ایران نیز چنین کاری را انجام میداد، اما به دلایلی جز در میان هواداران مورد توجه قرار نمیگرفت.
اما در این میان، آنچه بیش از گذشته یمن را کانون توجهات جهانی قرار داده است، حملات فزاینده یمنیها به عربستان و مراکز حساس آن است؛ حملاتی که در یک سال اخیر در یک تحول معنادار همپای افزایش تنش میان آمریکا و ایران شدت یافته است.
در این راستا هم پس از حملات "بیسابقه" به تاسیسات نفتی آرامکو در بیست و سوم شهریور و قطع صادرات نیمی از صادرات نفت ریاض، در روزهای اخیر نیز حوثیها اعلام کردند که یک عملیات بزرگ و راهبردی تحت عنوان "نصر من الله" را در محور نجران علیه نیروهای عربستانی و نیروهای یمنی همپیمان با ریاض انجام دادهاند و طی آن سه تیپ نظامی را ساقط و ۳۵۰ کیلومتر مربع را آزاد کرده و ۲۰۰ نفر را کشته و حدود دو هزار نفر از جمله چندین نظامی و افسر سعودی را اسیر کردهاند.
ائتلاف نظامی عربستان پس از دو روز سکوت، امروز واکنش نشان داده و این عملیات را "نمایش" خوانده و آن را تکذیب کرد.
به نظر، فارغ از این تکذیبیه ائتلاف و اعداد و ارقام اعلام شده و مبالغههای برخی رسانههای داخلی که عدهای از ۷ هزار اسیر عربستانی هم گفتند، اما تصاویر و فیلمهای پخش شده نشان میدهد عملیات "نصر من الله" سهمگین بوده است. این که چنین حملهای پس از حدود پنج سال از آغاز جنگ یمن انجام میشود، در حد خود گویای یک نکته کلیدی است: این که این جنگ در هدف خود برای پایان دادن به سلطه حوثیها، نه تنها ناکام مانده بلکه عربستان یک بار دیگر و برای هفتمین بار در طول ۸ دهه گذشته در باتلاق یمن گرفتار شده است؛ همان اتفاقی که در دهه شصت میلادی قرن گذشته هم افتاد و جمال عبدالناصر رهبر ناسیونالیسم عربی گفت یمن را به باتلاقی برای آل سعود تبدیل میکند.
اما پرسش کانونی این است که این حمله چرا یک ماه پس از انجام آن اعلام میشود؟ یک پاسخ احتمالی میتواند این باشد که اعلام آن پس از طرح پیشنهاد آتش بس از جانب صنعا، تلاشی برای اثبات این است که این پیشنهاد از موضع ضعف نبوده است.
به نظر جنگ یمن به یک دردسر بزرگ برای ریاض تبدیل شده که اگر بخواهد در چنین شرایطی به این جنگ پایان دهد، هم شکست بزرگی نه تنها در برابر حوثیها، بلکه در برابر ایران تلقی میشود و هم به نوعی پذیرش تحمیلی واقعیتی به نام یک دولت شیعی همپیمان ایران در سرزمینی است که عربستان آن را حیاط خلوت خود میدانست.
از این رو، پایان یک طرفه جنگ یمن از جانب عربستان زیاد محتمل نیست؛ مگر این که هم ریاض و هم واشنگتن متفقا به این جمعبندی برسند که بخواهند با یک آتش بس، یک اهرم فشار را از ایران در تنشهای برآمده از سیاست فشار حداکثری بگیرند.
به هر حال سرنوشت جنگ یمن امروز با آینده یک تنش بزرگتر میان ایران و آمریکا گره خورده است و جهت این تنش است که سرنوشت منطقه و بحرانهای پیچیده و چند لایه آن را مشخص خواهد کرد.
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۶
تا یک سال پیش بحران سوریه کانون توجهات منطقهای و جهانی بود، اما رفته رفته به دلایل داخلی و منطقهای متعددی جای خود را به یمن داد؛ در حالی که سوریه با توجه به مجاورت آن با اسرائیل از اهمیت ویژهای برخوردار بود، اما یمن هم به دلیل همسایگی با عربستان و جنگ پیدا و پنهان میان ریاض و تهران به همان اندازه اهمیت دارد و در شرایط کنونی نیز در سایه تنشهای یک سال اخیر ناشی از خروج آمریکا از برجام به دلایلی این اهمیت مضاعف است.