اینکه تعداد داوطلبان زن نمایندگی مجلس از دورههای اول تا هفتم ۱۶.۵ برابر شده و نیز سهم زنان از داوطلبان نمایندگی مجلس در این دورهها، نرخی معادل ۲۲۷ درصد رشد را نشان میدهد، نمایانگر یک تغییر اجتماعی بزرگ است.
حضور سه برابری زنان در میان ثبت نام کنندگان انتخابات مجلس دهم نسبت به دورههای قبلی نیز رخدادی بود که نشانهای از فراگیرتر شدن مشارکت سیاسی زنان داشت. همچنین حضور ۱۶ تن از زنان در انتخابات خبرگان دوره قبلی، گواهی بر مشارکت سیاسی زنان به شمار میرفت. اما در خصوص مشارکت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زنان، این مشارکتجویی بیشتر نیز هست و عملا تقاضای زنان بسیار بیشتر از عرضه هست و همین مسئله متاسفانه به ایجاد و گسترش حس محرومیت در آنان انجامیده است که یکی از این بزنگاههای ظهور و بروز این حس محرومیت، بزنگاههای ورزش یست.
متاسفانه در سالهای گذشته تعداد زنانی که با گریم مردانه وارد ورزشگاهها شدهاند، بیشتر شده؛ زنانی که برای تجربه کردن حضور در ورزشگاه به مردنمایی و تغییر ظاهر متوسل شدهاند و این تجربه را نیز در فضای مجازی با دیگران به اشتراک گذاشتهاند، زنانی که از قضا به اتفاق همسرانشان به ورزشگاه رفتهاند. این مشاهده و این مشاهدات نشانه پیشرفت بیشتر هنجارپریشی در این قضیه است. اگر قبلتر بخشهایی از جامعه زنان این قانون را باور نداشت و راجع به آن تردید داشت، اینک همان بخشهای جامعه از این قانون عبوری عملگرایانه میکند و از قضا تجربه این عبور را با دیگران با افتخار به اشتراک میگذارد.
چه اتفاقی افتاده؟ چرا زیر پا گذاشتن یک قانون اینچنین با افتخار انجام میگیرد؟ پاسخ در جرمانگاریهای ما خلاصه شده، فرآیندهایی که به موجب آن قانونگذار با در نظر گرفتن هنجارها و ارزشهای اساسی جامعه و با تکیه بر مبانی نظری مورد قبول خود، فعل یا ترک فعلی چون حضور زنان در ورزشگاه را ممنوع و برای آن ضمانت اجرای کیفری وضع میکند. جرمانگاریهایی که گویا با عرف جامعه در جاهایی فاصله پیدا کرده است و بخشهایی از جامعه آن را نقض میکند. فارغ از آن، گسترش رفتارهای زیرزمینی در جامعه، تزویر را به یک نهاد اجتماعی بدل میکند. توسل این دختران به گریم برای حضور در ورزشگاه در واقع تزویر و فریب و تظاهر را بهعنوان یک راهحل در میان بخشهایی از جامعه جا میاندازد، راهحلی که تبعات روانی آن برای خود همان دختران و زنان کم نیست، تبعات روانی که ناشی از انکار جنسیت است.
در واقع دختران و زنانی که برای حضور در ورزشگاه گریم مردانه میکنند، برای تجربه کردن این حضور بهنوعی دارند جنسیت خود را انکار میکنند و این یک تحقیر به حساب میآید. متاسفانه با به اشتراک گذاشتن این تحقیر در فضای مجازی حتی ردپای نوعی خودآزاری را نیز مشاهده میکنیم. این وضعیت قابل تاملی است که با تصویر یک زن توانمند در تضاد است، زن توانمند، زنی است که بدون انکار جنسیت خود یا پنهان کردن آن برای حضور در ورزشگاه تلاش میکند و اگر حقوقی برای خود متصور است، این حقوق را نه در خفا و به شکل پنهانی، بلکه آشکارا مطالبه و پیگیری میکند. زن توانمند، زنی است که در فرآیند تصمیمسازی شریک میشود و جهت و راستای تصمیمات مردانه را نه هنجارشکنانه بلکه بسیار هنجارمندانه عوض میکند.
زن توانمند، زنی است که برای خود و مطالباتاش بدون هنجارشکنی احترام قائل است و به جای زیرزمینی زندگی کردن، با همه اهداف و آرزوهایش روی زمین زندگی میکند. خوشبختانه آنطور که مشاور رئیسجمهوری در امور زنان میگوید و با توجه به آنکه برای حضور زنان در ورزشگاهها به چارچوب و تدابیری نیاز است، آییننامهای تصویب شده است تا شرایط برای حضور زنان در ورزشگاهها تسهیل شود. این آییننامه میتواند شروع یک فرآیند مثبت برای تغییرات در این زمینه باشد.
*عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران