سردار سرلشکر قاسم سلیمانی شامگاه سه شنبه در گفت وگویی تلویزیونی اعلام کرد: رژیم صهیونیستی همواره به دنبال از بین بردن حزب الله لبنان است و با یک جنگ پنهان در صدد بود تا در یک عملیات غافلگیرانه کننده علیه مقاومت 30 درصد سازمان حزب الله را از بین ببرد.
وی گفت: رژیم صهیونیستی به دنبال وارد آوردن آسیب جدی به سازمان حزب الله لبنان بود؛ این رژیم در مراحل بعدی درصدد بود با حضور قدرتمند آمریکا در عراق و افغانستان و منطقه با پشتیبانی کشورهای عربی و به راه انداختن جنگ علیه حزب الله این گروه مقاومت را از بین ببرد.
سردار سلیمانی اظهارداشت: در جنگ 33 روزه حزب الله لبنان اطلاعاتی بدست ما داد که نشان می داد دشمن صهیونیستی به دنبال از بین بردن حزب الله لبنان است، اما جنگ در شرایطی اتفاق افتاد که بر اثر حادثه یازده سپتامبر 40 درصد نیروهای آمریکایی وارد کشورهای عراق و افغانستان و منطقه شدند.
به گفته فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، پس از حمله صدام به کویت در سال ۱۹۹۱ و حمله آمریکا به عراق و شکست صدام منجر به استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه شد و با احتساب سایر نیروهای ذخیره آمریکا، حدود 60 درصد نظامیان این کشور وارد منطقه ما شدند.
وی یادآورشد: با ورود نیروهای آمریکایی به منطقه فرصتی برای رژیم صهیونیستی به وجود آمد. این رژیم با اقدامات جنگ طلبانه فرصت را مناسب دید تا جنگ خود را علیه مردم لبنان و حزب الله آغاز کند.
سلیمانی با اشاره به پیروزهای حزب الله و مقاومت در لبنان به رهبری سید حسن نصرالله در جنگ 33 روزه بیان کرد: رژیم صهیونیستی در این شرایط مانند طرحی که بعد از سال ۱۹۶۷ پیرامون فلسطینیها در جنوب لبنان اجرا شد و فلسطینیان مجبور به ترک جنوب لبنان شدند، نیروهای اسراییلی با حمله به جنوب لبنان مردم و حزب الله را نشانه گرفت و با بمبارانهای هوایی و با سلاح های پیشرفته و دقیق اهداف خود را در جنوب لبنان هدف قرار داد.
سردار سلیمانی افزود: همزمان با آغاز جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی یک اردوگاه بزرگ را در فلسطین با تعدادی کشتی در دریا آماده کرد تا هر تعدادی که از مردم لبنان را بگیرند و در ابتدا به یک اردوگاهی در داخل فلسطین که تا ۳۰ هزار نفر منتقل بکنند و پس از تفکیک مردم عادی از سایر نیروهای دیگر آنها را به سایر کشور های جهان منتقل کنند.
وی خاطر نشان کرد: با آغاز جنگ برخی از کشورهای عربی در حمایت از اسرائیل که به دنبال ریشه کنی حزب الله لبنان بودند و برای نخستین بار اولمرت رئیس این رژیم، اعلام کرد برخی از کشور های عربی از اسرائیل در این جنگ حمایت می کنند.
فرمانده سپاه قدس یادآورشد: ما باید سه منظور را در اهداف پنهان جنگ ۳۳روزه رژیم صهیونیستی مدنظر قرار دهیم ، اول اینکه فرصت حضور آمریکا و ایجاد رعب و وحشت در منطقه فراهم شد، دوم اینکه آمادگی کشورهای عربی برای حمایت از رژیم صهیونیستی و سوم اینکه رژیم صهیونیستی به دنبال از بین بردن حزب الله لبنان بود.
وی گفت: در این حالی بود که حزبالله به مردم لبنان متعهد شده بود که جوانان زندانی و اسیر لبنانی را از چنگال رژیم صهیونیستی آزاد کند و سید نصرالله وعده داده بود که نسبت به آزاد کردن اسرای لبنانی از دست رژیم صهیونیستی اقدام کند.
سلیمانی بیان کرد: در این شرایط مردم لبنان پناهگاهی جز حزبالله لبنان نداشتند و حزبالله برای اینکه بتواند به وعده ی خودش یا انتظار مردم لبنان جواب مثبتی بدهد، راهی جز این نداشت که اسرای لبنانی را با تبادل از چنگال رژیم صهیونیستی آزاد کند، لذا حزبالله برای تحقق این وعده خود به مردم لبنان، عملیاتی را به فرماندهی شهید عماد مغنیه انجام داد تا بتواند این تبدال اسرا را انجام دهد.
وی اظهارداشت: عملیات حزب الله موفق شد و در داخل سرزمین فلسطین اشغالی، یک ماشین نظامی رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار داد و دو نفر را از داخل آن که زخمی شده بودند، به اسارت گرفت و به سرعت این دو سرباز اسرائیلی را به نقطه امن منتقل کردند.
فرمانده سپاه قدس اظهارداشت: از این پس حزبالله همیشه در یک آمادگی صددرصد به سر میبرد اما کیفیت این آمادگی بهدلیل امکانات، در هر دورهای متفاوت است و پس از اسیر شدن این دو سرباز ، مبادله اسرای دو طرف در دستور کار قرار گرفت و از طرفی دشمن طرحی از قبل آماده داشته و میخواست در غافلگیری کامل آن را عملیاتی کند و این سبب شد که جنگ 33 روزه لبنان به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود و من در نخستین روز آغاز این جنگ به لبنان برگشتم و جنوب لبنان نیز پیوسته زیر آتش هواپیماها بود و هواپیماها لحظهای آنجا را ترک نمیکردند.
سردار سلیمانی بیان کرد: پس از اینکه در سال 2006 یک هفته از جنگ 33 روزه گذشت مرا به تهران احضار کردند و چون مقام معظم رهبری در مشهد حضور داشتند من خدمت ایشان رسیدم و در جلسه ای با حضور سران قوا، اعضای شورای امنیت ملی و برخی فرماندهان نظامی گزارشی از وضعیت این جنگ و حزب الله لبنان ارائه دادم.
وی یادآورشد: گزارش و مشاهدات من افقی از پیروزی را نشان نمیداد زیرا که جنگ کاملاً جنگ متفاوت و تکنولوژیک و دقیقی بود و دشمن اهداف خود را با دقت انتخاب می کرد و به دقت آن را منهدم می کرد
به طوری که ساختمان های بزرگ و یا دوازده طبقه با یک بمب پیشرفته منهدم می شد.
به گفته وی، پس از گزارش من آقا شروع به صحبت کردند و چند مطلب را فرمودند، از جمله اینکه فرمودند نکاتی که فلانی گفتند پیرامون جنگ، همینطور است؛ این جنگ، جنگ بسیار سخت و شدیدی است اما من تصور میکنم این جنگ شبیه جنگ خندق است. و سپس آیات جنگ احزاب یا همان جنگ خندق را قرائت کردند و حالت مسلمانها، حالت اصحاب و یاران پیغمبر را بیان کردند.
وی اضافه کرد: آقا فرمودند تصورم این است که پیروزی این جنگ، همانند پیروزی جنگ خندق خواهد بود. من در دلم تکان خوردم، چون اصلاً چنین موردی از نظر نظامی عملی نبود، لذا در دلم تمنا کردم کاش آقا این را نمیفرمودند که نتیجهی این جنگ، پیروزی است و جنگ احزاب، پیروزی بزرگ پیامبر بود.
فرمانده سپاه قدس خاطرنشان کرد: در ادامه، آقا دو نکته دیگر فرمودند که خیلی مهم بود، یکی فرمودند من تصورم این است که اسرائیل این طرح را از قبل آماده کرده بود و میخواست همین طرح را در یک غافلگیری کامل به اجرا بگذارد و حزبالله را در غافلگیری نابود کند اما اقدام حزبالله در گرفتن این دو اسیر، آنها غافلگیر کرد.
وی گفت: من این اطلاعات را نداشتم، سید حسن نصرالله هم این اطلاعات را نداشت و عماد مغنیه نیز از این مساله بی اطلاع بود و این نشان داد هیچکدام از ماها این اطلاعات را نداشتیم. من همیشه این اعتقاد را داشتم و به دوستانمان هم گفتهام که در این بیست سالی که در محضر آقا بودم، ثمره تقوا و حکمت ایشان جاری شدن عقل و منطق بر دل ها است و وقتی آقا این نکته را فرمودند برای من خیلی نویدبخش بود؛ چون این حرف، سید را کمک میکرد و خیالش را راحت میکرد ، مخصوصاً اینکه در اواخر جنگ، تعداد شهدا بالا رفت و حجم انهدام و تخریب نیز بیشتر بود.
همچنین آقا فرمودند به اینها بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند زیرا که دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است، انسانی که در یک اضطرار شدید است و میخواهد با خدا حرف بزند.
سردار سلیمانی اظهارداشت: من همان شب به تهران آمدم و مجدداً به سوریه برگشتم و به همراه عماد رفتیم پیش سید نصرالله و موضوع را برای ایشان نقل کردم و شاید هیچ چیزی به اندازه این کلمات در روحیه سید مؤثر نبود.
به گفته وی، سید نصرالله اعتقاد جدی به بیانات رهبر معظم انقلاب دارند و اینها را بیانات الهی و غیبی میداند، لذا به هر بیانی و به هر کلمهای که از ناحیه رهبر معظم انقلاب صادر شده باشد، اهتمام جدی دارند و پیروزی در این جنگ از قول رهبر معظم انقلاب در بین همه مجاهدین و اعضای حزب الله لبنان منتشر شد و این خون تازهای را در وجود حزبالله دمید تا حزبالله با یک امید بیشتری و اعتمادبهنفس بیشتری وارد جنگ با دشمن شود.
وی بیان کرد: من تا پایان جنگ برنگشتم و بهطور کامل در این ۳۳ روز در لبنان ماندم و بعد از اینکه جنگ تمام شد، من به ایران برگشتم و باز در جلسه مشابه همان جلسه مشهد اما این بار در تهران، در محضر رهبر معظم انقلاب که همه سران قوا هم بودندبه مسئولان گزارشی را ارائه دادم و به معنای کامل کلمه، یک وحدت کاملی در حمایت از حزبالله و تلاش برای پیروزی حزبالله در ایران وجود داشت چون مرکز اساسی این پشتیبانی، رهبر معظم انقلاب بودند، لذا در جهت تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی و مصلحت اسلام و عالم اسلامی تردیدی در ایران وجود نداشت.
وی افزود: حدود 13 سال از این جنگ میگذرد و هنوز سالهای زیادی باید بخشی از اسرار این جنگ و آنچه حزبالله عمل کرد به صورت سری باقی بماند هرچند که می توان بخشی از اتفاقات این جنگ را برای روشن شدن مردم و افکار عمومی بیان کرد.
وی یادآورشد: حزبالله لبنان یک اتاق عملیات در قلب منطقه ضاحیه داشت که عموماً پیوسته ساختمانهایی در مجاور آن مورد بمباران قرار میگرفت و منهدم میشد، یعنی در هر شبی، دو سه ساختمان بزرگ توسط دشمن با خاک یکسان میشد و عملیات حزب الله لبنان نیز از این اتاق رهبری می شد.
سردار سلیمانی افزود: در یکی از این شبها احساس کردم که یک خطر جدی نسبت به سید نصرالله وجود دارد و تصمیم گرفتیم سید را جابهجا بکنیم. من و عماد با هم مشورت کردیم، سید بهسختی میپذیرفت که از اتاق عملیات خارج بشود. خارج شدن او هم اینگونه نبود که از ضاحیه خارج بشود بلکه باید از یک ساختمانی که فکر میکردیم دشمن ممکن است بهدلیل ترددی که در داخل آن وجود دارد به آن حساس شده باشد، به جای دیگری منتقل میشد.
وی اظهارداشت: هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز میکردند و بر همه رفتوآمدها کنترل دقیق داشتند در این شرایط سید را به یک ساختمان منتقل کردیم و به محض اینکه داخل آن ساختمان شدیم، بمباران دیگری صورت گرفت و در این ساختمان ما سه نفر بودیم و بلافاصله مغنیه رفت و یک دستگاه خودرو را به نزدیکی این ساختمان آورد اما هواپیمای بدون سرنشین روی ما متمرکز بود و تمام اطلاعات خود را مستقیما به تلآویو منتقل میکرد و صهیونیست ها این صحنه ها را در اتاق عملیاتشان به خوبی مشاهده می کردند.
به گفته وی، من ۴۰ سال است که کار نظامی امنیتی میکنم و این را میفهمم سید به دنبال این بود جنگ را به داخل تلآویو بکشاند و این مساله صهیونیست ها را دچار نوعی گیجی کرده بود حتی در هر مرحلهای که دشمن اعلام میکرد حزب الله توان شلیک موشک را ندارد نیروهای حزبالله موشک های زیادی را آن روز شلیک می کردند.
فرمانده سپاه قدس بیان کرد: ورزیدگی مجاهدین حزبالله بهدلیل تمرینات دقیق و فشردهای بود که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ یعنی از زمان فرار رژیم صهیونیستی یا شکست آن در جنوب لبنان شروع شد و این تمرینات و آمادگیها تا سال ۲۰۰۶ به عنوان طرحی که حزبالله پیش بینی کرده بود و به نام طرح سیدالشهدا استمرار داشت و مدیر این طرح و طراح آن عماد بود و در این جنگ خاکریزی وجود نداشت و همه مناطق آن جنگ در جریان بود.
وی افزود: در همه جنگها، ناوچههای رژیم صهیونیستی در دریا مستقر میشدند و با توپهای دقیق خودشان داخل لبنان را هدف قرار می داد اما در این جنگ نیروهای حزب الله با شلیک موشک یک ناوجه اسرائیل را منهدم کرد و حتی سید نصرالله در یک سخنرانی خود که می خواست آن را تمام کند موشکی شلیک شد و بلافاصله ناوچه دیگری را منهدم کرد و این سبب شد دیگر نیروی دریایی اسرائیل در این منطقه دیده نشود. و این یک معجزه و یک پیروزی بسیار بزرگ برای حزب الله لبنان بود.
فرمانده سپاه قدس خاطر نشان کرد: روزهای بیستم تا بیست و هفتم و بیستوهشتم این جنگ روزهای سختی بود و من و عماد از هم جدا شدیم، سید نصرالله در نقطه دیگری بود و ما شبها با هم جلسه داشتیم، اما با اصول خاصی خودمان را به سید میرساندیم و عماد گزارش کامل میدان را میداد و تدابیر توسط سید اتخاذ می شد.
به گفته سردار سلیمانی، همزمان با پیروزی های حزب الله در جنگ 33 روزه نامه ای از مجاهدین در خطوط مقدم به سیدحسن ارسال شد و وقتی نامه قرائت میشد، عماد و بسیاری از رزمندگان حزب الله گریه می کردند و این اثرگذاری بسیار بالایی داشت زیرا که این نامه واقعاً الهی بود و از روز بیست وهشتم، روند جنگ به نفع حزب الله لبنان بالعکس شد و یکی از برادرهای حزبالله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت «دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است، رفتم به سمت پاهای مبارکشان به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست میشود». گفتم نه. من مصصم بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست میشود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند همه چی تمام شد.
سردار سلیمانی اظهارداشت: یک لحظه بعد یک هلیکوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانکها در دستور کار حزب الله قرار گرفت و این نقطه شکست رژیم صهیونیستی بود و از اینجا معادله جنگ تغییر یافت و بسیاری از تانک های اسرائیلی منهدم شدند.
وی گفت: با ادامه جنگ آقای حمد آل خلیفه که نخستوزیر قطر بود و در آن زمان وزیر خارجه بود و در سازمان ملل وساطت میکرد نقل کرد که در آن روزها آمریکاییها ابداً اجازه نمیدادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل سراسیمه آمد دنبال من و با عجله و با نگرانی به من گفت که کجا هستی؟ گفتم مگر چیز جدیدی شده؟ گفت برویم سازمان ملل آمدیم دیدم این جان بولتون خبیث خیلی نگران و مضطرب است و هر دو به من گفتند الان باید جنگ متوقف شود. به گفته وی ، جان بولتون گفت اگر جنگ متوقف نشود، ارتش اسرائیل از هم میپاشد، لذا اسرائیلیها همه شروط قبلی خود را نادیده گرفته اند و مجبور شدند شروط حزبالله را قبول کنند و آتشبس را بپذیرند و این پیروزی بسیار بزرگ برای حزبالله لبنان بود.
وی تاکید کرد: پیروزی حزب الله نقطه عطفی بود تا رژیم صهیونیستی به هجوم به لبنان پایان دهد و بعد از جنگ ۳۳روزه، راهبرد رژیم صهیونیستی، از استراتژی بنگوریون در جنگ پیشدستانه و هجومی، آرام آرام به استراتژی دفاعی تبدیل شد و حتی چند هفته پیش حزبالله برای انتقام از دو شهیدش وقتی رژیم صهیونیستی را تهدید کرد اسرائیلیها به فاصله سه تا پنج کیلومتر از نطقه صفر مرزی به داخل سرزمین های اشغالی فرار کردند به طوریکه خبرنگار المیادین به آن طرف سیم خاردار رفت و گفت من از فلسطین اشغالی گزارش میکنم و این اثر جنگ ۳۳روزه بود.
وی با اشاره به اهمیت دفاع مقدس گفت: دفاع مقدس ما هم از این جنس است، یعنی نسبت به همه دفاعهای مقدس یک حالت مادری و محوریت دارد که در این مساله ایثار، جهاد و شهادت در اعلیترین شکل خود را نشان می دهد زیرا که دفاع مقدس یک ارتفاعی دارد که مرتفعتر از همه قلل است و اینها دامنه آن سلسله قلل هستند.