به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ یکی از برجسته ترین شخصیت های جهانی که برای استقلال هند مبارزه کرد، مهاتاما گاندی بود، وی در نیمه نخست سده بیستم نقش بزرگی را در بیداری دینی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی هند ایفا کرد و به همین سبب نیز از طرف مردم هند به مهاتاما یعنی روح بزرگ که عنوانی دینی و عرفانی محسوب می شد، لقب گرفت.
او توانست از ۱۸۹۴ میلادی رهبری جنبش استقلال هند از استعمار انگلیس را به دست بگیرد و با شیوه خاص مبارزهاش، زندگی تازهیی به هندیان ببخشد. او با لباس ساده و رفتار حکیمانه خود توجه عموم هندیان را به خود جلب کرد و دستور داد پارچه های انگلیسی تحریم و در نتیجه تجارت انگلیسی ها کاهش یافت.
بعد از مدتی گاندی رهبری کنگره ملی هند را در دست گرفت. گیتا دارامپال فریک درباره کنگره ملی هند میگوید: هند در ۱۹۱۵میلادی در وضعیت بسیار مایوسکنندهیی بود و به کلوپی می ماند که میآمدند و در آن بحث و جدل میکردند. بنابراین با آمدن گاندی در۱۹۲۰میلادی، کنگره ملی هند تبدیل به جنبشی مردمی شد. در واقع باید گفت ورود گاندی به صحنه سیاست هند در تاریخ معاصر این کشور، تحولی شگفت انگیز به شمار می رود. زیرا با ظهور گاندی، توده های سنت گرا و نخبگان روشنفکر با یکدیگر متحد شدند و این امر، نیروی عظیم و مؤثری را در اختیار رهبر قیام قرار داد. از طرف دیگر، کوشش و نبوغ سیاسی گاندی سبب شد که اعضای حزب کنگره با عقاید متفاوت به دور طرح گاندی در خصوص استقلال کامل هند گرد آیند.
همچنین در این دوران بود که او اندیشه مبارزه بدون سلاح را آموزش داد و از زمانی که وی مسوولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند را بر عهده گرفت به عنوان نمادی ملی شناخته شد. سرانجام گاندی توانست با استفاده از شیوه ضدخشونت در ۱۹۴۷میلادی دست امپراتوری انگلیس را از هند کوتاه کند. شیوه مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق می کرد.
مردم هند از او با عنوان پدر ملت یا باپو به معنای پدر یاد می کنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی، جایانتی نام دارد.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت زادروز مهاتاما گاندی به بررسی فلسفه و اندیشه های او و تاثیر آن در ایران پرداخته است.
اندیشه و فلسفه گاندی
تصوری که بیشتر مردمان از گاندی دارند به صورت پیشوای آزادی هندوستان و به عنوان مردی است که در مقابل امپراتوری مقتدر انگلیس در هندوستان قیام کرد و عاقبت این قدرت را درهم شکست. اما چگونگی در هم شکستن این قدرت را باید در اهداف و اندیشه های او جست و جو کرد. مهم ترین هدف و فلسفه زندگی گاندی، صلح طلبی بود و به شدت با ترور و خشونت برای رسیدن به منافع مخالفت می کرد. در حقیقت وی میخواست بدون به کارگیری خشونت و با نیروی درستکاری و حقیقت با حکومت استعمارگر انگلیس در هند مبارزه کند و کشورش را به استقلال برساند. اصرار وی در این مورد تا اندازه یی بود که اگر در طول اعتراضات متوجه خشونت یا هرگونه شورش میشد، بلافاصله اعتصاب را لغو میکرد.
گاندی بر این باور بود که اندیشه خشونت پرهیزی صرفاً عملی منفی نیست بلکه عملی مثبت است و به توده ها امکان می دهد تجربه جمعی را بیازمایند و به قدرت خود آگاهی بیشتری پیدا کنند. وی می گوید: ملایمت و عدم خشونت در شکل مثبت خود عبارت است از محبت به معنای وسیع و نیکی عظیم. هنگامی که شما پیرو طریقه ملایمت و عدم خشونت شدید، نه تنها باید دشمن را دوست بدارید بلکه باید رفتار شما در قبال خطاهای دشمن که با شما بیگانه است درست مانند رفتاری باشد که با پدر و یا فرزند خطاکار خود دارید. انسان نمیتواند دشمن خود را فریب بدهد یا از او بترسد و یا او را بترساند. از نظر او اندیشه عدم خشونت، اندیشه یی است از سرِ قدرت و پیرو این اندیشه در حالی از آن تبعیت میکند که در موضع قدرت قرار دارد و رنج و سختی را بر خود روا میدارد و از راه های غیرخشونتآمیز استفاده میکند تا دشمن متجاوز را به زانو درآورد و او را به خطاهای خویش آگاه و معترف سازد.
بنابراین گاندی اصول غیر خشونتآمیز و نافرمانیهای صلحآمیز را استفاده می کرد. فلسفه بیخشونتی گاندی که خود نام ساتیاگراها به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت را بر آن نهاد، باعث شد که فلسفه او تا به امروز بر روی بسیاری از جنبش ها و مقاومت های بدون خشونت در سراسر جهان تاثیر بگذارد.
همچنین باید اذعان کرد که مردم در هند، گاندی را نماد آزادی و مقاومت میدانستند. به گفته رادا بات، رییس بنیاد صلح گاندی در دهلی نو، گاندی با پیامش به مردم هند اعتماد به نفس میداد. رادا بات میگوید: مردم هند پیش از آن به این اندازه باشهامت و نترس نبودند. اما آیین ساتیاگراها به آنها جرات زیادی داد. آنها می دانستند که مبارزه میکنند، اما مبارزهشان بدون اسلحه است. وسیله آنها به جای اسلحه ساتیاگراها بود، یعنی حقیقت. آنها چنان حقیقت را در خودشان درونی کردند که بیمی از خطر نداشتند و حتی به این فکر نمیکردند که ممکن است با ساتیاگراها جانشان را هم از دست بدهند.
همچنین گاندی معتقد بود، آزادی بخشیدنی نیست، بنابراین انگلیس هرگز استقلال را به هندوستان نخواهد بخشید. وی خطاب به استعمارگران انگلیسی درباره مبارزه عاری از خشونت گفته است: در این سوی جهان، ما سعی کردیم تا پلی میان ۲ جهان بزنیم که بتوان از آن بالا رفت و به آرامش رسید، آرامشی که شما نتوانستید در جهان برقرار کنید. ما میدانیم که چنین چیزی تنها با حقیقت ممکن است، با آگاهی و ارتباط میان زندگان و مردگان، رهایی جهان در این نهفته است.
تاثیر اندیشه های گاندی بر ایران
راز محبوبیت گاندی در ایران این است که هیچ ملت و فرهنگی مانند هند به ایران نزدیک نیست در این خصوص جواهر لعل نهرو، دوست و مشاور سیاسی گاندی معتقد است: هیچ مردمی نزدیکتر از ایرانیان و هندیان به یکدیگر نیستند. اما علت این محبوبیت جدای از نزدیکی دو ملت و فرهنگ هند و ایران به خاطر افکار و اندیشه وی و تشابه دغدغه ها دو کشور بود. برای نمونه امام خمینی(ره) در ۲۸ دی ۱۳۵۷ خورشیدی در گفت وگو با هیات نمایندگی دولت هند در نوفل لوشاتو می فرمایند: مصیبت های کشور ما مشابه مردم هند بوده است و راهی که ما رفتهایم همان است که گاندی و بزرگان هند رفتند.
بسیاری از نویسندگان به بررسی وجه تشابه گاندی و امام خمینی(ره) پرداخته اند و به این نتیجه رسیده اند که از بسیاری از جهات این ۲ رهبر برجسته دنیا افکار و دغدغه هاشان شبیه هم بوده است. برای نمونه یکی از مهم ترین ویژگی نهضت گاندی و امام خمینی(ره) احیای مبانی انسانی و رویکرد فرهنگی بود. بصیراحمد خان معاون سابق دانشگاه ایندیراگاندی معتقد است: مردم ایران برای تحقق اسلام حتی از جان خود گذشته و به شهادت رسیدند اما تسلیم ظلم و ستم استبداد و استعمار نشدند. همچنین از شباهت های انقلاب گاندی و امام خمینی(ره) این بود که نهضت گاندی با عدم خشونت به مبارزه با سلطه انگلیسیها پرداخت و بنای نهضت امام خمینی(ره) هم غیر مسلحانه و با روشنگری های فرهنگی بود و لذا انقلاب اسلامی با کمترین خسارت ها به پیروزی رسید. بنابراین می توان گفت علت های بسیاری وجود دارد که باعث شده است که گاندی در میان مردم جهان و به ویژه ایرانیان محبوبیت بسیاری پیدا کند که یکی از این علت ها نفی او از خشونت بوده و به همین دلیل است که آثار ماهاتما گاندی در ایران از محبوبیت خاصی برخوردار است.
مهدی گلجان استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس معتقد است: ماهاتما گاندی و امام خمینی(ره) از نظر اینکه شخصیت های فراتاریخی هستند و از نظر رهبری ایدئولوژیک و شخصیت کاریزماتیک شبیه هم هستند. همچنین او بر این باور است که امام خمینی(ره) و گاندی آزادی را به عنوان یک فضیلت در جامعه می شناختند یعنی از نظر آنها بُعد فضیلتی آزادی بر بُعد حقمداری و روشمندی آن ارجحیت دارد.
یکی دیگر از تشابهات این دو رهبر بزرگ، آن است که جدایی میان مذهب و سیاست را هیچکدام نپذیرفتند و از طرفی، هردو به سنت و ارزش های مذهبی سخت وفادار بودند.
حجت الاسلام سیدحسن خمینی در دیدار با توشار گاندی نوه مهاتاما گاندی از پدربزرگ وی به عنوان یکی از رهبران بزرگ قرن یاد کرد و ضمن برشمردن نقش وی در استقلال هندوستان گفت: اهداف امام خمینی (ره) و گاندی در بسیاری جهات شبیه هم بوده است. سپس وی به نقش این دو رهبر برجسته سیاسی در مبارزه با استعمارگران در جهت از میان بردن استعمار و به دست آوردن استقلال کشور اشاره کرد. علاوه بر همه موارد فوق یکی از مهم ترین ویژگی های گاندی انسانیت او بود که باعث شهرت وی در میان مردم شد.
البته باید گفت، اگرچه آرمان مبارزه بدون خشونت گاندی توانست در میان سردمداران جنبشهای مردمی در ایران پس از انقلاب، هند، آفریقای جنوبی و... طرفداران و پیروانی بیابد. اما در ایران پیش از انقلاب مورد توجه واقع نشد. یکی از موانع اصلی بر سر راه اشاعه اندیشه گاندی در آن زمان شرایط اجتماعی ایران و نفوذ ایدئولوژیهای قدرتمند بود. برای نمونه نفوذ مارکسیسم که احزاب و گروه های مختلفی با آن بودند و روشی خشونتگرایانه داشت. یا می توان حزب توده را نام برد که از مهمترین گروههایی بود که در بحبوحه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصدق را به استفاده از روش مسلحانه و خشونتآمیز تشویق می کردند.
همچنین گروههایی چون چریکهای فدایی خلق، فدائیان اسلام و مجاهدین خلق در فضای سیاسی قبل از انقلاب راهی جز مبارزه قهرآمیز تصور نمی کردند و میکوشیدند طرفداران و همراهانی در میان اقشار مختلف جامعه از جمله جوانان دانشجو، کارگران و... بیابند. در پی اقدامات خشونتآمیز این گروهها علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی از جمله ترور شخصیتهای سیاسی و نظامی و جمعآوری تجهیزات و اسلحه، دولت مرکزی شدیداً عکسالعمل نشان داد و به دستگیری، محاکمه شتابزده و اعدام گسترده آنان پرداخت. این مساله منجر به آن میشد که فضای عمومی جامعه که از رژیم پهلوی بیزار بود به طرف این گروهها و خط مشی آنها یعنی خشونتگرایی در مبارزه بچرخد و دست زدن به عملیات مسلحانه همواره مشروع باقی بماند و در نتیجه، اندیشه عدم خشونت گاندی در ایران با توجه به شرایط جامعه قبل از انقلاب مورد توجه قرار نگرفت.
همچنین باید گفت یکی دیگر از دلایل محبوبیت گاندی در میان مردم ایران ارادت وی به امام حسین (ع) و احترام گذاشتن به مسلمانان بود. این در حالی بود که گاندی یک هندو و غیر مسلمان بود، اما معتقد بود که روح آزادی و آزادیطلبی و خروج از استعمار را از قیام امام حسین(ع) یاد گرفته است. وی در بخشی از سخنان خود میگوید: من برای مردم هند چیز تازهیی نیاوردم، فقط اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همه ما راهی را بپیماییم که حسین بن علی(ع) پیمود. من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجه کافی به صفحات کربلا کردهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز شود بایستی قیام امام حسین(س) را سرمشق خود قرار دهد ... وی همچنین بر این باور بود که پیشرفت اسلام، متکی به شمشیر نبوده، بلکه با فداکاری والای حسین(ع) به دست آمده است. من از او یاد گرفتم چطور پیروز شوم در حالی که مظلوم و ستمدیده هستم.
سرانجام با آن که تنها چند ماه از استقلال هند گذشته بود، گاندی در ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸میلادی به وسیله ناتورام قادسی در ۷۸ سالگی هدف گلوله قرار گرفت. قاتل از ناسیونالیست های افراطی هندو بود که اعتقاد داشت، گاندی نسبت به مسلمانان بیش از حد تساهل و مدارا به خرج می دهد.
به دلیل شخصیت بزرگ گاندی حتی دشمنان او هم مرگ وی را به مردم هند و دوست داران گاندی تسلیت گفتند. هری ترومن رییس جمهوری آمریکا در سخنرانی خود چنین بیان کرد: همه دنیا در عزاداری هند شریک است، نخستوزیر فرانسه ژرژ بیدو گفت: همه کسانی که به برادری انسان نیز معتقد هستند، در مرگ گاندی عزادارند. در لندن تمام شخصیت های سیاسی از طرف خود پیام های تسلیت متعددی روانه هند کردند و حتی چرچیل هم پیام تسلیتی به هند فرستاد و پاپ پیوس دوازدهم در مراسم تجلیلی از ایشان چنان بیان کردند: گاندی پیامبر صلح و دوستی در مسیحیت بوده است.